مسلما براى افراد مؤ من این محاسبه قرآنى که در آیات فوق آمده در مقایسه دنیا با آخرت که مى گوید ((آخرت بهتر و پایدارتر است )).
کاملا روشن است ، اما با این حال چگونه انسان مؤ من در بسیارى از اوقات این علم و آگاهى خود را زیر پا مى گذارد و آلوده گناهان و جرائمى مى شود؟!
پاسخ این سؤ ال یک جمله است ، و آن غلبه شهوات بر وجود انسان ، و سرچشمه غلبه شهوات نیز حب دنیا است .
حب دنیا اعم از حب مال ، مقام ، شهوت جنسى ، تفوق طلبى ، برترى جویى ،
تن پرورى ، انتقام جویى ، و مانند اینها، گاه چنان طوفانى در روح انسان ایجاد مى کند که تمام معلومات او را بر باد مى دهد، و حتى گاه حس تشخیص او را از میان مى برد، و در نتیجه حیات دنیا بر آخرت مقدم مى دارد.
اینکه در روایات اسلامى کرارا حب دنیا به عنوان سرچشمه تمام گناهان شمرده شده است یک واقعیت عینى و محسوس است که در زندگى خود و دیگران بارها آن را آزموده ایم .
بنابراین براى قطع ریشه هاى گناه راهى جز این نیست که حب و عشق دنیا را از دل بیرون کنیم .
باید به دنیا همچون وسیله اى ، گذرگاهى ، پلى ، و یا همچون مزرعه اى بنگریم .
ممکن نیست عاشقان دنیا بر سر دو راهى ((وصول به متاع این جهان و نیل به رضاى خدا)) دومى را مقدم شمرند.
اگر پرونده هاى جنایى را بنگریم واقعیت حدیث فوق را در آنها به خوبى مشاهده مى کنیم .
هنگامى که علل جنگها، خونریزیها، کشت و کشتارها (حتى برادران و دوستان ) را مورد توجه قرار مى دهیم جاى پاى حب دنیا در همه آنها مشهود و نمایان است .
اما چگونه مى توان حب دنیا را از دل بیرون کرد با اینکه ما همه فرزند دنیاییم ، و علاقه فرزند به مادر یک امر طبیعى است ؟!
این نیاز به آموزش فکرى و فرهنگى و عقیدتى ، و سپس تهذیب نفس دارد. و از جمله امورى که مى تواند بالاترین کمک را به سالکان راه در این مسیر کند ملاحظه عاقبت کار دنیا پرستان است .
فراعنه با آنهمه قدرت و امکانات مالى سرانجام چه کردند؟ قارون از اینهمه
گنجهائى که کلید آنها را چندین انسان نیرومند به زحمت مى کشیدند چه اندازه با خود برد؟!
قدرتهاى عظیمى را که در عصر و زمان خود مى نگریم ، و با نسیمى دفتر زندگانیشان بر هم مى خورد، و با یک گردش لیل و نهار از تخت قدرت فرو مى افتند، و کاخها و ثروتهایشان را مى گذارند و مى گریزند، و یا به زیر خاک پنهان مى شوند، خود بهترین واعظ و معلم ماست .
این سخن دامنه دار را با حدیثى از امام على بن الحسین (علیه السلام ) که بسیار رسا و گویا است پایان مى دهیم :
از حضرتش پرسیدند که افضل اعمال نزد خدا چیست ؟
فرمود: ما من عمل بعد معرفة الله عز و جل و معرفة رسوله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) افضل من بغض الدنیا: ((هیچ عملى بعد از معرفت خداوند و رسولش افضل از دشمنى با دنیا نیست ))!
سپس افزود: زیرا براى حب دنیا شعب بسیارى است ، و معاصى نیز شعب بسیارى دارد، اولین چیزى که با آن معصیت خدا شد معصیت ابلیس بود در آن زمان که ابا کرد و ((تکبر)) ورزید و از کافرین شد.
سپس ((حرص )) بود که سرچشمه معصیت (و ترک اولاى ) آدم و حوا گشت ، در آن زمان که خداوند متعال به آنها فرمود: از هر جاى بهشت مى خواهید بخورید، ولى نزدیک این درخت (ممنوع ) نشوید که از ستمکاران خواهید بود ولى آنها به سراغ چیزى رفتند که به آن نیاز نداشتند! و همین براى فرزندان آنها تا روز قیامت باقى ماند، چرا که غالب چیزهایى را که انسان مى طلبد به آن نیازى ندارد (نیازها غالبا منشاء گناه نیستند، آنچه منشاء گناه است هوسها و امور زائد بر نیاز است ) سپس ((حسد)) بود که سرچشمه گناه فرزند آدم شد، نسبت به برادرش حسد ورزید و او را به قتل رساند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : ((حسد)) بود که سرچشمه گناه فرزند آدم شد، نسبت به برادرش حسد ورزید و او را به قتل رساند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]