تاریخ نگارش : بیستم آبان 1391
هدف از آفرینش انسان چیست؟
ندا ولیخانی
اکثر انسان ها نمی دانند ،چرا به این دنیا آمده اند ؟چرا مجبور به زندگی هستند؟
آیا حقیقت زندگی فقط در خوردن و خوابیدن است !؟
پایان زندگی به کجا می انجامد!؟
گروهی حقیقتِ زندگی را در قهرمان شدن می دانند ! قهرمان ورزشی یا قهرمان شیک پوشی ! بهترین آرایش ! بهترین کلکسیون ها را در اختیار داشتن ، به هر حال ظواهرو سرگرمی های امور زندگی را هدف می گیرند !
سارتر فیلسوف فرانسوی هم معتقد است انسان برای هدف خاصی به این عالم نیامده هدف را خودش می سازد
کلید واژه : هدف -آفرینش انسان
اکثر انسان ها نمی دانند ،چرا به این دنیا آمده اند ؟چرا مجبور به زندگی هستند؟
آیا حقیقت زندگی فقط در خوردن و خوابیدن است !؟
پایان زندگی به کجا می انجامد!؟
گروهی حقیقتِ زندگی را در قهرمان شدن می دانند ! قهرمان ورزشی یا قهرمان شیک پوشی ! بهترین آرایش ! بهترین کلکسیون ها را در اختیار داشتن ، به هر حال ظواهرو سرگرمی های امور زندگی را هدف می گیرند !
سارتر فیلسوف فرانسوی هم معتقد است انسان برای هدف خاصی به این عالم نیامده هدف را خودش می سازد اعْلَمُواْ أَنَّمَاالْحَیَوهُ الدًّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَاد (حدید /20)
یعنی :بدانید که زندگانی دنیا درحقیقت بازیچه و بیهودگی و آرایش و فخر فروشی در میانتان و افزون خواهی در اموال و فرزندان است
چراخالق هستی به سرزنش انسان هائی می پردازد که نمی خواهند بدانند به چه دلیل به دنیا آمده اند ؟!
امّا دینداران با تفکّردر نظام آفرینش می آموزند که همه هستی هدفدار است و خود او از زمانی که در شکم مادر است با هدفداری جلو آمده ! موقع تولّد به او فرمان بالانس زدن داده شده تا دستهایش مانع فرود نشوند ، قبلاً از بند ناف تغذیه می کرد و نیازی به دهان نبود ولی با آمدنش بدنیا همزمان هم غذایش آماده شده هم دهانش مجرای تغذیه جدیدش شده و کم کم که رشد کرده و معده اش ازضعف در آمده و نیاز به تغییر غذا پیدا کرده دندان می گیرد ، بزاق برای هضم آماده می شود و حتی قوای مخفی وجودش چون عقل و هوش واحساس ازمرحله بالقوه دوران کودکی بتدریج به مرحله بالفعل می رسد و هـمان نیروهای ضعیف دوران کودکی که کم کم تکامل پیدا کرده نیازمند به تربیت می شود!
او مرتب فکر می کند چگونه ممکن است همه هستی هدفدارباشندامّا پدید آورنده خلقت برای انسان هدفی را در طرح نداشته باشد؟!
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْاُمِّیِّنَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِم آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیِهمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَه ( جمعه / 2)
یعنی :او کسی است که از میان درس ناخواندگان رسولی ازخودآنان برانگیخت که آیاتش را بر مـردم مـیخواند کـه آنـان را پاک می دارد و تعلیم کتاب دهد و حکمت می آموزد .
یعنی پیامبری را فرستاده ایم که برنامه تربیتی به همراه دارد تا تعلیم گرفته و ساخته شوید(که تکامل انسان را به همراه دارد)
یک انسان دینی می آموزد که دنیا معبدی است به جهت تکامل آدمی درخود شناسی ، خداشناسی ، خدا پرستی و رسیدن به هدف خلقت خویش که همه خلاصه می شود در عمل به پیام خالق ، از این رو می فرماید با بندگی من به هدف تکاملی خود می رسید :
مَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون ( الذاریات 56)
یعنی:من جن وانس رانیافریدم مگرآنکه مرا به یکتائی بندگی کنند(که این هدفِ اوّل خلقت است)
هدف خلقتِ خودت را در قرار گرفتن در راه قانون اساسی قرآن قرارده تا در دنیا با بندگی او خود را بسازی وتصوّر کاملی نمی توانی از نهایت راه داشته باشی باید رفت و دید آن سلطنت جاودانی انسان را !
ازابتدای خلقت که بشر به زمین فرستاده شده پذیرائی و ارتزاق او توسط همین زمین صورت گرفته که هدف، تکثیر آدمی بوده و بشراز ابتدای تکثیر هیچ نمی دانست که: دوّمین هدفِ خلقت عالِم شدن اوست.
وَاللهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُم لَا تَعْلَمُونَ شَیا ـ
یعنی:خداشماراازشکم مادرانتان بیرون آورددرحالی که چیزی نمی دانستید (هیچ علمی نداشتید)
وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِده(نحل/78)
برای شما توان شنوائی و دیدگان و دل ها پدید آورد .
