علی دهقان نیا
چرا ایه2 سوره انعام چرا مرگ را دوبار تکرار نمود؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : 1- اجل، در لغت دو معنا دارد: یکی مدت معین و دیگری آخر مدت، در مفردات راغب و قاموس به آن ها اشاره شده است. به نظر علامه طباطبایی، معنای اصلی آن تمام مدت است و به طور مجازی در آخر مدت نیز استعمال می شود(ترجمه تفسیر المیزان، ج 7, ص 10) .
2- طبق مفاد آیه 2 از سوره ی انعام (ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده), انسان دارای دو نوع اجل است که یکی مشروط است یا معلق و دیگری محتوم یا مسمی. منظور از مشروط ومعلق این است که تابع شرایطی است و اگر آن شرایط فراهم باشد, اجل خواهد آمد و اگر فراهم نباشد, نخواهد آمد. مقصود از محتوم و مسمی هم این است که در وقت معینی می آید و حتمی است. اجل نوع اول، قابل محو و اثبات است; اما دومی ثابت و پایدار است.(برای توضیح بیشتر ر.ک : همان، ص 13 - 11)
در حدیثی از امام صادق(ع) در تفسیر آیه ی فوق آمده است که آن حضرت فرمود: آن ها دو اجلند اجل مشروط که خدا در آن هر چه بخواهد می کند و اجل محتوم، (مجلسی، بحارالانوار, ج 5, ص 140, حدیث 9, چاپ بیروت و تفسیر نور الثقلین، ج 1, ص 504, نشر اسماعلیان) .
خلاصه، از کلمه ی مسمی که بعد از واژه ی اجل در آیه ی 60 سوره انعام ذکر شده است و با توجه به آیه ی 124 اعراف که می فرماید: « و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین», می توان چنین استنباط کرد که اجل مسمی برای هر کس از روز تولد, نزد خدا معلوم و معین است. افزون بر آن، در آیه ی 2 همین سوره، بعد از کلمه ی مسمی، عبارت «عنده» هم به کار رفته است که نشان می دهد اطلاع بر این مسمی منحصر به خدا می باشد(ترجمه المیزان، ج 7, ص 206).
ه طور کلى مرگ و میر دو نوع است: یکى اجل حتمی و مسمّى، و دوّم اجل معلّق یا غیر مسمّى.
نوع اوّل همان اجل طبیعى است که مطابق با نظام خلقت هرموجود زندهاى پس از یک دوره زندگى عوامل زیستى او رو به کاهش و زوال مىگذارد تا روزى که عمر او به سر رسد، و اجل معلق، مرگهاى زودرس هستند که بر اثر تصادف یا بیمارىها و... پدید مىآیند و هر دو اجل به اراده و مشیت الهى و بر طبق قضا و قدر الهى انجام مىشود، ولى نکتهاى که در این جا قابل توجه است این که اعمال و رفتار ارادى و اختیارى انسان نیز، خود یکى از اسباب و مشیات این عالم و جزئى از قضا و قدر الهى است که در بسیارى ازحوادث و پدیدههاى عالم، نقش فاعلى به خود مىگیرد. پس انسان مىتواند با اعمال و رفتار خود، سرنوشت خویش را تعیین کند و یکى از امورى که رفتار انسان در تعیین آن مؤثر است، مرگ مىباشد. انسان مىتواند با رعایت اصول بهداشتى و... عمر خود را به حد طبیعى و واقعى برساند. علاوه بر این بعضى از گناهان یا کارهاى خیر مانند قطع رحم یا ظلم و احسان وصله رحم و صدقات و... نیز در تأخیر و تقدیم مرگها مؤثر است، ولى در نهایت همه اینها برطبق قانون قضا و قدر الهى است و خداوند از ازل مىداند که هر انسانى با اعمال و رفتار خوب یا بد خویش چه نوع اجلى خواهد داشت.
4- از آیات و روایات نیز معلوم مىشود که انسان داراى دو نوع مرگ است . مرگ حتمى، هرگز تأخیر و تقدم ندارد و صله رحم، صدقه و... هم تأثیرى بر آن نخواهد داشت. آن چه در روایات وارد شده که صدقه، صله رحم، تشییع جنازه مؤمن و... عمر انسان را طولانى مىکند و با برخى امور آن را کاهش مىدهد، مربوط به اجل معلق است. به این مثال توجه کنید: اگر فانوسى را که در مخزن آن مقدارى نفت وجود دارد، روشن کنیم دو نوع خاموشى براى آن متصور است: یکى آن که آن قدر روشن باشد تا نفت آن تمام شود و به طور طبیعى خاموش گردد. دوم آن که قبل از تمام شدن نفت، کسى آن را خاموش کند یا فانوس بر زمین افتد و... خاموش شود.
