● نيره تقي زاده فايند -
تفسیر راهنما
- عارض شدن فراموشى آیات قرآن بر پیامبر(ص)، تنها در صورتى امکان پذیر است که خداوند بخواهد.
فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه
2 - حاکمیت مشیت خداوند، بر توانمندى هاى همه انسان ها حتى پیامبر(ص)
فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه
مفاد استثنا در «إلاّ ماشاء اللّه» الزاماً این نیست که خداوند براى پیامبر(ص) فراموشى آیات را اراده خواهد کرد; بلکه مى توان گفت: این استثنا را فرموده است تا این نکته را بفهماند که مصونیت پیامبر(ص) از فراموشى; همواره معلّق بر خواست خداوند است و آن حضرت از خود استقلالى ندارد.
3 - اراده و مشیّت الهى، نافذ و تخلف ناپذیر است.
إلاّ ما شاء اللّه
4 - هیچ یک از وعده هاى خداوند، او را بر کارى مجبور نساخته و مشیت او را مقهور خود نمى سازد.
فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه
جمله «فلاتنسى» وعده خداوند به پیامبر(ص) است که قرآن از خاطر او محو نخواهد شد و استثناى «إلاّ ما شاء اللّه» ـ در صورتى که مراد استثناى حقیقى نباشد ـ بیانگر این نکته است که حتى پس از این وعده نیز اختیار، از خداوند سلب نمى شود و مشیت او هم چنان حاکم است.
5 - امکان تعلّق مشیت الهى بر آگاه نساختن پیامبر(ص)، از برخى معارف و یا محو آن از حافظه آن حضرت(ص)
سنقرئک فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه
استثنا، ممکن است به «سنقرئک» نیز مربوط باشد و مى تواند تنها به «فلاتنسى» ارتباط داشته باشد. برداشت یاد شده ناظر به احتمال نخست است.
6 - بقا و زوال علوم اعطایى خداوند به بشر، حتى دریافت وحى به وسیله پیامبر(ص)، منوط به مشیت خدا است.
سنقرئک فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه
7 - خداوند، به تمام آنچه آشکار است و یا همواره مستور مى ماند، آگاه است.
إنّه یعلم الجهر و ما یخفى
فعل مضارع در «مایخفى» ـ به قرینه آن با کلمه «الجهر» ـ دلالت بر تجدد و استمرار خفا دارد و مى رساند که مراد از «مایخفى»، چیزهایى است که مخفى شدن اقتضاى طبیعت آن باشد.
8 - قرائت کامل قرآن بر پیامبر(ص) و بقاى آن در حافظه آن حضرت، نویدى متکى بر علم خداوند
سنقرئک فلاتنسى ... إنّه یعلم الجهر و ما یخفى
9 - آگاهى خداوند از آشکار و نهان، پشتوانه نفوذ مشیت خداوند در پیدایش و زوال آموخته هاى انسان
سنقرئک فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه یعلم الجهر و ما یخفى
10 - مشیت هاى خداوند، گزاف و ناپسند نبوده و متکى به علم همه جانبه او است.
إلاّ ما شاء اللّه إنّه یعلم الجهر و ما یخفى
11 - علم خداوند به آشکار و نهان، توجیه کننده مشیت او درباره محو یا ابقاى معارف در ذهن پیامبر(ص)
فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه یعلم الجهر و ما یخفى
جمله «إنّه یعلم...»، تعلیل براى «شاء اللّه» و بیانگر این است که اگر خداوند براى پیامبر(ص)، نسیان آیه اى را بخواهد و آن را از صفحه خاطر آن حضرت محو سازد; دلیلى عالمانه داشته و بر پایه علم مطلق خود به هر نهان و آشکار، چنین اراده اى کرده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر هدایت
[7] و برای آن که مردمان ساده دل چنان گمان نکنند که فرستاده خدا بر اثر رسالت اله شده است، کتاب خدا اینکه یادآوری را فراموش نکرده است ... در بیشتر جاهایی که از فرستادگان بزرگوار خود سخن گفته، یا از نقاط ضعفی در ایشان یاد کرده که خدا آن را با عصمت خود جبران میکند، و یا از حالت بشری آنان یا اینکه که کار ایشان، حتی در وعدهای که به آنان داده، وابسته به مشیت خدا است، پس هیچ کس قدرت آن ندارد که آنان را به کاری مجبور کند. آری، وعده خدا راست است و او هرگز خلف وعده نمیکند، ولی میان آن که چنین باشد، و اینکه که کسی از بیرون چارچوب فضل و رحمت و مشیت او چیزی را به او قبولاند، فرق بسیار است.
