● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر خسروی
5) 5- پس (بدان یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله) که با سختی آسانی هست (یعنی با فقر توسعه معاش هست و با سختی که تو اینک از آزار و زحمت مشرکین داری یسر و رجائی بدنبال خواهد بود به اینکه که خداوند ترا بر آنها غالب خواهد ساخت تا بناچار منقاد و مطیع بحق شوند و آنچه را تو آوردهای خواهی نخواهی تسلیم گردند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر خسروی
6) 6- (باز بدان) که با سختی آسانی هست: (عطاء از إبن عباس روایت کرده است که خداوند میفرماید من یک سختی خلق کردم و دو آسانی (یک عسر و دو یسر) و هرگز دو آسانی مغلوب یک سختی نمیشود و حسن گوید پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله روزی با حالت سرور بیرون شد و میخندید و میفرمود: (هرگز یک عسر دو یسر را مغلوب نخواهد ساخت (فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً) فراء گفته است که: (عرب گوید وقتی نکرهای ذکر کردی پس از آن آنرا مثل همان نکره اعاده نمودی اینکه دو چیز میشود چنانکه میگوئی (اذا کسبت درهما فانفق درهما) اینکه درهم دوّمی غیر از اولی است و اگر آنرا بطور معرفه اعاده کردی اینکه دومی همان اولی است چنانکه گوئی (اذا کسبت درهما فانفق الدرهم) اینکه درهم دوم همان اولی است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر خسروی
7) زمانی که از نماز واجب فارغ گشتی پس رنج دعا کردن برخود روا دار و در خواهش و مسئلت بسوی پروردگار خودت دست نیاز بردار و بدرخواست از آن درگاه راغب باش (اینکه تفسیر قول عدهای از مفسرین و مروی از امامین باقرین علیهما السّلام است و معنای انصب از نصب یعنی تعب است یعنی براحت مشتغل مشو) و بقولی یعنی چون از فرائض فارغ شدی بعد از تشهد هر حاجتی داری بخواه و صادق علیه السّلام فرموده است آن دعاء در پشت سر نماز است در حالتی که نشسته باشی و بقولی معنای آن: چون از فرائض فارغ شدی بنماز شب پرداز (از إبن مسعود) و بقولی یعنی چون از امور دنیای خود فراغت یافتی بعبادت پروردگار خود قبول رنج کن و بنماز بپرداز (از مجاهد و جبائی) و بقولی یعنی چون از فرائض فراغت یافتی در آنچه از اعمال ترا بخداوند راغب میسازد بپرداز و نماز بگذار (از إبن عباس).
و بقولی چون از جهاد دشمنان فراغت یافتی بعبادت خداوند مشغول شو.
و بقولی چون از جهاد دشمنان فارغ گشتی رنج جهاد با نفس را متحمل شو.
و بقولی چون از ادای رسالت فارغ شدی درخواست شفاعت کن- از علی إبن طلحه در باب تفسیر اینکه دو آیه سؤال شد گفت: (اقوال در آن بسیار است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
5) 1 - سختى ها، همواره با آسانى هایى شگفت همراه است.
فإنّ مع العسر یسرًا
«العسر»، اسم جنس معرفه بوده و بر هر نوع سختى قابل تطبیق است. «یسراً» اسم جنس نکره است و بر تفخیم و شگفتى دلالت دارد.
2 - شرح صدر و سبک بار بودن پیامبر(ص) و بلندآوازگى آن حضرت، نمونه اى از انفکاک ناپذیرى مشکلات از آسانى ها
ألم نشرح ... و وضعنا... و رفعنا... فإنّ مع العسر یسرًا
جمله «فإنّ...» بیانگر آن است که آنچه در آیات پیشین آمد، ریشه در یک قانون کلى دارد و آن همراه بودن «عسر» با «یسر» است. حرف «فاء»، بیان قانون را بر کاشف آن، تفریع کرده است; یعنى، آنچه براى تو انجام دادیم، باید انجام مى گرفت; زیرا سختى بدون آسانى نمى شود.
3 - مشکلات و سختى ها، زوال پذیراند و به سرعت تبدیل به آسانى خواهند شد.
فإنّ مع العسر یسرًا
مفاد این آیه را مى توان نظیر آیه «سیجعل اللّه بعد عسر یسراً» (طلاق، آیه 7) دانست; زیرا از دو عنوان «عسر» و «یسر» ـ که نقیض یکدیگراند ـ همواره تنها یکى صادق است; بنابراین تحقّق هر دو در یک موضوع، نمى تواند مراد باشد; بلکه یا نزدیک بودن «یسر» و ظهور مقدّمات آن مراد است و یا به وجود امورى آسان در کنار کارهاى سخت نظر دارد. برداشت یاد شده براساس احتمال نخست است.
4 - سختى ها، هرگز نباید رهبران الهى را از توجّه به سهولت ها و امکانات موجود و دلگرم بودن به آنها باز دارد. *
فإنّ مع العسر یسرًا
کلمه «مع»، دلالت دارد که وجود «یسر عظیم» هم زمان با وجود «عسر» است; نه بعد از آن. و مراد از آن مى تواند هم زمانى «عسر» با مقدّمات «یسر» باشد. و ممکن است در صدد بیان این حقیقت خارجى باشد که: هر گاه مشکلاتى پدیدار شد، توجّه به آن ذهن شما را به خود مشغول نسازد; بلکه به سهولت ها و امکانات فراوانى که در کنار آن، براى شما وجود دارد نیز توجّه داشته باشید. برداشت یاد شده ناظر به دومین احتمال است.
5 - خداوند، پیامبر(ص) را به تداوم همراه بودن سختى ها با آسانى ها، مطمئن ساخت.
فإنّ مع العسر یسرًا
آیه شریفه با بیان قانون کلّى «همراه بودن سختى ها با آسانى ها» ـ پس از ذکر نمونه هایى از آن در زندگى پیامبر(ص) ـ آن حضرت را به کلى بودن و استمرار این وضعیت، نوید مى دهد.
6 - فراهم آمدن تسهیلات براى رفع مشکلات پیامبر(ص)، امداد ویژه خداوند به آن حضرت
فإنّ مع العسر یسرًا
حرف «ال» در «العسر»، مى تواند براى عهد یا جانشین مضاف الیه باشد; یعنى، «عسرک». در این صورت «العسر»، اشاره به سختى هایى دارد که براى پیامبر(ص) پیش آمده بود.
7 - سختى ها، زمینه ساز آسانى اند.
فإنّ مع العسر یسرًا
مراد از «معیّت»، ممکن است سبب بودن «عسر» براى پیدایش «یسر» باشد. این نکته را نیز مى تواند برساند که هر سختى در درون خود، سازندگى هایى دارد و تجربه هایى پدید مى آورد که با توجّه به آنها، نباید از مواجه شدن با سختى ها هراسى داشت.
8 - تأثیر سختى ها در پیدایش آسودگى، وابسته به خداوند است.
ألم نشرح ... و وضعنا ... و رفعنا ... فإنّ مع العسر یسرًا
آیات پیشین در حقیقت مصادیق این آیه را بیان کرده است. استناد آنها به خداوند، بیانگر آن است که همراه ساختن «عسر» و «یسر»، کار او است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
6) 1 - سختى ها، زمینه ساز آسانى ها است.
انّ مع العسر یسرًا
2 - جدایى ناپذیر بودن سختى ها از آسانى، قانونى فراگیر است.
إنّ مع العسر یسرًا
تکرار نشدن «فاء» در این آیه ـ که تأکید آیه قبل است ـ محتواى آن را به غیر پیامبر(ص) نیز ارتباط داده است.
3 - آسانى هاىِ مقارن سختى ها، مهم تر و افزون تر از آنها است.
فإنّ مع العسر یسرًا .إنّ مع العسر یسرًا
معرفه آوردن «العسر»، نشانگر آن است که مراد، همان «العسر» در آیه قبل است و چون «یسراً» نکره است، مفادى مغایر با «یسراً» در آیه قبل دارد. بنابراین مفاد دو آیه این است که براى هر «عسر»، دو «آسانى مهم» وجود دارد. با توجّه به این که دوبار ذکر کردن یک کلمه در این موارد، بر تکثیر دلالت دارد; مى توان فهمید که هر سختى، به همراه خود آسانى هاى فراوانى ـ یکى پس از دیگرى ـ به ارمغان مى آورد.
4 - «عن جعفربن محمد(ع) ... انّ إمرأة استَعْدَتْ على زوجها أنّه لایُنفِق علیها و کان زوجها معسراً فأبى على(ع) أن یَحبِسه فقال: «إنّ مع العسر یسراً»;(1)
از امام صادق(ع) روایت شده است: زنى علیه شوهر خود اقامه دعوى کرد که نفقه او را نمى دهد. شوهر این زن تنگدست بود; پس حضرت على(ع) از زندانى کردن شوهر خوددارى ورزید، آن گاه فرمود: «إنّ مع العسر یسراً».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) 1 - بهره بردن از ساعات فراغت و به زحمت افکندن خویش در آن فرصت ها براى دعا، فرمان خداوند به پیامبر(ص)
فإذا فرغت فانصب
از آن جا که متعلق «إذا فرغت» ذکر نشده است، مفاد آن را مى توان بر هرگونه فراغتى ـ از جمله فراغت از «نماز» یا «فرائض» یا «امور دنیایى» ـ تطبیق داد. «نَصَبَ» (ماضى «انصَبْ); یعنى، به رنج و تعب افکند (مصباح). به قرینه آیه بعد، مراد از آن، اشتغال به تضرّع و دعا به درگاه خداوند است.
2 - اوقات فراغت انسان، باید با توجّه به خدا و دعا به درگاه او سپرى شود.
فإذا فرغت فانصب
3 - براى توجّه به خدا و درخواست از او، باید نهایت تلاش را به کار برد.
فانصب
4 - به زحمت افکندن خویش در اوقات فراغت، براى دعا به درگاه خداوند، تلاشى ثمربخش و درپى دارنده آسانى و آسودگى است.
