تاریخ نگارش : شانزدهم دي 1391
خلاصه ی تدبر در سوره های جزء 29 قرآن کریم همراه ترجمه واستدلال واستناد( سوره مبارکه معارج)
علیرضا یعقوبی سورکی
جهت هدایتی سوره
سوره در پاسخ به این فضا، در سیاق اول به حتمیت وقوع عذاب تأکید می¬کند و در سیاق دوم با معرفی گروه مصلین، تنها راه ورود به بهشت را در رفتاری مانند رفتار مصلین خلاصه می¬کند و در سیاق آخر با ابتنا بر سخن سیاق دوم، طمع ورود به بهشت از سوی کافران را ناکام می-جهت هدایتی این سوره به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی سوره
حتمیت وقوع عذاب و ناممکن بودن ورود به بهشت
جز برای کسانی که بر محور نماز وصف طبیعی حرص را مدیریت می¬کنند و از خودپرستی و دنیاگرایی دوری می¬جویند.
کلید واژه : ترجمه / قرآن / جزء 29 /تدبر / استدلال/ استناد/ معارج
سوره مبارکه معارج
• تشخیص سیاقهای سوره
آیات سوره مبارکه معارج به 3 سیاق تقسیم می¬شود؛
وجه پیوستگی آیات سیاق اول: پیوستگی آیات این سیاق روشن است و نیازی به توضیح ندارد.
علت جدایی سیاق دوم از ماقبل: آیه 19 به دو دلیل سرآغاز سیاق جدید است:
1. از لحاظ ادبی با ماقبل مرتبط نیست.
2. سیر مفهومی انذار کافران به عذاب حتمی و گریزناپذیر تا آیه 18 ادامه یافته است و از ابتدای آیه 19 سیری جدیدی آغاز می¬شود، که در مورد صفت هلع و آثار انحرافی آن در انسان و استثنای مصلین از این آثار انحرافی سخن گفته است.
وجه پیوستگی آیات سیاق دوم: پیوستگی آیات این سیاق روشن است و نیازی به توضیح ندارد.
علت جدایی سیاق سوم از ماقبل: از ابتدای آیه 36 سیر مفهومی جدیدی در بیان طمع ورود کافران به بهشت و ناکامی آنان از ورود به آن آغاز می¬شود.
گفتنی است «فاء» در ابتدای آیه سی و ششم مانع از انفصال سیاقی این آیات از ماقبل نیست، زیرا توجه به آیه اول این سیاق نشان می¬دهد، که این آیه به تنهایی با آیه پایانی سیاق قبل ارتباط برقرار نکرده است، بلکه مجموعه¬ای از آیات به وسیله «فاء» به مجموعه آیات قبل مرتبط شده است.
وجه پیوستگی آیات سیاق سوم: پیوستگی آیات سیاق روشن است و نیازی به توضیح ندارد.
• تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی هر سیاق
سیاق اول، آیات 1 تا 18
• • •
فضای سخن
فضای سخن این سیاق، درخواست عذاب الهی از سر انکار و استبعاد(بعید دانستن) است.
با توجه به آیات «سأل سائل بعذاب واقع» و «إنهم یرونه بعیدا و نراه قریباً»، سائل عذاب کسی است که عذاب خدا را باور ندارد و وقوع آن را بعید می¬داند و از همین رو در مقام انکار و استبعاد عذاب الهی، آن را طلب می¬کند؛ همچنین آیات «تدعو من أدبر و تولی و جمع فأوعی»، حکایت از آن دارد که این انکار و ناباوری در حب دنیا و مال¬اندوزی او ریشه دارد.
و به قرینه آیه «فاصبر صبرا جمیلا» نیز می¬توان فهمید، که این فضا شرایط سختی را بر علیه پیامبر6 ایجاد کرده¬است، چرا که او مدعی این عذاب است و مردم را از آمدن آن انذار می-دهد، پس اگر درخواست این عذاب از سوی منکران، پاسخی نگیرد، ادعای او زیر سؤال خواهد رفت!