بیشتر مرگها با اجل معلق تحقق مىپذیرد نه با اجل حتمى؛ یعنى، یکسرى عوامل، در تقدیم و یا تأخیر آن دخیل است؛ مثلاً اگر کسى از بدن خود مراقبت نکند و غذاهاى ناسالم و مضر تناول نماید، در اثر مسمومیت و یا انسداد شریانها و ... عمرش به پایان مىرسد؛ حال آن که اگر مراقبت مىکرد، ممکن بود عمرش طولانىتر باشد.
برگرفته از:
http://porseman.org/q/show.aspx?id=127839
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مریم صالحی
سلام.خسته نباشید.خواستم بپرسم ک چرا در سوره منافقون آیه۱۰من ما نوشته؟چرا مما ننوشته؟
ممنون
محمد حسین شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
کتابت قرآنی تابع قواعد خاصی نیست و در نگاه شیعه وحیانی نمیباشد. لذا از این گونه اختلافها زیاد دیده میشود. به هر حال از نظر ادبی و مفهومی بین این دو نوع نگارش تفاوتی نیست.
1)
: درمتن فوق عنوان شده که کتاب قران تابع قواعد خاصی نیست ودر نگاه شیعه وحیانی تمی باشد.چه کسی این ادعای غلط را انجام داده0 بانگاه اندک به قوائد تجویدی این فرضیه کاملارد میباشد0نکته بعددرایات قران اشاره به وحی شده (انا اوحینا الیک الکتاب والحکمه...)وایات فراوان دیگر
چرااین گونه بی مهری به شیعه رواداشته میشود؟؟؟پناه بر خدا لعنت خدا بروهابیت
2)
: سلام لطفاً دقت بفرمایید نوشته شده کتابت قرآنن تابع قواعد خاصی نیست و... نه خود قرآن
3)
محمدی : سلام علیکم
شما دقت نفرموده اید اگر کمی دقت کنید ملاحظه می فرمایید که کتاب قرآن نیست بلکه "کتابت قرآنی"است یعنی نگارش قرآن کریم.!!!
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهدی مصطفی پور
با سلام در هنگام نماز خواندن بعد از سوره حمد چه سوره هایی از قرآن را نمی تونیم قرائت کنیم؟
محمد حسین شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
اگر سوالات فقهی را از دفتر مرجع تقلید خود بپرسید بهتر است. اما اجمالا سورههای سجدهدار (فصلت، نجم، علق و سجده) را نمیتوان در نماز خواند.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
بر اساس آیه 25 سوره ی انفال یکی از مهم ترین نتایج اطاعت از خدا وپیامبر چیست
1) سعادت دنیوی 2)سعادت اخروی 3)دستیابی به حیات واقعی
محمد حسین شاه آبادی (داور) : به نظر میآید که منظورتان آیه 24 سوره انفال است:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
که بنا بر صراحت آیه اطاعت از پیامبر موجب «دستیابی به حیات واقعی» است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مرتضی کریمیان
با عرض سلام و قبولی طاعات خدمت شما، کلمه نوم به چه معناست.
محمد حسین شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
«نوم» به معنی «خواب» است. اگر توضیحات دقیقتری لازم دارید، سوال را دقیقتر بپرسید. باتشکر
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
اقسانه سنائی
مسرقین در سوره یس چه کسانی هستند؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : چنین واژه ای در سوره یس وجود ندارد
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
در کدام سوره و آیه قرآن به سقایی حضرت عباس اشاره می کند. با تشکر
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : اطلاعی ندارم
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
با سلام.چند وقتی است شروع به خواندن قران و معنی آن کردم.ولی یک سوال خیلی ذهنم رو مشغول کرده.البته هنوز کل قران رو نخوندم و شاید دارم زود قضاوت میکنم.ولی دوست دارم زودتر به جواب برسم.
چرا خداوند در قران به طور مستقیم خطاب به زنان و دختران آیاتی نازل نکرده؟و اگر هم آیاتی هست برای مثال به پیامبر (ص)فرموده به زنان و دختران خود بگو... ، یا از این قبیل موارد؟؟؟حتی در سوره نساء. برای مثال چرا در سوره نساء آیه 23 خداوند خطاب به مردان گفته ازدواج با مادر و خواهر و ...بر شما حرام شد.وچرا خطاب به زن نگفته ازدواج با پدر و برادر و...بر شما حرام شد؟
میدونم که خداوند در نزول هرکدوم از ایاتش حکمتی پنهان است. ولی این سوال واقعا ذهنم رو درگیر کرده. ممنون میشم راهنماییم کنید.