إنّ مع العسر یسرًا . فإذا فرغت فانصب
حرف «فاء»، این آیه را بر مفاد آیه قبل تفریع کرده است; یعنى، حال که هر دشوارى، سهولت آفرین است; پس سختىِ تضرع و دعا را بر خود هموار ساز.
5 - توجّه به امدادهاى ویژه خداوند، برانگیزاننده پیامبر(ص) به استفاده از فرصت هاى فراغت، براى سخت کوش بودن در عبادت و دعا
ألم نشرح ... و وضعنا ... و رفعنا ... فإذا فرغت فانصب
6 - تلاش براى عبادت و دعا، تکلیفى الهى برعهده بهره مندان از نعمت
ألم نشرح ... و وضعنا... و رفعنا... فإذا فرغت فانصب
خطاب آیه شریفه گرچه متوجّه پیامبر(ص) است; ولى از تفریع «فإذا فرغت...» بر نعمت هاى بیان شده در آغاز سوره، مى توان اصلى کلى انتزاع کرد و بر همگان تعمیم داد.
7 - «عن مَسْعدَة بن صَدَقَة قال: سمعت جعفراً یقول: کان أبى(رضى اللّه عنه) یقول: فى قول اللّه تبارک و تعالى «فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّک فارغب» إذا قَضَیْتَ الصلاة بعد أن تُسَلِّم و أنت جالس فانصب فى الدّعاء من أمر الدنیا و الآخرة فإذا فرغت من الدعاء فارغب إلى اللّه تبارک و تعالى أن یتقبّلها منک;(1)
از مسعدة بن صدقه روایت شده که گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که مى فرمود: پدرم ـ که خداوند از او راضى باد ـ درباره سخن خداوند تبارک و تعالى «فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّک فارغب» مى فرمود: زمانى که نماز را بعد از سلام به پایان رساندى و هنوز نشسته اى، براى امر دنیا و آخرت در دعا بکوش پس هنگامى که از دعا فارغ شدى، به درگاه خداى تبارک و تعالى تضرّع و زارى کن که آن را از تو قبول کند».
8 - [«فى فقه الرّضا(ع)] قال: لا صلاة إلاّ باسباغ الوضوء و احضار النیّة و خلوص الیقین و إفراغ القلب و ترک الأشغال و هو قوله «فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّک فارغب»;(2)
[در کتاب «فقه الرضا(ع)» آمده که] آن حضرت فرمود: نماز نیست; مگر با شاداب ساختن وضو و حاضر داشتن نیت و یقین خالص و خالى کردن قلب [از یاد غیر خدا ]و ترک سرگرمى ها و این است [معناى] سخن خدا [که فرمود:] «فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّک فارغب».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) 1 - حاجت خواستن از خداوند و تضرّع به درگاه او، تکلیف و توصیه اى الهى به رسول اکرم(ص)
و إلى ربّک فارغب
«رغب إلیه»; یعنى، در دعا خالصانه کوشید و یا اظهار فروتنى کرد و حاجت خواست. (برگرفته از قاموس)
2 - توجّه به ربوبیت خداوند، برانگیزاننده انسان به ابتهال و تضرّع به درگاه او است.
و إلى ربّک فارغب
قید «إلى ربّک» متعلق به «ارغب» است. تقدیم آن و آوردن حرف «فاء» پس از آن، بیانگر نقش ربوبیت خداوند، در لزوم توجّه به او است.
3 - رغبت و اشتیاق شدید، باید تنها به سوى خداوند و جلوه هاى ربوبیت او باشد.
و إلى ربّک فارغب
تقدیم «إلى ربّک»، بر متعلق آن، بر حصر دلالت دارد. در «مفردات راغب» آمده است: جمله «رغب فیه و إلیه» [درباره هر چیز]، مفید حریص بودن بر آن است و «رغبة»، به معناى گستردگى اراده و خواستن است.
4 - رغبت و اشتیاق به خداوند، شایسته بذل هرگونه تلاش در راه رسیدن به آن
فانصب . و إلى ربّک فارغب
5 - ابتهال و تضرّع پیامبر(ص) به درگاه خداوند، پاسخى به نعمت هاى ویژه او به آن حضرت بود.
ألم نشرح ... و وضعنا ... و رفعنا ... و إلى ربّک فارغب
6 - بهره مندان از نعمت هاى الهى، باید تنها به درگاه خداوند دعا کرده، حاجت هاى خویش را از او طلب کنند.
ألم نشرح ... و وضعنا ... و رفعنا ... و إلى ربّک فارغب
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر منهج الصادقین
5) (5)- فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً پس بدرستی که با هر دشواری که در دنیا است آسانی است در عقبی.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
6) (6)- إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً بدرستی که با دشواری که در مکه است آسانیست در مدینه، و در موضح آورده که با عسری که در مدینه باشد یسریست در بهشت، و بیضاوی گفته که کلام اول راجع بآنست که با ضیق صدر و وزری که منقض ظهر باشد و ضلال قوم و ایذای ایشان شرح صدر است و وضع و توفیق اهتداء و طاعت، پس از روح خدا مأیوس مشو وقتی که غم و هم تو را طاری شود، و تنکیر یسر برای تعظیم و تکبیر آنست و ذکر مَعَ که متضمن مصاحبتست بجهت مبالغه است در معاقبه یسر بعسر و اتصال او بآن مانند اتصال متقاربین. و کلام ثانی تکریر اولست برای تأکید، و یا استیناف وعد بآنکه عسر مشفوعست بیسری دیگر که ثواب آخرتست و قول اول الصق است بمقام از قول ثانی، و در کشاف آورده که معنی اصطحاب عسر و یسر که آن از لفظ مع مفهوم میشود آن است که اصابه بندگان بیسر بعد از عسر ایشان بزمان اقربست پس گوئیا یسر مترقب در حکم یسریست که مقارن عسر باشد و اینکه موجب زیادتی تسلی و تقویت قلوب ایشان است و جمله ثانیه محتملست که تکریر اولی باشد مانند تکریر قوله فَوَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ و قوله فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ که از برای تقریر معنی آنست در نفوس و تمکین آن در قلوب مانند اینست جاءنی زید زید و یا آنکه اولی وعده باشد بآنکه عسر لا محاله مردوفست بیسر و ثانیه وعده مستأنف باشد بآنکه عسر متبوعست بیسر پس بر تقدیر استیناف دو یسر متحقق باشد و عسر واحد است اگر چه مکرر واقع شده بحسب لفظی زیرا که خالی از آن نیست که الف و لام از برای عهد است که آن عسریست که در آن بودند پس آن در حکم زید است در اینقول که (ان مع زید مالا ان مع زید مالا) و یا الف و لام جنس است که دلالت بر تعدد ندارد، و اما یسر منکر است و متناول بعضی از جنس پس هر گاه کلام ثانی مستأنف باشد نه مکرر، متناول بعضی خواهد بود غیر از بعض اول بلا اشکال فحینئذ تعدد یسر باشد بدون تعدد عسر و لهذا
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم لن یغلب عسر یسیرین
و نعم ما قال الشاعر:
إذا اشتدّت بک العسر ففکّر فی أ لم نشرح
فعسر بین یسرین إذا فکّرتها فافرح
و بیضاوی گفته که
قوله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم لن یغلب عسر یسرین
دالست بر وحدت عسر و تعدد یسر در آیه بحسب معنی و اگر چه عسر بحسب لفظ متعدد است زیرا که تعدد در معرف بلام نیست خواه آنکه برای عهد باشد یا جنس بخلاف منکّر پس یسر ثانی مغایر یسر اول باشد و عسر ثانی همان عسر اول. و مراد بیسرین«1» یسر دنیا و یسر آخرتست کقوله تعالی قُل هَل تَرَبَّصُونَ بِنا إِلّا إِحدَی الحُسنَیَینِ و اینکه هر دو حسنای ظفر و حسنای ثوابست و یا آنکه مراد بیسر اول آن چیزیست که اهل اسلام را میسر شد در ایام رسول از فتوح بلاد و قلاع، و ثانی آنچه ایشان را بعد از او واقع شده از فتح اکثر بلاد انتهی کلام صاحب الکشاف، و در تفسیر طبرسی مذکور است که از إبن عباس رضی اللّه عنه نقل کردهاند که حق سبحانه فرموده که
خلقت عسرا واحدا و خلقت یسیرین فلن یغلب عسر یسرین
و از حسن نیز منقولست که روزی رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از خانه بیرون آمد فرحناک و خندان و میگفت
لن یغلب عسر یسرین فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً
و وجه تعدد یسر و وحدت عسر از فراء نقل کرده که ان العرب تقول اذا ذکرت نکرة ثم اعدتها نکرة مثلها صارت اثنتین کقولک اذا کسبت در هما فانفق درهما فالثانی غیر الاول، اذا اعدتها معرفة فهی هی کقولک اذا اکسبت الدرهم فأنفق الدرهم، فالثانی هو الاول و زجاج نیز قائل اینکه قولست و صاحب کتاب النظم در تفسیر اینکه آیه آورده که حق سبحانه پیغمبر خود را مبعوث ساخت در وقتی که بضاعت نداشت و درویش بود قریش سرزنش او کردند و گفتند که اگر غرض از اینکه دعوت طلب غنی است ما ترا چندین مال بدهیم که أیسر اهل مکه شوی پیغمبر از اینمعنی بسیار مغموم شد و گمان برد که قوم او بجهت فقر تکذیب او میکنند حق سبحانه اینکه آیه فرستاد و او را بوعده غنی تسلی داد، و معنی آیه آنست که باید فقر و آنچه اهل مکه میگویند ترا غمگین نسازد چه با اینکه عسر یسری خواهد بود در دنیا و آخرت و انجاز اینکه وعده نمود و حجاز و قرای عرینه و عامه بلاد یمن را از برای وی مفتوح ساخت و دویست شتر بتحت ملکیت او در آورد و آن حضرت قوت سنه از برای اهل خود بگذاشت و باقی را در راه خدای تصدق فرمود، بعد از آن حق سبحانه از روی استیناف فرمود إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً و دلیل بر ابتدائیت اینکه کلام تعری آنست از لفظ (فا) یا (واو) و اینکه وعدهایست از برای جمیع مؤمنان و مراد آنست که با هر عسری در دنیا مؤمنان را یسری است در آخرت، و شاید که هر دو یسر مجتمع باشد برای حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و مراد از اول یسر دنیا باشد و ثانی یسر آخرت پس اینکه حضرت فرمود که
لن یغلب عسر یسرین
یسر دنیا باشد که قرحست و یسر آخرت که ثواب ابدیست و از اسحق بن بهلول قاضی مأثور است که:
فلا تیأس و إن أعسرت یوما فقد یسّرت فی دهر طویل
و لا تظنن بربّک ظنّ سوء فإن اللّه أولی بالجمیل
فإنّ العسر یتبعه یسار و قول اللّه أصدق کلّ قول
انتهی کلام الطبرسی.