ترجمه تدبری و سیر هدایتی آیات
بخوان این سوره را بنام خدای رحمتگر مهربان
درخواست کننده اى از کافران ، عذابى را درخواست کرد که فرودش بر آنان حتمى است .«1»
عذابى که ویژه کافران است و هیچ چیز آن را باز نخواهد داشت .«2»
و از جانب خداوندى است که داراى درجات است و هر فرشته اى به تناسب مقام قربش به سوى آن درجات عروج مى کند .«3»
فرشتگان و روح در روز قیامت، روزى که مقدار آن پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى روند .«4»
آن روز برای عذاب آنها در نظر گرفته شده!
پس صبرى نیکو پیشه کن که در آن هیچ بى تابى نباشد .«5»
کافران برپایى رستاخیز را بعید مى شمرند ،«6»
و ما به آن علم داریم و آن را نزدیک مى بینیم .«7»
بالأخره آن روز فرا خواهد رسید!
در روزى که آسمان همچون فلزِّ مذاب مى شود ،«8»
و کوه ها مانند پشم مى گردند ،«9»
و هیچ خویشاوند دلسوزى از حال خویشاوند خود نمى پرسد .«10»
خویشاوندان را روز قیامت به یکدیگر نشان مى دهند ، ولى از حال دیگرى جویا نمى شوند ، گناهکار دوست دارد و آرزو مى کند که در برابر عذاب آن روز پسرانش را فدیه دهد ،«11»
و نیز همسر و برادرش را ،«12»
و خویشاوندان نزدیکش را همانان که امروز او را در کنار خود مى گیرند و پناه مى دهند ،«13»
و همه کسانى را که در روى زمینند ، سپس این فدیه او را از عذاب برهاند .«14»
او حاضر به فدا کردن همه عزیران خویش است، اما
نه ! هرگز فدیه اثرى نمى بخشد ، چرا که آن آتش آتشى شعله ور است و خاموش نمى گردد;«15»
دست ها و پاها را مى سوزاند و از جاى برمى کَند .«16»
و به سوى خود فرا مى خواند آن کسى را که به ایمان پشت کرده و از پرستش خدا روى برتافته ،«17»
و ثروتى گرد آورده و آن را در جایى نگه داشته و به مستمندان کمک نکرده است .«18»
آری، او به پشتوانه ثروت اندوخته خود ایمان نیاورد و رویگردان شد، اما اکنون نه تنها ثروت او بلکه حتی همه عزیزانش نیز عذاب را از او دور نمی¬کنند!
کشف جهت هدایتی
چنانکه در بحث فضای سخن سیاق گفته شد، آیات این سیاق، از سویی با انکار و استبعاد عذاب از طرف کافران مجرم مال اندوز مواجه است و از سوی دیگر با فشار این فضا بر علیه پیامبر 6؛ از همین رو آیات این سیاق با تأکید بر حتمیت عذاب خدا؛ هم کافران دنیا گرا را انذار می¬دهد (واقع، لیس له دافع ......) و هم به همین پشتوانه پیامبرخدا را به صبر در برابر این فشارها دعوت می¬کند (فاصبر صبراً جمیلاً)، جهت هدایتی این سیاق به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 1تا 18
مقابله انذارآمیز و صبرآفرین الهی، با استبعاد و انکار عذاب از سوی کافران دنیاگرا
کافران مجرم مال¬اندوز عذاب موعود را از خدا طلب می¬کنند تا بی¬اساس بودن انذار تو را اثبات کنند، این عذاب واقع است و گریزی از آن نیست صبر کن تا روز موعود فرابرسد، روزی که استیصال کافران برای فرار از عذاب ثمری نخواهد داشت.
سیاق دوم، آیات 19 تا 35
• • • • • •
فضای سخن
این آیات در همان فضای سخن سیاق قبل مطرح شده است.
ترجمه تدبری و سیر هدایتی آیات
دنیا گرایی و مال¬اندوزی سبب استبعاد عذاب الهی از سوی مجرمان است!
