تاریخ نگارش : سوم شهريور 1391
معاد در قرآن
سید مصطفی فاطمی کیا
زندگی معجون عجیبی است از غم و شادی ، رنج و راحتی ، یأس و امید و صدها مفهوم متضاد دیگر و انسان موجودی است دو بعدی ، محکوم قوانین دو عالم ماده و معنی ، دنیا با زرق و برق های فریبنده اش آدمی را به خود مشغول می سازد. اکثر آدمیان مجذوب لذت های زودگذر دنیا می شوند و در دام غفلت و فراموشی گرفتار می آیند. چنان سرگرم توقفگاه چند روزی می شوند که سرای ابدی و جاودانه ی خویش را از یاد می برند. و چون شهوات پست دنیوی ، با هدف حکیمانه ی خلقت سازگار نیست. لذت جویان ، هوا پرست ، هرگز به کام دل خویش نمی رسند چرا که هماره یاد سهمگین حقیقت تلخی (برای آنان) بنام مرگ ، عیش و آسایش خیالی آن ها را بر هم می زند و اضطراب و دلهره ی عمیقی بر زندگیشان مستولی می سازد. مرگ ، تنها حقیقت عینی است که بشر ظلوم و جهول با تمام استعدادی که در توجیهه و تفسیر و تکذیب حقیقت ها بر طبق امیال نفسانی خود دارد هرگز نتوانسته است آن را تکذیب نماید. سایه ی مرگ ، بر زندگی سنگینی می کند و هر آن ممکن است بر تمامی آن چیره گردد. این حقیقت انکار ناپذیر بانگ بیدار باشی است برای بشر ، تا در خواب غفلت فرو نرود و بیشتر به « مرگ » و عالم پس از آن بیندیشد و معمای بزرگ زندگی خویش را پاسخ دهد که به راستی آیا مرگ ، حفره ای است به سوی عدم یا دروازه ای ایست رو به حیات ابدی؟ خلجان این پرسش در فکر و جان آدمی دردگز است و آرامش و آسایش واقعی او درگرو یافتن پاسخ متقن به آن است. اینجاست که در راه یافتن پاسخ ، به این نتیجه می رسد که تا مبدأ خویش را باز نیابد به شناخت معاد ، باز نخواهد یافت .
کلید واژه : قرآن - معاد- قیامت - اثبات
ناشر : سایت سازمان تبلیغات اسلامی
زندگی معجون عجیبی است از غم و شادی ، رنج و راحتی ، یأس و امید و صدها مفهوم متضاد دیگر و انسان موجودی است دو بعدی ، محکوم قوانین دو عالم ماده و معنی ، دنیا با زرق و برق های فریبنده اش آدمی را به خود مشغول می سازد. اکثر آدمیان مجذوب لذت های زودگذر دنیا می شوند و در دام غفلت و فراموشی گرفتار می آیند. چنان سرگرم توقفگاه چند روزی می شوند که سرای ابدی و جاودانه ی خویش را از یاد می برند. و چون شهوات پست دنیوی ، با هدف حکیمانه ی خلقت سازگار نیست. لذت جویان ، هوا پرست ، هرگز به کام دل خویش نمی رسند چرا که هماره یاد سهمگین حقیقت تلخی (برای آنان) بنام مرگ ، عیش و آسایش خیالی آن ها را بر هم می زند و اضطراب و دلهره ی عمیقی بر زندگیشان مستولی می سازد. مرگ ، تنها حقیقت عینی است که بشر ظلوم و جهول با تمام استعدادی که در توجیهه و تفسیر و تکذیب حقیقت ها بر طبق امیال نفسانی خود دارد هرگز نتوانسته است آن را تکذیب نماید. سایه ی مرگ ، بر زندگی سنگینی می کند و هر آن ممکن است بر تمامی آن چیره گردد. این حقیقت انکار ناپذیر بانگ بیدار باشی است برای بشر ، تا در خواب غفلت فرو نرود و بیشتر به « مرگ » و عالم پس از آن بیندیشد و معمای بزرگ زندگی خویش را پاسخ دهد که به راستی آیا مرگ ، حفره ای است به سوی عدم یا دروازه ای ایست رو به حیات ابدی؟ خلجان این پرسش در فکر و جان آدمی دردگز است و آرامش و آسایش واقعی او درگرو یافتن پاسخ متقن به آن است. اینجاست که در راه یافتن پاسخ ، به این نتیجه می رسد که تا مبدأ خویش را باز نیابد به شناخت معاد ، باز نخواهد یافت .
