تاریخ نگارش : بیست و ششم تير 1391
ولایت محمدی و آثار و نشانه های آن
حاجیه تقی زاده فانید
ولایت محمدی به طور خاص و رابطه آن با اطاعت از آن حضرت است. همچنین نویسنده با مراجعه به آیات قرآن آثار و نشانه های این نوع ولایت و اطاعت را مورد بررسی قرار داده است که آن را از نظر می گذرانیم.
کلید واژه : ولایت محمدی
ولایت محمدی به طور خاص و رابطه آن با اطاعت از آن حضرت است. همچنین نویسنده با مراجعه به آیات قرآن آثار و نشانه های این نوع ولایت و اطاعت را مورد بررسی قرار داده است که آن را از نظر می گذرانیم.
¤ ¤ ¤
ارتباط ولایت با محبت و اطاعت
یکی از اصطلاحات کلیدی و پرمعنی در فرهنگ قرآنی، اصطلاح ولایت است. ولایت در معانی چند به کار رفته که از جمله آنها تقرب، محبت و سرپرستی است. اما معنای اصلی این واژه نوعی قرب و نزدیکی همراه با نگاهی به مفاهیمی چون در کنار و پشت سر هم قرار گرفتن است. چنین ارتباط نزدیک و همراهی بیانگر این معناست که میان دو چیز، نوعی ارتباط بسیار نزدیک و ملازمه است. واژه ولایت بیانگر تعامل دوسویه است؛ زیرا ولایت همواره میان دو کس تحقق می یابد و معادله دوسویه است.
در کاربردهای عربی از این ارتباط نزدیک دوسویه میان دو کس یا دو چیز استفاده شده و واژه ولایت با افزایش دایره معنایی و گستره آن، در معانی دیگری چون بیان محبت و سرپرستی به کار رفته است. این بدان معناست که هرگاه ولایت در معنایی چون سرپرستی به کار می رود، این معنا نیز مقصود است که این سرپرستی همراه با نزدیکی معنوی و محبت است.
ولایت به معنای سرپرستی در ولایت والدین، ولایت مؤمنان، ولایت اولیای امور و حاکمان شرع، ولایت امامان(ع)، ولایت پیامبر(ص) و ولایت الهی به کار رفته است. در همه این موارد می توان نشانه هایی از تقرب و محبت را یافت؛ زیرا این ولایت ها همواره ناظر به گرایش محبت آمیز دوسویه است. از این رو در اصطلاحات سیاسی فرهنگ قرآن، قدرت رهبران معنا و مفهومی دیگر می یابد؛ زیرا این اعمال قدرت تنها خشونت و زور صرف نیست؛ چنانکه حتی بیانگر قدرت مشروع و قانونی هم نیست، بلکه فراتر از قدرت مشروع و اقتدار قانونی، بیانگر نوعی روابط عاطفی و احساسی میان دوسویه ولایت است. اهل ولایت چنان به یکدیگر نزدیک و قریب و ملازم هستند که آثار عاطفی و احساسی میان آنان پدیدار می شود. از این ولایت سیاسی در اسلام نیز رنگ و بوی عاطفی پیدا می کند و میان دوسویه معادله ولایت، همواره محبت و عشق به یکدیگر است که حکومت می کند، نه صرفا قدرت زور و شمشیر.
از نظر آموزه های قرآنی، ولایت به معنای حکومت و حاکمیت و ملکیت، تنها از آن خداست؛ زیرا همه هستی آفریده الهی و ملک طلق خداوند است و اوست که بر همه هستی بی چون و چرا ولایت دارد. همه هستی حتی مظهر اول و نخست خداوندی یعنی حقیقت محمدی(ص) نیز تحت ولایت مطلقه و کلیه الهی است. (اعراف، آیه 196)
مظهر ولایت کلیه و مطلقه الهی حضرت محمد(ص) است؛ از این رو پس از خداوند تنها کسی که از ولایت کلیه و مطلقه برخوردار است، آن حضرت می باشد؛ هرچند که در آیاتی چون آیه 6 سوره احزاب و 55 سوره مائده، ولایت کلیه و مطلقه پیامبر(ص) بر اهل ایمان بیان شده است، ولی این به معنای حصر ولایت آن مظهر ولایت مطلقه و کلیه الهی در این محدوده نیست، بلکه به معنای آن است که مؤمنان به این ولایت ایمان داشته و ملتزم به آثار ولایت یعنی ایمان و اطاعت هستند ولی دیگران ممکن است در مقام تشریع طغیان کنند، هرچند که در مقام تکوین هیچ موجودی از دایره ولایت ایشان بیرون نیست و نمی تواند طغیان کند.
