سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسَى (۶)إِلا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا یَخْفَى (٧)وَنُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرَى (٨)فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرَى (٩)سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشَى (١٠)وَیَتَجَنَّبُهَا الأشْقَى (١١)الَّذِی یَصْلَى النَّارَ الْکُبْرَى (١٢)ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیهَا وَلا یَحْیَا (١٣)
دلیل جدایی دو سیاق
دلیل اینکه «سنقرئک» از گذشته جدا شده است، روشن است، این آیات نه از جهت ادبی با آیات قبلی اتصال دارند و نه از جهت مفهومی با آیات قبلی اتصال دارند، چرا که آیات قبلی فرمان تسبیح به پیامبر گرامی اسلام بود و نیز توصیف رب در سه «الذی» است.
ولی در این سیاق سخن مربوط به دریافت و حفظ وحی و ابلاغ آن و فرمان تذکر متفرع بر آن است که با گذشته ارتباطی ندارد.
سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسَى (۶)
تو را به زودی به قرائت وا میداریم پس فراموش نمیکنی.
با توجه به سیاق و با توجه به اینکه مخاطب پیامبر گرامی اسلام است، روشن است که مراد از قرائت، قرائت قرآن کریم است.
إِلا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا یَخْفَى (٧)
این فراموش نکردن تو به مشیت الهی انجام میشود، تنها خداست که موضوع فراموشی برای او تصور ندارد، چرا که او آشکار و آنچه مخفی است را میداند.
بعد میفرماید:
وَنُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرَى (٨)
بین «نقرئک» و «ذکّر»، معلوم میشود که مراد از « َنُیَسِّرُکَ» آسان سازی راه ابلاغ است، یعنی تو را به گونهای آماده میکنیم که بتوانی راه آسان ابلاغ وحی را بروی، التبه مراد از بدون سختی این است که سختی که ناشی از اشکال خود راه باشد در این راه وجود ندارد.
بر اساس این دو وعده میفرماید:
فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرَى (٩)
یعنی «نفرئک فلا تنسی» و «نیسرک» «فذکر» را نتیجه میدهد و «الا ما شاء الله» نباید جهت را عوض کند چرا که در حد یک توضیح برای «فلا تنسی» است.
** توضیح «ان نفعت الذکری» هم در بحث قبلی داده شده است.
سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشَى (١٠)
هرکسی که اهل خشیت است، تذکر را خواهد پذیرفت.
وَیَتَجَنَّبُهَا الأشْقَى (١١)
و هر کسی که اهل شقاوت است از این تذکر دوری خواهد کرد.
همان قدر که از ذکر دوری میکند به نار نزدیک میشود و ادامه آیات هم این را بیان میکند و یک معرفی انذار آمیز از «اشقی» میکند.
الَّذِی یَصْلَى النَّارَ الْکُبْرَى (١٢)
کسی که در آتش بزرگ میافتد.
ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیهَا وَلا یَحْیَا (١٣)
سپس در آن نه میمیرد و نه زنده میماند.
پس در این مجموعه آیات:
آیات: سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسَى (۶) و وَنُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرَى (٨) مقدمهای برای «ذکّر» است.
و آیات : سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشَى (١٠)وَیَتَجَنَّبُهَا الأشْقَى (١١) میفرمایند که تو تذکر بده، چرا که تذکر سودمند است و کاری با نتیجه نداشته باش، یک عدهای میپذیرند و یک عدهای هم راه شقاوت را انتخاب میکنند و از آن دوری میکنند که آنها خودشان در آتش گرفتار خواهند شد.
پس پیام مجموع این آیات این است که:
در اجرای فرمان تذکر نگاهت به عکس العمل مردم نباشد.
فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرَى (٩)
این آیه (سودمند بودن تذکر)دو شاخه دارد:
۱٫ سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشَى (١٠)
۲٫ وَیَتَجَنَّبُهَا الأشْقَى (١١)الَّذِی یَصْلَى النَّارَ الْکُبْرَى (١٢)ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیهَا وَلا یَحْیَا (١٣)
یعنی ای رسول ما! فکر نکن که کسانی که تذکر را نمیپذیرند، به گونهای توانستهاند که از قبضه قدرت ما خارج شوند، نه! اینها همه (اگر چه که همه مردم باشد!)کسانی هستند که شقاوتمند و خوراک آتشند و در این نظام هیچ اشکالی نیست.
ما مسیر را مهیا کردیم و فرمان تذکر را هم به تو میدهیم، و تو هم بدون رعایت عکس العمل تذکر بده، هر کسی خشیت دارد، میپذیرد و هر کسی هم که نپذیرفت در آتش جهنم وارد خواهد شد.
[ نظرات / امتیازها ]