جزیه چیست ؟
جزیه یک نوع مالیات سرانه اسلامى است که به افراد تعلق مىگیرد ، نه بر اموال و اراضى ، و به تعبیر دیگر مالیات سرانه سالانه است .
بعضى معتقدند که ریشه اصلى آن غیر عربى است و از کزیت کلمه فارسى باستانى که به معنى مالیاتى است که براى تقویت ارتش اخذ مىشود ، گرفته شده ولى بسیارى معتقدند که این لغت یک لغت عربى خالص است ، و همانگونه که سابقا نقل کردیم از ماده جزاء گرفته شده ، به مناسبت اینکه ، مالیات مزبور جزاى امنیتى است که حکومت اسلامى براى اقلیتهاى مذهبى فراهم مىسازد .
جزیه قبل از اسلام هم بوده است ، بعضى معتقدند نخستین کسى که جزیه گرفت انوشیروان پادشاه ساسانى بود ، ولى اگر این مطلب را مسلم ندانیم ، حد اقل انوشیروان کسى بود که از ملت خود جزیه مىگرفت ، و از همه کسانى که بیش از بیست سال و کمتر از پنجاه سال داشتند و از کارکنان حکومت نبودند ، از هر نفر به تفاوت 12 یا 8 یا 6 یا 4 درهم مالیات سرانه اخذ مىکرد .
فلسفه اصلى این مالیات را چنین نوشتهاند که دفاع از موجودیت و استقلال و امنیت یک کشور وظیفه همه افراد آن کشور است ، بنا بر این هر گاه جمعى عملا براى انجام این وظیفه قیام کنند ، و عدهاى دیگر به خاطر اشتغال به کسب و کار نتوانند در صف سربازان قرار گیرند وظیفه گروه دوم این است که هزینه جنگجویان و حافظان امنیت را به صورت یک مالیات سرانه در سال بپردازند .
قرائنى در دست داریم که این فلسفه را در مورد جزیه چه قبل از دوران اسلام وچه در دوران اسلامىتایید مىکند .
تفسیر نمونه ج : 7ص :356
گروه سنى جزیه دهندگان در عصر انوشیروان که هم اکنون نقل کردیم ( ما بین بیست تا پنجاه سال ) گواه روشنى بر این مطلب است ، زیرا این گروه سنى در حقیقت مربوط به کسانى بوده است که قدرت حمل اسلحه و شرکت در حفظ امنیت و استقلال کشور را داشتهاند ، ولى به خاطر اشتغال به کسب و کار بجاى آن جزیه مىپرداختند .
گواه دیگر اینکه در اسلام جزیه بر مسلمانان لازم نیست ، زیرا جهاد بر همه واجب است و به هنگام لزوم همگى باید در میدان نبرد در برابر دشمن حاضر شوند ، اما چون اقلیتهاى مذهبى از شرکت در جهاد معافند بجاى آن باید جزیه بپردازند ، تا از این طریق در حفظ امنیت کشور اسلامى که در آن آسوده زندگى مىکنند سهمى داشته باشند .
و نیز معاف بودن کودکان اقلیتهاى مذهبى و هم چنین زنان ، پیر مردان و نابینایانشان از حکم جزیه دلیل دیگرى بر این موضوع است .
از آنچه گفته شد روشن مىشود که جزیه تنها یک نوع کمک مالى است ، که از طرف اهل کتاب در برابر مسئولیتى که مسلمانان به منظور تامین امنیت جان و مال آنها به عهده مىگیرند ، پرداخت مىگردد .
بنا بر این آنها که جزیه را یک نوع حق تسخیر به حساب آوردهاند ، توجه به روح و فلسفه آن نداشتهاند ، آنها به این حقیقت توجه نکردهاند که اهل کتاب هنگامى که به صورت اهل ذمه در آیند حکومت اسلامى موظف است آنان را از هر گونه تعرض و آزارى مصونیت بدهد .
و با توجه به اینکه آنها در برابر پرداخت جزیه علاوه بر استفاده از مصونیت و امنیت هیچ گونه تعهدى از نظر شرکت در میدان جنگ و کلیه امور دفاعى و امنیتى بر عهده ندارند ، روشن مىشود که مسئولیت آنها در برابر حکومت اسلامى به مراتب از مسلمانان کمتر است .
تفسیر نمونه ج : 7ص :357
یعنى آنها با پرداخت مبلغ ناچیزى در سال از تمام مزایاى حکومت اسلامى استفاده مىکنند ، و با مسلمانان برابر مىشوند ، در حالى که در متن حوادث و در برابر خطرات قرار ندارند .
از جمله دلایل روشنى که این فلسفه را تایید مىکند ، این است که در عهدنامههائى که در دوران حکومت اسلامى میان مسلمانان و اهل کتاب در زمینه جزیه منعقد مىشد ، به این موضوع تصریح گردیده است ، که اهل کتاب موظفند جزیه بپردازند ، و در برابر ، مسلمانان موظفند امنیت آنها را تامین کنند ، و حتى اگر دشمنانى از خارج به مقابله و آزار آنها برخیزند ، حکومت اسلامى از آنها دفاع خواهد کرد .
این عهد نامهها فراوان است که به عنوان نمونه یکى را ذیلا مىآوریم ، و آن عهدنامهاى است که خالد بن ولید با مسیحیان اطراف فرات منعقد کرد .
متن عهدنامه چنین است : هذا کتاب من خالد بن ولید لصلوبا ابن نسطونا و قومه ، انى عاهدتکم على الجزیة و المنعة ، فلک الذمة و المنعة ، و ما منعناکم فلنا الجزیة و الا فلا ، کتب سنة اثنتى عشرة فى صفر .