اما چرا او اینگونه به دنیا دلبسته است؟
به راستى که انسان آزمند و حریص آفریده شده است .«19»
اما این صفت را مدیریت نکرده و توجه او به دنیا جلب شده¬است، پس
چون گزندى به او برسد بى تابى مى کند و ناله و اندوه سر مى دهد .«20»
و چون خیرى به او روى بیاورد ، آن را به شدت از دیگران باز مى دارد .«21»
مگر نمازگزاران ،«22»
آنها تنها مدیریت کنندگان صفت حرص در درون خویش هستند.
همانان که بر نماز خود مداومت مى کنند ،«23»
و آنان که مى دانند در اموالشان حقى است معلوم و معین ،«24»
براى نیازمند و بینوا;«25»
و آنان که روز جزا را تصدیق کرده و تصدیق خود را در عمل نشان مى دهند .«26»
و آنان که از عذاب پروردگارشان بیمناکند .«27»
چرا که [مى دانند] کسى را از عذاب پروردگارشان ایمنى نداده اند .«28»
و آنان که دامن خود را حفظ مى کنند ،«29»
مگر از همسرانشان یا کنیزانى که مالک آنها شده اند که اینان نکوهش نمى شوند .«30»
آنها می¬دانند،
کسانى که راهى جز آنچه مقرر شده است طلب کنند ، قطعاً از مرز الهى گذشته اند .«31»
و آنان که امانت هاى یکدیگر را پاس مى دارند و بر پیمان خود ، وفادارند .«32»
و آنان که شهادت هاى خود را برپا مى دارند ( در تحمل و اداى آن هیچ گونه کوتاهى نمى کنند و در آن تغییرى نمى دهند ) .«33»
و آنان که بر نماز خود مراقبت دارند و آداب کمال آن را رعایت مى کنند .«34»
اینان در بوستان هاى بهشتى خواهند بود و[ در آن جا] مورد احترام قرار خواهند گرفت .«35»
کشف جهت هدایتی
آیات 19 تا 21؛ به قاعده¬ای عمومی در خلق انسان اشاره کرده است، «إن الإنسان خلق هلوعاً» هلوع، بمعنای شدت حرص، از صفات خلق انسان است و بنابراین آیات آثار انحرافی این صفت بی¬تابی در شر و منع از خیر است (إذا مسه الشر جزوعا و إذا مسه الخیر منوعاً).
آیات 22 تا 34؛ با یک استثنا آغاز می¬شود (إلا المصلین)؛ مصلین، اهل جزع به هنگام رسیدن شر و منع به هنگام رسیدن خیر نیستند؛ این گروه تنها کسانی هستند که صفت هلع را در وجود خود مدیریت کرده و مانع از بروز آثار انحرافی آن شده اند، اما چگونگی این مدیریت از توصیف مصلین در ادامه آیات مشخص می¬شود (الذین هم .... الذین هم .... )؛
این اوصاف با مسأله نماز شروع شده و با این عمل نیز پایان یافته است، (الذین هم علی صلاتهم دائمون) و (الذین هم علی صلاتهم یحافظون)، علاوه بر این خدای متعالی این گروه را با نام «مصلین» معرفی می¬کند، این دو قرینه نشان می¬دهد، که علت اصلی در کنترل صفت حرص نماز است، اما نمازی که بر آن مداومت می¬شود و مورد محافظت قرار می¬گیرد (نماز حقیقی)؛
آیه پایانی سیاق نیز عاقبت مصلّین بخاطر این رفتار را با جمله¬ای مؤکد بیان می¬کند، (اولئک فی جنات مکرمون)؛
جهت هدایتی این سیاق برآیند همه آیات آن است و به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 19 تا 35
نمازگزاران تنها مدیران وصف طبیعی حرص تا رسیدن به بهشت
طبیعت انسان هلوع است و خودگرایی و دنیاگرایی محصول عدم مدیریت این وصف طبیعی است.
تنها نمازگزاران حقیقی این صفت را مدیریت می¬کنند و به بهشت راه می¬یابند.