ولایت رسول خدا(ص) ولایتی فراتر از ولایت انسان بر نفس خود است. (احزاب، آیه6) این بدان معناست که ملکیت رسول خدا(ص) همانند ملکیت خداوند است و در حقیقت بر خلاف تصور ظاهری که هر انسان مالک نفس و جان خویش است، این رسول الله(ص) است که به حکم ولایت مطلقه و کلیه الهی، مالک حقیقی نفس و جان مردمان است.
از آن جایی که ولایت محمدی(ص) به عنوان مظهر مطلق و تمام و کمال ولایت الهی است، او مالک جان و نفس هر موجودی می باشد و چون ولایت الهی، ولایت محبت است و هستی و جان هر موجودی را خداوند خود به رحمت و محبت به ایشان بخشیده است، ولایت محمدی(ص) نیز ولایت محبت است. از این رو آن حضرت(ص) از سوی خداوند به عنوان «رحمه للعالمین» (انبیاء، آیه 107) مطرح می شود. بر این پایه، هرگونه ولایت و تصرفات آن حضرت(ص) در جان و مال و عرض اشرف آفریده های الهی، تصرفاتی براساس رحمت است؛ چرا که آن حضرت(ص) با این تصرفات ولایتی خویش می کوشد تا آن چیز را از هلاکت حفظ کرده و در مسیر کمالات قرار دهد.
ولایتی که بر پایه رحمت و محبت شکل گرفته، نیازمند آن است که از سوی آفریده ها مورد تایید و اطاعت قرار گیرد. هرچند که در عالم تکوین همه آفریده های الهی این گونه هستند، ولی در مقام تشریع، گروهی از انسان ها و جنیان از این اطاعت سرباز می زنند و بدان ایمان نمی آورند و با تولی به معنای پشت کردن به ولایت الهی و مظهر کامل آن، از حقیقت کمالی خود دور می شوند.
ایمان به ولایت محمدی(ص) از ارکان ایمان
خداوند از انسان ها خواسته است تا به خدا ایمان آورند. ایمان به خدا دارای ارکانی چون ایمان به توحید، ایمان به عدالت الهی، ایمان به غیب و شهادت، ایمان به رستاخیز و معاد، ایمان به فرشتگان، ایمان به امور دیگر و همچنین ایمان به ولایت محمدی(ص) است.
خداوند در آیاتی از جمله 136و 170سوره نساء و 18 سوره مائده و 74 سوره نور، ایمان به حضرت محمد(ص) را از ارکان ایمان برشمرده است؛ چرا که دستیابی به هر کمالی از جمله رستگاری ابدی، درگرو ایمان به ایشان است. (حشر، آیه9)
آثار چنین ایمانی در امور چندی از جمله اطاعت از آن حضرت(ص) خود را نشان می دهد؛ چرا که نمی توان از ایمان به کسی سخن گفت در حالی از وی اطاعت نکرد؛ چنان که محبت نیز جز به اطاعت، معنا و مفهوم نمی یابد.
خداوند در آیات 74 و 15 سوره نور، ایمان به حضرت محمد(ص) را مستلزم اطاعت از او دانسته است. این مطلب در حقیقت بیان همان حکم عقلانی و عقلایی است. به این معنا که همراهی ایمان یا اطاعت، حکم عقلانی است که خداوند آن را امضا و تایید کرده است و این حکم خداوندی در این آیات، یک حکم ارشادی به حکم عقل است.
ارتباط تنگاتنگ ایمان، ولایت، محبت و اطاعت را می توان در آیات بسیاری یافت. از نظر قرآن ایمان به خدا، مستلزم ایمان به پیامبر(ص) و از ارکان آن و همچنین پذیرش ولایت الهی به معنای پذیرش ولایت محمدی(ص) است. از آیه 42 سوره این معنا نیز به دست می آید که ایمان به پیامبر(ص) موجب می شود تا شخص، محبت خداوند را بر علایق خویشاوندی ترجیح دهد. بنابراین، ارتباط تنگاتنگی میان محبت خداوند و محبت پیامبر(ص) و تقدم داشتن ایشان در هر محبتی وجود دارد.
کسی که به پیامبر(ص) ایمان دارد، از دستورهای آن حضرت(ص) پیروی کرده و از آن سرپیچی نمی کند. این اطاعت از نظر قرآن، اطاعتی لازم همانند اطاعت از خداوند است. (آل عمران، آیات 23 و 132 و نساء آیه 95 و مائده، آیه 29 و آیات دیگر) عکس این قضیه نیز صادق است بدین معنی که اگر کسی از دستورات و آموزه های پیامبر اطاعت نکند، در حقیقت به او ایمان نیاورده است هرچند در زبان داعیه آن را داشته باشد.
