انذار انسان
بعد از بیان ریشه میخواهد انذار کند:
کَلا إِذَا دُکَّتِ الأرْضُ دَکًّا دَکًّا (٢١)وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا (٢٢)هنگامی که زمین
کوبیده شود، کوبیده شدنی!
«کلا»یی که در این آیه هست باز آن نگاه غلط انسان به دنیا را ردع میکند، ولی برای برطرف کردن این نگاه غلط، یک بار ریشه را بیان کرد که ریشه حب دنیا است و دوم آمد و انذاری کرد که انسان دست از حب دنیا بکشد و به او گفت که این زمین و دنیایی که تو به آن دل خوش کردی، در هم کوبیده خواهد شد. و آنچه که باقی میماند تو هستی و آنچه که برای آخرتت از پیش فرستادی.
در آیه بعدی «جاءربک» که حرکت است، مراد خود رب نیست، بلکه مراد امر رب است که می آید چون ذات پروردگار حرکت ندارد.
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الإنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى (٢٣)آن روز که زمین در هم کوبیده شود، و تمام فرشتگان صف در صف فرود آیند. و امر پروردگارت بیاید و جهنم آورده شود در آن روز انسان متذکر میشود.
کدام انسان؟ انسانی که در بالا گفته شد.
و متذکر چه میشود؟ متذکر همان چیزی که از آن غافل بود.
از چه غافل بود؟ از ابتلا .
چون یا اکرام میدید یا اهانت.
«فانی له الذکری» ولی الان چه وقت متذکر شدن است؟
زندگی واقعی در آن دنیاست.
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی (٢۴)ای کاش چیزی برای زندگی خویش از پیش میفرستادم.
چون در دنیا نگاهش نگاه ابتلایی نبود، همواره بالا و پایین شد! یا مغرور شد و از خود راضی شد یا خدا شاکی شد، و همواره گرفتار این وضعیت بود، ولی در روز قیامت متوجه شد، که زندگی در اینجا بوده! و او دنیا را زندگی میپنداشته. و نمیگوید که «قدمت لحیاه الاخره» و میگوید «قدمت لحیاتی»! یعنی زندگی این جاست!
فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ (٢۵)وَلا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ (٢۶)پس در آن روز هیچ کس چون خدا عذاب نمیکند، و هیچ کس چون خدا به بند نمیکشد و عذاب خدا در آن روز به نهایت شکل خود ظهور پیدا میکند.
[ نظرات / امتیازها ]