● خداوند، تدبیرکننده امور پیامبر(ص) و مربّى او است.-نکته -
حاجيه تقي زاده فانيد
3) 1 - خداوند، هرگز ارتباط خود را با پیامبر(ص) قطع نکرده و به آن حضرت بى اعتنا نبود.
ما ودّعک ربّک
«تودیع» ـ که در بدرقه مسافر و ترک کردن او متعارف شده است - در این آیه به معناى ترک است (مفردات). فعل هاى «ما ودّع» و «ما قلى»، براساس شأن نزول هایى که براى این سوره ذکر کرده اند، به مقطع خاصى از عمر پیامبر(ص) نظر دارد که نزول وحى در آن مقطع متوقف شده بود; ولى به قرینه آیات بعد ـ که از آخرت آن حضرت و نیز دوران خردسالى او سخن گفته است ـ تمام حالات و زمان هاى وجود مبارک پیامبر(ص) مراد است.
2 - خداوند، تدبیرکننده امور پیامبر(ص) و مربّى او است.
ربّک
3 - توجّه پیامبر(ص)، به ربوبیت و عنایت ویژه خداوند به او، مایه اطمینان آن حضرت به قطع نشدن ارتباط الهى با او است.
ما ودّعک ربّک
4 - خداوند، هرگز از پیامبر(ص) ناراحت نشد و بر آن حضرت خشم نکرد.
و ما قلى
«قِلى» (مصدر «قَلى»); یعنى، شدت تنفّر و مبغوض داشتن. (مفردات)
5 - خداوند، پیوند خود را با کسانى که مبغوض او هستند، قطع خواهد کرد.
ما ودّعک ربّک و ما قلى
جمله «ماقلى»، در صدد نفى علت تودیع و به منزله تعلیل براى جمله اول است.
6 - با وجود ربوبیت و عنایت ویژه خداوند به پیامبر(ص)، موردى براى خشم و بى مهرى به آن حضرت وجود نداشت.
ربّک و ما قلى
7 - خداوند، در تأکید بر قطع نشدن ارتباط او با پیامبر(ص) و ناخرسند نبودن از آن حضرت، به نور خورشید و تاریکى شب سوگند یاد کرده است.
و الضحى . و الّیل إذا سجى . ما ودّعک ربّک و ما قلى
این آیه، جواب قسم هایى است که در آغاز سوره آمده بود.
8 - پیدایش وقفه اى کوتاه در نزول وحى بر پیامبر(ص)، جلوه اى از ربوبیت خداوند و در راستاى تدبیر امور رسالت آن حضرت بود.
ربّک
در شأن نزول هاى متعدد و ناهماهنگ درباره این سوره، این نکته مورد اتفاق است که در نزول پیاپى آیات قرآن، درنگى پدید آمد که پیامبر(ص) را غمگین و مورد شماتت دشمن قرار داد و آیات این سوره، براى آن حضرت مایه تسلاى خاطر گردید. تعبیر «ربّک» بیانگر آن است که همین وقفه نیز، جلوه ربوبیت و تدبیر خداوند بوده و آن حضرت را در مسیر دریافت و ابلاغ پیام هاى الهى، تقویت کرده است.
9 - تأخیر وحى در برهه اى از دوران نزول قرآن، پیامبر(ص) را نگران ساخته، در معرض زخم زبان دشمن قرار داد.
ما ودّعک ربّک و ما قلى
لحن آیه شریفه و همراه بودن آن با سوگندهاى خداوند، بیانگر اضطراب و رنجیدگى پیامبر(ص) و در صدد آرامش بخشیدن و تسلاى خاطر دادن به آن حضرت است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 10 - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «ما ودّعک ربّک و ما قلى» و ذلک أنّ جبرئیل أبْطَأ عن رسول اللّه(ص) ... فقالت خدیجة لعلّ ربّک قد ترکک فلایرسل إلیک فأنزل اللّه تبارک و تعالى، «ما ودّعک ربّک و ما قلى»;(1)
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «ما ودّعک ربّک و ما قلى» روایت شده که فرمود: داستان چنین بود که آمدن جبرئیل نزد رسول خدا(ص) چندى به تأخیر افتاد ...خدیجه گفت: شاید پروردگارت تو را ترک کرده که دیگر [فرشته اى] به سویت نمى فرستد. پس خداى تبارک و تعالى این آیه را نازل فرمود: «ما ودّعک ربّک و ما قلى»».
