تاریخ نگارش : هجدهم بهمن 1391
مومنان را آنجا می برند!
مسعود ورزیده
عالم برزخ عالم تجرد محض نیست که هیچ گونه زمان ومکانی در آن جا متصور نباشد و چون حد واسط عالم تجرد وعالم ماده است،از برخی از خصوصیات هر دو مرتبه برخوردار است؛یعنی در عین اینکه ماده در آنجا وجود ندارد اما شکل،صورت، بُعد و اموری دیگر و همچنین مکان به یک معنا در آنجا وجود دارد.
کلید واژه : برزخ
ناشر : بخش اعتقادات شیعه تبیان

مومنان را آنجا می برند!
برزخ

عالم برزخ عالم تجرد محض نیست که هیچ گونه زمان ومکانی در آن جا متصور نباشد و چون حد واسط عالم تجرد وعالم ماده است،از برخی از خصوصیات هر دو مرتبه برخوردار است؛یعنی در عین اینکه ماده در آنجا وجود ندارد اما شکل،صورت، بُعد و اموری دیگر و همچنین مکان به یک معنا در آنجا وجود دارد.

این حد واسط بودن برزخ نسبت به عوالم ماده(دنیا) و تجرد(قیامت)،موجب می شود که در آنجا ارتباط انسان با این دنیا کاملاً قطع نشود که از مهمترین شواهد این مطلب، بهره بردن مردگان از ثمرات و بقایای اعمال خیر خود ودیگران است.به همین ترتیب ،اینکه اشاره شده است ارواح مۆمنان در جایی حضور پیدا می کنند،بر همین رابطه و بر نوعی شرافت برای آن مکان است.

در برخی اخبار آمده است که بهشت برزخ در وادی السلام،دوزخ آن در وادی برهوت است.


اجتماع‌ ارواح‌ مۆمنین‌ در وادی‌ السّلام‌

در روایات‌ عدیده‌ وارد است‌ که‌: ارواح‌ مۆمنین‌ در وادی‌ السّلام‌ جمع‌ می شوند ؛ وادی‌ السّلام‌ که‌ وادی‌ امن‌ و امنیّت‌ و سلامت‌ است‌. و سَلَـامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَـ'لِدِینَ،(1) ندای‌ فرشتگان‌ است‌ به‌ مۆمنان‌ که‌: «سلام‌ خدا بر شما باد، پاک‌ و پاکیزه‌ شدید و اینک‌ در بهشت‌های‌ جاودان‌ وارد شوید.»

و ظهور آن‌ وادی‌ در این‌ دنیا، سرزمینی‌ است‌ در نجف‌ اشرف‌ که‌ وادی‌ ولایت‌ است‌ در پشت‌ کوفه‌، چون‌ در سابق‌الایّام‌ قبل‌ از دفن‌ جسد مطهّر حضرت‌ أمیرالمۆمنین‌ علیه‌ السّلام‌ در نجف‌ اشرف‌، نجف‌ شهری‌ نبوده‌ است‌، بلکه‌ بیابانی‌ بوده‌ یک‌فرسنگ‌ از کوفه‌ دورتر؛ و لذا نجف‌ را ظَهر کوفه‌ گویند.

در «کافی‌» با سند خود روایت‌ می کند از أحمد بن‌ عُمَر مرفوعاً از حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌:

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إنَّ أَخِی‌ بِبَغْدَادَ، وَ أَخَافُ أَنْ یَمُوتَ بِهَا.فَقَالَ: مَا تُبَالِی‌ حَیْثُمَا مَاتَ ؛ أَمَا إنَّهُ لاَ یَبْقَی‌ مُۆْمِنٌ فِی‌ شَرْقِ الاْرْضِ وَ غَرْبِهَا إلاَّ حَشَرَ اللَهُ رُوحَهُ إلَی‌ وَادِی‌ السَّلاَمِ.قُلْتُ لَهُ: وَ أَیْنَ وَادِی‌ السَّلاَمِ؟قَالَ: ظَهْرَ الْکُوفَةِ، أَمَا إنِّی‌ کَأَنِّی‌ بِهِمْ حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدَّثُونَ.(2)

حد واسط بودن برزخ نسبت به عوالم ماده(دنیا)و تجرد(قیامت)،موجب می شود که در آنجا ارتباط انسان با این دنیا کاملاً قطع نشود که از مهمترین شواهد این مطلب، بهره بردن مردگان از ثمرات و بقایای اعمال خیر خود ودیگران است