و ابی عباس فرمود که در بعضی اسفار حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر شتری سوار بود و مرا ردیف خود گردانید مرا گفت یا غلام گفتم لبیک یا رسول اللّه فرمود
احفظ اللّه تجد أمامک تعرف الی اللّه فی الرخاء یعرفک فی الشدة
خدا را نگاه دار تا او را نزد خود یابی با خدا آشنا شو در آسانی تا با تو آشنا گردد در دشواری، و بدانکه نصرت با صبر است و فرح با غم و دشواری به آسانی، و بدانکه چون حق سبحانه تعدید نعم سابقه نمود بر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و وعده مستقبله پس بجهت ترغیب وی بر شکر و اجتهاد در عبادت و رنج کشیدن بطاعت فرمود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) (7)- فَإِذا فَرَغتَ پس چون فارغ شوی از تبلیغ رسالت فَانصَب پس رنج کش در مراسم عبادت یا چون از نماز فارغ گردی جهد کن در دعا یا چون از گذاردن احکام فراغت یابی باستغفار او زار امت مشغول شو یا چون از نوعی عبادت بپردازی شروع کن در نوعی دیگر از آن یعنی باید که همیشه مشغول عبادت باشی و در هیچ وقتی از اوقات از مشقت طاعت فارغ نباشی و براحت و بطالت نگذرانی، و زهری گفته که چون از فرایض نماز فارغ شوی بعد از تشهد دعا کن برای حوائج دنیویه و اخرویه خود و سایر اهل ایمان، و از صادق علیه السّلام نیز مرویست که مراد بنصب اجتهاد است در دعا بعد از نماز در حین جلوس، و از إبن عباس روایتست که چون از فرایض بپردازی پس متحمل مشقت شو در قیام لیل، و جبائی و مجاهد بر آنند که چون از امور دنیویه فارغشوی رنج کش از برای عبادت پروردگار خود، و إبن عباس فرموده که چون از فرایض فارغ گردی نصب کن خود را در اعمالی که حق سبحانه ترا به آن ترغیب فرموده، و حسن گفته که چون از وضو فارغ شوی در عبادت اجتهاد نمای، و گویند که چون از جهاد اعداء فراغت یابی بجهاد نفس خود اجتهاد نمای یا چون از ادای رسالت بپردازی منتصب شو برای طلب شفاعت امت، و علی بن طلحه را از اینکه آیه سؤال کردند گفت اقوال در اینجا بسیار است و من شنیدهام از طریق صحیحه که معنی آنست که چون صحت بدن و فراغت ترا حاصل شود آن صحت و فراغت را در مشقت عباد صرف کن و دال بر قول اخیر است اینکه مرویست که شریح بدو مرد بگذشت که کشتی میگرفتند گفت (لیس بهذا أمر الفارغ) فارغ را باین امر نکردهاند چه حق سبحانه فرموده فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب و شعبی نیز مردی را دید که از روی عبث سنگی را از جای خود برمیداشت گفت (لیس بهذا امر الفارغ) و شبههای نیست در آن که نشستن مرد از روی فراغت و عدم شغل او بامری یا اشتغال او بچیزی که در او فایده دنیوی و اخروی نباشد از سفه رأی اوست و سخافت عقل و استیلای غفلت، و در حدیث آمده که دشمنترین مرد نزد خدای آن کسی است که متقاعد باشد و مشغول کاری نباشد، و در تفسیر امام حسن عسکری علیه السّلام از ابی عبد اللّه علیه السّلام نقل فرموده
معناه فاذا فرغت یا محمّد من حجة الوداع و نبوتک فانصب علیا للخلافة
چون فارغشدی ای محمّد از حجة الوداع و ادای تبلیغ، نصب کن علی را برای خلافت و جانشینی خود و لهذا بعضی قراء فَانصَب بکسر صاد خواندهاند، و اینکه در بعضی تفاسیر آمده که من البدع ما روی عن بعض الرفضة أنه قرأ فَانصَب بکسر الصاد أی فانصب علیا للامامة و لو صح هذا للرافضی صح للناصبی ان یقرأ هکذا و یجعله أمرا بالنصب الذی هو بغض علی و عداوته دلالتی صریح دارد بر ناصبیت و بغض و عداوت آنها نسبت بحضرت علی علیه السّلام.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) (8)- وَ إِلی رَبِّکَ و بدعای پروردگار خود فَارغَب رغبت کن در همه اوقات و هر چه خواهی از او خواه نه از غیر او که قادر بر اسعاف حاجات و انجاح مرادات جز حضرت او نیست و سخن تو بر درگاه قرب او مقبولست و دعوات طیبات تو در محل قبول، و عطا گفته که مراد آنست که تضرع الیه راهبا من النار راغبا فی الجنة، و از ابو جعفر و ابو عبد اللّه علیهما السّلام منقولست
فاذا فرغت من الصلاة المکتوبة فانصب الی ربک فی الدعاء و ارغب الیه فی المسئلة تعطیک
چون از نماز فریضه فارغ شوی جد و جهد نما در دعای بسوی پروردگار خود و رغبت کن بجانب او در سؤال تا بدهد بتو آنچه از او بطلبی در همه حال، و در سفر تاسع از فتوحات آورده که شیخ ابو مدین مغربی در تاویل اینکه آیه فرموده که چون فارغ شوی از مشاهده اینکه اکوان نصب کن دل خود را برای مشاهده جمال رحمن و من جمیع الوجوه رغبت بجانب او کن و توجه باو نمای. و بنا بر آن وجه که در تفسیر امام حسن عسکری علیه السّلام مسطور است معنی آنست که علی را نصب کن برای امامت و وصایت و خلافت خود و رغبت بجانب احدیت کن و از اینکه سرای فانی خود را بدار الخلود رسان و بفراغت تمام در مقعد صدق قرار گیر.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
5) در آیه بعد به پیامبرش مهمترین بشارت را مى دهد و انوار امید را بر قلب پاکش مى پاشد، و مى فرماید: قطعا با سختى آسانى است (فان مع العسر یسرى )
باز تاءکید مى کند قطعا با سختى آسانى است (ان مع العسر یسرى ) غم مخور مشکلات و سختیها به این صورت باقى نمى ماند، کارشکنیهاى دشمنان براى همیشه ادامه نخواهد یافت ، و محرومیتهاى مادى و مشکلات اقتصادى و فقر مسلمین به همین صورت ادامه نمى یابد.
آن کس که تحمل مشکلات کند، و در برابر طوفانها ایستادگى به خرج دهد روزى میوه شیرین آن را میچشد، روزى که فریاد دشمنان خاموش ، کارشکنیها بى رنگ ، جاده هاى پیشرفت و تکامل صاف ، و پیمودن مسیر حق آسان خواهد شد.
گرچه بعضى از مفسران این آیات را اشاره به فقر مالى عمومى مسلمانان در آغاز ظهور اسلام شمرده اند، ولى گستردگى مفهوم آیات همه مشکلات را شامل مى شود، این دو آیه به صورتى مطرح شده که اختصاص به شخص پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و زمان آن حضرت نیز ندارد و بلکه به صورت یک قاعده کلى و به عنوان تعلیلى بر مباحث سابق مطرح است ، و به همه انسانهاى مؤ من مخلص و تلاشگر نوید مى دهد که همیشه در کنار سختیها آسانیها است ، حتى تعبیر به (()) (بعد نمى کند بلکه تعبیر به ((مع )) که نشانه همراهى است مى کند.
آرى چنین است که با هر مشکلى آسانى آمیخته ، و با هر صعوبتى سهولتى همراه است ، و این دو همیشه با هم بوده و با هم خواهند بود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
6) این نوید و وعده الهى است که دل را نور و صفا مى بخشد، و به پیروزیها امیدوار مى کند، و گرد و غبار یاس و نومیدى را از صفحه روح انسان مى زداید. <6>
در حدیثى آمده است که پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: و اعلم ان مع العسر یسرا، و ان مع الصبر النصر، و ان الفرج مع الکرب : بدان که با سختیها آسانى است ، و با صبر پیروزى و با غم و اندوه خوشحالى و گشایش است <7>
و در حدیثى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى خوانیم : زنى شکایت همسرش را نزد آن حضرت برد که او چیزى بر من انفاق نمى کند، در حالى که همسرش واقعا تنگدست بود، على (علیه السلام ) از اینکه همسر او را به زندان بیفکند خوددارى کرد، و در جواب فرمود: ان مع العسر یسرا (و او را به صبر و شکیبائى دعوت کرد) <8>
آرى :
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آید
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
7) سپس در آخرین آیات این سوره مى فرماید: پس هنگامى که از کار مهمى فارغ مى شوى به مهم دیگرى پرداز (فاذا فرغت فانصب ).
هرگز بیکار نمان ، تلاش و کوشش را کنار مگذار، پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمى را آغاز مهم دیگر قرار ده .
غالب مفسران معانى محدودى براى آیه ذکر کرده اند که مى توان هر یک از آنها را به عنوان مصداقى پذیرفت :
جمعى گفته اند منظور این است هنگامى که از نماز واجب فراغت یافتى به دعا پرداز و از خدا تمنا کن تا هر چه مى خواهى به تو بدهد.
