از گفتار بعضى از مفسران چنین استفاده مىشود که در آیه فوق مکمل آیه گذشته است ، و طبعا در همان شان نزول نازل شده ، ولى جمعى دیگر از مفسران ، شان نزول دیگرى براى این دو آیه نقل کردهاند و آن اینکه : هنگامى که در نکوهش تخلف کنندگان از غزوه تبوک آیاتى نازل شد یکى از منافقان گفت : به خدا سوگند این گروه نیکان و اشراف ما هستند ، اگر آنچه را محمد در باره آنها مىگوید راست باشد ، اینها از چهارپایان هم بدترند ، یکى از مسلمانان این سخن را شنید و گفت : به خدا آنچه او مىگوید حق است ، و تو از چهارپا بدترى ! این سخن به گوش پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید به دنبال آن مرد منافق فرستاد و از او پرسید چرا چنین
تفسیر نمونه ج : 8ص :19
گفتى ، او سوگند یاد کرد که چنین سخنى نگفته است ، مرد مؤمنى که با او طرف بود و این سخن را به پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) گزارش داده بود گفت خداوندا خودت راستگو را تصدیق ، و دروغگو را تکذیب فرما .
آیات فوق نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت .
[ نظرات / امتیازها ]
قیافه حق بجانب منافقان!
یکى از نشانههاى منافقان و اعمال زشت و شوم آنها که قرآن کرارا به آن اشاره کرده ، این است که آنها براى پوشاندن چهره خود بسیارى از خلافکاریهاى خود را انکار مىکردند و با توسل به سوگندهاى دروغین مىخواستند مردم را فریب داده و از خود راضى کنند .
در آیات فوق قرآن مجید پرده از روى این عمل زشت برداشته ، هم آنها را رسوا مىکند ، و هم مسلمانان را آگاه مىسازد که تحت تاثیر اینگونه سوگندهاى دروغین قرار نگیرند .
نخست مىگوید : آنها براى شما سوگند به خدا یاد مىکنند تا شما را راضى کنند ( یحلفون بالله لکم لیرضوکم) .
روشن است که هدف آنها از این سوگندها ، بیان حقیقت نیست ، بلکه مىخواهند با فریب و نیرنگ چهره واقعیات را در نظرتان دگرگون جلوه دهند ، و به مقاصد خود برسند ، و گر نه اگر هدف آنها این است که واقعا مؤمنان راستین را از خود خشنود سازند ، لازمتر این است که خدا و پیامبرش را راضى کنند ، در حالى که آنها با اعمالشان خدا و پیامبر را به شدت ناراضى کردند .
لذا قرآن مىگوید : اگر آنها راست مىگویند و ایمان دارند ، شایستهتر
تفسیر نمونه ج : 8ص :20
این است که خدا و پیامبرش را راضى کنند ! ( و الله و رسوله احق ان یرضوه ان کانوا مؤمنین ) جالب توجه اینکه در جمله فوق چون سخن از خدا و پیامبر در میان است و قاعدتا باید ضمیر به صورت تثنیه آورده شود ، ولى با این حال ضمیر مفرد به کار رفته است ( منظور ضمیر یرضوه مىباشد ) این تعبیر در حقیقت اشاره به این است که رضایت پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) از رضایت خدا ، جدا نیست ، و او همان مىپسندد که خدا مىپسندد ، و به تعبیر دیگر این اشاره به حقیقت توحید افعالى است ، چرا که پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در مقابل خدا از خود استقلالى ندارد ، و رضا و غضب او همه به خدا منتهى مىشود ، همه براى او و در راه او است .
در پارهاى از روایات نقل شده که در عصر پیامبر مردى ضمن سخنان خود چنین گفت : من اطاع الله و رسوله فقد فاز ، و من عصاهما فقد غوى : کسى که خدا و پیامبرش را اطاعت کند رستگار است ، و کسى که این دو را مخالفت کند گمراه ونارستگار است .
هنگامى که پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) این تعبیر را شنید که او خدا و پیامبر را در یک ردیف قرار داده و با ضمیر تثنیه ذکر کرده ، ناراحت شد ، و فرمود : بئس الخطیب انت ، هلا قلت و من عصى الله و رسوله ؟ تو بد سخنگوئى هستى ! چرا نگفتى هر کس نافرمانى خدا و پیامبرش را کند ... ( بلکه با ضمیر تثنیه آوردى و گفتى هر که آن دو را مخالفت کند) .
[ نظرات / امتیازها ]
جمعى از مفسران شأن نزولى براى این آیه و آیه بعد نقل کردهاند و آن این که: هنگامى که در نکوهش تخلف کنندگان از غزوه تبوک آیاتى نازل شد یکى از منافقان گفت: به خدا سوگند این گروه نیکان و اشراف ما هستند، اگر آنچه را «محمّد» در باره آنها مىگوید راست باشد، اینها از چهارپایان هم بدترند، یکى از مسلمانان این سخن را شنید و گفت: به خدا آنچه او مىگوید حق است، و تو از چهارپا بدترى! این سخن به گوش پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسید به دنبال آن مرد منافق فرستاد و از او پرسید: چرا چنین گفتى، او سوگند یاد کرد که چنین سخنى نگفته است آن مرد مؤمن، گفت: خداوندا خودت راستگو را تصدیق، و دروغگو را تکذیب فرما.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مومن نباید فریب ظاهر افراد را بخورد بلکه باید عاقبت اندیش باشد
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
درباره ى داستان نزول این آیه روایت شده گروهى از منافقان که به جنگ تبوک نرفتند، به یکدیگر مى گفتند: این مطالبى که محمد درباره اشراف ما مى گوید و آنان را منافق مى خواند، اگر راست باشد، آنان از چهارپایان بدترند، در حالى که آنان از نیکان ما هستند و برخى مسلمانان به آنان پاسخ دادند و این سخن را به گوش پیامبر صلى الله علیه و آله رساندند و ایشان آن منافق را خواست و از او پرسید که چرا چنین گفته اى ؟ او سوگند یاد کرد که چنین نگفته است
در این هنگام آن مسلمان گزارشگر دعا کرد خدا راست گو را تصدیق و دروغ گو را تکذیب کند و آیه فرود آمد و وضع آنها را مشخص کرد
[ نظرات / امتیازها ]