اینکه چیزی است که از آیه کریمه به ما الهام میشود.
«إِلّا ما شاءَ اللّهُ- مگر آنچه خدا بخواهد.»
چنان که خداوند متعال در قصه شعیب گفت: قالَ المَلَأُ الَّذِینَ استَکبَرُوا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّکَ یا شُعَیبُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَکَ مِن قَریَتِنا أَو لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَو کُنّا کارِهِینَ قَدِ افتَرَینا عَلَی اللّهِ کَذِباً إِن عُدنا فِی مِلَّتِکُم بَعدَ إِذ نَجّانَا اللّهُ مِنها وَ ما یَکُونُ لَنا أَن نَعُودَ فِیها إِلّا أَن یَشاءَ اللّهُ رَبُّنا وَسِعَ رَبُّنا کُلَّ شَیءٍ عِلماً عَلَی اللّهِ تَوَکَّلنا رَبَّنَاافتَح بَینَنا وَ بَینَ قَومِنا بِالحَقِّ وَ أَنتَ خَیرُ الفاتِحِینَ.«17»
پس آیا چنان میخواهد که مؤمنان به ملت کفر باز گردند! و چنان که خداوند سبحانه و تعالی درباره اصحاب فردوس گفته: وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الأَرضُ إِلّا ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیرَ مَجذُوذٍ.«18»
ممکن است خواننده بپرسد: پس رابطه میان علم داشتن خدا به نهان و آشکار با اینکه استثنا چگونه است! آن جا که پروردگار ما میگوید:
«إِنَّهُ یَعلَمُ الجَهرَ وَ ما یَخفی- او آشکار و پنهان را میداند.»
جواب آن سؤال چنین است: مثل اینکه علاقه و رابطه را در آیه سوره اعراف در قصه شعیب مییابیم که گفت: إِلّا أَن یَشاءَ اللّهُ رَبُّنا وَسِعَ رَبُّنا کُلَّ شَیءٍ عِلماً، چه آن کس که مشیت و قدرت داشتن بر ایجاد استثنا به دست او است، دانایی است که فراموش نمیکند، و او پیامبر را از فراموشی، به حکمت بالغه خود، محفوظ میدارد.
شاید اینکه کلمه متصل به «سنقرئک» باشد، که او هر که را بخواهد خواننده میکند، بدان جهت که از آشکار و نهان آگاه است.
مفسران درباره اینکه کلمه به تفصیل سخن گفتهاند، و یکی از ایشان به جاهای دور رفته و چنین گفته است: مقصود از «ما شاء اللّه نسیانه- آنچه خدا فراموشی آن را بخواهد»، آن قسمت از نصّ کتاب است که نسخ شده باشد. ولی آیه بر اینکه دلالت ندارد، و به صورت تاریخی به اثبات نرسیده است که در قرآن آیهای منسوخ (به اینکه معنی) بوده باشد، و حتی سیاق آیات قرآن و اینکه آیه خود آن را به تمامی نفی میکند. چگونه!
نخست: خداوند متعال کتاب خود را به عنوان کتاب بزرگ توصیف میکند، و اینکه که راهنمای جهانیان و نور مبین و کتاب آخرین رسالت الاهی برایآفریدگان او است، پس چگونه روا میدارد که چنین کتابی در معرض دسیسه و تزویر و تحریف و فراموشی قرار گیرد.