این نامهاى است از خالد بن ولید به صلوبا ( بزرگ مسیحیان ) و جمعیتش ، من با شما پیمان مىبندم بر جزیه و دفاع ، و در برابر آن شما در حمایت ما قرار دارید و ما دام که ما از شما حمایت مىکنیم ، حق گرفتن جزیه داریم ، و الا حقى نخواهیم داشت ، این عهدنامه در سال دوازده هجرى در ماه صفر نوشته شد .
جالب اینکه مىخوانیم هر گاه در حمایت از آنها کوتاهى مىشد ، جزیه را
تفسیر نمونه ج : 7ص :358
به آنها بازمىگرداندند ، و یا اصلا از آنها نمىگرفتند ! توجه به این نکته نیز لازم است ، که جزیه اندازه مشخصى ندارد ، و میزان آن بستگى به توانائى جزیه دهندگان دارد ، ولى آنچه از تواریخ اسلامى به دست مىآید این است که غالبا مبلغ مختصرى در این زمینه قرار داده مىشد .
و این مبلغ گاهى در حدود یک دینار در سال بیشتر نبود ، و حتى گاهى در عهدنامهها قید مىشد که جزیه دهندگان موظفند به مقدار توانائیشان جزیه بپردازند .
تفسیر نمونه ج : 7ص :359
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : از مجموع آنچه گفته شد ایرادهاى گوناگون و سمپاشىهائى که در زمینه این حکم اسلامى مىشود ، از میان خواهد رفت ، و ثابت مىشود که این یک حکم عادلانه و منطقى است .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
در آیات قبل، سخن از پلید بودن مشرکان و نبرد با آنان بود، در این آیه شیوه ى برخورد با اهل کتاب را بیان مىکند که یکى از دو راه در پیش آنان است: جنگ، یا پرداختِ جزیه.
همانگونه که مسلمانان با پرداخت خمس و زکات، به دولت اسلامى کمک مىکنند و از مزایاى امنیّت و خدمات بهره مند مىشوند، اهل کتاب نیز با پرداخت مبلغى به نام جِزیه، بودجه اى را که صرف آنها مىشود، تا حدّى تأمین مىکنند.
مقدار جزیه را نیز رهبر مسلمین تعیین مىکند. البتّه باید به اندازهاى باشد که پرداخت آن براى اهل کتاب سنگین باشد. «وهم صاغرون»
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مقدار جزیه کم باشد، در پرداخت تفاوتى در روحیّه ى آنان حاصل نشده و احساس حقارت نمىکنند. [1]
با اینکه اهل کتاب، به خدا و قیامت ایمان دارند، ولى در آیه آنان را نسبت به خدا و قیامت بىایمان معرّفى کرده است، زیرا قرآن، کسانى را که به بخشى از معارف ایمان دارند و بخشى را منکرند، کافر مىداند. [2] به علاوه اگر ایمان به مبدأ و معاد آمیخته به خرافات باشد، به منزله ى کفر است. [3]
37) تفسیر نورالثقلین ؛ کافى، ج 3، ص 566.
38) یقولون نؤمن ببعضٍ و نکفر ببعض... اولئک هم الکافرون حقّا». نساء، 150.
39) تفسیر صافى.
[ نظرات / امتیازها ]
1 اسلام با مشرکان به عنوان «خرافه پرستان» به شدت برخورد مى کند و خواستار جنگ با آن ها و ریشه کن نمودن آن ها مى شود؛ اما در مورد اهل کتاب همچون یهودیان و مسیحیان، یک درجه تخفیف داده، اجازه مى دهد در کنار مسلمانان زندگى کنند؛ البته در صورتى که تسلیم و حاضر شوند به عنوان یک اقلیّت زندگى مسالمت آمیزى با مسلمانان داشته باشند و اسلام را محترم بشمرند و به تحریکات و تبلیغات مخالف اسلام دست نزنند و مالیات خاصى بنام «جِزیه» بپردازند؛ اما در صورتى که این شرایط را رعایت نکنند، اجازه پیکار با آنان را صادر مى کند
2 واژه ى «جِزیه» در اصل از ماده «جَزى» گرفته شده و به معناى مالى است که غیر مسلمان در برابر حفظ مال و جانش به واسطه ى حکومت اسلامى، به مسلمانان مى پردازد و این یک نوع مالیات سرانه اسلامى است که افراد براى دفاع از موجودیّت و استقلال و امنیت کشور مى پردازند؛ البته ازآنجاکه مسلمانان وظیفه جهاد را برعهده دارند، این مالیات بر عهده ى آنان گذاشته نشده، ولى بر عهده ى افرادى همچون اهل کتاب که تحت حمایت حکومت اسلامى زندگى مى کنند، گذاشته شده است و ازاین رو است که کودکان، زنان، پیران و نابینایان اقلیّت هاى مذهبى از پرداخت آن معاف مى باشند و چون این مالیات در برابر تأمین امنیت کافران تحت حمایت حکومت اسلامى است، اندازه مشخصى ندارد و مقدار آن متناسب با توانایى مالى مالیات دهندگان است
3 در این آیه اشاره شده که «اهل کتاب»، همچون یهودیان و مسیحیان، به خدا و قیامت ایمان ندارند؛ زیرا آنان به نوعى از شرک گرفتارند؛ همان گونه که در آیات بعدى اشاره خواهد شد که یهودیان «عُزَیر» و مسیحیان «عیسىٰ » را پسر خدا مى دانستند و نیز در مورد قیامت عقایدى تحریف شده دارند
[ نظرات / امتیازها ]