آدمی بالوجدان در می یابد که این عقل ضعیف ، راهی به شناخت عالم ماورای مادّه ندارد و برای شناخت دقیق عالم پس از مرگ باید گوش جان به سروش دلنشین آیات الهی سپارد . پس باید خود را در معرض تابش نور وحی قرار دهیم تا با نور معرفت ، ظلمات وجودمان روشن شود و اضطراب و یأس و سردرگمی زندگیمان ، تبدیل به امید ، ایمان و عشق به حیات ابدی گردد تا بتوانیم خود را برای زندگی جاودانه بسازیم.
« معاد شناسی در قرآن » موضوع کلّی و گسترده ایست که تحقیق آن ، به شایستگی ها و صلاحیت های علمی و تقوایی نیازمند است که بنده به تمام معنی کلمه فاقد آن هستم . لیکن به خاطر علاقه شدید و نیاز مبرمی که در این زمینه داشتم ، این موضوع را انتخاب نمودم . لذا برای جلوگیری از اطاله ی بحث ، اکنون به خاطر تنگی وقت به بررسی کلّی دیدگاه قرآن درباره معاد ، اکتفا می کنیم و تفصیل آن را به وقت دیگر وا می گذاریم .
در قرآن مجید هیچ مسئله ای بعد از توحید به اهمیت مسئله ی معاد نیست . ابتدا کلمه «معاد» را از نظر لغت معنی می کنیم ؛ عده ای گفته اند : معاد مصدر است و به معنای بازگشتن . برخی گفته اند : معاد در اصل ، مَعوَد بوده است ، یعنی محل عود و بازگشتن و آن همان صحنه ی قیامت و محشر است و اگر هم به معنی مصدر بگیریم می تواند به معنای بازگشتن و عودت روح انسان به بدنش باشد . بعضی گفته اند معاد یعنی بازگشت انسان به جای اصلی خود ، جای اصلی او خداست که همه به سوی او باز می گردند .
حدود 1200 آیه درباره ی معاد در مجموع قرآن مجید که قریب یک سوم آیات قرآن را تشکیل می دهد ، آمده است. تقریباً در تمام صفحات قرآن ، بدون استثناء ذکری از معاد به میان آمده ، قرآن جواب های متین و مستحکمی است به سئوالات ظاهر و مقدَّر بشر در طول تاریخ ، به راستی چه جوابی کوبنده تر از این آیه ی شریفه می توان تصور کرد در جواب پاسخ این سئوال که آینده به کجا می رویم؟
الله لا اله الاّ الله هو لیجمعَّنکم الی یوم القیامة لا ریب فیه و من اصدق من الله حدیثاً (نساء /87)
زعم الذین کفروا ان لّن یُبعَثُوا قل بلی و ربّی لتُبعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنُبَّؤُنَّ بِما عَمِلتُم و ذالک علی الله یسیر (تغابن / 7)
قال الذین کفروا لا تأتینا الساعة قل بلی و ربّی لَئأتِینَّکُم علِمِ الغیب لا یُعزُبُ عنه مثقالُ ذرّة فی السمواتِ و لا فی الأَرضِ و لا اصغر من ذالک و لا اکبر الا فی کتابٍ مبین ( سبأ / 3)
... الآ انّ الذین یُهارُونَ فی السَّاعة لفی ضَلالٍ بعید (شوری / 18 )
و اَنَّ الذین لا یؤمنون بالاخرة اَعتَدنا لهم عذاباً الیماً (اسراء / 10 )
اگر در همین چند آیه که ذکر شد ، اندکی تامل نماییم ، جایگاه معاد در قرآن به خوبی برای ما روشن می گردد . خداوند متعال با بیان های بسیار جدی و تعبیرات تکان دهنده وجود عالم آخرت را به بشر گوشزد می کند و با الفاظ صریح ، محکم و بیدار کننده در مقابل منکرین و کفار وعده ی عذاب می دهد و جای هیچ گونه شک و شبه ای باقی نمی گذارد. این همه تأکید و سوگند و عظیم شمردن قیامت از طرف خدای متعال ، می فهماند که معاد نیز همچون توحید از نوامیس انکار ناپذیر عالم حقیقت است که انکار و بی اهمیت نسبت به آن غیرت ذات ربوبی را به جوش می آورد و طومار سعادت آدمی را در هم می پیچد.
