تاریخ نگارش : بیستم فروردين 1391
عوامل تاثیرگزار در شخصیت اخلاق انسان چیست؟
حاجیه تقی زاده فانید
عوامل تأثیرگذار در شکل‌گیری شخصیت و اخلاق انسان عبارت است از:
کلید واژه : عوامل تاثیرگزار در شخصیت اخلاق انسان چیست؟
محیط خانواده:
کم توجهی والدین به تربیت دینی فرزندان، به ویژه در کودکی و نوجوانی، نقش مهمی در بی اعتقادی جوانان به امور دینی دارد. اگر کودک در محیطی رشد کند که اعضای آن به مسائل دینی و عبادی بی اعتنا هستند و خود را در قبال آن مسئول نمی دانند، بی شک، این کودک نیز در جوانی و بزرگ سالی از مذهب و عبادت، گریزان خواهد بود. والدین باید تربیت درست و اسلامی فرزندشان را از دوران کودکی آغاز کنند و راهنمای خوبی برای دوران نوجوانی و جوانی فرزندشان باشند؛ زیرا در بزرگ سالی، شخصیت فرد به طور کامل شکل گرفته و تغییر و اصلاح آن، کاری بس دشوار است. به تعبیر سعدی:
هرکه در خُردی اش ادب نکنند / در بزرگی، فلاح از او برخاست
چوب تَر را چنانچه خواهی پیچ / نشود خشک جز به آتش، راست
حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به فرزند بزرگوارش، امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید: «پیش از آنکه دلت سخت و عقلت گرفتار شود، به تربیت تو پرداختم.» صفحه دل کودک در آغاز تولد، پاک و سفید است. روش های خوب و بد تربیت والدین در سال های پس از تولد، بر این صفحه سفید نقش می بندد. هنگامی که فرزند به دوران نوجوانی و جوانی رسید، آثار خوب و بد تربیت کودکی او در شخصیت فرد دیده می شود. ازاین رو، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمود: «فرزندانتان را گرامی بدارید و آنها را خوب تربیت کنید».
گاهی برخی خانواده های دین دار، ارزش ها و باورهای خود را با خشونت و زور به جوان تحمیل می کنند که این روش نادرست، سبب فرار و دوری جوان از باورهای دینی و افزایش فاصله میان او و والدینش می شود. برای پرورش درست و اصولی نوجوان و جوان، باید از نقطه ای آغاز کنیم که جوان علاقه مند است و به گونه ای عمل کنیم که او در تربیت خود، احساس اجبار و تحمیل عقیده نکند.
- دوستان:
از خواص دوستی همرنگی است؛ چنانچه در روایات می خوانیم: «المرء علی دین خلیله؛ دوست بر اساس دین دوستش است.» دوست و همنشین در شکل گیری شخصیت انسان و انتخابهایش نقش مؤثری ایفا می کند. جوانی، ابتدای ورود به زندگی اجتماعی است. جوان برای رسیدن به استقلال بیشتر که یکی از ویژگی های این دوران است، از خانواده دور می شود و به دوستان خود روی می آورد. در این میان، تأثیر دوستان می تواند بیش از نقش خانواده باشد. یک دوست بد و فاسد میان دوستان خوب، همچون میوه پوسیده ای است که میان میوه های سالم جعبه ای قرار دارد. همان گونه که این میوه پوسیده می تواند میوه های زیادی را بر اثر گذر زمان خراب کند، دوست بد نیز می تواند افراد بسیاری را مانند خود فاسد سازد. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «کسی که ناسنجیده با دیگران پیمان دوستی می بندد، ناچار باید به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن در دهد».
موثرترین عامل در شکل دهی شخصیت انسان، پس از اراده و تصمیم خود فرد، دوستان و معاشران او هستند. انسان، بخش بزرگی از باورها و ویژگی های اخلاقی خود را از دوستان و هم نشینانش فرامی گیرد. از امام علی (علیه السلام) در این باره نقل است:
هرگاه امر کسی بر شما مشتبه شد و دین او را تشخیص ندادید، به دوستانش نظر کنید. اگر اهل دین بودند، او نیز پیرو دین خداست و اگر بر دین خدا نبودند، پس او نیز نصیب و بهره ای از دین خدا ندارد.
