تاریخ نگارش : بیست و نهم مهر 1391
معاد در ادیان پیشین
مسعود ورزیده
از نـشـانـه هاى اهمیت اعتقاد به معاد و اندیشه حیات پس از مرگ ، گسترش آن در میان همه مردم در طـول تـاریـخ اسـت . گـذشـتـه از ادیـان آسمانى وآیینهاى الهى که اعتقاد به معاد را از اساسى ترین پایه هاى نظام فکرى و عقیدتى خودشمرده اند، ایمان به معاد در کانون اندیشه انسان وجود داشته است وتا آنجا که تاریخ نشان مى دهد، همواره در میان همه ملت ها دیده شده است .
کلید واژه : معاد
ناشر : بخش اعتقادات شیعه تبیان
معاد در ادیان پیشین
معاد
مقدمه
از نـشـانـه هاى اهمیت اعتقاد به معاد و اندیشه حیات پس از مرگ ، گسترش آن در میان همه مردم در طـول تـاریـخ اسـت . گـذشـتـه از ادیـان آسمانى وآیینهاى الهى که اعتقاد به معاد را از اساسى ترین پایه هاى نظام فکرى و عقیدتى خودشمرده اند، ایمان به معاد در کانون اندیشه انسان وجود داشته است وتا آنجا که تاریخ نشان مى دهد، همواره در میان همه ملت ها دیده شده است .
تـحـقـیـقـات و مـطـالعـات بـاسـتـان شـنـاسـان ، نـشـان مـى دهـد کـه حـتـى در دوره هـاى مـا قـبـل تـاریخ ، عقیده به زنده شدن دوباره انسانها وجود داشته است . مـصـریـان بـاسـتـان مى پنداشتند که روح بشر، پس ازجدایى از بدن ، باز هم به همان جسم عـلاقـه دارد و پـس از مرگ ، دوباره با اشتیاق به همان بدن بازخواهد گشت در حالى که همان نیازها وخواسته هاى قبلى اش به آب و غذا در او وجود دارد. آرامش روح به این است که بدن ، سالم و بى نقص باقى بماند. ازاین رو، آب وغذا همراه مرده او قرار مى دادند وبراى آمد ورفت روح ، روزنـه اى در قـبـر تـعـبـیـه مـى کـردنـد تـا روح بـتـوانـد بـه راحـتـى از آن عـبـور کند.(1)
معاد دراوستا
در آیین زرتشت ، اززندگى مجدد انسانها و مسئله قیامت ، سخن به میان آمده است . بنابر تعالیم وى ، هرگاه عمر جهان به پایان رسد، رستاخیز همگانى و عمومى واقع مى شود.محاکمه مرده ، اندکى پس از مرگ شروع مى شود و پس از آن ، سرنوشت روان او مشخص مى شود تا آن که رستاخیز عمومى بر پا شود وبه پاداش یا کیفر برسد. در روز قیامت ، هر روانى از روى پـل جـدا کـنـنـده عـبـور خـواهد کرد. این پل بر روى دوزخ قرار دارد ویک طرف آن به دروازه بهشت منتهى مى گردد.
در انـجـیـلهـاى چهارگانه ، با صراحت تمام و به تعبیرهاى گوناگون ، از قیامت و آخرت سخن بـه مـیان آمده است وپیرامون آن مطالبى مطرح شده است
بازتاب کردار واعمال شخص بدکار، به صورت پیرزنى بدقیافه ، مجسم مى شود و روان او را بـه سـوى دوزخ مـى کـشـاند. روان بدکار از روى پلى که باریک و تیز است ، به میان نهر فلز گداخته مى افتد و پس از طى مراحل سه گانه دوزخ ، به چهارمین طبقه که جایى تاریک و جـایگاه دورغگویان وبدکاران است مى رسد. براى او خوراکى زهرآلود و بدبو مى آورند و به انواع شکنجه هاو عذابها، معذب مى شود.