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : با سلام
اصل اصلی در قرآن برای ارزش مندی و مرتبه و مقام حقیقی انسان ها در نزد خدا «تقوا» است و این ربطی به نژاد و قوم و جنسیت و ... ندارد:
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (حجرات، 13)
اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بىتردید، خداوند داناى آگاه است.
در قرآن آیاتی که با «یا ایها الذین آمنوا...» آغاز شده اند همگی خطاب به مردان و زنان مومن، هر دو، هستند مگر با قرینه خاصی متوجه شویم آن آیه اختصاص به مردان مومن دارد و این از ویژگی های زبان عربی است که اولاً به خلاف زبان فارسی کلمات و افعال مرد و زن دارند و ثانیاً در زمان خطاب به یک جمع که هم مردان و هم زنان وجود دارند، افعال و کلمات را به با کلمات مربوط به مردان بیان می کنند و این ربطی به برتری مردان بر زنان ندارد.
به علاوه:
• الف) در مواردی به تفصیل زنان مومن را نیز در کنار مردان ذکر می کند:
1. مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (نحل،97)
هر کس -از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى، حیاتِ [حقیقى] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهیم داد.
2. وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (توبه،72)
خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نیز] سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است. این است همان کامیابى بزرگ.
3. إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَّهَ کَثیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً (35احزاب،)
مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادتپیشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهدهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاکدامن، و مردان و زنانى که خدا را فراوان یاد مىکنند، خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است.
4. لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ وَ یَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً (73احزاب)
[آرى، چنین است] تا خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرک را عذاب کند و توبه مردان و زنان با ایمان را بپذیرد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
5. لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ کانَ ذلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظیماً (فتح، 5)
تا مردان و زنانى را که ایمان آوردهاند در باغهایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است، درآوَرَد و در آن جاویدان بدارد، و بدیهایشان را از آنان بزداید؛ و این [فرجام نیک] در پیشگاه خدا کامیابى بزرگى است.
6. یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ بُشْراکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (12حدید،)
آن روز (روز قیامت) که مردان و زنان مؤمن را مىبینى که نورشان پیشاپیششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گویند:] «امروز شما را مژده باد به باغهایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است؛ در آنها جاودانید. این است همان کامیابى بزرگ.
7. وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (توبه، 71)
مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهاى پسندیده وا مىدارند، و از کارهاى ناپسند باز مىدارند، و نماز را بر پا مىکنند و زکات مىدهند، و از خدا و پیامبرش فرمان مىبرند. آنانند که خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد، که خدا توانا و حکیم است.
پس از فتح مکه برای مسلمانان که بدون جنگ انجام شد، خداوند می فرماید:
8. وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فی رَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً (فتح25)
و اگر [در مکّه] مردان و زنان با ایمانى نبودند که [ممکن بود] بىآنکه آنان را بشناسید، ندانسته پایمالشان کنید و تاوانشان بر شما بماند [فرمان حمله به مکّه مىدادیم] تا خدا هر که را بخواهد در جوار رحمت خویش درآورد. اگر [کافر و مؤمن] از هم متمایز مىشدند، قطعاً کافران را به عذاب دردناکى معذّب مىداشتیم.
9. إِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَریقِ (بروج،10)
کسانى که مردان و زنان مؤمن را آزار کرده و بعد توبه نکردهاند، ایشان راست عذاب جهنّم، و ایشان راست عذاب سوزان.
ب) همچنین در مورد برخی احکام، به طور خاص، زنان مومن را در کنار مردان مومن ذکر میکند:
1. وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً (احزاب، 36)
و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون خدا و فرستادهاش به کارى فرمان دهند، براى آنان در کارشان اختیارى باشد؛ و هر کس خدا و فرستادهاش را نافرمانى کند قطعاً دچار گمراهىِ آشکارى گردیده است.
2. لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبینٌ (نور، 12)
چرا هنگامى که آن [بهتان] را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند: «این بهتانى آشکار است»؟
ج) در مورد برخی احکام اختصاصی زنان، فقط زنان ذکر شده اند:
1. انَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (نور، 23)
بىگمان، کسانى که به زنان پاکدامنِ بىخبر [از همه جا] و با ایمان نسبت زنا مىدهند، در دنیا و آخرت لعنت شدهاند، و براى آنها عذابى سخت خواهد بود.
2. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرینَهُ بَیْنَ أَیْدیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصینَکَ فی مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (ممتحنه،12)
اى پیامبر، چون زنان باایمان نزد تو آیند که [با این شرط] با تو بیعت کنند که چیزى را با خدا شریک نسازند، و دزدى نکنند، و زنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند، و بچههاى حرامزادهاى را که پسانداختهاند با بُهتان [و حیله] به شوهر نبندند، و در [کار] نیک از تو نافرمانى نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده مهربان است.
د) در مورد احکام مربوط به خانواده، به دلیل اینکه مرد اداره خانه را برعهده دارد و حق طلاق برای مرد است، مردان مخاطب آیه قرار گرفته اند و البته در عین حال تأکید شده که باید با زنان به عدالت و نیکویی رفتار کنند:
1. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمیلاً (احزاب، 49)
اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر زنان مؤمن را به نکاح خود درآوردید، آنگاه پیش از آنکه با آنان همخوابگى کنید، طلاقشان دادید، دیگر بر عهده آنها عدهاى که آن را بشمارید، نیست؛ پس مَهْرشان را بدهید و خوش و خرّم آنها را رها کنید.
2. وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ (بقره، 231)
و چون زنان را طلاق گفتید، و به پایان عدّه خویش رسیدند، پس بخوبى نگاهشان دارید یا بخوبى آزادشان کنید. و[لى] آنان را براى [آزار و] زیان رساندن [به ایشان] نگاه مدارید تا [به حقوقشان] تعدّى کنید. و هر کس چنین کند، قطعاً بر خود ستم نموده است. و آیات خدا را به ریشخند مگیرید، و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده و به [وسیله] آن به شما اندرز مىدهد، به یاد آورید؛ و از خدا پروا داشته باشید، و بدانید که خدا به هر چیزى داناست.
3. وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکى لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (بقره، 232)
و چون زنان را طلاق گفتید، و عدّه خود را به پایان رساندند، آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود، چنانچه بخوبى با یکدیگر تراضى نمایند، جلوگیرى مکنید. هر کس از شما به خدا و روز بازپسین ایمان دارد، به این [دستورها] پند داده مىشود. [مراعات] این امر براى شما پربرکتتر و پاکیزهتر است، و خدا مىداند و شما نمىدانید.
4. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً (نساء، 19)
اى کسانى که ایمان آوردهاید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید؛ و آنان را زیر فشار مگذارید تا بخشى از آنچه را به آنان دادهاید [از چنگشان به در] بَرید، مگر آنکه مرتکب زشتکارى آشکارى شوند، و با آنها بشایستگى رفتار کنید؛ و اگر از آنان خوشتان نیامد، پس چه بسا چیزى را خوش نمىدارید و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مىدهد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
طبق ایه 82 سوره نسا با توجه به مفهوم مخالف ایه اگر قران از نزد خدا باشد ایا اختلاف کم در ان وجود دارد؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : کثیر صفت اختلاف است و وصف، مفهوم ندارد.
پس مفهوم گیری از آیه به این شکل که: اگر از نزد خدا بود اختلاف غیرکثیر داشت، غلط است.
تفصیل بحث در کتب اصولی وجود دارد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
دختری هستم 34 ساله لیسانس کارمند چهره معمولی خانواده به نسبت متدین
اما هنوز ازدواج نکردم اغلب خواستگاران سنشون پایینتر است و هم کفو نیستیم از نظر فرهنگی و تحصیلات( دیپلم هم ندارند ) و شغل و ....
خیلی از راههایی که برای گشودن بخت گفته شده و رو انجام دادم اما نتیجه ای نگرفتم
لطفا منو راهنمایی کنید
محمد حسین شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
شاید در معنای «کفو» اشتباه کردهاید. خدا معیارهایی را برای ازدواج در اختیار ما قرار داده است و اگر کسی بر اساس این معیارها عمل کند، علیالقاعده نباید دچار مشکل بشود. راههای باز شدن بخت و... در اولویت خیلی پایین قرار دارند.
بر خدا توکل کنید و به خواستگارانی که از نظر ایمانی (نه صرفا تحصیلات و...) خوب هستند جواب مثبت دهید. مطمئنا خدا شما را کمک خواهد کرد.
1)
صاحبی : با سلام میخواستم پیرو پاسخ آقای شاه آبادی عنوان کنم که هم کفو بودن لزوما بر پایه مسائل مالی و تحصیلی بنا نشده است.
و چه بسیار جوانانی که تحصیل کرده هستند اما معرفت خدایی و اسلامی در آنها یافت نمی شود .
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.