این سخن، همان حقیقتی است که این گونه به زبان شعر درآمده است:
تو اول بگو با کیان زیستی / پس آن گه بگویم که تو کیستی
بنابراین، جوانان باید در انتخاب دوست و هم نشین خود بسیار دقت کنند و کسانی را به دوستی برگزینند که ایمانی پاک و اندیشه ای سالم دارند. دوست خوب و شایسته، انسان را به داشتن شخصیتی سالم و عملکردی درست فرا می خواند. همچنین «از دست دادن این گونه دوستان، سبب غربت و تنهایی انسان می شود» و «نشان دهنده ناتوانی فرد در نگه داری دوست خوب است».
- تکریم جوان:
اسلام درباره بزرگ شمردن شخصیت فرزندان و جوانان و احترام گذاشتن به آنان، راهکارهایی ارائه داده است که عمل به آنها، تربیت صحیح اسلامی را در پی خواهد داشت. پیامبر گرامی اسلام (صلی اله علیه و آله وسلم)، فرزند را در طول هفت سال سوم زندگی، وزیر و مشاور می خواند.
از این سخن درمی یابیم هنگامی که فرزند به سن تکلیف رسید، دیگر نباید با او برخورد کودکانه کرد، بلکه او جوان پرشور و پرتوانی است که در کارها می توان با او مشورت کرد. این کار برای رشد شخصیت جوان و سهیم کردن او در امور زندگی و جامعه، لازم است. اگر بزرگی و احترام جوان حفظ شود، هرگز گرفتار عقده خودکم بینی نخواهد شد و به سادگی در دام افراد منحرف گرفتار نخواهد آمد.
بنابراین، کسانی که به سعادت جوانان علاقه مندند و برای تحقق تربیت شایسته آنان می کوشند، وقتی خطا و لغزشی از جوانان خود دیدند، باید پنهانی و دور از چشم دیگران و در کمال ادب و احترام، اشتباه آنها را یادآور شوند، به گونه ای که احساس توهین و تحقیر نکنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هرگاه می خواست اشتباه فردی را تذکر دهد، با کنایه و خطاب به جمع، خطا بودن کار فرد را گوشزد می کرد.
اطرافیان و مربیان جوان باید بدانند که جوان، دوره ویژه و حساسی را می گذراند و دانش و تجربه او اندک و ناچیز است. پس نباید در برابر اشتباه ها و کوتاهی های نوجوان، با تضعیف شخصیت و سرزنش های بی حد، او را از صحنه فعالیت های اجتماعی و مذهبی بیرون راند. در این صورت، او با احساس حقارت، خود را ضعیف و آسیب پذیر می بیند و به جای حل مشکلات، تن به خواری و پستی می دهد و با گرفتار شدن در دام گروه های فاسد، خود را به ناپاکی ها آلوده می سازد. روزهای جوانی، بهترین دوران سازندگی شخصیت جوان است. ازاین رو، اگر احترام واقعی جوانان حفظ شود و آنها را به عنوان عنصری مفید و مؤثر در امور جامعه به کار گیرند، زمینه همکاری های دوستانه و روبه رشد آنها نیز فراهم می شود.
- الگوی مناسب:
یکی از ویژگی های انسان، الگوپذیری است. جوان به دنبال شخصی می گردد تا رفتارش را با او تنظیم و از رفتارهای او تقلید کند. نوجوان و جوانی که شیفته مقام علمی، هنری و ورزشی فردی می شود، در نتیجه این شیفتگی، درصدد برمی آید که خود را در نوع لباس پوشیدن، نشست و برخاست و راه رفتن و سخن گفتن، به الگو نزدیک تر و با او هماهنگ تر سازد.