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : وحی الهی |
گوینده : حاجیه تقی زاده فانید |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بشارت اخروى به محمد(ص) -نکته -
حاجيه تقي زاده فانيد
4) - جهان آخرت براى پیامبر(ص)، داراى مزایایى فراوان تر از دنیا است.
و للأخرة خیر لک من الأُولى
2 - خداوند، با نوید آخرتى بهتر از دنیا براى پیامبر(ص)، آن حضرت را به تداوم عنایت هاى خویش و نبود هیچ بغض و نفرتى نسبت به او، مطمئن ساخت.
ما ودّعک ... و للأخرة خیر لک من الأُولى
3 - افراد متروک و مبغوض خداوند، در جهان آخرت محروم تر از وضع دنیایى خویش خواهند بود.
و للأخرة خیر لک من الأُولى
این آیه مى تواند تعلیل براى آیه قبل باشد; یعنى، چون آخرت تو بهتر از دنیاى تو است، پس بدان که خداوند تو را مبغوض نداشته است.
4 - خیر دنیا و آخرت، به دست خداوند است.
ربّک ... و للأخرة خیر لک من الأُولى
5 - قرآنْ پیشاپیش، رهایى پیامبر(ص) را از روى گردانى و خشم خداوند تا پایان عمر آن حضرت، خبر داده است.
و للأخرة خیر لک من الأُولى
مراد از «آخرت» و «اُولى» چه دنیا و آخرت باشد و چه آغاز و فرجام زندگانى دنیوى پیامبر(ص) ـ چنانچه برخى از مفسران احتمال داده اند ـ آیه شریفه سلامت کامل پیامبر(ص) را، از هرگونه انحراف که به خشم خداوند بینجامد، پیشگویى کرده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بشارت |
گوینده : حاجیه تقی زاده فانید |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ثواب قرائت -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که در شب یا روز سوره لیل ، شمس ، ضحی و شرح را زیاد بخواند، چیزی در کنار او نیست ، مگر این که برای او شهادت می دهد؛ حتی مو، پوست ، خون ، گوشت ، رگها، اعصاب ، استخوانها، و همه ذرات وجودش که بر روی زمین است . پروردگار متعال نیز می فرماید: شهادت شما در مورد بنده ام را پذیرفته و آن را روا گردانیدم . او را به بهشتهایم ببرید تا هر کجا را که می خواهد انتخاب کند و آن جا را بدون منتی از من و تنها از روی لطف و تفضل من ، به او بدهید. و گوارای گوارای او باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : هیئت مکتب الباقر |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شناخت سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) سوره ضحی در مکه نازل شده و دارای ۱۱ آیه است. کلمه ضحی به معنی نور و روشنائی است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شأن نزول -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) سیزدهمین سورهاست که بعد از سوره قلم و قبل از مزمل در مکه و اوائل بعثت نازل شدهاست. طبق بعضی از روایات مدتی وحی از پیامبر قطع شده و او بر اثر تاخیر و انقطاع موقت ناراحت بود؛ و این باعث عیبجوئی مشرکین بود که این سوره نازل شد. در روایات اهل بیت (ع) این سوره را با سوره بعدیاش، مجموعا یک سوره حساب شدهاست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محتوای سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) این سوره شامل بشارت به پیامبر است که خدا هرگز تو را رها نساخته و نوید میدهد که خداوند آنقدر به او عطا میکند که خشنود شود. و در آخر، گذشته زندگانی پیامبر را در نظر او مجسم میسازد که خداوند چگونه او را همیشه مشمول انواع رحمت خود قرار داده، و در سختترین لحظات زندگی حمایتش نمودهاست.