سیاق سوم، آیات 36 تا 44
• •
فضای سخن
محور فضای سخن این آیات طمع ورود به بهشت از سوی کافران است، (أیطمع کل امری منهم أن یدخل جنه نعیم)؛
خبر آیه پایانی سیاق قبل از انحصار ورود به بهشت برای «مصلین»، (اولئک فی جنات مکرمون)، کافرانی را به اعتراض واداشته است آنها بدون توجه به حدود الهی (رفتار مصلین) طمع ورود به بهشت داشتند و از این رو معترضانه گرد پیامبر را گرفته اند و به او خیره شده¬اند، (فما للذین کفروا قبلک مهطعین ... أیطمع ....).
ترجمه تدبری و سیرهدایتی آیات
آری، این مصلین هستند، که به بهشت الهی راه دارند؛
پس کافران ، چه مقصدى دارند که در کنار تو قرار مى گیرند و دیده از تو باز نمى گیرند؟«36»
از جانب راست و چپ و گروه گروه ؟«37»
آیا هر یک از آنان طمع دارد که، به بهشتِ سرشار از نعمت درآورده شود ؟«38»
چنین نیست !
او گمان می¬کند که برتر است و از همین رو بهترین فرد برای ورود به بهشت است! اما
ما آنان را از چیزى ( نطفه ) که خود مى دانند آفریده ایم .«39»
سوگند یاد مى کنم به پروردگار مشرق ها و مغرب هاى خورشید که قطعاً ما تواناییم ،«40»
که ایشان را از بین ببریم و کسانى را که بهتر از آنانند و به خدا ایمان دارند و منکر حقایق نیستند جایگزین آنان کنیم و هیچ کس و هیچ چیزى بر ما سبقت نخواهد گرفت و ما مغلوب نخواهیم شد .«41»
پس آنان را واگذار تا در بیهودگى هایى که بدانها پرداخته اند ، فرو روند و به کارهایشان که بازیچه و بى هدف است سرگرم باشند تا آن روزشان را که به آنان وعده داده مى شود ، دیدار کنند .«42»
روزى که از گورهایشان شتابان برمى آیند; گویى آنان [گم گشتگانى هستند که ] به سوى نشانه اى که براى راهیابى نهاده شده است ، مى شتابند .«43»
این در حالى است که چشمانشان فرو افتاده و خفّت و خوارى بر آنان چیره شده است . این است همان روزى که به آنان وعده داده مى شد .«44»
کشف جهت هدایتی
آیات این سیاق درفضای پیش گفته طمع کافران در دستیابی به بهشت را ناکام می¬گذارد (أیطمع ... کلا....) و در پاسخ به این طمع نابجا، پیامبر 6 را به رهاسازی آنان تا رسیدن به عذاب خدا امر می¬نماید (فذرهم یخوضوا و یلعبوا ..).
جهت هدایتی این سیاق به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 36 تا 44
رهاسازی کافران تا ملاقات ذلیلانه با روز موعود در پاسخ به طمع بیجای آنان برای ورود به بهشت
آنها نمازگزاران واقعی نیستند و بازهم طمع دارند که به بهشت داخل شوند، هرگز! رهایشان کن تا ذلیلانه با روز موعود مواجه شوند.
• تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره
فضای سخن سوره
فضای سخن این سیاق از جمع فضای سخن سیاقها روشن می¬شود، کافران مال¬اندوز با درخواست عذاب به مبارزه با حقانیت این حکم برخواسته اند، آنها عذاب خدا را از خود دور می¬دانند و به پشتوانه این اعتقاد حدود الهی را رعایت نمی¬کنند و با این وجود خود را مستحق دستیابی به بهشت تصور می¬کنند.
جهت هدایتی سوره
سوره در پاسخ به این فضا، در سیاق اول به حتمیت وقوع عذاب تأکید می¬کند و در سیاق دوم با معرفی گروه مصلین، تنها راه ورود به بهشت را در رفتاری مانند رفتار مصلین خلاصه می¬کند و در سیاق آخر با ابتنا بر سخن سیاق دوم، طمع ورود به بهشت از سوی کافران را ناکام می-سازد؛ جهت هدایتی این سوره به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی سوره
حتمیت وقوع عذاب و ناممکن بودن ورود به بهشت
جز برای کسانی که بر محور نماز وصف طبیعی حرص را مدیریت می¬کنند و از خودپرستی و دنیاگرایی دوری می¬جویند.