شاید بتوان با قدری تسامح ، آیات قرآن را در مورد معاد به سه دسته تقسیم کرد :
1- آیاتی که وقوع معاد و زندگی پس از مرگ به اثبات می رسد. (نمونه هایی ذکر شد.)
2- آیاتی که پاسخ شبهات منکرین را در بر دارد.
3- آیاتی که پیرامون عقبات پس از مرگ و ویژگی های بهشت و جهنم و اهل آن است.
اینک نمونه های دیگری از دسته اول را بررسی می نماییم.
و انّ الساعة اتیة لا ریب فیها و أَنَّ یبعث من فی القبورِ (حج / 7 )
یکی از نام های قیامت در قرآن ( الساعة ) است ، آیه صراحت دارد. می فرماید خداوند از قبرها همه را بر می انگیزد.
و أَنذِرهم یومَ الحسرةِ اذا قُضِیَ الامر و هم فی غفلةٍ و هم لا یؤمنونَ (مریم / 39 )
و کُلُّهم آتیهِ یوم القیامةِ فرداً ( مریم / 95 ) و آیات ( نساء / 87 ) ، ( تغابن / 7 ) ، ( سبأ / 3 ) در دسته دوم آیات که خداوند سبحان به محاجه با منکرین و پاسخگویی مستقیم به شبهات معاد می پردازد ، زمینه ی بحث بسیار زیاد است. و جای تأمل و تدبر بسیار دارد. یکی از شبهات بزرگی که از زمان های بسیار قدیم برای بشر مطرح بوده است ، شبهه ی « زنده شدن مردگان » است. خداوند طبق آیه ی شریفه ی 259 از سوره بقره داستان مردی را که خداوند او را می میراند و پس از صد سال او را زنده می کند به طوری که طعام و حیوانش تغییر نکرده و ... آیه اشاره به واقعیتی دارد که منکرین بر خلاف آن تبلیغ می کردند. آن ها می گفتند که چگونه ممکن است آدمی زنده شود پس از آن که متلاشی می گردد و اجزایش پراکنده می شود. خداوند می فرماید : همان کسی که در ابتدا آفرید می تواند باز هم بیافریند و زنده کند. این آیه در واقع جوابی از شبهات آکل و مأکول و اعاده ی معدوم می باشد.
و الله الذی ارسل الریاح فتثیر سحاباً فَسُقناهُ الی بَلَدٍ میّتٍ فأحییَنا به الارضَ بعدَ مَوتِها کذالک النُّشُورُ ( فاطر /9 )
و ضرب لنا مثلاً و نسی خَلقَهُ قال مَن یُحییِ العِظامَ وَ هی رَمیمٌ 78 قل یُحییها الذی انشأها اوّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ علیم ( یس / 79 )
اَیَحسَبُ الانسانُ اَن لَن نَجمَعَ عظامَهُ بَلی قادرین علی ان نُسَوِّی بَنانَهُ ( قیامة / 75 )
اختصاص سرانگشتان بخاطر خلقت پیچیده آنان است که بعد از قرن ها فهمیده شد اثر انگشت هر شخص مخصوص خود اوست و برخی گفته اند این هم از معجزات قرآنی است.
اولم یر الانسانُ انَّا خلقناه من نطفةٍ فاذا هو خصیمٌ مبین و ضرب لنا و نَسِیَ خلقه من یحیی العظام و هی رمیمٌ قل یُحیهَا الذی انشأَها اوّل مرّة و هو بِکلِّ خلق علیم .
خداوند می فرماید : ای پیغمبر به منکران بگو آن کس که استخوان های پوسیده مردگان را زنده می کند همان خداوند قادری است که آن استخوان ها را بدون هیچ ماده و از صفر محض جنین شکم مادر حیات بخشید از آیات ذکر شده به خوبی کیفیت معاد ( که هم جسمانی است و هم روحانی ) و جواب شبهات آکل و مأکول و اعاده معدوم فهمیده می شود.