یا اینکه هنگامى که از فرائض فارغ شدى براى نافله شب برخیز.
یا اینکه هنگامى که از دنیا فارغ شدى به امور آخرت و عبادت و نماز پروردگارت بپرداز.
یا اینکه هنگامى که از واجبات فراغت پیدا کردى به مستحباتى که خدا دستور داده توجه کن .
یا اینکه هنگامى که از جهاد با دشمن فارغ شدى به عبادت برخیز.
یا اینکه هنگامى که از جهاد با دشمن فارغ شدى به جهاد نفس پرداز.
یا اینکه هنگامى از اداى رسالت فارغ شدى به تقاضاى شفاعت برخیز!
در روایات متعددى که دانشمند معروف اهل سنت حافظ ((حاکم حسکانى )) در ((شواهد التنزیل )) نقل کرده از امام صادق چنین آمده است که فرمود: یعنى هنگامى که فراغت یافتى على را به ولایت نصب کن . <9>
قرطبى نیز در تفسیر خود از بعضى نقل کرده است که معناى آیه این است هنگامى که فراغت یافتى امامى را که جانشین تو است نصب کن (هر چند
نامبرده خودش این معنى را نپذیرفته است ). <10>
با توجه به اینکه در آیه شریفه موضوع ((فراغت )) معین نشده است و ((فانصب )) از ماده ((نصب )) (بر وزن نسب ) به معنى تعب و زحمت است آیه بیانگر یک اصل کلى و فراگیر است ، و هدف آن است که پیامبر را به عنوان یک الگو و سرمشق از اشتغال به استراحت بعد از پایان یک امر مهم باز دارد، و تلاش مستمر و پى گیر را در زندگى به او گوشزد کند.
با توجه به این معنى روشن مى شود که تمام تفاسیر فوق صحیح است ولى هر کدام به عنوان یک مصداق از این معنى فراگیر و عام .
و چه برنامه سازنده و مؤ ثرى که رمز پیروزى و تکامل در آن نهفته است ، اصولا بیکار بودن و فراغت کامل مایه خستگى ، کم شدن نشاط، تنبلى و فرسودگى ، و در بسیارى از مواقع مایه فساد و تباهى و انواع گناهان است .
قابل توجه اینکه آمارها نشان مى دهد که به هنگام تعطیلات مؤ سسات آموزشى میزان فساد گاهى تا هفت برابر بالا مى رود!
به هر حال مجموعه این سوره بیانگر عنایت خاص الهى به پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و تسلى او در برابر مشکلات ، و وعده نصرت و تاءیید او در برابر مشکلات و فراز و نشیبهاى راه رسالت است .
و در عین حال مجموعه اى است امیدبخش سازنده و حیات آفرین براى همه انسانها و همه رهروان راه حق .
1 - همانگونه که در بالا اشاره کرده ایم در روایات متعددى آمده است که
منظور از آیه ((فاذا فرغت فانصب )) (به عنوان بیان یک مصداق ) نصب امیر - مؤ منان على (علیه السلام ) به خلافت بعد از انجام امر رسالت است .
آلوسى در ((روح المعانى )) بعد از نقل این سخن از بعضى از ((امامیه )) مى گوید: آنها ((فانصب )) را با کسر ((ص )) خوانده اند، و به فرض که چنین باشد دلیلى بر این نمى شود که منظور نصب على بن ابیطالب باشد، سپس از زمخشرى در کشاف نقل مى کند که اگر براى شیعه چنین تفسیرى ممکن باشد ناصبیها (دشمنان على (علیه السلام ) نیز مى توانند آن را به عنوان دستور به نصب (به معنى بغض على بن ابیطالب ) تفسیر کنند!. <11>
زیرا ((انصب )) (بفتح ص ) به معنى خود را به تعب بینداز و جد و جهد کن آمده در حالى که ((انصب )) (به کسر ((ص )) ) دستور به نصب کردن و بالا بردن و برپا داشتن است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) و در تمام این احوال به خدا تکیه کن و به سوى پروردگارت توجه نما (و الى ربک فارغب ).
رضایت او را بطلب ، و خشنودى او را جستجو کن ، و به سوى قرب جوارش بشتاب .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرآسان
5) فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً
یعنی محققا با هر عسرت و سختی گشایش و نجاتی خواهد بود. و چون هر گشایش و نجاتی بعد از دشواری خواهد بود لذا لفظ (مع) در اینجا قابل تأویل میباشد، و آن اینکه است که بعد از هر سختی گشایشی خواهد بود. ولی چون اینکه معنا حتمی و قطعی است لذا آنرا محقق- الوقوع دانسته و گشایش را به معیت و قرین با سختی بیان فرموده است-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
5) فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً
یعنی محققا با هر عسرت و سختی گشایش و نجاتی خواهد بود. و چون هر گشایش و نجاتی بعد از دشواری خواهد بود لذا لفظ (مع) در اینجا قابل تأویل میباشد، و آن اینکه است که بعد از هر سختی گشایشی خواهد بود. ولی چون اینکه معنا حتمی و قطعی است لذا آنرا محقق- الوقوع دانسته و گشایش را به معیت و قرین با سختی بیان فرموده است-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
6) 6- إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً- مفسرین راجع به تکرار اینکه آیه اقوال و احتمالاتی دارند.
مناسبتر از همه آنها اینکه است که اینکه تکرار به منظور تأکید میباشد. و آن روایتی را که میگوید: یک عسرت و سختی بر دو گشایش و نجات غلبه نمیکند توجیه و تأویل نمودهاند. در هر صورت، با توجه به آیه- 6- سوره: و الضحی ببعد که با سوره مورد بحث یکی است بخوبی معلوم میشود: بعد از هر سختی گشایشی خواهد بود. زیرا پیامبر خدا: اولا یتیم بود ثانیا در صحرای مکه گم شده بود و ثالثا تهیدست بود و اینها همه برای آن بزرگوار عسرت و سختی بود، و خدای مهربان آن حضرت را جای داد و ثانیا بسوی مکه هدایتش نمود و ثالثا غنی و بینیازش کرد. و اینها برای آن بزرگوار گشایش و نجاتی بود که بعد از عسرت و سختیها نصیب آن حضرت شد. کما اینکه مضمون و معنای آیه- 1- 4-سوره مورد بحث هم برای پیامبر یک نوع گشایش و نجاتی بوده است. گرچه از ظاهر آیه مورد بحث استفاده میشود: قاعده و ضابطه اینکه هر سختی و دشواری گشایش و نجاتی را بدنبال خواهد داشت. ولی در عین حال چون نقیض اینکه معنا دیده شده و میشود پس میتوان گفت: اینکه موضوع بنابر اعم و اغلب است-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب
(فاء) کلمه (فَإِذا) برای نتیجه است. مفسرین در باره اینکه پیامبر اسلام مشغول چه امری بوده که اینکه آیه میگوید: هنگامی که از آن فراغت حاصل کردی باز هم مشغول فعالیت باش سخنان و احتمالات فراوانی دارند، و نقل آنها بطول میانجامد. گرچه خدا میداند، اما شاید بتوان گفت: یا محمّد (ص) هنگامی که از آن عسرت و سختیهائی که در آیه قبل گفته شد فراغت و نجات پیدا کردی و گشایش نصیب تو شد به انجام وظائف و مراحل بعدی بپرداز-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) 8- وَ إِلی رَبِّکَ فَارغَب- حضرت امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام در تفسیر آیه قبل و اینکه آیه میفرمایند: هنگامی که از نماز واجب فراغت حاصل نمودی بدعای پروردگارت جد و جهد کن، و در باره سؤال کردن از خدای خود راغب باش-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرهدایت
5) «فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً- پس با دشواری آسانی است.»
آسانی با دشواری، به هر جا که رود، ملازم است، زیرا که دشواری خود به خود حامل تخمهای آسانی است، و بدان روی که دشواری حالتی گذرا در زندگی آدمی است، مگر خدا آفریدگانش را برای رحمت کردن بر ایشان نیافرید، و اگر به دشواری و سختی مبتلاشان میسازد برای آزمایش نیست! آیا رحمت خدا بر غضب او بیشی و پیشی ندارد! بنا بر اینکه عسر دوام نمیکند، و دلیل بر اینکه سیرت رسولی است که خدا آن را جاودانی کرده است تا همگان به آن عبرت گیرند، و به تعبیر دیگر: کسی که از سیرت رسول پیروی کند، خطوط پهناوری از زندگی او با اینکه سیرت در سختی و آسانی و در دشواریها و در پایانهای نیکو شباهت پیدا میکند.
پروردگار ما سبحانه و تعالی گفته است: لَکُم فِی رَسُولِ اللّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ،«8» پس هر کس در زندگی خود به پیامبر خدا تأسی کند، بر بخشی از غنیمتهای سیره رسول و دستاوردهای آن دست مییابد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
6) [6] در پی یک دشواری دو آسانی وجود دارد: یک آسانی در دنیا و یکی دیگر در آخرت: یسر و آسانی سرچشمه گرفته از رحمت خدا است که همه چیز را فرا میگیرد، و یسری برخاسته از بردباری و استقامت، و بنا بر آن از رحمت خدا است که ویژه مؤمنان است، و به همین سبب آیه تکرار شده است:
«إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً- با دشواری آسانی است.»
گفتهاند که: عادت اعراب آن است که اگر از اسم شناختهای یاد کنند و سپس به تکرار آن بپردازند، مقصود خود او است، و اگر به صورت نکره و ناشناخته باشد و تکرار شود، مقصود غیر او است، و آنها دو تا است برای آن که امید را نیرو بخشد و بردباری را نیکوتر برانگیزد.