«می گوید: خدمت‌ آن‌ حضرت‌ عرض‌ کردم‌: برادر من‌ در بغداد است‌، و نگرانم‌ که‌ در همانجا بمیرد.فرمود: باک‌ نداشته‌ باش‌، هر جا که‌ خواهد بمیرد ؛ چون‌ هیچ‌ مۆمن‌ در شرق‌ زمین‌ و یا در غرب‌ زمین‌ باقی‌ نمی‌ماند مگر آنکه‌ خداوند روح‌ او را در وادی‌ السّلام‌ با ارواح‌ مۆمنین‌ دیگر قرار می دهد.عرض‌ کردم‌: وادی‌ السّلام‌ کجاست‌؟فرمود: در پشت‌ کوفه‌، و آگاه‌ باش‌ مثل‌ اینکه‌ من‌ منظره‌ اجتماع‌ ارواح‌ را می‌بینم‌ که‌ حلقه‌ حلقه‌ نشسته‌اند و با یکدیگر گفتگو دارند.»

و نیز در «کافی‌» با سند خود از عبادة‌ أسدی‌ از حَبَّة‌ عُرَنی‌ روایت‌ می کند که‌ می گوید:من‌ با أمیرالمۆمنین‌ علیه‌ السّلام‌ به‌ سوی‌ ظَهْر کوفه‌، از کوفه‌ خارج‌ شدیم‌.حضرت‌ در وادی‌ السّلام‌ توقّف‌ کرد و گویا مثل‌ اینکه‌ با اقوامی‌ تخاطب‌ و گفتگو داشت‌، من‌ به‌ متابعت‌ از قیام‌ او ایستادم‌ تا خسته‌ شدم‌، و سپس‌ نشستم‌ به‌ قدری‌ که‌ ملول‌ شدم‌، و پس‌ از آن‌ ایستادم‌ به‌ قدری‌ که‌ همانند مرتبة‌ اوّل‌ خسته‌ شدم‌، و سپس‌ باز نشستم‌ به‌ قدری‌ که‌ ملول‌ شدم‌.و سپس‌ ایستادم‌ و رِدای‌ خود را جمع‌ کردم‌، و عرض‌ کردم‌: ای‌ أمیرمۆمنان‌! من‌ از طول‌ این‌ قیام‌ بر شما شفقت‌ آوردم‌ ؛ آخر یک‌ ساعتی‌ استراحت‌ نمائید، و سپس‌ ردا را به‌ روی‌ زمین‌ گستردم‌ تا آن‌ حضرت‌ به‌ روی‌ آن‌ بنشیند.حضرت‌ فرمود: ای‌ حبّه‌! این‌ قیام‌ و وقوف‌ نبود مگر تکلّم‌ با مۆمنی‌ و یا مۆانست‌ با او . عرض‌ کردم‌: ای‌ أمیر مۆمنان‌! آیا مردگان‌ هم‌ تکلّم‌ و مۆانست‌ دارند؟ فرمود: بلی‌، اگر پرده‌ از جلوی‌ دیدگان‌ تو برداشته‌ شود، آنها را می‌بینی‌ که‌ حلقه‌ حلقه‌ نشسته‌ و با عمامة‌ خود یا چیز دگری‌ پشت‌ و ساقه‌های‌ پای‌ خود را به‌ هم‌ بسته‌ و بدین‌ طریق‌ نشسته‌ و گفتگو دارند. عرض‌ کردم‌: آیا آنها اجسامی‌ هستند یا ارواحی‌؟حضرت‌ فرمود: بلکه‌ ارواح‌ هستند، و هیچ‌ مۆمن‌ در زمینی‌ از زمین‌های‌ دنیا نمی‌میرد مگر آنکه‌ به‌ روح‌ او گفته‌ می شود که‌ به‌ وادی‌ السّلام‌ ملحق‌ شود ؛ و وادی‌ السّلام‌ بقعه‌ای‌ از بهشت‌ عدن‌ است‌.(3)
برزخ