پس در آخرین آیات به او دستور میدهد که (به شکرانه این نعمتهای بزرگ الهی) با یتیمان و مستمندان مهربانی کند و نعمت خدا را بازگو نماید. در برخی حکایات آمده که اگر کسی فرزندی یا شی ای را گم نمود این سوره را بخواند تا خداوند تا پیدا کردن گمشده، او را محفوظ میدارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوگنذ -
عصمت زارع بيدکي
1) این سوره با دو سوگند آغاز مىشود ، سپس به پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) بشارت مىدهد که خدا هرگز تو را رها نساخته است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکات -
زينب افراونده
1) نقل شده است که پانزده روز بر پیامبر (ص) گذشت اما بر آن حضرت وحیی نازل نشد. مشرکان گفتند: که پروردگار محمد او را رها کرده و دشمن داشته است. اگر راست می گوید که مأموریت او از سوی خداست، باید به طور مرتب وحی بر او نازل شود. در اینجا این سوره نازل شد و به سخنان آنها پاسخ گفت.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این سوره به پیامبر بشارت می دهد که خدا هرگز او را رها نکرده و به او نوید می دهد که آن قدر به او عطا می کند که خشنود شود. همچنین گذشته زندگانی پیامبر را در نظر او مجسم می کند که چگونه خداوند او را همیشه مشمول انواع رحمت خود قرار داده است. به همین جهت به او دستور می دهد به شکرانه این نعمت ها، با یتیمان و مستمندان مهربانی کند و نعمت خدا را باز گوید.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه ج27 ص92 |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : زینب افراونده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) فضای سخن: انقطاع موقت وحی که برخی را دچار توهم قهر خدا با رسولش (صلی الله علیه و آله) و خشم گرفتن پروردگار بر آن حضرت ساخته است. تبلیغ این توهم باطل، زمینه رکود و دلسردی در پیش برد امر خطیر رسالت را فراهم می سازد. دلیل استفاده این فضا آن است که جز انقطاع وحی، هیچ امر دیگری نمی تواند نشانه قهر خدا با پیامبرش (صلی الله علیه و آله) تلقی گردد. بنابراین صدق و بجایی آیات سوم تا انتهای سوره، قراین استفاده این فضا خواهد بود.
جهت هدایتی: آیات این سوره دارای دو مطلب است: آیات اول تا پنجم و ششم تا یازدهم.
أ. مطلب نخست: اسلوب بیانی این مطلب، سوگند و جواب است و جهت هدایتی از جواب سوگند استفاده می شود. جواب قسم نیز در سه جمله بیان شده است و هیچ یک نسبت به دیگری اصالت ندارد؛ بنابراین معنای این آیات، جامع هر سه جواب است: غم زدایی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیدبخشی به ایشان.
ب. مطلب دوم: نحوه بیان این مطلب به این صورت است که سه نعمت خطاب به رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) یادآوری شده و متناسب با هر یک از این نعمات، یک فرمان برای ایشان صادر شده است. اسلوب «ألم» در ابتدای برشماری نعمات، حاکی از رویکرد استشهادی و تبعی آن است. اسلوب «فأما» در آغاز صدور فرامین، نشان دهنده رویکرد نتیجه گیری و اصالی است. با لحاظ این دو قرینه اسلوبی، جهت هدایتی را در آیات نهم تا یازدهم جستوجو می کنیم.
هیچ یک از سه فرمان مذکور در آیات انتهایی، نسبت به دیگری جنبه اصالی ندارد. بنابراین جهت هدایتی این آیات، جامع این سه دستور است.
گفتنی است که چینش نعمات و فرامین به صورت لف و نشر نامرتب است. این صنعت برای برجسته سازی یا تأکید استفاده می شود، اما سؤال این است که کدام نعمت و کدام فرمان مورد تأکید است؟ به دو قرینه می توان گفت که نعمت مطرح شده در آیه هفتم و فرمان متناسب با آن در آیه یازدهم، نسبت به نعمات و فرامین دیگر بیشتر مورد تأکید است:
سوره با این فرمان پایان یافته است.
با مضمون سیاق پیشین هماهنگ تر است.