و اذا قال ابراهیم ربّ ادنی کیف تحیی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی و لکن لیطمئنَّ قلبی قال فخذ اربعة من الطیر فصرهنَّ الیک ثُمَّ اجعل علی کُلِّ جَبَلٍ مِنهُنَّ جُزءاً ثُمَّ ادعُهُنَّ یاتینک سعیا و اعلم انّ الله علیم حکیم ( بقره / 263 )
در این آیه با نقل از این آزمایش خداوند می خواهد اشاره فرماید به این که اولاً هیچ موجودی پس از مردن نیست محض نمی شود و ثانیاً خداوند قادر است عناصر بدن های مخلوط و ممزوج شده را تفکیک نماید.
پس از ذکر اجمالی آیات دسته دوم به آیات دسته سوم می پردازیم که از عالم پس از مرگ را برای ما سخن می گویند :
حَتّی اذا جائِ احدهم الموتُ قال ربّ ارجعونِ لعلّی اعملُ صالحاً فیما ترکتُ کلاّ انّها کلمةٌ هُوَ قائلُها وَ مِن ورائِهم برزخٌ الی یومِ یُبعَثونَ ( مؤمنون / 99 )
از این آیه فهمیده می شود که با فرا رسیدن مرگ پرده از روی چشمان انسان برداشته می شود و تمام وعده های الهی را به عینه مشاهده می کند آن گاه است که از خواب غفلت بیدار می شود و آرزوی برگشت به دنیا می کند تا جبران مافات نماید اما پذیرفته نمی شود. و نیز به وجود عالم برزخ تصریح شده است.
در قرآن آیاتی را می بینم که علائم و نشانه های قیامت را بیان می فرمایند :
فاقتربت الساعه و انشق القمر (قمر / 1 ) فارتَقِب یومَ تأتی الساءُ بدخانٍ مبین ( دخان / 10 )
مفسرین « دخان » را حمل بر معنای مجازی کرده اند که کنایه از شر و بلای فراگیر دانسته اند.
یوم ترجُفُ الارضُ و الجبالُ ( مزمل / 14 ) – و تسیرُ الجبالُ سَیراً ( طور / 10 )
فَدُکَّتا دَکَةً واحده ( حاقه / 14 ) – و تکون الجبالَُ کَالعِهنِ المَنفُوشِ ( قارعه / 5 )
اذا الشمس کُوِّرَت و اذا النجوم انکَدَرَت
بعد از ذکر نشانه های فراوانی که بطور خلاصه در این آیه آمده است :
یَومَ تُبَدَّلُ الارضُ غیر اللارضِ و السمواتُ وَ بَرَزُالله الواحد القهار ( ابراهیم / 48 )
آنگاه در صور دمیده می شود و نُفخ فی الصُّر فصعق مَن فی السّموات و من فی الارض الا مَن شاءَ الله ثمَّ نُفِخَ فیه اُخری فاذا هُم قیامٌ یَنظُرُونَ ( زمر / 68 )
پس از نفخ صور و برپایی قیامت هنگام حساب رسی است. نامه ی اعمال هر کس به او عرضه می گردد.
انا نحن نُحیی الموتی و نَکتُبُ ما تقدُّموا و آثارَهُم و کلَّ شئٍ احصیناه فی امامٍ مبینٍ آنجاست که سعادتمندان از شقاوتمندان جدا می گردند
فامّا مَن اُتی کتابُهُ بیمینه – سوف یُحاسَبُ حساباً یسیراً – و یَنقَلِبُ الی اهلِهِ مسروراً – و اما مَن اُوتِیَ کتابَهُ وراءَ ظَهرِهِ فسوفَ یَدعُوا ثُبُوراً – و یَصلی سَعیراً ( انشقاق / 7-12 )
و اصحابُ الیمین ما اصحابُ الیمین – فی سدرٍ مخضود ... و اصحاب الشمالِ ما اصحاب الشمال – فی سمومٍ و حمیمٍ ( واقعه / 27 و ... )
در روز قیامت انسان اعمال خود را می بیند و آیاتی تعبیر به حضور اعمال دارند که از آن ها تجسم یافتن اعمال استفاده می شود.
