تاریخ نگارش : چهارم اسفند 1390
تشخیص خیر و شرّ
محمد سجاد ابراهیمی
خیر و شر از مهمترین مسادل زندگی انسانی است و تشخیص آنها در زندگی و عملکر انسان بسیار اثر دارد. همچنین اندیشه او در اینباره بستگی به جهان بینی اش دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
تشخیص خیر و شر
نویسنده : محمد سجاد ابراهیمی
مشکل انسان در تشخیص
انسان در زندگی دنیایی و در جهان مادی دچار یک مشکل عمده است و آن عدم تسلط و آگاهی بر آینده است زیرا انسان از لحاظ زمانی محدود است و نمی تواند زمان را درنوردد و به آن مسلط شود ، به همین دلیل نمی تواند بر نتایج و پیامدهای ناشی از اعمال و تصمیماتش آگاهی کامل پیدا کند و نمی توانند سعادت و شقاوت خود را در آینده تشخیص دهد و برنامه ای برای سعادت ابدی خود در دنیا و آخرت تبیین کند ؛ به همین دلیل انسان به سمت تفکر و دوراندیشی روی آورده است تا بتواند این مشکل را به حداقل برساند .
دین اسلام که داعی جامعیت دارد به دلیل اینکه از جانب خالق هستی آمده است مطالبی را بیان می کند که از دایره آگاهی انسان بیرون است و یا اگر آگاه باشد از آنها غافل است . یکی از آن مسائل دوراندیشی در کارها است .
در سوره اسرا آیه 11 ، خداوند می فرماید :" وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا".
در بیان مفاد این آیه باید گفت که یدع به معنای مطلق طلب است . و منظور از انسان نوع انسان است و منظور از خیر و شر هر آن چیزی است که در حقیقت مایه سعادت و شقاوت آدمی است و مراد از عجول بودن انسان ، علاقه آدمی است به آنچه که میل دارد به آن برسد .
معنای آیه این است که انسان همانگونه که خیر را طلب می کند شر را نیز طلب می کند .
یعنی اینکه انسان براساس طبعش به گونه ای است که به محض اینکه مطلبی را موافق امیال و خواسته هایش می بیند به سرعت آن را طلب می کند و به دنبال دستیابی به آن می رود و به عواقب و آثارش توجه نمی کند و چه بسا آن عمل به سعادت یا شقاوت آدمی بیانجامد .
در آیه ای دیگر در سوره بقره آیه 216 ، خداوند می فرماید : کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (216) .این آیه نیز به نوعی همان مطلب قبلی را خاطر نشان می شود که انسان ممکن است از چیزی کراهت داشته باشد ولی خیر فرد در آن چیز باشد و نیز ممکن است که چیزی را خیر بداند که برایش داری شر است .
اثبات حقانیت دین از طریق تشخیص خیر و شر
از این آیات می توانیم استفاده کنیم و لزوم اطاعت از دین را از لحاظ عقلی مورد بررسی قرار دهیم . دین به انسان امر و نهی می کند و می گوید که باید این کار را انجام دهیم و کار دیگر را نباید انجام دهیم .
می توانیم بگوییم که خداوند منّان که خالق انسان و هستی است ، صلاح کار انسان را می داند و او را به انجام آنها دعوت می کند ، ولی انسان به دلیل دارابودن امیال متفاوت نسبت به دیگر موجودات دوست دارد که آزاد باشد ، آزادی به این معنا که هر کاری می خواهد انجام دهد ولی نمی داند که خداوند رحمن به دلیل مهربانی اش انسانی را که مانند بچه ای است که کوره راهها را نمی شناسد مورد لطف قرار داده و راه را به او نشان می دهد ولی ممکن است که این احکام الهی مورد کراهت انسان باشد . البته خیری که خداوند در اطاعت از اوامرش قرار داده است فقط آخرتی نیست بلکه نتیجه ی آن ابتدا در دنیا شامل حال انسان می شود و بعد در آخرت .