خداوند در همین آیات اطاعت از پیامبر(ص) را هم سنگ و هم تراز اطاعت از خود دانسته و در آیه 95 سوره نساء، اطاعت از محمد را خیر و پسندیده می داند.
آثار اطاعت از ولایت محمدی(ص)
خداوند برای اطاعت از ولایت محمدی(ص) آثاری چند بیان کرده است. از جمله این که رسیدن به تقوای الهی را درگرو اطاعت از ولایت پیامبر(ص) و فرمان هایش می داند. بنابراین هر کسی که بخواهد به تقوای الهی برسد و از خشم و عذاب الهی در امان باشد، می بایست ولایت پیامبر(ص) را بپذیرد و مطیع آن حضرت باشد. (آل عمران، آیات 132 و 133 و 172 و حشر، آیه 7)
از آیات 172 و 173 سوره آل عمران این معنا به دست می آید که دستیابی انسان به مقام توکل و اعتماد به خداوند، تنها در گرو اطاعت از خدا و رسول(ص) است.
هم چنین خروج از تاریکی ها و گمراهی ها و رهنمون شدن به نور، از پیامدهای پیروی از فرمان های پیامبر(ص) و اطاعت از ولایت آن حضرت معرفی شده است. (مائده، آیات 51 و 61)
از نظر قرآن، هر کسی که خشنودی الهی را می جوید، می بایست آن را در خشنودی پیامبر(ص) از طریق اطاعت از آن حضرت(ص) بجوید. (همان) در این راستا آن حضرت(ص) بارها خشنوی و رضایت خود یا خشم و غضب خویش را مساوی با خشنودی و خشم الهی دانسته است و از آنجایی که علی(ع) نفس و جان (آل عمران، آیه 161) و نور وجودی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نور حقیقی وجود اوست، خشنودی ایشان را خشنودی خود و خشم آنان را خشم خود دانسته و فرموده است: فاطمه بضعه منی و هی نور عینی و ثمره فوادی و روحی التی بین جنبی من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من اغضبها فقد اغضبنی یوذینی ما آذاها؛ فاطمه پاره تن من است و میوه دل و نور چشم و روح من که بین دو پهلوی من است کسی که فاطمه را اذیت کند مرا اذیت کرده است و کسی که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده و کسی که فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده و اذیت می کند کسی که او را اذیت کند.
یا فرموده است: یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ یعنی ای فاطمه به درستی که خداوند غضب می کند به غضب تو و راضی می شود به رضای تو. (الاصابه، ابن حجر عسقلانی، ج 4، ص 573 و المستدرک، حاکم نیشابوری، ج 3، 451 و التذکره، ابن جوزی، ص 571 و الصواعق، ابن حجر مکی، ص 501 و اسعاف الراغبین، ابوالعرفان الصبان ص 171)
از نظر قرآن، کسی که خواهان محبت الهی است برای دست یابی به این مهم، باید محبت پیامبر(ص) را جلب و جذب کند؛ چرا که پیروی و اطاعت از آن حضرت(ص) موجب محبت خدا می باشد. (آل عمران، آیات 31 و 23)
خداوند به صراحت در آیاتی از جمله 231 سوره آل عمران و 17 سوره توبه و 41 سوره حجرات، نیل به رحمت الهی را در گرو اطاعت از پیامبر(ص) می داند و در آیاتی از جمله 17 سوره احزاب، رستگاری و فلاح بشر را در پیروی از فرمان ها و اطاعت از آن حضرت(ص) قرار داده است.