و به همین سبب در حدیث روایت شده از رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله- آمده است که: او شادمان و خوشحال بیرون رفت، و میخندید و میگفت: «یک دشواری به دو آسانی پیروز نمیشود؟».«9»
و شاعر گفته است:
إذا ضاقت بک الاحوال یوما توسّل بألم نشرح
تجد عسرین مع یسرین لا تحزن و لا تفرح
اگر روزی وضع بر تو سخت شد به «الم نشرح» متوسل شو دو دشواری میبینی با دو آسانی نه اندوهناک باش و نه شادمان [7] چگونه خدا با یک عسر و دشواری دو یسر و آسانی قرار داده است! از راه توکل مؤمن بر پروردگارش و کوشش او در عمل، تا چون از مسئولیتی به مسئولیت دیگر پرداخت، سستی و بریدگی در آن پیدا نشود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) «فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب- پس چون بیاسودی آن گاه بکوش.»
گفتند: چون از نماز فارغ شدی، در دعا بکوش، پیش از آن که از جای خود برخیزی، یا اینکه که چون از کارهای دنیا بیاسودی، به عبادت بپرداز، یا اینکه که چون در روزت از کارهای خلق فراغت یافتی، در شب به طاعت حق بپرداز.
ظاهرا همه اینکه معانی درست است، بدان سبب که کلمه آن را فرا میگیرد،
و معنی آن- ظاهرا- آسایش از یک کار و تلاش کردن در کاری تازه، و کار نخستین آسانتر از دومی است، زیرا که در آن تلاش کرده است، و از همین روی تعبیر به صورت «فانصب» آمده است.
بدان سبب چنین است که دل افروخته به شوق رضوان و خرسندی خدا، و عاشق به نزدیک شدن به او، پیوستن تن خود را به انجام دادن کارهای خوب و صالح مشغول میدارد، و به محض فارغ شدن از یک کار به کاری دیگر میپردازد و درباره آن تلاش میکند تا به آن تحقق بخشد، نفس او از آن در رنج است، بدان سبب که هدفهای بزرگ دارد، و احساس زمان و سرعت دور شدن آن از خودش، و مرگ و سرعت گام برداشتنهای آن به سوی او، و اجلی که یک ساعت رسیدن آن پس و پیش نمیشود، و گور که انتظار او را برای خوابی طولانی میکشد ... آری، میگویم که: ژرفای احساس او به همه اینها، خوابگاه او را آشفته میسازد، و آسایش را از او سلب میکند، و او را از لهو و لعب باز میدارد، و به روزه گرفتن از لذات دنیا جز به اندازه نیازش وا میدارد، و به کمترین درجات لذت خرسندش میسازد.
اولیای صالح خدا چنین بودهاند و اکنون نیز چنیناند، پس خوشا بر احوال ایشان، و به همین سبب هنگام فرا رسیدن مرگ حسرت دوری از دوستان و از دست دادن لذتهای دنیا را نمیخورند. هرگز ... بلکه از آن اندوهناک کند که با مرگ لذت برخاستن به نماز شب و مناجات کردن با پروردگار بندگان را از کف میدهند، و از اینکه که لذت تشنگی حاصل از روزهداری در برابر خواستهها را دیگر ندارند.
امام علی- علیه السلام- در خطبه پرهیزگاران، آنان را بدین گونه توصیف کرده است: «و اگر نه اینکه است که زندگیشان را مدتی است که باید گذراند، جانهاشان یک چشم به هم زدن در کالبد نمیماند، از شوق رسیدن به پاداش- (در آن جهان)- یا از بیم ماندن و گناه کردن- (در اینکه جهان)- آفریدگار در اندیشه آنان بزرگ بود، پس هر چه جز اوست در دیدههاشان خرد نمود.
بهشت برای آنان چنان است که گویی آن را دیدهاند و در آسایش آن به سر میبرند، و دوزخ چنان که آن را دیدهاند و در عذابش اندرند. دلهاشان اندوهگین است و- (مردم)- از گزندشان ایمن، تنهاشان نزار، نیازهاشان اندک و پارسا به جان و تن. روزی چند را با شکیبایی به سر بردند که آسایشی دراز مدت را برایشان به دنبال آورد، تجارتی سودمند بود که پروردگارشان برای آنان فراهم کرد. دنیا آنان را خواست و آنان دنیا را نطلبیدند، اسیرشان کرد و به بهای جان، خود را از بند آن خریدند. اما شب هنگام؟ راست برپایند، و قرآن را جزء جزء با تأمل و درنگ بر زبان دارند، و با خواندن آن اندوهبارند، و در آن اندوه دار وی درد خود را به دست میآرند. و اگر به آیهای گذشتند که تشویق در آن است، به طمع بیارمند و جانهاشان چنان از شوق برآید که گویی دیدههاشان بدان نگران است، و اگر آیهای را خواندند که در آن بیم دادنی است، گوش دلهای خویش بدان نهند، آن سان که پنداری بانگ برآمدن و فرو شدن آتش دوزخ را میشنوند.- (با رکوع)- پشتهای خود را خمانیدهاند و- (با سجود)- پیشانیها و پنجهها و زانوها و کنارههای پا را بر زمین گسترانیده، از خدا میخواهند گردنهاشان را بگشاید- (و از آتش رهاشان نماید)-. و اما در روز، دانشمندانند خویشتندار، نیکوکارانند پرهیزگار، ترس آنان را چون تیر پیراسته تراشیده کرده است و نزار، چون کسی بدانها نگرد، پندارد بیمارند، اما آنان را بیماری نیست، و گوید خردهاشان آشفته است- (اما آن پریشانی را سبب دیگری است)-».«10» و رسول اللّه نمونه برتر برای اینکه صفات بود، و شبها چندان برای نماز میایستاد که پاهایش ورم کرد، و از گرسنگی چندان رنج دید که سنگ گرسنگی بر شکم خود بست، و دنیا او را خواست و او از دنیا روی گرداند.
در ایام رسالت محدود خود ساختههای جاهلیت را هر روز ویران میکرد تا به جای آنها کاخ اسلام را بنا کند، و تا از کاری میآسود به کاری پس از آن میپرداخت، و چون خدا دین را به او کامل کرد، به امر مهم خلافت پس از خود پرداخت و علی- علیه السلام- را به امامت پس از خود برگماشت، و اینکه دشوارترین مرحله زندگی او بود، چه با مخالفت گسترده بعضی از اصحاب خود رو به رو شد، ولی با عزم و استقامت به کار برخاست.
به همین سبب است که در تفسیر آیه از امام صادق- علیه السلام- آمده است: «پس چون از پیامبری فراغت یافتی، علی را منصوب کن، و به پروردگارت توجه کن».«11»
[8] چه چیز است که مؤمنین را به حرکت خود به خودی و نشاط و فعالیت مداوم و پیوسته برمیانگیزد! دوستی خدا و میل و توجه داشتن به او است، و هر کس به کسی عاشق و واله باشد، دشواریها در راه رسیدن به او برایش آسان خواهد شد، و کدام دوستی در دلهای مؤمنان از دوستی خدا بزرگتر است! و خدا گفته است: وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ،«12» و به همین سبب ندای خدا به رسول و به میانجیگری او به مؤمنان چنین رسید:
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) «وَ إِلی رَبِّکَ فَارغَب- و به پروردگارت باز گرد.»
قلب او نزد پروردگارش بود، چشمانش به خواب میرفت ولی دلش خواب نداشت، و چون شب بر او در میآمد، به توجه و توسّل به خدا و جهد و کوشش میپرداخت. خوب است به قصهای که عایشه از قیام شبانه پیامبر نقل کرده، بدان گونه که در روایت امام صادق- علیه السلام- آمده است، گوش کنیم. گفت:
«شب نیمه شعبان بود، و رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله- نزد عایشه بود، پس چون شب به نیمه رسید، رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله- از فراش برخاست، پس عایشه را آنچه همه زنان را فرا میگیرد (یعنی غیرت و رشک) فرا گرفت و پنداشت که نزد یکی دیگر از زنانش خواهد رفت، پس خود را در روپوش خود پیچید- و سوگند به خدا که نه ابریشم بود و نه کتان و نه پنبه، بلکه تار آن از مو و پود آن از کرک شتر بود- پس به طلب پیامبر در یک یک اطاقهای زنانش پرداخت، و ناگهان در اینکه ضمن دریافت که پیغمبر در حال سجود همچون جامهای چسبیده به زمین است، و چون به او نزدیک شد، شنید که در سجود چنین میگوید:
«سواد و خیال من به تو سجده کرد، و دلم به تو ایمان آورد، اینکه دو دست من است که با آنها جنایتی بر نفس خود روا نداشتهام، ای بزرگ؟ که برای هر بزرگی امید به تو است، گناه بزرگ مرا بیامرز، که گناه بزرگ را جز پروردگار بزرگ نمیآمرزد».
سپس سر برداشت و بار دیگر به سجده رفت و عایشه شنید که چنین میگوید:
«پناه میبرم به نور وجه تو که آسمانها و زمین به آن روشن است، و تاریکیها در مقابل آن از میان میرود، و امر پیشینیان و پسینیان از ناگهانی بودن خشم و غضب تو، و مبدل شدن عافیت تو، و نابود شدن نعمت تو، اصلاح میپذیرد، خدایا قلبی پرهیزگار و پاکیزه، و از شرک تهی، روزی من فرما، نه کافر و شقی».
سپس گونهها بر خاک سود و گفت: «رخساره بر خاک سودم و غلتاندم، و حق من است که به تو سجده کنم».«13»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» محمد حسینی همدانی
5) فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً:
مبنی بر تسلیت خاطر رسول صلّی اللّه علیه و آله است با اینکه قیام بدعوت جهانیان و بناگذاری مکتب عالی قرآن و دعوت عموم به پیروی از برنامه آن گرفته طاقت فرسا است و احدی قدرت و توان تحمل اینکه مصائب و سختیها را هرگز ندارد ولی از نظر نفوظ دعوت و قرائت آیات قرآنی گروهی بسیار سمت دانشجوی مکتب را پذیرفته و بالاخره انتشار دعوت آیات قرآنی و طنین آن که اقطار جهان را فرا گرفته اینکه وظیفه توانفرسا بموقع اجراء درآمد.