به عنوان مثال خداوند می گوید که ربا نخورید در صورتی که ربا راه حل سریع ثروتمند شدن است ولی این همان موردی است که انسان فکر می کند که خیرش در آن است ولی برای انسان شر دارد زیرا ربا سبب کاهش تجارت و تولیدات در سطح کلان جامعه و جهان می شود و سود ناشی از تجارت در کل جهان کم می شود و این سبب می شود که رفاه کل مردم دنیا کاهش یابد . حال دیدیم که این ربا خود سبب سعادت توخالی و شقاوت می شود .
مصادیق عدم تشخیص در مورد انسان
البته این عدم تشخیص فقط به تکالیف الهی ربط ندارد بلکه نوع دیگری از آن وجود دارد . افراد دینداری وجود دارند که فکر می کنند دنیا خیر است و از آخرت غافل هستند این نیز مصداق همان آیات است زیرا دنیا خیر برای انسان دارد ولی آیا این خیر میل انسان است یا واقعا خیر است ؟ دنیایی که در آن برای آخرت کار شود خیر است وگرنه آن دنیا نه تنها خیر نخواهد بود بلکه سبب خسران در آخرت خواهد بود . در سوره بقره آیات 200 و 201 ، خداوند مثالی از اینگونه اشخاص می زند : فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُواْ اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ ءَابَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا وَ مَا لَهُ فىِ الاَْخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ(200) وَ مِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فىِ الاَْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ(201)
در این آیات خداوند می گوید که : تعدادی از حاجیان بعد از مراسم حج دعا می کنند که خدایا در دنیا به ما عطا فرما و حتی از خدا نمی خواهند که آن چیزی که خیر است را به آنان عطا کنند بلکه بر اساس بینش خود خیری را که تصور می کنند درخواست می کنند و در ادامه افراد دیگری را ذکر می کند که می گویند خدایا در دنیا و در آخرت به ما خیر را عطا کن ، خیری را که خود خدا می داند را طلب می کنند و میگویند ما را از عذاب جهنم دور بدار، گروه اول خیر را فقط در دنیا می دانند و گروه دوم خیر را در آخرت می بینند و برای گروه دوم خداوند اجری قرار داده ولی در مورد اجر گروه اول صحبت نکرده است.
در سوره اسرا آیات 18 و 19 ، خداوند می گوید که : مَّن کاَنَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلَئهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا(18) وَ مَنْ أَرَادَ الاَْخِرَةَ وَ سَعَى لهََا سَعْیَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا(19)
یعنی اینکه افرادی در دنیا وجود دارند که دنیا را طلب می کنند و خداوند نیز آن را به آنها می دهد ولی در آخرت جهنم منتظر آنان است زیرا فقط در طلب دنیا بودند و گمان می کردند که دنیا خیر آنان است و برای آخرت کاری نکرده اند پس در آخرت دچار خسران خواهند بود و نیز افرادی که مومن باشند و حیات آخرت را طلب کنند و برای آخرت تلاش کنند خداوند به آنان پاداش خواهد داد زیرا اینان عجله را کنار گذاشتند و خیر واقعی را تشخیص داده اند .
دعا کردن
ممکن است این توهم بوجود آیدکه پس بر این اساس دیگر در دعاهایمان نباید به طور جزئی دعا کنیم و باید فقط طلب خیر کنیم زیرا ممکن است دعایمان و خواستمان شر باشد و ما ندانیم . در ضمن در کتاب خصال از پیامبر( ص ) نقل شده است که «خدای فرازمند می فرماید : ای فرزند آدم ، مرا در آنچه به تو فرمان داده ام ، اطاعت نما و مصلحت خویش را به من نیاموز . »
در جواب این مطلب باید گفت که در آموزه های دینی درباره دعا کردن نکاتی آمده است که با توجه به آنان این مشکل حل خواهد شد .
