ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَةِ (17)
ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا: (عطف بر سابق) یعنی اقتحام عقبه نکرد آن انسان جاحد معاند، پس بوده باشد از آنان که ایمان آوردهاند به خدا و رسول، وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ: و وصیت کردند یکدیگر را به بردباری بر طاعت، یا از معصیت، یا در نصرت دین الهی بر انواع مشقّت، یا مطلق محن که به آن مبتلا میشوند، وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَةِ: و وصیت نمودهاند یکدیگر را به بخشایش و مهربانی به بندگان خدا، خصوصا بر محتاجین و اقربا، یا به موجبات رحمت الهی که آن به جا آوردن طاعات و اجتناب از محرّمات است.
[ نظرات / امتیازها ]
1 - تنها کسانى گام هاى بلند انفاق را برمى دارند که از زمره مؤمنان باشند.
ثمّ کان من الذین ءامنوا
فعل «کان» یا عطف بر فعل «اقتحم» است; یعنى، «فلااقتحم العقبة و لا کان مؤمنـًا» و یا عطف بر جمله «فلااقتحم العقبة»; یعنى، «فلااقتحم العقبة بعد کونه مؤمنـًا...». در هر دو صورت، جمله «ثمّ کان من الذین آمنوا...» بیانگر مصداقى دیگر از مصادیق «عقبة» است; ولى شرافت افزون تر آن، سبب شده است که در ردیف «فکّ رقبة» و «إطعام» شمرده نشود; بلکه با جمله اى مستقل، بر اصل کلام عطف گرفته شود، بنابراین پیمودن «عقبة»، زمانى براى افراد محقق مى شود که از مؤمنان باشند.
2 - مؤمنان، تنها در صورتى دشوارترین راه هاى انفاق را مى پیمایند که یکدیگر را به شکیبایى و مهرورزى سفارش کنند.
ثمّ کان من الذین ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة
«مرحمة»، مصدر میمى و به معناى «رحمت» (رقّت، مغفرت و عطوفت داشتن) است (قاموس). تکرار «تواصوا» براى تأکید بوده و ممکن است اشاره به این نکته باشد که سفارش به صبر و توصیه به محبت، دو وظیفه مستقل و در عرض هم است و با ترک یکى، زمینه دیگرى از بین نرفته و تکلیف ساقط نمى شود.
3 - ایمان آوردن و تشویق یکدیگر به صبر و ترحّم، برتر از اقدام به آزادسازى بردگان و تغذیه یتیمان و مساکین است.
ثمّ کان من الذین
حرف «ثمّ» براى تراخى رتبى است و دلالت دارد که آنچه بعد از آن آمده، در مرتبه اى والاتر از کارهاى قبل است.
4 - ایمان به آیات الهى، سفارش یکدیگر به استقامت در تکالیف دشوار و اظهار محبت به بردگان، یتیمان و تنگدستان، قدردانى از نعمت هاى بینایى، گویایى و هدایت است.
ألم نجعل له عینین . و لسانًا و شفتین . و هدینـه النجدین ... ثمّ کان من الذین ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة
«الذین آمنوا» گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها ـ به قرینه «و الذین کفروا بآیاتنا» در آیات بعد ـ مؤمنان به آیات الهى است و آیات پیشین ـ که بعضى از تکالیف را «عقبة» نامیده بود ـ قرینه بر مراد از «صبر» است و سیاق آیات نشان مى دهد که مراد از «مرحمة»، ترّحم بر «رقبة»، «یتیم» و «مسکین» است. ارتباط این آیات با آیه هاى پیشین ـ که نعمت هاى الهى را برشمرده ـ گویاى برداشت یاد شده است; زیرا «بینایى و بصیرت»، زمینه ساز «ایمان» و «داشتن زبان و لب»، زمینه ساز توصیه است.
5 - کافران، از حالت شکیبایى، مهرورزى و عطوفت، محروم بوده و از توصیه یکدیگر به آن خصلت ها خاموش اند.
الذین ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة
این آیه تعریض به کافرانى دارد که در آیات آغاز و پایان سوره، از آنان سخن به میان آمده است.
[ نظرات / امتیازها ]
ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَةِ
اینکه آیه عطف به آیه- 11- است که میفرماید: فَلَا اقتَحَمَ العَقَبَةَ- یعنی اینکه انسان نه از گردنه عبادت بالا رفت. و نه از آن افرادی شد که ایمان آوردند و به بردباری و مهربانی سفارش کردند
[ نظرات / امتیازها ]
[17] آشکار است که فک رقبة و اطعام دو مثل برای عبور از گردنه (اقتحام العقبة) است، و اینکه کلمه عبور از هر گردنه هوای نفس و مبارزه با شهوات را شامل میشود، و بزرگترین عقبهای که آدمی به آن امتحان میشود، عقبه تسلیم شدن به حق است و به هر انسانی که نماینده اینکه حق باشد، همچون فرستاده خدا و جانشینان او در اعصار، پس هر که رسول اللّه و امامان هادی جانشین او را دوست بدارد، اقتحام عقبه کرده است، و گرنه به آتش افکنده خواهد شد، و به همین جهت قرآن از اینکه طاعت با کلمه «ثمّ» تعبیر کرده و گفته است:
«ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا- و سپس از کسانی باشد که ایمان آوردهاند.»
پس فاصله میان فک رقبة و اطعام، و میان ایمان کامل به آنچه خدا فرو فرستاده و پیروی رسول اللّه، فاصلهای دراز است، و انسان پیوسته به عمل کردن به خیرات و مقاومت ورزیدن در برابر هوای نفس ادامه میدهد تا آن گاه که به تراز تسلیم شدن به خدا و ایمان آوردن به رسالتهای او، و پیروی از پیامبر و جانشینان معصوم او برسد.
شکیبایی در برابر ایمان منزلت سر را برای بدن دارد، و بزرگتر از آن سفارش کردن دیگران به اینکه صبر و شکیبایی است که قله تسلیم به حق و خرسندی از پذیرفتن ناراحتیها در راه رسیدن به آن است، و بزرگتر از صبر بخشندگی و مهربانی است، گاه میشود که در ضمن دعوت کردن مردمان به نیکی از آنان آزار میبینی و بر آن شکیبا میمانی، ولی دلت آکنده از خشم و کینه نسبت به ایشان است، در صورتی که مؤمن واقعی آن کس است که همگان را بخشش و مهربانی او شامل میشود، حتی اگر دشمنان او باشند، و بزرگتر از همه اینها سفارش کردن دیگران به رحمت و مرحمت است و رواج دادن فرهنگ صبر و رحمت در اجتماع.
«وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَةِ- و یکدیگر را به صبر و مرحمت سفارش و توصیه کردند.
[ نظرات / امتیازها ]