برایناساس، معنای این آیات چنین است: فرمان به ادامه تبلیغ وحی و مردمداری
اینک که معانی مطالب این سیاق روشن شد، می توان با توجه به ارتباط دو مطلب، جهت هدایتی سوره را به دست آورد: «امیدافزایی و نشاط بخشی به پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای ادامه راه رسالت: انقطاع موقت وحی، نشان قهر خدا نیست. خدا با توست و آینده برای تو بسی بهتر است. راه نفوذ دلسردی را ببند. الطاف خدا درباره خودت را به یاد آور و تبلیغ وحی و مردمداری را تداوم بخش».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیان یک نکته: -
مسعود ورزيده
1) ما انسانها هم در سیر حرکتی معنوی خودمان هم بعضی وقتها بسط روح داریم و بعضی وقتها هم قبض روح داریم، گاهی خیلی با حال و نشاط عملی را انجام میدهیم و گاهی هم در قلب خودمان کدورت و سیاهی احساس میکنیم.
و در آن هنگام است که ممکن است که در ما این تصور به وجود بیاید که خدا ما را رها کرده و با ما قهر کرده است که این تصور مشکل ساز است و اگر این تصور را از خود دور نکنیم به رکود میرسیم و پیشرفت نمیکنیم و در جا میزنیم و چرخۀ تکاملی ما به چرخۀ رکود تبدیل میشود و نتیجه این میشود که آنچه را در روز به دست آوردهایم، در شب از دست میدهیم.
و همین طور هم اگر قبض روحی را قهر خدا تصور کردی، آنچه را که در دوران بسط به دست آورده بودی در دوران قبض از دست خواهی داد. با از دست رفتن آنچه به دست آورده بودی، با آمدن بسط بعدی یا تو در جای اولت هستی یا کمی هم عقبتر! که این درجا زدن است و چرخۀ تکاملی برای انسان نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ترتیب و ترتب در آیات -
مسعود ورزيده
1) حالا سؤالی که اینجاست این است که چرا در اینجا عدم ترتیب وجود دارد؟ در مقطع اول اینها سه مرحله نعمت است، که ترتیب زمانی هم دارد، یعنی: أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى (۶) بعد هم وَوَجَدَکَ ضَالا فَهَدَى (٧)بعد هم وَوَجَدَکَ عَائِلا فَأَغْنَى (٨)
ترتُّب هم دارند.
ترتیب یعنی اول ایشان یتیم بودند، خدا سرپرستی کرده، دوم به ایشان وحی کرده و سوم نسبت به مسلمانان که عائله ایشان بودند، او را بی نیاز کرده است.
و از نظر ترتّب: اول خدا او را سرپرستی میکند تا مرحلۀ دریافت وحی، بعد به او وحی را اعطا میکند، و بعد کسانی به او ایمان میآورند و خدا او را راجع به این عیالش بینیاز میکند.
علت عدم رعایت ترتیب
حالا چرا این بیان نعمت در وسط نیامده است؟ میگویند که لفّ و نشر نامرتب برای برجسته سازی به کار میرود، یعنی میخواهیم که یکی از این اضلاع را برجسته کنیم و اهمیت بیشترش را بفهمانیم.
پاسخ فرضی که ما به این سؤال میدهیم این است که علت آخر آمدن «بنعمت ربک فحدث» اهمیت آن است. (یعنی این فرضاً ادعای ماست و از طریق امتحان کردن همهی گزینهها جلو برویم).
ادله: یک گزینه این بود که برای نشان دادن اهمیت اول بیاید یعنی بگوید
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ (١١)فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ (٩)وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ (١٠)
حالا آیا این بیشتر اهمیت را میرساند یا این که در آخر آمده است؟ میگوییم که آنجا که در آخر آمده است، چون کلام با این پایان مییابد.
اول اینکه در اول میآمد: اولاً «اصل الکلام صدر الکلام» و بعد هم «رد الاجُز الی الصدر». یعنی سر و ته کلام نقش تعیین کنندهای در جهتگیری آن دارند، یعنی در نگاه به سه آیه بهتر بود که در اول میآمد، ولی در نگاه کلی سوره، سوره با این کلام پایان مییابد. یعنی در فضای تصور تودیع که «حدیث نعمت» را تحت الشعاع قرار میدهد، این در آخر آمدن به صورت برجسته خودش را نشان میدهد.