بدیهی است هر عمل دشوار و زیاده بر طاقت با جدیت و تحمل و بردباری سهل و حل خواهد شد و در پرتو آن یسر و آسایش پدید خواهد آمد بالاخره نظام جهان بر اساس تحول است هیچگاه حادثه تداوم نخواهد داشت و پس از اقدام و سعی بتدریج حل خواهد شد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب:
از نظر تشریف خطاب برسول صلّی اللّه علیه و آله نموده مبنی بر اینکه پس از انجام وظیفه تبلیغ و رسالت و دعوت جامعه بشر بتوحید خالص و به پیروی از مکتب عالی قرآن که بفضل پروردگار انجام و اجراء شده است در مقام امتنان و سپاسگزاری برآی و بشعار عبودیت و خلوص خود ادامه بده و پس از اداء فرایض پنجگانه قیام بنوافل بنما همچنین پس از غزوهها و جنگها بعبارت دیگر و خلوت با ساحت کبریائی ادامه بده.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) وَ إِلی رَبِّکَ فَارغَب:
همه نعمتها که پروردگار موهبت فرموده زیاده سبب رغبت و توجه بساحت کبریائی گردد.
در کتاب در منثور باسنادی چند از ابی سعید خدری روایت نموده که رسول صلّی اللّه علیه و آله میفرمود جبرئیل امین اعلام نمود که ساحت پروردگار بر تو منت نهاده و فرمود.
آیا میدانی که چگونه مقام ترا رفعت دادهام عرض نمودم ساحت پروردگار عالم است جبرئیل گفت هنگام که دانشجویان مکتب قرآن نام ساحت کبریائی را برفعت و عظمت یاد آورند و اعلام نمایند نام رسول صلّی اللّه علیه و آله نیز ذکر خواهند نمود.
در کتاب در منثور بسندی از حسن علیه السّلام فرمود رسول صلّی اللّه علیه و آله روزی از منزل خارج شد در حالی که مسرور دیده میشد و میفرمود هرگز یک امر صعب و طاقت فرسا بر دو نتیجه و راحتی غلبه نخواهد نمود و آیه (فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً) را قرائت میفرمود.
در تفسیر مجمع در مورد آیه (فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب) (وَ إِلی رَبِّکَ فَارغَب) مفاد آیه آنستکه هنگامی که از صلاة و فرائض پنجگانه فراغت یافتی و قیام بدعاء و درخواست رحمت بنما از امام ابی جعفر و امام صادق علیه السّلام روایت شده است.
(و الحمد للّه زنة عرشه).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نيره تقي زاده فايند -
مجمع البیان
5) پس یقین داشته باش که با دشوارى، آسانى خواهد بود.
به باور پارهاى منظور این است که: با فقر و تهیدستى، توانگرى و بى نیازى خواهد بود.
امّا به باور پارهاى دیگر منظور این است که: با این اذیت و آزار شرک و استبداد، و شکیبایى شما در برابر آنان، سرانجام آسایش و راحتى خواهد بود و خدا شما را بر آنان پیروزى خواهد بخشید و آنان خواه ناخواه در برابر دین حق سرفرود خواهند آورد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
6) آرى، با دشوارى آسانى است و با هر ناراحتى و سختى آسایش و آرامش خواهد بود.
از «ابن عباس» آوردهاند که خدا مىفرماید: من یک دشوارى آفریدم و دو آسانى، بنابر این هرگز یک دشوارى نخواهد توانست بر دو آسایش و راحتى چیره گردد.
از پیامبر آوردهاند که پس از فرود این آیات، روزى در حالى که شاد و شادمان از خانه بیرون مىآمد، فرمود: هرگز رنج و دشوارى بر آسایش و آسانى چیره نخواهد شد، و آنگاه به تلاوت آیات مورد بحث پرداخت.
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً...
«فراء» مىگوید: در فرهنگ عرب هر گاه نکرهاى آمد، و پس از آن نکرهاى دیگر به کار رفت، نکره دوم غیر از اول خواهد بود؛ براى نمونه، هنگامى که گفته شود: من درهمى به دست آوردم، پس یک درهم هزینه خواهم نمودم، در اینجا درهم دوم، غیر از درهم اول است.
اما اگر به صورت معرفه آمد، معرفه دوم همان اولى خواهد بود؛ براى نمونه، اگر گفته شود: هر گاه یک درهم به دست آوردم، یک درهم هزینه خواهم کرد، این درهم دوم، همان درهم اول است.
بیان «زجاج» در تفسیر آیه بسان نکتهاى است که ترسیم گردید، چراکه واژه «عسر» در هر دو آیه با «الف و لام» آمده و دومى همان اولى است، در حالى که واژه «یُسر» در هر آیه نکره است و دومى غیر اولى است؛ با این بیان با یک دشوارى دو آسانى خواهد بود.
صاحب کتاب «النظم» در تفسیر آیه مىگوید: خداى فرزانه هنگامى که پیامبرش را فرمان بعثت داد، آن حضرت از ثروت و امکانات محروم بود و در برابر او سردمداران قریش، داراى ثروت و قدرت بادآوردهاى بودند و او را به باد نکوهش مىگرفتند و عیبجویى مىنمودند. آنان به آن حضرت گفتند اگر در دعوت آسمانى خویش در اندیشه ثروت و قدرت هستى، دست از دعوت خود بردار تاتو را به خواستهات برسانیم و آنگاه که صدافت و پایدارى او را در دعوت توحیدىاش دیدند به تکذیب او پرداختند.
این رفتار ابلهانه و ظالمانه آنان دل نورانى پیامبر را اندوهگین ساخت، و خداى مهربان با نوید توانگرى و پیروزى حق بر باطل و عدالت بر ظلم و استبداد، به او آرامش خاطر بخشید و روشنگرى فرمود که با دشوارى، آسانى است.
آنگاه آن نوید پیروزى و آسایش را با یارى خویش جامه عمل پوشاند، و آن بزرگوار در زندگى خویش گسترش دین و روى آوردن مردم به اسلام و گشوده شدن دروازههاى حجاز و شام و یمن را بر روى یاران خود دید و ثروت و قدرت و امکاناتى به او ارزانى گردید که در آن شرایط مىتوانست دویست شتر ببخشد، و هدایاى ارزشمندى فراهم آورد و براى خاندانش زاد و توشه سال را پس انداز نماید.
نکته دیگر در اینجا این است که «اِنّ مع العسر یسراً» آغاز مطلب است، چرا که بدون «فا» و «و» آمده و بیانگر این قانون جهانشمول براى مردم با ایمان است که: هان اى مردم! بدانید که با هر دشوارى و سختى، آسانى و آسایش خواهد بود؛ یکى در این جهان و دیگرى در جهان دیگر. این نوید خداست که دل را صفا مىدهد و به انسان امید مىبخشد و غم و اندوه و غبار نومیدى را مىزداید؛ و چه بسا که هر دو آسایش و راحتى دنیا و سراى آخرت - که در دو آیه آمده است - روزى کسى گردد.
و بیان پیامبر نیز بیانگر همین نکته است که فرمود: یک دشوارى هرگز نمىتواند بر دو آسانى چیره شود، چرا که دشوارى میان دو آسایش است: یا پیروزى و آسایش دنیا و یا پاداش آخرت.
آنچه آمد دیدگاه «جرجانى» در مورد آیه بود که دیدگاه «سیدمرتضى» را نیز تأیید مىکند، چرا که او نیز بر این باور است که هر گاه گویندهاى حکیم سخنى بگوید و آن را تکرار کند، ظاهر دوسخن، نشانگر دو مفهوم است، مگر این که میان دو مخاطب عهد و نشانى باشد که منظور از سخن دوم، همان سخن اول است، و جز آن را در نظر نگرفته است.
شاعر در این مورد مىگوید:
اذا بلع العسر مجهوده
فثق عند ذلک بیسر سریع ...
هنگامى که دشوارى به نهایت خود رسید، آنگاه اطمینان داشته باشد که آسانى زودرسى در راه است.
آیا ندیدى که شومى و سختى سرماى زمستان را که از پى ان بهار پرطراوت و زیبا رخ مىگشاید.
و دیگرى مىگوید:
فلا تیأس و ان اعسرت یوماً
فقد ایسرت فى دهر طویل
اگر روزى در دشوارى و فشار افتادى نومید مشو، چراکه روزگارى دراز در آسایش و توانگرى خواهى زیست.
و به پروردگارت گمان بد مبر، چرا که ذات بى همتاى خدا به خوش گمان بودن به او زیباتر است.
بى تردید در پى دشوارى آسانى خواهد آمد، و سخن خدا راستترین گفتارهاست که فرمود: ان مع العسر یسراً.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) در هفتمین آیه مورد بحث مىفرماید:
فاذا فرغت، فانصب
پس هنگامى که از کار حساسى فراغت یافتى به کار حساس دیگرى بپرداز.
به باور گروهى از مفسران منظور این است که: هر گاه از نماز واجب فراغت یافتى، دست راز و نیاز به بارگاه پروردگارت بگشاى و نیازمندىهایت را از او بخواه که خواستههایت را بر مىآورد. این دیدگاه از امام باقر و صادق نیز روایت شده است.
واژه «فانصب» از ماده «نصب» به معنى رنج و زحمت آمده و منظور آیه این است که: هان اى پیامبر! هنگامى که فراغت یافتى به کار مهم دیگرى بکوش و به راحتى مپرداز.
«زهرى» مىگوید: هرگاه از نمازهاى واجب فراغت یافتى به دعا و راز و نیاز بپرداز.
از امام صادق آوردهاند که منظور دعاى پس از سلام نماز است که خدا پیامبرش را به آن رهنمون مىگردد.
به باور «ابن مسعود» منظور ترغیب به شب زندهدارى پس از نماز شب مىباشد.
اما به باور «مجاهد» منظور این است که: هر گاه از کار دنیا فراغت یافتى در عبادت خدا بکوش.
از دیدگاه «ابن عباس» منظور این است که: هر گاه از کارهاى واجب فراغت یافتى به کارهاى پسندیده دیگرى که خدا تو را ترغیب فرموده است بپرداز.
و از دیدگاه «حسن» و «ابن زید» هر گاه از جهاد با تجاوزکاران فراغت یافتى به عبادت خدا بکوش.