در حقیقت سعادتمندی و فرجام نیکوی بشر ثمره اطاعت از آن حضرت(ص) است (نسا، آیات 46 و 95) و کسی که می خواهد از آتش دوزخ در امان ماند می بایست به اطاعت پیامبر(ص) به عنوان محافظ از آتش توجه یابد و با پیروی از آن حضرت(ص) خود را از دوزخ در امان نگه دارد. (آل عمران، آیات 131 و 231 و نیز احزاب، آیه 66)
اگر کسی نعمت های الهی را در دنیا و آخرت می خواهد از پیامبر(ص) اطاعت کند (آل عمران، آیات 172 و 471) و اگر فضل بزرگ الهی را می جوید، همین راه را در پیش گیرد. (همان)
از نظر قرآن، اطاعت از پیامبر(ص) موجب دست یابی بشر به راه های راست هدایت (بقره، آیه 341 و مائده، آیات 15 و 61) و تضمین کننده وحدت جامعه ایمانی (نساء، آیه 95) و رهایی از مشکلات اختلاف و تفرقه است.(همان)
نشانه های محبت و اطاعت
هر کسی که مدعی عشق و محبت به کسی باشد، با تمام وجود از جان و مال و عرض، گوش به فرمان اوست و همه چیز را فدای محبوب می کند. بنابراین، می توان گفت مهمترین نشانه محبت، اطاعت از محبوب است. دیده شده که عاشق همه چیز محبوب را الگوی خود قرار می دهد و همه حرکات و سکنات او را می پسندد و می خواهد خود را از سر تا پا و تمام وجود همانند محبوب کند. از این رو نوکر حلقه به گوش و همواره مترصد آن است تا محبوب اشاره ای کند تا با سر برای انجامش بشتابد.
این گوش به فرمانی، نشانه ای از محبت شخص به محبوب است. اما اگر از فرمان سرپیچی کند و با این حال مدعی محبت باشد، دروغگویی بیش نیست.
اطاعت از محبوب نیز نشانه هایی دارد که از جمله اینکه هرگز چشم بر چشم نمی نهد تا دمی از دایره اطاعت بیرون نرود و زمانی را نبیند که محبوب فرمانی داده که او خوابیده باشد. پیامبر(ص) می فرماید که هرگز خواب کامل نداشته و همواره یک چشمش بیدار بوده است تا گوش به فرمان الهی باشد. خواب او چرتی بیش نبود. هر کسی که مدعی محبت و اطاعت از پیامبر(ص) است می بایست این گونه باشد.
اطاعت با خاستگاه محبت، نیازمند اطاعت مطلق است و این که همیشه همانند سرباز گماشته در حال آماده باش کامل باشد(نسا، آیات 69 و 17) این اطاعت در اشکال گوناگون خود را نشان می دهد که از جمله رعایت حدود الهی که ایشان فرمان می دهد (نساء، آیه 31) و دوری جستن از هر چیزی که از آن نهی می کند(مائده، آیات 90 تا 29)
برخی از گمراهان بر این باورند که باید تنها از خود آن حضرت(ص) اطاعت کنند ولی از کسی که ایشان معرفی کرده و فرمان به اطاعت داده پیروی نکنند. داستان این گروه همانند داستان ابلیس این شیطان رانده شده از درگاه الهی است؛ زیرا در برخی از روایات آمده است که ابلیس هزاران سال به سالی که هر سالش هزار سال است، عبادت خداوند کرد و سجده بر ذاتش برد، ولی حاضر نشد تا سجده بر آدم(ع) برد و از او اطاعت کند. کسانی که از ولایت علوی که همان نفس و عین ولایت محمدی(ص) است اطاعت نمی کنند کارشان مانند کار ابلیس است که حاضرند بر خدا سجده برند ولی بر مظهر و خلیفه اش سجده نکنند.
آن حضرت(ص) به صراحت در غدیر خم می فرماید: ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلی مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخدل من خذله و ادر الحق معه حیث دار. الا فیبلغ الشاهد الغائب؛ خداوند مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان سزاوارترم. هر که را من مولی و سرورم، پس علی نیز مولی و سرور او است. (این سخن را سه بار و به نقل امام احمد حنبل چهار بار تکرار فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد؛ و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد؛ و یاری کن هر که او را یاری کند؛ و خوار بکن هر که او را خوار بدارد؛ و بگردان حق را با او هر جا که او می گردد. به هوش باشید! باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند. (اسباب النزول، واحدی، 051؛ فضائل الخمسه فیروزآبادی، 1/883؛ تفسیر کشف الاسرار، میبدی، 3/181؛ و عموم تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان، وافی، مجمع الزوائد، هیثمی، 9/651؛ ثمار القلوب، ثعالبی، 115)
با این حال برخی ها ولایت ایشان را تنها به محبت همراه با طغیان و تمرد معنا کرده اند و معنای حقیقی همین کلام را نیز نفهمیدند در حالی که در این کلام محبت همراه با اطاعت و ولایت و حکومت فهمیده می شود؛ چنان که از عبارت این حدیث عصمت و طهارت مطلق ایشان دانسته می شود. این همان ولایت مطلقه الهی است که مظهر آن پیامبر(ص) و نفس ایشان علی(ع) است.
منبع-تبیان اصفهان