اگـر مـقـدار عـمـل خـوب و بـد، مساوى باشد، به جایى که "همستگان" (هماره یکسان ) نام دارد، برده مى شود. در آنجا نه لذتها ونعمتهاى بهشت است ونه عذابهای هاى دوزخ وجود دارد.در اوسـتـا براى هر یک از تعالیم سه گانه "پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک" در بهشت مقام و مرتبه مخصوصى معین شده است .(2)
یهود
معاد در آیین یهود
تورات کنونى (عهد عتیق ) نسبت به دنیا توجه و نظر بیشترى دارد و در آن ازجهان دیگرو آخرت کمتر سخن به میان آمده است . اما چنین نیست که در عهد عتیق ، ازعالم پس از مرگ و قیامت یادى نشده باشد. بلکه عبارتها وجمله هاى صریحى ، پیرامون زندگى پس از مرگ در تورات وجود دارد:
"... ازخـدا بـتـرس و اوامـر او را نـگـاه دار، چـون کـه تمامى تکلیف انسان این است . زیرا خدا هر عمل را با هر کار مخفى ، خواه نیکو و خواه بد باشد به محاکمه خواهد آورد."(3)
"در روز غـضـب خـداوند، نه نقره و نه طلاى ایشان ، ایشان را نتواند رهانید تمامى جهان از آتش غـیـرت او سـوخـتـه خـواهـد شـد زیـرا کـه بـرتـمـامـى سـاکـنان جهان هلاکتى هولناک وارد خواهد آورد."(4)
"مردگان تو زنده خواهند شد واموات خواهند برخاست . اى شما که ساکنان در خاک هستید، بیدار شـده ، تـرنـم نـمـایـیـد زیـرا شـبـنـم تـومـثـل شبنم نباتات است وزمین ، مردگان را بیرون خواهد افکند."(5)
صریح ترین جمله اى که در عهد عتیق پیرامون معاد وارد شده است ، این جمله است :
"خداوند مى میراند و زنده مى کند، فرود مى آورد و بر مى خیزاند، خداوند، حقیر مى سازد وغنى مى گرداند، پست مى کند و بلند مى سازد."(6)
در قرآن نیز در مورد اعتقاد یهودیان به معاد چنین آمده است:حضرت موسی(ع) در پاسخ فرعون که می گفت:"برای جلوگیری از تباهی در روی زمین باید موسی را به قتل برسانم"فرمود: " وَ قالَ مُوسى إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لا یُۆْمِنُ بِیَوْمِ الْحِساب"(غافر/27) و موسى گفت: «من از هر متکبّرى که به روز حساب عقیده ندارد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردهام.»این آیه نشان دهنده اینست که موسی(ع) جایگاه معاد را برای امتش بازگو کرده است.
در اوسـتـا براى هر یک از تعالیم سه گانه "پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک" در بهشت مقام و مرتبه مخصوصى معین شده است
معاد در انجیل هاى چهارگانه
در انـجـیـلهـاى چهارگانه ، با صراحت تمام و به تعبیرهاى گوناگون ، از قیامت و آخرت سخن بـه مـیان آمده است وپیرامون آن مطالبى مطرح شده است . ولى تکرار و توجه به زندگى پس ازمـرگ ، درهـمـه آنـهـا یـکسان نیست . انجیل ((متّى )) از بقیه گویاترو رساتر است و در بیشتر بابهایش ، از آخرت و قیامت ، سخن گفته است و بدان اهمیت بیشترى داده است .
درمواردى به اصل قیامت اشاره مى کند و درجاهاى دیگر، تعبیراتى چون : حیات جاودان ، ملکوت ، آسـمـان ، دیـدار خـدا، داورى ، روز جـزا، عـذاب ، جـهـنـم و بـهـشـت آورده شـده اسـت . براى نمونه فرازهایى از آنها را بیان مى کنیم :
"آیا مطالعه نموده اید آنچه ازخدا درباره برخاستن مردگان به شما گفته شده است ، که خداى ابـراهـیـم و خـداى اسـحـق و خـداى یعقوب منم و خدا، خداى مردگان نیست بلکه خداى زندگان است ."(7)
"عـیـسـى بـدو گـفـت : بـرادر تـو خـواهد برخاست . مرتا به وى گفت : مى دانم که روز قیامت ، روزبازپسین خواهد برخاست . عیسى بدو گفت : ... هرکه به من ایمان آورد اگر مرده باشد زنده گردد و هر که زنده بود و به من ایمان آورد تا ابد نخواهد مرد."(8)
"تـمـام گـنـاهـان بنى آدم آمرزیده خواهد شد. مگرآن که به روح القدس کفر گویند که هرگز آمرزیده نخواهد شد، بلکه مستوجب عذاب ابدى است ."(9)
نتیجه:ایمان به حیات اخروی یکی از اصول جهان بینی الهی،ومهم ترین اصل پس از توحید است که پیامبران الهی مردم را به آن دعوت کرده اندو بررسی ادیان آسمانی نشان می دهد که اعتقاد به معاد از اساسى ترین پایه هاى نظام فکرى و عقیدتى انسانهابوده است.
پی نوشتها:
1-اقتباس ازمعاد انسان و جهان ، جعفر سبحانى ، ص 35، نشر کتابخانه صدر.
2-همان ، ص38-40.
3- کـتـاب مـقـدّس (عـهـد عتیق وعهد جدید)، کتاب جامعه سلیمان ، باب 12، ص 999.
4- هـمـان ، کـتـاب صـَفـَنـْیـاى نـبـى ، بـاب اول ، جمله 18، ص 1362.
5- همان ، کتاب اشعیاى نبى ، باب 26، جمله 19، ص 1037.
6-معاد انسان و جهان ، جعفر سبحانى ، ص 35.
7ـ انجیل متى ، باب22.
8- انجیل یوحنا، باب 11.
9- انجیل مرقس ، باب 3.
منبع:
1 - مبانی اندیشه اسلامی،مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه
2- عقاید استدلالی،ج2،علی ربانی گلپایگانی