دوم: پیامبر به اینکه کتاب ایمان آورد، و مؤمنان همه به اینکه کتاب با صفاتی که در آن است ایمان آوردند، پس چگونه ممکن است بگذارند که آن در معرض تحریف و فراموشی قرار گیرد، در صورتی که میدانیم آنان سازندگان تمدنی پیشرو شدند، و مسلمانان- به صورت مجموع- هرگز به جنگی برای برانداختن اصولی نپرداختند تا امکان اینکه فرض پیدا شود که اوضاع و احوال وابسته به یک کار سرّی، بعضی از آنچه را که در کتاب ایشان است از یادشان برد.
سوم: خواندن و نوشتن در آغاز اسلام شایع و رایج شد، و مسلمانان به همه تفصیلات تاریخ خود، و حتی به بعضی از چیزهایی که معمولا نویسندگان و مورخان آنها را مهمل میگذارند، اهتمام و توجه فراوان کردند، و قرآن در اینکه باره ترغیب میکند و به قلم و آنچه با قلم نوشته میشود سوگند یاد میکند، پس چگونه ممکن است کلمات پروردگارشان با اینکه اهتمام از یاد ایشان برود.
چهارم: در اینکه جا خدا به پیامبرش- صلّی اللّه علیه و آله- میگوید «سنقرئک فلا تنسی»، پس چه حکمتی در پس خوانا کردن و فراموش نکردن وجود داشته است! آیا نباید رسالت الاهی که آخرین رسالت او است باقی و برقرار ماند! پس چگونه ممکن است فرض کنیم که اینکه رسالت در معرض تحریف قرار گرفته است.
بنا بر اینکه شواهد و جز آن، اعتقاد من آن است که قرآن رسیده به ما، همان است که از جانب خدا به همین صورت که هست نازل شده، و اینکه که جمع کننده آن شخص رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله- بود که با رسیدن هر آیه فرمان میداده است که آن را در جای مخصوص به آن در فلان سوره ثبت و ضبط کنند، و حتی اگر اینکه آیه در آغاز بعثت در مکه یا در پایان آن در مدینه نازل شده، باز وضع به همین ترتیب بوده است.
تصور اینکه مطلب برای من امکان پذیر نیست که رسول خدا کتاب پروردگارخویش را که مأمور به ابلاغ کردن آن به جهانیان بوده است، بینظم و ترتیب بر جای گذارد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» مجمع البیان
آن گاه مى افزاید:
إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما یَخْفى
مگر چیزى را خدا بخواهد که از یاد تو ببرد و به خواست آن تدبیرگر توانا آن را به فراموشى سپارى.
به باور گروهى از جمله «قتاده» مگر چیزى را که خدا بخواهد با نسخ و برداشتن حکم آن، تو حکم و تلاوت را از یاد ببرى. با این بیان منظور از «خواستن خدا» در این جا نوعى نسخ و برداشتن حکم است که در سوره بقره مورد بحث قرار گرفت.(137)
امّا به باور پاره اى منظور این است که: مگر چیزى را که خدا خواسته و فرود آن ها را به تأخیر افکنده است، که آنها را تلاوت نخواهى کرد، که با این بیان استثنا از قرائت است.
در تفسیر آیه، «فراء» مى گوید: خداى فرزانه نخواسته است که آن حضرت چیزى از آیات را فراموش کند، و این بیان بسان این آیه است که مى فرماید: خالدین فیها ما دامت السّماوات و الأرض الاّ ما شاء ربک...(138) و امّا کسانى که سعادتمند شده اند، تا آسمان ها و زمین برجاست، در بهشت جاودانه اند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد...
و نیز بسان این سخن است که کسى بگوید: هر آنچه را بخواهى به تو خواهم داد، مگر آنچه را خود نخواهم، و منظورش این باشد که شنونده را از چیزى محروم نسازد.