دوم این که این آیه در سر جای خودش بیاید، یعنی دومین آیه قرار گیرد،که هیچ وجه اهتمامی ندارد. چون در این صورت برجستگی خاصی نخواهد داشت که نظم طبیعی است.
سوم اینکه پایان بیاید و در پایان که قرار بگیرد، هم اهتمام گوینده به این کلام بیشتر معلوم میشود و هم چون سوره با این تمام شده به دلیل ختم کلام بودن برجسته هم شده است.
جمع بندی:
قسمت اول سوگند و جوابش برای بر طرف کردن این تصور که تودیعی هست و قهری هست، برای تثبیت قلب پیامبر و امیدوار کردن ایشان نسبت به آینده.
خدا در قسمت دوم برای این امیدوارسازی شاهد میآورد که اولاً این امیدوارسازی به آینده جایگاه خودش را پیدا کند، و ثانیاً مقدمه برای دستورات بعدی است. یعنی حلقۀ وصل بین این دو مقطع را دارد.
اثر تصور انقطاع، شل شدن در انجام وظایف است. و الان بعد از اینکه خدا به آینده امیدوار کرد و کدورتها را برطرف کرد، وقت آن هست که دستورات را تکرار کند. یعنی مبادا رکود و سستی و . ولی باید توجه داشت که این طور نبوده که پیامبر یتیم را میرانده! و یا سائل را دفع میکرده! یا قرآن نمیخوانده! بلکه این دستورات برای ادامه دادن راه است، نه برای شروع کردن و آغاز کردن. برای تداوم این جریان است. که مبادا به خاطر این شرایطی که پیش آمده است کندی در حرکت جریان صورت گیرد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دستور متناسب با مقطعی از زندگی پیامبر -
مسعود ورزيده
1) دستور متناسب با مقطعی از زندگی پیامبر
خدای متعالی در بیان دستورات روی سه مقطع از زندگی پیامبر انگشت میگذارد و متناسب با آنها، دستورات کلانی را به پیامبر میدهد:
اول نراندن یتیم، و دوم نراندن سائل (به بیان تحلیلی مردم داری)، یعنی خود تو تحت سرپرستی خدا هستی و خدا به تو چه به جهت یتیم بودن، و چه به جهت عائل بودن، لطف کرده است. خدا به جهت یتیم بودن به تو لطف کرده و تو را سرپرستی کرده که تو دیگران را سرپرستی کنی و خدا تو را به خاطر عیالت غنی کرده، پس اینها برای خودت نیست و باید به عیالت بدهی. یعنی تو سرپرستی عیال را برعهده داری.
پس باز هم سائل از عیال را از درگاهت مران خدا تو را ضال یافته و هدایتت کرده، باز هم این برای خودت نیست و تو باید نعمت پروردگارت را به مردم حدیث بکنی. یعنی واسطه بودن تو در تمام خیراتی که به تو رسیده است. مبادا این تصوری که پیش آمده، این جریان یافتن الطاف الهی را از وجودت به دیگران، تحتالشعاع قرار دهد، تو واسطۀ فیض هستی، کار خودت را به درستی انجام بده.
سوره سه قدم برداشته تا پیامبر را از ناامیدی یا احیاناً سستی در انجام رسالت باز دارد. (البته با این بیان نمیخواهیم بگوییم که پیامبر عملاً در رسالت خود سست شده و یا دست برداشته! ولی اگر نبود سورۀ ضحی میرفت که بشود. چون انقطاع وحی اتفاق افتاده و این اتفاقات هم دنبالش هست. این انقطاع وحی یک فرمول طبیعی است اما الان باید راهنماییهای لازم به پیامبر داده شود، تا وقتی این فرمول طبیعی اتفاق میافتد، چه الان وچه در آینده، موجب این آفات نشود).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی -
مسعود ورزيده
1) امیدافزایی و نشاط بخشی به پیامبر برای ادامۀ راه رسالت.
انقطاع موقت وحی، نشانه قهر خدا نیست، خدا با تو است و آینده برای تو بسی بهتر است، راه دلسردی را ببند و الطاف خدا در مورد خودت به یاد آور، و تبلیغ وحی و مردمداری را تداوم بخش.