گاهی نیز این علاقه مندی به جایی می رسد که شخص، بدی ها و زشتی های فرد الگو را نمی بیند و او را از هرگونه عیب و نقص، پاک می پندارد. حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «چشم انسان علاقه مند، از دیدن عیب های محبوب خویش نابیناست و گوشش در شنیدن زشتی های وی ناشنواست».
الگو قرار دادن افراد ناشایست، که نقشی در کمال و موفقیت انسان ندارند، جوان را از شکوفا شدن استعدادهایش بازمی دارد و جوان بر اثر شبیه سازی خویش با الگوهای نامناسب، اخلاق آنان را نیز در خود جلوه گر می سازد. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «بی خردی است که از هر صدایی پیروی کنی و با هر بادی به سمتی حرکت کنی».
بنابراین، شناختن حدود و منزلت الگوها و ضد الگوها ضروری است تا قدرت و شهرت و موقعیت، یگانه معیار الگوسازی نشود. برای این کار، جوان باید با پندها و رفتار اسوه های متعالی دین هماهنگ شود تا هیچ گاه از شخصیت اسلامی و اعتقادی خود دور نگردد.
از نظر آموزه های دینی و اسلامی، هدف اصلی تقلید و پیروی از الگوها، دست یابی به حق و حقیقت از راه رشد فکری و معرفتی است و این امر، تنها در سایه پیروی از الگوهای شایسته امکان پذیر است، چنان که خداوند در قرآن کریم تذکر می دهد: «آیا آن که مردم را به حق رهبری می کند، سزاوار پیروی است یا آن که هدایت نمی کند، مگر آنکه خود هدایت شود.» حضرت موسی (علیه السلام)، هدف خود را از پیروی خضر (علیه السلام) ، بهره مند شدن از آموزش همراه با رشد و تعالی ذکر می کند. امام صادق (علیه السلام) نیز انسان را از اینکه بدون دلیل محکم، الگویی را انتخاب و او را در همه گفته ها و کردارش، تأیید و تصدیق کند، برحذر می دارد.
- رسانه های جمعی:
امروزه رسانه های جمعی در شکل دهی شخصیت و فرهنگ افراد جامعه نقش برجسته ای برعهده دارند؛ زیرا بیشتر مردم جامعه به ویژه جوانان، وقت زیادی را برای خواندن مجله و روزنامه یا تماشای برنامه های تلویزیونی و رفتن به سینما می گذرانند. بنابراین، چگونگی عملکرد این وسایل ارتباط جمعی در بازتاب باورها و ارزش های پذیرفته شده افراد جامعه، در روی آوردن مردم به آنها یا انحراف از آنها بسیار اثرگذار است. بدین جهت، امام خمینی (رحمه الله) به دست اندرکاران صدا و سیما سفارش می کرد:
دستگاه تلویزیون یا رادیو باید آموزنده باشد. باید به جوان های ما قدرت بدهد و آنها را نیرومند کند. از راه سمع و بصر بهتر می شود آنها را تربیت کرد؛ برای اینکه همه گوش می کنند و جوان ها هم گوش می کنند.
رسانه ها با توجه به توان مندی های خود، گاه می توانند یکی از عوامل مهم دگرگونی ارزش ها و باورها باشند. در برنامه هایی که ارزش های مادی، ثروت، نابرابری، سودجویی و تجمل گرایی، به عنوان ارزش های مثبت معرفی می شوند و در مقابل، ارزش های معنوی و مذهبی پیرو ارزش های مادی هستند، چه گونه می توان از نوجوان و جوان انتظار داشت به باورها و ارزش های دینی خود پای بند باشد؟ ازاین رو، صاحبان رسانه هرگز نباید بنا بر خواسته های شخصی خود عمل کنند، بلکه باید با در پیش گرفتن راهی درست، جامعه را به جاده سلامت و رستگاری رهنمون شوند. امام خمینی (رحمه الله) درباره رسالت رسانه می فرماید: این دستگاه ها، دستگاه های تربیتی است. بایدتمام اقشار جامعه با این دستگاه ها تربیت بشوند. یک دانشگاه عمومی است؛ دانشگاهی که در تمام سطح کشور گسترده است.