با این بیان در آیه مورد بحث برترى و امتیاز بزرگى براى پیامبر گرامى است، چرا که آن حضرت با اینکه مکتب نرفته و درس ناخوانده بود، هر سوره از سورهاى بزرگ و یا کوتاه قرآن را که فرشته وحى بر او مى خواند، به لطف خدا حفظ مى شد و هرگز فراموش نمى کرد، و این چیزى جز اعجاز و سند درستى دعوت و رسالت، نام دیگرى ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسعود ورزيده -
تفسیر نمونه ج : 26ص :395
سپس براى اثبات قدرت خداوند و اینکه هر خیر و برکتى است از ناحیه او است مىافزاید : ( تو چیزى از آیات الهى را فراموش نمىکنى ) مگر آنچه را خدا بخواهد که او آشکار و پنهان را مىداند ( الا ما شاء الله انه یعلم الجهر و ما یخفى).
مفهوم این تعبیر آن نیست که پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) چیزى از آیات الهى را فراموش مىکند و الا از گفتار او سلب اطمینان خواهد شد بلکه هدف بیان این حقیقت است که موهبت حفظ آیات الهى از سوى خدا است ، ولذا هر لحظه بخواهد مىتواند آن را از پیامبرش بگیرد ، و یا به تعبیر دیگر هدف بیان تفاوت علم ذاتى خداوند و علم موهبتى پیامبرش (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
این آیه در حقیقت شبیه چیزى است که در باره خلود بهشتیان در آیه 108 سوره هود آمده است : و اما الذین سعدوا ففى الجنة خالدین فیها ما دامت السموات و الارض الا ما شاء ربک عطاءا غیر مجذوذ : سعادتمندان همیشه در بهشت خواهند بود نه مادام که آسمانها و زمین برپا است ، مگر آنچه را پروردگار تو بخواهد این عطائى است که هرگز قطع نمىشود.
مسلم است که بهشتیان هرگز از بهشت بیرون نمىروند و ذیل آیه خود گواه این موضوع است ، بنا بر این جمله الا ما شاء ربک اشاره به حاکمیت اراده و قدرت خداوند ، و ارتباط همه چیز به مشیت و خواست او است ، هم در آغاز پیدایش و هم در بقاء .
از جمله امورى که بر این معنى گواهى مىدهد این است که حفظ بعضى از مسائل و فراموشى بعضى دیگر در میان همه انسانها است ، و این امتیازى نیست که خداوند آن را به عنوان یک موهبت براى پیامبرش بیان کند ، بنا بر این منظور حفظ تمامى آیات قرآن و احکام و معارف اسلام است.
بعضى نیز گفتهاند منظور از این استثناء آیاتى است که هم محتوا و هم تلاوت آن هر دو نسخ شده است.
ولى این تفسیر بسیار بعید به نظر مىرسد ، اصولا وجود چنین آیاتى ثابت نیست.
بعضى نیز احتمال دادهاند که استثناء از مساله قرائت باشد ، بنا بر این مفهوم آیه چنین مىشود : ما به زودى بر تو قرائت مىکنیم و آیات خود را بیان مىداریم ، مگر آیاتى که پروردگارت اراده کرده که در علم مخزون او مکتوم باشد این تفسیر نیز با توجه به سیاق آیه بعید به نظر مىرسد.
جمله انه یعلم الجهر و ما یخفى در حقیقت بیان علت مطلبى است که در جمله سنقرئک آمده است ، اشاره به اینکه خداوندى که از تمام حقایق آشکار و پنهان با خبر است ، آنچه مورد نیاز بشر بوده و هست از طریق وحى به تو القا مىکند ، و چیزى را در این زمینه فروگذار نخواهد کرد .
این احتمال نیز وجود دارد که منظور این است که پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در گرفتن وحى عجله نکند ، و از نسیان و فراموشکارى بیم نداشته باشد ، چرا که خداوند عالم به حقایق آشکار و پنهان وعده داده است که او چیزى را فراموش نکند.
به هر حال این یکى از معجزات پیغمبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) است که آیات و سورههاى طولانى را با یکبار تلاوت جبرئیل به خاطر مىسپرد ، و همیشه به خاطر داشت ، و چیزى را فراموش نمىکرد .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.