به جهت هدف خلقت که با عالِم شدن به دست می آید به دلیل خود آیه که می گوید شما هیچ چیز نمی دانستید، قوای کسب علم و دانش به شما داده شد تا به هدف خود دست یابید .
عرفا واهل تصوّف گفتند هدف خلقت عشق به الله است .
وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبَّاً ِلله(بقره /165)
یعنی: (مؤمنین) قوی ترین محبت ها را به خدا دارند .
درحالیکه عشق به زیبائی تعلق می گیردوکه این استدلال هم خالی ازاشکال نبودبه هرحال عشق دربرابرحسنِ صورت بروزمی کندودربرابرزشتی هاو سختی ها چون درد و رنج ، سیل و طوفان، زلزله و امراض کسی عاشق نمی شود !
در نتیجه هدف خلقت نمی تواند بتنهائی عاشق شدن انسان باشد!.
وَ مَا أَسْئَلُکُم عَلَیْهِ مِنْ أَجرٍإنْ أَجرِیَ إلَّا رَبِّ الْعَالَمِین (شعرا/109)
یعنی:من برای(تبلیغ)آن(رسالت)مزدی ازشما نمی طلبم پاداش من جز بر(عهده )پروردگار جهانیان نیست .
خداوند پاداش پیامبران را موکول به عالم آینده می کند و آنرا به خود اختصاص می دهدو باز می فرماید احکام را هم که باید از کتاب من بگیرید ، و خود ائمه هم از کتاب خدا کسب تکلیف می کردند!
و باز گفتند: هدفِ خلقت عبادت است .
مَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون ( الذاریات 56)
شکّی نیست که اساس خلقت ، عبادتِ خدااست و مقدمه عبادت علم است بنابراین آمدن انبیا و سخن آنان با هدف عالِم سازی بشرها بوده( تا اینجا حرف علما را هم تایید می کند)و هم برای عشق به خدا(وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبَّاً ِلله = تایید حرف عرفا و صوفیه) .
و امّا جواب اصلی: قسمتی از اهداف الهی در دل همه ما انسان ها نهفته شده که حتی در این دنیا بشر به دنبال اینها شب و روز کوشش می کند تا شاید به برخی ازآنها دست یابد .
لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَاهُمْ یَحْزَنُون(بقره/112)= ترس و غم ندارند.
إِخْوَانَاً عَلَی سُرُرٍ مُّتَقَابِلِین(حجر/47)= برادرانه بر تختها رو به روی هم نشسته اند.
لَّا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغوَاً وَ لَا کِذَّابا (نباء/35)=سخن بیهوده و تکذیبی نشنوند.
فِیهَا مَا تَشْتَِهیهِ الأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ(زخرف/71) =هر چه دلها خواهند و دیدگان لذت برند فراهم است .
أُوْلئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِیقا(نساء/69)
یعنی :آنان در زمره کسانی خواهند بود که خداوند بر آنان انعام نموده است ، از پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان ، و اینان نیک رفیقانی هستند(یعنی با بهترین انسان ها همنشین شدن.)
چه کسی این آرزو ها را در سرندارد ؟
زندگیِ بدون خستگی و ملالت وتوأم با تنوع ؟
این دنیا جائی نیست که بتواند پاسخ نیاز های حقیقی انسان را بدهد .
حوادث ،بیماری ها ، غم ها ، مرگ ها و لذائذِ اندک نمی تواند به همه نیاز های انسان پاسخ دهد و خلاصه خداوند می گوید:
ای انسان من تو را موجود با اراده ، با شعور، مختار و انتخاب کننده آفریدم ، برای رسیدن به عالمی که تصویر مبهمش را در ذات تو نیز قرار داده ام با نام بهشت باید خود را با عمل بسازی و برای رسیدن به مقصد لازم است از پل اختیار و انتخاب عبور کنی.
بدان که انسان فطرتاً برایآرامش خلق شده و در دنیا دین به او می آموزد که چگونه می تواند به آرامش واقعی برسدو آسایش واقعی در آسایش جسم و خرسندی روح قرار می گیرد و میل به جاوید ماندن در فطرت همه بشر ها نهفته شده و آنان که دردنیا دست به خود کشی می زنند از آنجا که به دنبال راحتی هستند خود کشی می کنند تا راحت شوند این دسته هدف و راه را نمی شناسند !
اگر چه عده ای می گویند ما انسان هائی را می شناسیم که هم آرامش جسم دارند هم آسایش روح ! ولی جواب این دسته این است که آنان موقتاً خیال می کنند که کارشان درست است و بامرگشان خرسندی رااز دست مـی دهنـد و از این جهت قرآن کریم می فرماید:
فَأَمَّامَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَهُوَ فِی عِیشَهٍ رَّاضِیه (القارعه/7و8)
یعنی:کسی که میزان های عملش سنگین باشدبه زندگی خرسندی می رسد .