یومئذٍ یصدر الناسُ اشتاتاً لِیُرَوا اعمالُهُم – فمن یعمل مِثقال ذرّةٍ خیراً یَرَهُ – و من یعمل مثقال ذَرَّةٍ شراً یَرَه ( زلزال / 6 و 7 و 8 )
و وجدوا ما عَمِلُوا حاضراً و لا یَظلِمُ رَبَّکُ اَحَداَ ( کهف / 49 )
و پس از یک حساب رسی بسیار دقیق و عادلانه صف بهشتیان از دوزخیان جدا می شود.
ما در ابتدا اشاره ای به صفات بهشتیان و ویژگی های نعمات بهشت خواهیم داشت و آنگاه اشاره ای هم به جهنم و جهنمیان می کنیم. بزرگترین صفات اهل بهشت که در آیات بسیاری گوشزد شده است ایمان و عمل صالح است.
و الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک اصحاب الجنَّة هم فیها خالدون ( بقره / 82 )
و اما مَن خاف مقام ربّه و نهی النفسَ عن الهوی فانّ الجنّةَ هی المأوی ( نازعات / 40 )
وَ مَن یُطِعِ الله و رَسُولَهُ یُدخِلهُ جَنّات تجری من تحتها الأنهارُ خالدین فیها و ذالک الفوز العظیم ( نساء / 13 ) آیات فراوانی در قرآن یافت می شود که نعمت های بهشت را بیان می فرمایند از آنجا که قرآ« به صراحت معاد جسمانی را تأیید می کند نعمت های بهشت نیز هم مادی و هم معنوی .
وَ بمَن خاف مَقام رَبَّهِ جَنَّتانِ ( رحمان / 46 ) – و مساکنَ طیبةً فی جنَّاتِ عَدنٍ ( توبه / 72 )
و فاکهةٍ مما یتخیرون ( واقعه / 20 ) – و لهم فیها ازواجٌ مطهَّره ( بقره / 25 )
و زوجّنا هم بحورٍ عینٍ ( دخان / 54 ) – و یطوف علیهم غلمان لهم کانهم لؤلؤ مکنون ( طور / 24 )
و خلاصه :
لَهُم فیها ما یَشاؤُنَ ( نحل / 31 )
و بالاترین نعمت ها و مقام ها ، مقام لقاء الهی است که بندگان مقرّب و خالص خدا بهره مند می شوند و بزرگترین نعمت روحانی بهشت را می توان وصال و رضایت حضرت باری دانست.
رضی الله عنهم و رضوا عنه ذالک الفوز العظیم ( مائده / 119 )
پس از اشاره ای گذرا به صفات بهشت و بهشتیان به بررسی فشرده ی آیات جهنم می پردازیم و از آن به خدای رحمان پناه می بریم . بزرگ ترین شاخصه دوزخیان کفر و شرک و نفاق است.
ان الله جامع المنافقین و الکافرین فی جهنَّم جمیعاً (نساء / 14 )
ان جهنَّم لمحیطة بالکافرین ( توبه / 49 )
و پس از کفر و شرک و نفاق بزرگترین عامل دوزخی شدن آدمی ، بی تقوایی و عصیان است. و من یَعصِی الله و رسوله فانَّ له نارُ جهنَّمَ خالیدن فیها ابداً ( جن / 23 )
وَ نَسُوقُ المجرمینَ اِلی جهنَّمُ و رداً ( مریم / 86 )
شدت عذاب دوزخ به اندازه ای است که قرآن می فرماید : یَودّ المجرم لو یفتدی من عذاب یومئذٍ ببنیه و صاحبته و اخیه و فصیلته التی تؤویهِ – و من فی الارضِ جمیعاً ثمَّ یُنجیِه (معراج / 11- 14 )
فَیُعَذِبَهُ اللهُ العذابَ اأکبَرَ ( غاشیه / 24 ) تعبیرات هولناکی از عذاب های دوزخی در قرآن مشاهده می شود.
انّ شجرة الزقوم – طعامُ الاثیم – کالمُهل یغلی فی البطون – کغلی الحمیم ( دخان / 43 – 46 )
یکی از عذاب های دردناک چشاندن و نوشاندن مایعات مهلک و زجرآور است و پوشاندن لباس هایی از آتش بر تن آن ها است.
فالذین کفروا قُطَعَّت لهم ثیابٌ مِن نارٍ یُصَبُّ من فوقِ رُژُسِهِم الحمیمُ ( حج / 19 )