در مورد مخاطب عام که در بحث گذشت هم چنین شرایطی را دارد و وقتی که این تصور که خدا با ما قهر کرده حاصل شد، ما سست میشویم. و در انجام وظایف کوتاهی میکنیم، و وقتی که کوتاهی کردیم در جا میزنیم و آن چرخۀ تکاملی شکل نمیگیرد، خدای متعالی راهکار میدهد که این قهر نیست و تودیع و خشم نیست بلکه این چرخهای به سوی خیر است و شما هم همین طور باید به این نگاه کنی تو وظایفت را به درستی انجام بده تا این چرخۀ تکاملی به قوت خودش باقی بماند این سوره در لایه نزول مستقیماً مربوط به پیامبر گرامی اسلام است ولی از حیث فرمول ما را هم در برمیگیرد .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● یتیم -
مسعود ورزيده
1) نکتهای قابل توجه که در توسعۀ معنایی نباید در یک بحث قسمتی را از لحاظ معنایی توسعه داد و قسمتهای دیگر را رها کرد، و باید همۀ اجزاء را به تناسب توسعه داد.
و این توسعه تا جایی مجاز هست که لفظ بتواند آن را تحمل کند. مثلاً در اینجا باید به این توجه کنیم که آیا لفظ یتیم تحمل این را دارد که از آن به یتیم معنوی تعبیر کنیم، یا در ذات لفظ فقط یتیم ظاهری نهفته است؟ میبینیم که نه این لفظ این قابلیت را دارد که به یتیم معنوی هم اطلاق شود هر چند تبادر اولش همان یتیم ظاهری یعنی شخص بیپدر است، ولی لفظ یتیم قابلیت وسعت را دارد.
مثلاً بیسرپرستی را میتوان بکار برد و مورد یتیم یک بار بیسرپرستی عادی و مادی داریم و یک بار بیسرپرستی معنوی داریم که این ممکن است و لفظ یتیم آن را تحمل میکند. ولی یک بار هم چیزی غیر از سرپرستی را به یتیم بار میکنیم مثل فقر را که از لوازم قضیه است و به خود لفظ بار نمیشود که در اینجا مجاز نیستیم. و به این ظواهر گفته میشود که تابع تحمل لفظ است. ولی باطن یک وجهۀ درونی است که بعضی وقتها هم ممکن است که تحمل لفظ هم در آن لحاظ نشود. بلکه یک نگاه مصداقی خاص است که در جای خودش بحث میکنیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : یتیم |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رهبرى برخاسته از میان درد و رنجها ! -
مسعود ورزيده
1) آیات بالا ضمن اینکه نعمتهاى خداوند را به پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) شرح مىدهد این نکته را نیز منعکس مىکند که او در آغاز کودکى یتیم بود ، و در شرائط سخت مادى زندگى مىکرد ، با درد و رنج قرین بود ، و از میان رنجها برخاست و باید چنین باشد.
یک رهبر الهى و انسانى باید مرارتهاى زندگى را بچشد ، ناراحتیها را شخصا لمس کند ، و با تمام وجودش تلخیها را احساس کند ، تا بتواند ارزیابى صحیحى از قشرهاى محروم جامعه کند و از حال مردمى که در درد و رنج غوطهورند با خبر باشد.
باید در خردى پدر را از دست دهد تا از درد طفلان یتیمش با خبر باشد ، باید روزها گرسنه بماند و شبها گرسنه بخوابد ، تا درد گرسنگان را با تمام وجودش درک کند .
لذا گاه که یتیمى را مىدید قطرات اشک از چشمان مبارکش سرازیر مىشد ، او را بر دامان مىنشاند و نوازش مىداد و همچون جان شیرین در بر - مىگرفت.
او باید فقر فرهنگى جامعه را به خوبى درک کرده باشد ، تا کسانى را که
براى کسب دانشى خدمتش مىرسند گرامى دارد ، و با آغوش باز آنها را پذیرا گردد.