در سوره قرآن خداوند می فرماید : " مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را " .
اولا باید خواسته خود را به شکل دعا از خداوند خواست . ثانیا باید در دعا کردن سعی شود که خواسته مطابق با موازین شرعی و عقلی باشد. ثالثا باید در دعا کردن لجاجت نکرد زیرا گاهی اوقات آن دعا برایمان سودی ندارد و ما به اشتباه فکر می کنیم که خیرمان در آن است و دعایمان مستجاب نمی شود و نیز گاهی اوقات دعایمان بطور واقع خیر است ولی خداوند می خواهد که در آینده بهتر از آن را به ما دهد و به همین دلیل دعایمان را مستجاب نمی کند ولی ممکن است در صورت لجاجت در دعا کردن خداوند آن خیر آینده را ندهد و همان دعا را مستجاب کند به همین دلیل است که در روایت آمده است که برای خداوند مصلحت تعیین نکنید . زیرا او خیر ما را بهتر از خودمان می داند و نیز خزائن آسمانها و زمین در دست اوست و اجابت دعای ناچیز ما برای او کاری ندارد.
5 خصلت انسان در زندگی مادی
در سوره حدید آیه 20خداوند می فرماید : اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد... .
در این آیه خداوند می فرماید 5 خصلت برای زندگی دنیایی بیان می کند که انسانی که نمی تواند خیر واقعی را تشخیص دهد سسرگرم آنها می شود . در این آیه وضع زندگی بشرس را از کودکی تا پیری بیان می کند و می گوید که در هر دورانی چه چیزی او را مشغول می کند .
در ابتدا به سراغ مفردات آیه می رویم تا معنی آیه روشن شود .
لعب به بازی ای گفته می شود که دو طرف از انجام آن قصد و هدفی خیالی دارند . لهو یعنی کاری که انسان را از یک هدف مهمتر بازمی دارد . منظور از زینت آراستن می باشد که با آرایش معنای نزدیکی دارد به این معنی که چیز مزغوبیرا ضمیمه چیز دیگری کنی تا مردم به سمت آ» چیز جذب شوند .
در آیات دیگری از قرآن می گوید که دنیا لهو و لعب نیست و منظور از خلقت آن هدف والایی است ولی با توجه به این آیه انسان آن را لهو در نظر می گیرد ، یعنی زندگی دنیا را به گونه ای می گذراند که از هدفی بالاتر دور می ماند.
این انسان در دوران کودکی مشغول لعب است و برای رسیدن به هدفی خیالی بازی می کند . اما وقتی که جسمش توانمند شد و نیرو گرفت به سراغ لهو می رود و کارهایی انجام می دهد که او را از هدفی والاتر بازمی دارد . وقتی که به دوران جوانی رسید و بلوغش کامل شد به دنبال جمع آوری زینت های دنیوی می رود مانند ثروت ، زیبایی و ... و خود را بوسیله اینها آراسته می کند و شروع به تفاخر و فخرفروشی به دیگران می کند . در ایام پیری هم که دیگر توان انجام این کارهای گذشته را ندارد به دنبال ازدیاد نسل و فرزند و جمع آوری مال می رود . و این انسان عمر گرانمایه اش را در راهی خرج کرده است که نتیجه ای برای او نداشته است زیرا با مرگ همه آنها از دست می رود و سبب این اتفاق هم عدم توانایی فرد در تشخیص خیر واقعی اش می باشد .
در پایان آیه خداوند می فرماید که دنیا جز متاعی که سبب غرور آدمی بشود چیزی بیش نیست و در آیه بعد می گوید که سَابِقُواْ إِلىَ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکمُْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْ سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضأُعِدَّتْ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذَالِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ، تا به انسان بگوید که خیر واقعی برای مومنین هست که در دنیا به لهو و لعب نپرداختند و خیر اصلی را تشخیص داده اند .