اجتماع‌ ارواح‌ کفّار در بَرَهوت‌

در کتاب‌ «المُحتَضَر» شیخ‌ حسن‌ بن‌ سلیمان‌ در حدیث‌ طولانی‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌: أمیرالمۆمنین‌ علیه‌ السّلام‌ از کوفه‌ خارج‌ شد و همینطور می رفت‌ تا به‌ غَریَّین‌ (4)رسید ؛ و از آنجا نیز گذشت‌، و ما به‌ دنبال‌ او رفتیم‌ تا به‌ او رسیدیم‌ و دیدیم‌ که‌ به‌ پشت‌ بروی‌ زمین‌ دراز کشیده‌ و جسد مبارکش‌ به‌ زمین‌ بود و هیچ‌ زیراندازی‌ نداشت‌. قنبر عرض‌ کرد: ای‌ أمیرالمۆمنین‌! اجازه‌ می دهی‌ من‌ لباسم‌ را برای‌ شما در روی‌ زمین‌ پهن‌ کنم‌؟ فرمود: نه‌، آیا اینجا مگر غیر از خاک‌ و تربت‌ مۆمن‌، یا مزاحمت‌ با مۆمن‌ در نشیمنگاه‌ اوست‌؟ أصبغ‌ می گوید: ای‌ أمیرالمۆمنین‌! خاک‌ مۆمن‌ را می دانیم‌ و می‌شناسیم‌ که‌ در اینجا بوده‌ و یا آنکه‌ بعداً خواهد بود، لیکن‌ معنای‌ مزاحمت‌ با مۆمن‌ در نشیمنگاهش‌ را نفهمیدیم‌.حضرت‌ فرمود: ای‌ فرزند نُباتَه‌! اگر پرده‌ از برابر چشم‌های‌ شما کنار برود، می‌بینید ارواح‌ مۆمنین‌ را در این‌ ظَهر (در ظهر کوفه‌ که‌ وادی‌ السّلام‌ است‌) که‌ حلقه‌وار به‌ گِرد خود نشسته‌ و با یکدگر به‌ سخن‌ و گفت‌ و شنید مشغولند ؛ در این‌ ظهر روح‌ هر مۆمن‌، و در «وادی‌ بَرَهوت‌» روح‌ هر کافری‌ است‌. (5)

افرادی‌ که‌ به‌ مقام‌ قُرب‌ حضرت‌ احدیّت‌ عزّ وجلّ رسیده‌ و چشم‌ بصیرت‌ آنان‌ باز شده‌ باشد، همانطور که‌ أموات‌ به‌ صورت‌هائی‌ مجسّم‌ می شوند و زندگان‌ را می‌بینند، آنها هم‌ می توانند مردگان‌ را ببینند و با آنها تکلّم‌ کنند

مۆمنین‌ که‌ در وادی‌ السّلام‌ هستند در التذاذ و مسرّت‌ به‌ سر می برند و از جام‌ محبّت‌ و ولایت‌ سرمست‌، و سرشار در عشق‌ و بهجت‌ و سرورند، و لذا مرور زمان‌ برزخی‌ را تا قیام‌ قیامت‌ حسّ نمی‌کنند.ولی‌ کفّار که‌ دستشان‌ از علم‌ و معرفت‌ کوتاه‌ و جانشان‌ از جام‌ سرشار آب‌ زلال‌ ولایت‌ سیراب‌ نگشته‌ است‌ در خشکزار بَرَهوت‌ یَمَن‌ اجتماع‌ دارند.


کلام آخر:

طیّ زمان‌ اگر امر نسبی‌ باشد این‌ مسأله‌ را خوب‌ می رساند که‌ چقدر گذشت‌ زمان‌ برای‌ اهل‌ برهوت‌ سخت‌ و پر ماجرا و دراز و کوبنده‌ است‌ که‌ تو گوئی‌ هر لحظه‌ از آن‌ سال‌هاست‌؛ و برای‌ اهل‌ وادی‌السّلام‌ که‌ وادی‌ ایمن‌ است‌، چقدر راحت‌ و زودگذر و لطیف‌، تو گوئی‌ که‌ سالی‌ از آن‌ در یک‌ لحظه‌ طیّ می شود.

البتّه‌ افرادی‌ که‌ به‌ مقام‌ قُرب‌ حضرت‌ احدیّت‌ عزّ وجلّ رسیده‌ و چشم‌ بصیرت‌ آنان‌ باز شده‌ باشد، همانطور که‌ أموات‌ به‌ صورت‌هائی‌ مجسّم‌ می شوند و زندگان‌ را می‌بینند، آنها هم‌ می توانند مردگان‌ را ببینند و با آنها تکلّم‌ کنند.

پی نوشتها:
1- الزّمر،آیه 73.
2-«فروع‌ کافی‌» طبع‌ سنگی‌، ج‌ 1، ص‌ 67
3-همان،ج 1، ص‌ 66 و 67
4-«غَریَّیْن‌» دو ستونی‌ بود خارج‌ کوفه‌ در یک‌ فرسنگی‌ آن‌، و مردمی‌ که‌ از خارج‌ به‌ کوفه‌ می‌آمدند از آن‌ بعنوان‌ علامت‌ استفاده‌ می کردند . و بدین‌ جهت‌ نجف‌ را أرض‌ الغَریّ و یا أرض‌ الغَریّین‌ می گویند؛ یعنی‌ دشتی‌ که‌ پهلوی‌ این‌ دو ستون‌ واقع‌ است‌ .
5-«بحار الانوار» ج‌ 6، ص‌ 242 و 243
منبع:
1 - معادشناسی،ج3، محمد حسین حسینی طهرانی/
2 - زندگی پس از مرگ(پرسش ها وپاسخ های دینی) ،ج4،حسین سوزنچی