نه تنها پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) بلکه شاید همه انبیاء پرورش یافتگان رنجها و محرومیتها بودند ، و نه تنها انبیاء که همه رهبران راستین و موفق چنین بودند ، و باید چنین باشند .
آنکس که در میان ناز و نعمت پرورش یافته ، در کاخهاى مجلل زندگى کرده ، و هر زمان هر چه مىخواسته در اختیارش بوده ، چگونه مىتواند درد محرومان را درک کند ، منظره خانه فقرا و کاشانه یتیمان را در نظر مجسم سازد و به کمک آنها بشتابد ؟ ! در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) مىخوانیم : ما بعث الله نبیا قط حتى یسترعیه الغنم یعلمه بذلک رعیة الناس : خدا هرگز پیامبرى را مبعوث نکرد مگر اینکه او را به چوپانى گوسفندان گماشت تا از این طریق چوپانى انسانها را به او بیاموزد .
یعنى هم رنج کشیدند ، و هم صبر و تحمل در برابر موجودى کم شعور را تجربه کردند ، و هم در میان کوه و صحرا و آغوش طبیعت درسهاى بزرگ توحید و عرفان را آموختند.
در حدیث دیگرى آمده است که موسى بن عمران از خداى خود پرسید : من به چه دلیل به این مقام رسیدم ؟ خطاب آمد آیا به خاطر مىآورى آن روز که بچه گوسفندى از میان گله تو فرار کرد ، به دنبال آن رفتى و آن را گرفتى ، و به او گفتى : حیوان ! چرا خود را خسته نمودى ؟ سپس بر دوش گرفتى و به گله گوسفندان باز گرداندى به این دلیل من تو را سرپرست خلق
کردم ( این تحمل و حوصله عجیب تو در مقابل یک حیوان دلیل بر قدرت عظیم روحى تو است و لذا شایسته آن مقام بزرگى).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : یک رهبر الهى و انسانى باید مرارتهاى زندگى را بچشد ، ناراحتیها را شخصا لمس کند
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : نعمت الهی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● -نوازش یتیمان -
مسعود ورزيده
5) وجود کودکان یتیم که پدر خود را در طفولیت از دست دادهاند در هر اجتماعى اجتنابناپذیر است ، این کودکان از جهات مختلفى باید مورد حمایت قرار گیرند.
از نظر عاطفى داراى کمبودهائى هستند که اگر خلاء وجود آنها از این نظر پر نشود کودکانى ناسالم ، و در بسیارى از مواقع سنگدل و جانى و خطرناک بار مىآیند ، بعلاوه عواطف انسانى ایجاب مىکند که آنها همچون سایر فرزندان جامعه مورد حمایت و توجه عموم باشند ، و از همه اینها گذشته مردم از آینده کودکان خود که ممکن است در چنین شرائطى قرار گیرند مطمئن شوند .
یتیمان در بسیارى از موارد داراى اموالى هستند که باید با دقت و امانت براى آینده آنها حفظ شود ، و در بسیارى از موارد فاقد امکانات مالى هستند که باید از این نظر نیز مورد توجه قرار گیرند باید دیگران همچون پدران و مادرانى دلسوز رنج یتیمى را از روح آنها بیرون کنند ، و گرد و غبار تنهائى را از چهره آنها بزدایند .
لذا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى بسیار روى این مساله تکیه شده است که هم بعد اخلاقى دارد و هم بعد اجتماعى و انسانى.
این حدیث از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) معروف است که فرمود : ان الیتیم اذا بکى اهتز لبکائه عرش الرحمن ! : هنگامى که یتیم گریه مىکند عرش خدا به لرزه در مىآید خداوند به فرشتگانش مىفرماید : اى ملائکه من!
چه کسى این یتیم را که پدرش در خاک پنهان شده است به گریه در آورده ؟ ملائکه مىگویند : خدایا ! تو آگاهترى ، خداوند مىفرماید : اى ملائکه من ! شما را گواه مىگیرم که هر کس گریه او را خاموش ، و قلبش را خشنود کند ، من روز قیامت او را خشنود خواهم کرد .
از این بالاتر حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مىخوانیم : اذا بکى الیتیم وقعت دموعه فى کف الرحمن : هر گاه یتیم گریه کند اشکهاى او در دست خداوند رحمن مىریزد!.