وبازعده ای میگویندکه بسیاری ازکفّاررامی شناسیم بدون اعتقاددینی وایمانی به مسائل اخلاقی پابندند ، به این گروه هم باید گفت : ایـــن دسته رادر مواقع وسوسه زیرنظربایدداشت نه مواقع عادی درمواقع وسوسه بــاخودمی گوید من را چشمی نمی بیند ، مسئولیتی هم که نیست ،شرایط لذت هم فراهم است ، چرا بگذرم ؟
امّا به حضرت یوسف که تربیت دینی را انتخاب کرده زلیخا می گوید: در اختیار تو هستم(هَیتَ لَک) می گوید :
مَعَاذَ الله( یوسف/23) = به خدای خود پناه می برم .
خرسندی روح در پناه رضای خدا حاصل می شود و از این جهت زمانیکه روح متوفی را از بدنش خارج می کنند می گویند :
یَاأَیَّتُهَا الْنَّفْسُ المُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَّهً مَّرْضِیَّه(فجر/27و28)
یعنی :ای روان مطمئن و آرام ( که به آرامش رسیدی ) بسوی پروردگارت باز آی که تو از او خرسند و او از تو خرسند است.
بنابراین انسان برای جاوید ماندن خلق شده و برای رسیدن به مقصد باید مقدماتی فراهم کند و این مقدمات راکتاب دین یعنی قرآن ارائه می دهد
کسانی که می خواهند به خرسندی جاوید دست یابند باید مخلصانه در میدان عمل حاضر شوند وکسب امتیازات الهی فقط در دنیا امکان پذیر است . و حتی در دنیا امتیازاتی به آنان می دهد:
خداوند دوست دار پرهیز کاران است :فَإِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِین(آل عمران/76)
خداوند مدافع متقیان است: إنَّ اللهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا(حج/38) ،
اگر تقوی پیشه بگیرد گریز راه پیش روی او قرار می دهد :وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً(طلاق/2)
ازآنجاکه فکرنمی کندروزی رابرای اومی فرستد(مشکل مادیت راحل می کنم)
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِب(طلاق/3)
ای مؤمنان از خداوند پروا بدارید و سخن استوار بگوئید:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُواْ قَولاً سَدِیداً ـ
اعمالتان رابرای شمااصلاح می کنم وگناهانتان رامی آمرزم : یُصْلِحْ لَکُم أَعْمَالَکُم وَ یَغْفِرلَکُم ذُنُوبَکُم(احزاب/70و71)
خداوند فقط عمل متّقیان را می پذیرد:إنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِین (مائده/27) .
درلحظه مرگ بشارت بهشت می گیردوباسرور و شادی وارد عالم دیگر می شود: فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلی جَنَّتِی (فجر/29و30)
نتیجه:دریک جمع بندی کلی کسانی که هــدف کاملی از نهایت خلقت تعیین می کنندجزدرپی حدس وگمان نرفته اند و این سخن خودِخداست که می فرماید ما بندگانمان را برای چیزی آفریده ایم که چشم و عقل هیچ بشری تصوّری از آن نمی تواند داشته باشد .
وعلّت قضیه هم روشن است موجود عجیبی به نام انسان خلق شده و بعد از دادن استعداد های باطنی به اومی فرماید: «تبارک الله احسن الخالقین»بنابراین انسان بایدبرای چیزی آفریده شده باشدکه ازیک طرف مناسب با استعدادهایش باشدوازطرف دیگرمتناسب باکرم متعالی خداوند،آیاکسی می تواند برای کرم او حدی تعیین کند ! و آنان که بهشت را نهایت و هدف خلقت خود و محیطِ خوردن و خوابیدن و نهرها در ذهن دارند فقط یک گوشه ناچیز از کرم خالق را مدّ نظر گرفتند که خودش می گوید:( رِضْوَانٌ مِّنَ اللهِ أَکبَر«توبه /72»)
و چون درست عمل کنند :
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّاأَخْفِیَ لَهُمْ مِّن قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءَ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُمون (سجده /17)
یعنی :هیچ کس نمی داند که به پاداش نیکو کاریش چه نعمت ها و لذتهای بی نهایت که روشنی بخش دیده است در عالم غیب برای او ذخیره شده است.
ازخود قرآن کریم معلوم می شود کسی نمی تواند تصویر کاملی ازهدف خلقتش داشته باشد و از اینجهت ”ابن عباس“ می گوید یک کلمه در قرآن کریم هست که هیچ کس جز خدا تفسیرش را نمی داند و آن کلمه «ما» در این آیه می باشد
( فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّاأَخْفِیَ لَهُمْ مِّن قُرَّهِ أَعْیُنٍ )و صحت این کلام ابن عباس از آنجا به یقین می رسد که خود آیه می گوید: هیچ کس نمی داند.
و رسول خدا (صلی الله علیه وسلم ) آیه را اینطور ترجمه کردند که :
اعدت لعبادی الصالحین ما لا عین رات و لا سمع سمعت ولا خطر علی قلبه بشر
یعنی :ما چیزی را برای بندگان صالح فراهم آوردیم که نه چشمی آن را دیده و نه گوشی آنرا شنیده و نه به دلِ هیچ بشری راه یافته .