برخى برآنند که: هر گاه از جهاد با دشمن تجاوزکار فارغ شدى به جهاد با نفس بپردازد.
و برخى دیگر بر این باورند که: وقتى از رساندن پیام خدا فراغت یافتى براى شفاعت بکوش.
از «على بن طلحه» از تفسیر آیه مورد بحث پرسیدند، او پاسخ داد: بحث در این مورد بسیار است و ما شنیدیم مىگویند: هنگامى که از بیمارى نجات یافتى از سلامت و فرصت براى عبادت و بندگى بهرهگیر.
و از «شریح» داستانى آوردهاند که بر همین نکته راهکشاست. او روزى بر دو تن گذر کرد که در حال کشتى بودند و سخت در تلاش براى موفقیت. او به آن دو گفت: این کار شما نه آن است که خدا فرمان مىدهد و مىفرماید: پس هنگامى که فراغت یافتى در اطاعت و عبادت خدا بکوش و خواستههایت را از بارگاه او بخواه و به کسى از خلق روى میاور.
و «عطاء» بر آن است که: پس آنگاه که فراغت یافتى در حالى که در شور و شوق بهشت هستى و از دوزخ سخت ترسان و گریزان، به راز و نیاز با او روى آور.
و از حضرت صادق آوردهاند که فرمود: فاذا فرعت فانصب...(204)
هنگامى که از رساندن پیام خدا فراغت یافتى، على (ع) را به رهبرى و هدایت جامعه برگزین و او را به مردم بشناسان.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) «فراء» مىگوید: در فرهنگ عرب هر گاه نکرهاى آمد، و پس از آن نکرهاى دیگر به کار رفت، نکره دوم غیر از اول خواهد بود؛ براى نمونه، هنگامى که گفته شود: من درهمى به دست آوردم، پس یک درهم هزینه خواهم نمودم، در اینجا درهم دوم، غیر از درهم اول است.
اما اگر به صورت معرفه آمد، معرفه دوم همان اولى خواهد بود؛ براى نمونه، اگر گفته شود: هر گاه یک درهم به دست آوردم، یک درهم هزینه خواهم کرد، این درهم دوم، همان درهم اول است.
بیان «زجاج» در تفسیر آیه بسان نکتهاى است که ترسیم گردید، چراکه واژه «عسر» در هر دو آیه با «الف و لام» آمده و دومى همان اولى است، در حالى که واژه «یُسر» در هر آیه نکره است و دومى غیر اولى است؛ با این بیان با یک دشوارى دو آسانى خواهد بود.
صاحب کتاب «النظم» در تفسیر آیه مىگوید: خداى فرزانه هنگامى که پیامبرش را فرمان بعثت داد، آن حضرت از ثروت و امکانات محروم بود و در برابر او سردمداران قریش، داراى ثروت و قدرت بادآوردهاى بودند و او را به باد نکوهش مىگرفتند و عیبجویى مىنمودند. آنان به آن حضرت گفتند اگر در دعوت آسمانى خویش در اندیشه ثروت و قدرت هستى، دست از دعوت خود بردار تاتو را به خواستهات برسانیم و آنگاه که صدافت و پایدارى او را در دعوت توحیدىاش دیدند به تکذیب او پرداختند.
این رفتار ابلهانه و ظالمانه آنان دل نورانى پیامبر را اندوهگین ساخت، و خداى مهربان با نوید توانگرى و پیروزى حق بر باطل و عدالت بر ظلم و استبداد، به او آرامش خاطر بخشید و روشنگرى فرمود که با دشوارى، آسانى است.
آنگاه آن نوید پیروزى و آسایش را با یارى خویش جامه عمل پوشاند، و آن بزرگوار در زندگى خویش گسترش دین و روى آوردن مردم به اسلام و گشوده شدن دروازههاى حجاز و شام و یمن را بر روى یاران خود دید و ثروت و قدرت و امکاناتى به او ارزانى گردید که در آن شرایط مىتوانست دویست شتر ببخشد، و هدایاى ارزشمندى فراهم آورد و براى خاندانش زاد و توشه سال را پس انداز نماید.
نکته دیگر در اینجا این است که «اِنّ مع العسر یسراً» آغاز مطلب است، چرا که بدون «فا» و «و» آمده و بیانگر این قانون جهانشمول براى مردم با ایمان است که: هان اى مردم! بدانید که با هر دشوارى و سختى، آسانى و آسایش خواهد بود؛ یکى در این جهان و دیگرى در جهان دیگر. این نوید خداست که دل را صفا مىدهد و به انسان امید مىبخشد و غم و اندوه و غبار نومیدى را مىزداید؛ و چه بسا که هر دو آسایش و راحتى دنیا و سراى آخرت - که در دو آیه آمده است - روزى کسى گردد.
و بیان پیامبر نیز بیانگر همین نکته است که فرمود: یک دشوارى هرگز نمىتواند بر دو آسانى چیره شود، چرا که دشوارى میان دو آسایش است: یا پیروزى و آسایش دنیا و یا پاداش آخرت.
آنچه آمد دیدگاه «جرجانى» در مورد آیه بود که دیدگاه «سیدمرتضى» را نیز تأیید مىکند، چرا که او نیز بر این باور است که هر گاه گویندهاى حکیم سخنى بگوید و آن را تکرار کند، ظاهر دوسخن، نشانگر دو مفهوم است، مگر این که میان دو مخاطب عهد و نشانى باشد که منظور از سخن دوم، همان سخن اول است، و جز آن را در نظر نگرفته است.
شاعر در این مورد مىگوید:
اذا بلع العسر مجهوده
فثق عند ذلک بیسر سریع ...
هنگامى که دشوارى به نهایت خود رسید، آنگاه اطمینان داشته باشد که آسانى زودرسى در راه است.
آیا ندیدى که شومى و سختى سرماى زمستان را که از پى ان بهار پرطراوت و زیبا رخ مىگشاید.
و دیگرى مىگوید:
فلا تیأس و ان اعسرت یوماً
فقد ایسرت فى دهر طویل
اگر روزى در دشوارى و فشار افتادى نومید مشو، چراکه روزگارى دراز در آسایش و توانگرى خواهى زیست.
و به پروردگارت گمان بد مبر، چرا که ذات بى همتاى خدا به خوش گمان بودن به او زیباتر است.
بى تردید در پى دشوارى آسانى خواهد آمد، و سخن خدا راستترین گفتارهاست که فرمود: ان مع العسر یسراً.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسعود ورزيده -
تدبرقران
5) در ادامه میفرماید: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (۵) این «فاء» تقریر و بیان این سنت را از گذشته نتیجه میگیرد. یعنی این کاری که ما انجام دادیم، ثابت میکند که سنت این است که به دنبال سختی آسانی است و «مع» یک بار، «معیت در کنار هم بودن، است و یک بار «معیت توالی» است، که در این جا معیت توالی است.
چون خدا میتوانست بگوید که «بعد العسر یسرا» چرا گفت که «مع العسر یسرا»؟ خود این نکته دارد که در عین این سختی یاری الهی میرسد و نه اینکه همواره به بعد نگاه کنی!
خود این بار را باید بکشی و آن را زمین نگذاری، حتی اگر کمرش هم بشکند. انسان بارها در مسیر خود به سوی خدا به این احساس میرسد که دیگر نمیتواند ادامه دهد، و آنقدر زیر بار مسئولیتها احساس فشار میکند که میخواهد فرار کند! که در این شرایط میفرماید یاری الهی میرسد، باید مقاومت کنی.
حالا این یاری چگونه میرسد؟ سنگینی بار را از دوشت برمیدارد و یاد خودش را در دل تو بالا میبرد که این دو شرح صدر میآورد و انجام این کاری که برای انسان دشوار مینمود آسان میشود. البته نه به خاطر اینکه مسئولیت را از دوشش برداشتند، بلکه سنگینی بار را خدا برمیدارد «فان مع العسر یسراً».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
6) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (۶)سوره یک بار دیگر به این قاعده تأکید میکند، در بار اول که فرمود:
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (۵)این عبارت به قرینۀ وجود «فاء» تتمۀ مباحث گذشته است و به قرینۀ وجود «فاء» در اول «فاذا فرغت»، «انّ مع العسر یسراً»ی دوم مقدمۀ آیات بعدی است.
پس اگر در اینجا دو بار این عبارت تکرار شده است، علاوه بر اینکه جنبۀ تأکید دارد، حیثیتشان فرق میکند، اولی تتمۀ آیات قبلی است و دومی مقدمۀ آیات بعدی است بعد از ذکر این عبارات میخواهد نتیجه بگیرد که: فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (٧)
پس هر زمان که فارغ شدی از( به قرینۀ سیاق) سنگینی بار به استقبال سختیهای بعدی برو.
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ (٨)و به سوی پروردگارت رغبت کن.
یعنی بعد از این که آن فشار کمرشکن را احساس کردی و یاری خدا آمد، و سختی این بار از دوشت برداشته شد، و یاد و نام خدا در دلت بالا رفت و در یک کلام شرح صدر رسید و از سنگینی این بار فارغ شدی، خودت را برای سختی کمرشکن بعدی آماده کن و به استقبال سختیهای بعدی برو و این گونه به سوی پروردگارت بیا، که راه همین است و این یک سنت الهی است.
این سنت فقط در مورد پیامبر هم نیست و در مورد ما انسانها هم همین طور است و تا به آن مرحلۀ طاقتفرسایی که احساس کنیم که کمرمان در زیر بار مسئولیت دارد میشکند، نرسیم پیشرفتی در کار نیست، و باید بدانیم که درجا میزنیم!
مثلاً در یکی از رشتههای ورزشی که باید پاها ۱۸۰ درجه باز شوند، رسیدن به این مرحله کار خیلی سختی است، به خصوص برای کسانی که بدن خشکی دارند، و باید درد زیادی را تحمل کرد، تا جایی که اشک انسان در میآید! ولی استادی در این رشته به شاگردان خود میگفت که اوج احساس این درد، نقطۀ شروع این انعطاف است و باید این درد را تحمل کنید.