باز در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است که فرمود : انا و کافل الیتیم کهاتین فى الجنة اذا اتقى الله عز و جل و أشار بالسبابة و الوسطى : من و سرپرست یتیم مانند این دو در بهشت خواهیم بود - به شرط اینکه تقواى الهى را پیشه کند - سپس اشاره به انگشت سبابه و انگشت وسط نمود .
اهمیت این موضوع آن قدر زیاد است که امیر مؤمنان على در وصیتنامه معروفش توجه به یتیمان را در کنار توجه به نماز و قرآن قرار داده ، مىفرماید : الله الله فى الایتام فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم : خدا را خدا را در باره یتیمان ، آنها را گاهى سیر و گاهى گرسنه نگذارید ، و نکند با حضور شما ضایع شوند.
در حدیثى از یکى از یاران پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده است که مىگوید ما خدمت رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم)نشسته بودیم ، پسر بچهاى خدمتش آمد ، عرض کرد : کودکى یتیم هستم ، و خواهرى یتیم دارم ، و مادرى بیوه زن.
از آنچه خدا به تو اطعام
تفسیر نمونه ج : 27ص :114
کرده به ما اطعام کن ، تا خداوند از آنچه نزد او است آنقدر به تو ببخشد که خشنود شوى ! پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود : چه زیبا گفتى اى پسر ! سپس رو به بلال کرده ، فرمود : برو از آنچه نزد ما است بیاور ، بلال بیست و یک خرما با خود آورد پیغمبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود : هفت دانه براى تو ، هفت دانه براى خواهرت ، و هفت دانه براى مادرت .
معاذ بن جبل برخاست دستى بر سر کودک یتیم کشید گفت : خداوند یتیمى تو را جبران کند ، و تو را جانشین صالحى براى پدرت سازد ( کودک یتیم از فرزندان مهاجران بود).
پیغمبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) رو به معاذ کرد و فرمود : انگیزه تو براى اینکار چه بود ؟ عرض کرد : محبت و رحمت بود.
فرمود : هر کس از شما سرپرستى یتیمى را بر عهده گیرد ، و حق آن را ادا کند ، و دست بر سر یتیم کشد خداوند به عدد هر موئى حسنهاى براى او مىنویسد ، و به هر موئى سیئهاى از او محو مىکند ، و به هر موئى درجهاى به او مىبخشد.
البته در جوامع گستردهاى مانند جوامع امروز ، مسلمانان باید به کارهاى فردى در این زمینه قناعت نکنند بلکه باید نیروهاى خود را متمرکز کرده یتیمان را زیر پوشش برنامههاى حساب شده اقتصادى و فرهنگى و آموزشى قرار دهند ، و از آنها افرادى لایق براى جامعه اسلامى بسازند ، و این امر مهم نیاز به همکارى عمومى دارد .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : وجود کودکان یتیم که پدر خود را در طفولیت از دست دادهاند در هر اجتماعى اجتنابناپذیر است
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : اجتماعی |
موضوع اصلی : دوستی- حب- محبت- تولی- دوست- محب |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیه اعطا -
ليلا رضائي
5) آیه اعطا، «سوره ضحی آیه 5»
«وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى؛ و پروردگارت به زودی عطایی می کند که راضی شوی».
در روایات زیادی آمده است که خداوند به فاطمه (س) این اختیار را داد که در فردای قیامت از گنهکاران امت پدرش شفاعت کند و این روایات از طریق فریقین نقل شده است.
مفسران اهل سنت در ذیل این آیه روایاتی آورده اند. از جمله این که جابر بن عبدالله روایت کرده است که، «رسول خدا (ص) روزی فاطمه (س) را در منزل مشغول آرد کردن گندم دید که حله شتر بر خود افکنده بود. فرمود: یا فاطمه! بشتاب و تلخی دنیا را به خاطر نعمتهای بهشتی بچش. به دنبال این جریان بود که آیه « وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى » نازل شد».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : حبرگزاری رسا |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : فاطمه (سلاماللهعلیها) |
گوینده : لیلا رضائی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.