عوامل دیگری نیز در تأثیر گذاری بر شخصیت تأثیر گذار است:
- فطریات (ادراکات) شناخت های فطری که شامل تحریکات و گرایش های فطری، میل های غریزی (جنبه حیوانی انسانی) و فطری (جنبه انسانی انسان) است.
- وراثت و غدد درون ریز و هورمون ها؛
- محیط و تربیت و تغذیه (محیط جغرافیایی، محیط زندگی و معاشرتی، محیط آموزشی، محیط مذهبی)؛
- گذشت زمان (سن)؛
- اختیار و ارادة آزاد (که مهم ترین جزء به حساب می آید).


تربیت و پرورش دینی برنامة تعادل ساز:
تنها راه رسیدن به تعادل و توازن در تمام ابعاد شخصیت پذیرش و تن دادن به تربیت و پرورش دینی است. همان چیزی که انبیاء و ائمه ـ علیهم السلام ـ به خاطر آن مبعوث شده اند و همان چیزی که خطر یک بعدی بودنش را بارها و بارها بزرگان دین به مسلمانان گوشزد کردند، مثلاً وقتی که مردم گوشه گیری اختیار کردند و مشغول عبادت شدند، پیامبر سریع مردم را به مسجد فراخواندند و آنان را با این انحراف (تک بعدی بودن) آگاه ساختند و فرمودند من گوشه گیری را دوست ندارم. ازدواج می کنم، درجامعه حاضر می شوم، غذا می خورم و ....
برنامه رشد متوازن ابعاد شخصیت:
1. روح علمی: روح علمی بعد حقیقت جوئی فطری انسان (بی غرضی، بی تعصبی و پذیرش حق) را در انسان پرورش می دهد. اسلام علمی را که مانع رشد و کمال شود و حجاب از شناخت و معرفت خدا و نفس شود را مانع پرورش نفس می شمارد.( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
2. تفکر: باعث شکوفایی عقل می شود، در اسلام به مسأله تفکر بسیار سفارش شده است و قرآن می فرماید وقتی از اهل دوزخ می پرسیم که چه چیز شما را به اینجا کشانید، می گویند: ما در عقل را به روی خود بستیم. (تفکر در خلقت، در تاریخ، در خود و پرهیز از تقلید کورکورانه). ، ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش ص 285ـ 287، با تغییر و اضافه.)
3. تقوا و تزکیه: که باعث پرورش و تقویت ارادة انسان می شود. انسانی که دنبال هوا باشد، به فرمایش امام علی ـ علیه السلام ـ همانند اسب سواری است که اسبش چموشی می کند و اختیار را از دست او گرفته و تقوا را به اسب رام که سوارکار اختیارش را دارد تشبیه کرده اند. وجه امتیاز انسان و حیوان به اختیار انسان است و نظام پاداش و تنبیه و وعده و وعید الهی هم اینجاست که مفهوم پیدا می کند و هر چه قدر قدرت اراده قوی باشد، انسان در اختیار طرف خیر محکم تر است. ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
4. عبادت: باعث تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان می شود، مثلا به ابعاد سازندگی نماز دقت کنید (درس مسالمت جویی، هدفداری، رعایت حقوق، ضبط و کنترل نفس و کنترل احساسات، توجه به نظم و دقت و ....). ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
5. جهاد: که عامل اصلاح اخلاق و نفس است. جهاد مثل ازدواج عامل جایگزین برای پرورش بعدی از انسان ندارد، آدم جهاد رفته و جهاد ندیده از نظر روحیه یکسان نیستند، پیامبر در حدیثی می فرمایند: جهاد عامل اصلاح و اخلاق و نفس است. ایشان فرمود که: جهاد نکرده یا کسی که آرزوی جهاد را در سر نپرورانیده باشد، در روحش شعبه ای از نفاق است. ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