در همۀ کارها به هیمن ترتیب هست، تا احساس سختی در کارها نکنی، پیشرفتی برای تو حاصل نخواهد شد. و باید به استقبال سختیها بروی و از سختیهای کار نهراسی، کاری را انجام بدهی که آن احساس درد را در خود داشته باشد! که این کار است که رشدآفرینی دارد.
پس وقتی که دیدید که خیلی راحت و روی روال دارید کاری را انجام میدهید، بدانید که درجا میزنید و این استفادۀ از تمام ظرفیت برای رشد نیست. البته نه بیحساب بلکه مرحله به مرحله. ولی باید مرحلۀ دوم را طی کنی و در مرحلۀ اول در جا نزنی و اگر مرحلۀ دوم را رفتی، بعد از مدتی این مرحله برایت آسان میشود و باید به مرحلۀ سوم بروی و همین طور تا آخر ادامه دهی. چون این سنت خدا است که کار سخت آسان میشود و اگر بخواهی به مرحلۀ بعدی بروی چون سختیهای مرحلۀ پیش را گذراندهای نگران میشوی که به مرحله سوم بروی، ولی اینجاست که خدا میفرماید: أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ (١)وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ (٢)الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ (٣)وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ (۴)فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (۵)إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (۶)فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (٧)وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ (٨)
برو که آسانی مطلق در این طرف خط نیست.
شاید به نظر بیاید که الان «یسر»ی که حاصل شد و من میخواهم به سراغ «عسر» بعدی بروم، این «یسر» به چه کار من میآید؟ ولی بدان که این «یسر» حاصل شده، ماندگار است و تو در مرحلۀ بعدی سراغ «عسر»ی میروی که بالاتر است و «یسر» مرحلهای که در آن قرار داری را از دست نمیدهی، ولی خدا میفرماید هنوز مقصد اینجا نیست و به این اکتفا نکن و برای این که به سوی من بیایی نباید درجا بزنی و در یک مرحلۀ واحد بمانی.
پس سوره در آیات اول نتیجه میدهد: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (۵)را.
و
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (۶)دوباره مقدمه واقع میشود برای دادن این نتیجه
[ نظرات / امتیازها ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (٧)وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ (٨)که در یک بخش، از گذشته برای حال نتیجه میگیرد، و بعد این حال را برای آینده مبنا قرار میدهد که وضعیت «یسری» که الان در آن هستی نتیجۀ «عسری» هست که دیروز داشتی و یاری خدا که شرح صدر است، رسید، این را مبنا قرار بده و حرکت کن.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرالمیزان
5) فان مع العسر یسرا بعید نیست این آیه تعلیل مطالب گذشته یعنی وضع وزر و رفع ذکر باشد ، چون رسالتی که خدای تعالی بر آن جناب تحمیل کرده ، و دستور داد مردم را به سوی آن دعوت کند سنگینترین باریاست که بر یک بشر تحمیل شود ، و معلوم است که با قبول این مسؤولیت کار بر آن جناب دشوار شده ، و همچنین تکذیبی که قومش نسبت به دعوتش نموده و استخفافی که به آن جناب کردند ، و اصراری که در محو نام او میورزیدند ، همه برای آن جناب دشواری روی دشواری بوده ، و خدای تعالی در آیه قبلی فرمود : ما این دشواریها را از دوش تو برداشتیم ، و معلوم است که این عمل خدای تعالی مانند همه اعمالش بر طبق سنتی بوده که در عالم به جریان انداخته ، و آن این است که همیشه بعد از هر دشواری سهولتی پدید میآورد ، و به همین جهت مطلب دو آیه قبلرا تعلیل کرده به اینکه اگر از تو وضع وزر کردیم ، و اگر نامت را بلند ساختیم ، برای این بود که سنت ما بر این جاری شده که بعد از عسر ، یسر بفرستیم ، و بنا بر این احتمال لام در کلمه العسر لام جنس خواهد بود ، نه لام استغراق،
میخواهد بفرماید جنس عسر این طور است که به دنبالش یسر میآید ، نه تمامی فرد فرد عسرها ، و بعید هم نیست که یسر یا عسر از مصادیق سنتی دیگر باشد ، و آن سنت تحول حوادث و تقلب احوال و بی دوامی همه شؤون زندگی دنیا است .
و از زمخشری حکایت شده که در کشاف گفته : حرف فاء در جمله فان مع العسر ... فای فصیحه است ، و زمینه کلام زمینه تسلیت دادن و دلخوش کردن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به وسیله وعدهای جمیل است .
وی میگوید : مشرکین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مؤمنین را سرزنش میکردند به اینکه مردمی فقیرند ، چیزی از مال دنیا ندارند ، به حدی این زخم زبان اوج گرفت که به دل شریف آن حضرت افتاد که نکند اسلام نیاوردن مردم و تحقیرشان از مؤمنین به خاطر همین تهی دستی مؤمنین است ، و خدای تعالی برای دفع این احتمال نعمتهای بزرگی را که به آن جناب ارزانی داشتهبود به رخش کشید ، آنگاه اضافه کرد : فان مع العسر یسرا گویا فهماند این ما بودیم که به تو دادیم آنچه که خودت میدانی ، پس از فضل خدا مایوس نباش ، و بدانکه بعد از سختیها گشایشی برای شما خواهد بود .
و ظاهر گفتار وی این است که لام در العسر را لام عهد گرفته ، نه لام جنس ، و مراد از یسر هم غنیمتهایی است که خدای تعالی در سالهای بعد نصیب مؤمنین کرده .
لیکن ما این حرف را قبول نداریم ، برای اینکه ذهن شریف رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اجل از آن است که از حال کفار و علت کفرشان بی خبر باشد ، و نداند که علتاصلی آن استکبار از حق است ، و خلاصه خدا را کوچکتر از آن میدانند که دعوت پیامبرش را بپذیرند ، به شهادت اینکه این کفار بعد از ظهور شوکت اسلام و پولدار شدن مؤمنین هم ایمان نیاوردند ، و خدای تعالی پیامبرش را از امیدواری به ایمان آوردن اکثر آنان نهی و نومید کرده ، هم در آیات سوره یس که در مکه یعنی در ایام فقر مؤمنین نازل شده فرموده : لقد حق القول علی اکثرهم فهم لا یؤمنون ... و سواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون ، و هم در سوره بقره که در مدینه یعنی در روزگار خوش مؤمنین نازل شده فرموده : ان الذین کفرواسواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون .
و اگر ما یسر بعد از عسر را حمل کنیم بر شوکت اسلام و رفعتش بعد از دوران سختی ، و سوره را هم از سورههای مکی بگیریم ، خیلی مورد اشکال واقع نمیشود .
ان مع العسر یسرا این جمله تاکید آیه قبل و تثبیت آن است .
ولی بعضی گفتهاند : جملهای است استینافی و مفسرین گفتهاند : این دو آیه دلالت دارد بر اینکه با یک عسر دو یسر هست ، و این گفتار ناشی از یک قاعدهای است که میگوید : کلمهای که الف و لام بر سر دارد و به اصطلاح معرفه است، اگر در کلامی تکرار شود ، منظور از آن همان کلمه اول است ، و هر دو کلمه یک چیز را میرسانند ، ولی اگر نکره باشد دومی معنا و منظوری غیر منظور اولی را افاده میکند ، مثلا اگر بگویی : اذا اکتسبت الدرهم - یا : درهما - فانفق الدرهم معنایش این است که وقتی درهمی - یک درهم - کاسبی کردی ، همان درهم را خرج کن ، و اما اگر بگویی اذا اکتسبت درهما فانفق درهما معنایش این است که اگر درهمی را کسب کردی ، درهمی را خرج کن ، و در این جمله منظور این است که درهمی را خرج کن ، لیکن این قاعده کلیت ندارد .
تنوینی که در کلمه یسرا استبه قول بعضی برای بزرگداشت یسر است ، و میفهماند با هر عسر ، یسری گرانقدر میآید ، ولی به نظر ما تنوین تنویع است ، و میخواهد بفرماید با هر دشواری نوعی گشایش هست ، و منظور از کلمه مع - با واقع شدن یسر به دنبال عسر است ، نه اینکه منظور از معیت این باشد که یسر و عسر در زمان واحد تحقق مییابد .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
7) ایه 7و8
فاذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب این آیه خطاب به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است ، و مطلبش به خاطر اینکه حرف فاء در آغازش آمده نتیجهگیری از بیان آیات قبل است ، که سخن از تحمیل رسالت و دعوت بر آن جناب داشت ، ومنتهای خدا را بر او که شرح صدرش داده ، وزر را از او برداشت ، و نامش را بلند آوازه کرد ، بر میشمرد ، و در آخر ، همه اینها را از باب یسر بعد از عسر دانست .
و بنا بر این ، معنایش این میشود : حال که معلوم شد هر عسری که تصور شود بعدش
یسر میآید ، و زمام عسر و یسر تنها به دست خدا است و لا غیر ، پس هر گاه از انجام آنچه بر تو واجب شده فارغ شدی نفس خود را در راه خدا یعنی عبادت و دعا خسته کن ، و در آن رغبت نشان بده ، تا خدا بر تو منت نهاده راحتی که دنبال این تعب است و یسری کهدنبال این عسر است ، به تو روزی فرماید .
بعضی از مفسرین گفتهاند : مراد این است که هرگاه از واجباتت فارغ شدی ، به نمازهای مستحب بایست .
بعضی دیگر گفتهاند : معنایش این است که هر گاه از نماز فارغ شدی به دعا بپرداز .
لیکن صاحبان این دو قول بر روی بعضی از مصادیق انگشت گذاشتهاند ، و نمیتوانند بگویند آیه تنها در این معنا نازل شده .
بعضی دیگر گفتهاند : معنایش این است که هر گاه از جنگ فارغ شدی ، در عبادت بکوش .
و بعضی گفتهاند : مراد این است که هر گاه از دنیایت فارغ شدی به آخرتت بپرداز ، و بعضی وجوه دیگری ذکر کردهاند که وجوهی ضعیف است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.