6. معاشرت با دیگران: بعد عاطفی انسان را تقویت می کند که در معاشرت انسان از دیگران مخصوصاً محبوبان بیشتر اثر می گیرد و صفات محبوب و کسی که مورد علاقه فرد است را کسب می کند، این علاقه بالاترین و بزرگترین عامل در تغییر انسان است (تقویت بعد عاطفی، اجتماعی و ....) ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
7. کار و تلاش: کار قوة خیال را تمرکز می دهد، ذهن را منطقی می کند، کار اگر مورد علاقه انسان باشد استعداد، ابتکار و خلاقیت را نیرومند می کند و تأثیر فراوانی بر شخصیت فرد می گذارد. ولی متأسفانه به اهمیت آن کم توجه شده است، کار، به قلب خشوع می دهد، حرمت اجتماعی به انسان می بخشد، کار می تواند بر تربیت انسان (ابعاد وجودی او) اثر بگذارد و انسان هم می تواند بر کار اثرگذار باشد. (رابطه دو طرفی بین پرورش استعدادها و کار وجود دارد) پیامبر به کسی که بی جهت بی کار بود فرمودند: از چشم من افتادی. ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
8. مراقبه و محاسبه نفس: در مکاتب غیر الهی اساساً این امر مطرح نیست، مراقبه مثل این است که با خود مانند شریکی که به او اطمینان نداریم معامله کنیم و همیشه مراقب باشیم که سرمان کلاه نگذارد. اهمیت آن به قدری است که امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ فرمودند: کسی که شبانه روز یک بار از خود محاسبه نکند از ما نیست. علمای اخلاق برای پرورش روح خود از این دستور استفاده می کردند. ایشان می فرمایند: انسان اول صبح باید شرط کند با نفس خود که راه اطاعت بگیرد و نافرمانی حق (گناه) نکند (مشارطه)، در مرحله بعد باید این شرط خود را در عمل پیاده کند و مراقب باشد خلاف این شرط عمل نکند (مراقبه). مرحله سوم این که در آخر روز، از نفس خود حساب کشی کند، چرا که آن جا که خدا می خواسته نبودی، چرا کار امروز را به فردا انداختی، چرا... (محاسبه) و در آخر اگر از دستور سیر و سلوکی خود منحرف شده باشد، او را تنبیه می کند (معاتبه). این مراحل را می توانیم در کل برنامه روزانة خود اجرا کنیم. ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
9. پرورش جسم: کار پسندیده ای است ولی نباید اشتباه کرد که جسم نقش واسطه و ابزاری و یا مرکب روح را دارد. اسلام به تطهیر جسم، پرورش و ورزش آن اهمیت داده و نفس پرستی شهوتی است که جسم را فرسوده و مریض می کند و اسلام مخالف آن است، پس ما نباید تمام همت خود را به پرورش این بعد صرف کنیم، درست است پرورش این بعد در حد خود مفید است و بر دیگر ابعاد شخصیتی انسان اثر مطلوب دارد (عقل سالم در بدن سالم است).
10. تعادل در تغذیه بعد روحی (عقل و دل) و جسمانی (غرایز): در اسلام سفارش شده است که انسان باید به تغذیه دو بعد خودش رسیدگی کند، تغذیه به بعد روحانی (به نماز، دعا، نیایش، حق طلبی و ....) است و تغذیه بعد جسمانی و غریزی (به ازدواج، آب، غذا، پوشاک و ....) است که البته باید از راه مشروع برآورده گردد و البته مرز حیوان و انسان همین اختیار و تکلیف به گزینش قسمت حلال و مشروع است. ناگفته نماند که چون اصالت فرد به روح اوست، باید به این بعد اهمیت بیشتری دهیم و آن را بر بعد حیوانی غلبه دهیم و آن گاه است که اراده انسان هم تقویت می شود و به تبعه آن قدرت اختیار و گزینش نیرومندتر می گردد. (مظاهری، حسین، عوامل کنترل غرایز، تهران، موسسه نشر و تحقیقات ذکر، 1378، ص 68 با کمی تغییر.)