تاریخ نگارش : بیستم بهمن 1391
موانع تربیت در نهج البلاغه
مسعود ورزیده
تربیت، یکی از حیاتی‌ترین عناصر انسانی است که تمام خوبی‌ها و زشتی‌ها، سعادت‌ها و شقاوت‌ها به مصادیق آن برمی‌گردد. مهم این است که آدمی، راه صحیح را باز شناسد و طریقت آن را اراده نماید. امیرمۆمنان علی(علیه السلام) در سخنان گهربار خود به این نکته‌ی مهم پرداخته است.
کلید واژه : تربیت
ناشر : بخش نهج البلاغه تبیان


موانع تربیت در نهج البلاغه

تربیت، یکی از حیاتی‌ترین عناصر انسانی است که تمام خوبی‌ها و زشتی‌ها، سعادت‌ها و شقاوت‌ها به مصادیق آن برمی‌گردد. مهم این است که آدمی، راه صحیح را باز شناسد و طریقت آن را اراده نماید. امیرمۆمنان علی(علیه السلام) در سخنان گهربار خود به این نکته‌ی مهم پرداخته است.
«تفسیر موضوعی نهج‌البلاغه»
وظیفه حاکم اسلامى
قال علی(علیه السلام): فَأمَّا حَقُّکُمْ عَلی فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ وَتَوْفِیرُ فَیئِکُمْ وَتَعلِیمُکُمْ کَیلا تَجْهَلُوا وَتَأدِیبُکُم کَیما تَعْلَمُوا؛(1)
اما حق شما بر من آن است که از خیرخواهى شما دریغ نورزم و بیت المال شما را در راه‏شماصرف کنم و شما را تعلیم دهم، تا از جهل و نادانى نجات یابید و تربیتتان کنم تا آداب را فراگیرید.
حاکم اسلامى علاوه بر این که مسئول امر معاش و زندگى و اقتصاد جامعه مى‏باشد، متصدى دو امر مهم و اصلى دیگر نیز هست که عبارت باشد از "تعلیم" و "تربیت"؛ به دیگر سخن، والى هم متصدى امر "حیات محسوس" و هم متصدى امر "حیات معقول" جامعه است. هم باید در تأمین رفاه زندگى مادى مردم تلاش نماید و هم باید آنها را در مسیر سعادت ابدى راهنمایى کند.
زمامدار جامعه اسلامى نباید به یاد دادن محض، قناعت نموده، ذهن مردم را با مفاهیم خشک پر کند و در صدد سازندگى روحى آنها نباشد، بلکه علاوه بر «تعلیم»، «تربیت» هم لازم است.
مربى الهى
قال علی(علیه السلام): أَیهَا النَّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْباح واعِظٍ مُتَّعِظٍ وامْتَاحُوا مِنْ صَفْوِ عَینٍ قَد رُوِّقَتْ مِنَ الْکَدَرِ... لَیسَ عَلَى الإمامِ اِلّا ما حُمِّلَ مِنْ أمْرِ رَبِّهِ: الْإبْلاغُ فِی الْمَوْعِظَةِ، وَالْإجْتِهادُ فِی النَّصِیحَةِ، والْإحْیاءُ للِسُّنَّةِ، وَإقامَةُ الْحُدوُدِ على‏ مُسْتَحِقّیها، وَإصْدارُ السُّهْمان عَلى‏ أَهلِها فَبادِروُا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِیحِ نَبْتِهِ وَمِنْ قَبْلِ أنْ تُشْغلُوا بِأنْفُسِکُمْ عَنْ مُسْتَثارِ الْعِلْم مِنْ عِنْدِ أهْلِهِ وَانْهَوا عَنِ المُنْکَرِ وَتَناهَوْا عَنْهُ فَاِنَّما اُمِرْتُم بِالنَّهْىِ بَعْدَ التَّناهِی(2)
اى مردم! چراغ دل را از شعله گفتار گویندگان با عمل روشن سازید و ظرف‏هاى خویش را از آب زلال چشمه‏هایى که از آلودگى پاک است پر کنید. امام غیر از آنچه از طرف خدا مأمور است، وظیفه‏اى ندارد، امام وظیفه دارد: 1. با پند و اندرز فرمان خدا را ابلاغ نماید؛ 2. در خیر خواهى مردم کوشش نماید؛ 3. سنت خدا را احیاء کند؛ 4. بر مستحقان کیفر اقامه حدود نماید؛ 5. حق مظلومان را به آنان برگرداند.
در فراگیرى دانش بکوشید پیش از آن که درخت آن بخشکد و پیش از آن که به خود مشغول گردید؛ از معدن علم، دانش استخراج کنید. مردم را از منکر باز دارید و خود هم مرتکب نشوید، زیرا شما موظفید اوّل خود مرتکب گناه نشوید، آن گاه مردم را از آن نهى کنید.
"نوع حکومت و حاکمیت و مناسبات سیاسی" نیز می‌تواند از موانع و زمینه‌های تربیت شمرده شود. امیرالمۆمنین به همین دلیل، از اوضاع گذشته شکایت می‌کند و می‌فرماید: «خدایا، تو می‌دانی آن‌چه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیای ناچیز خواستن زیادت؛ بلکه می‌خواستیم نشانه‌های دین را به جایی که بود بنشانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم تا بندگان ستم‌دیده‌ات را ایمنی فراهم آید و حدود ضایع مانده‌ات اجرا گردد
جمله اخیر اشاره به یک واقعیت مسلم عقلانی دارد که تا انسان خودش چیزی را نداشته باشد نمی تواند به دیگران اهدا کند.ضرب المثلی در میان عرب است که می گویند:"چوبی که کج است چگونه ممکن است سایه آن راست باشد." اضافه بر این مردم سخنان کسی را که به گفتار خود پایبند نیست هرگز نمی پذیرند وبه خود می گویند:اگر او این سخنان را باور می داشت نخست خودش به آن عمل می کرد.
دنیا پرستی
موانع تربیت
امام(علیه السلام) درباب موانع تربیت،" دنیاپرستی و وابستگی به دنیا "را مهم‌ترین مانع تربیت آدمی قلمداد می‌کند؛ زیرا دنیا و آخرت دشمن و دو راه مخالفند.(3) ایشان به دنیا خطاب می‌کرد که « اى دنیا!از من دور شو!افسارت را بر گردنت انداختم،تو را رها کردم‏من از چنگال تو رهائى یافته،و از دامهاى تو رسته‏ام و از لغزشگاههایت دورى‏گزیده‏ام »)4) «ای دنیا، ای دنیا، از من دور شو، با خودنمایی فرا راه من آمده‌ای؟ یا شیفته‌ام شده‌ای؟ هرگز آن زمان که تو در دل من جای گیری فرا نرسد. هرگز، دور شو، دیگری را فریب ده، مرا به تو نیازی نیست، تو را سه طلاقه کرده‌ام که بازگشتی در آن نیست.»(5) اما آن‌چه در این بحث مهم است، تبیین چیستی دنیاست:
پس اگر تصویر صحیحی از دنیا داشته باشیم و زشتی‌ها و زیبایی‌های آن و مقدمه و مزرعه بودنش نسبت به آخرت را بشناسیم، در مسیر تربیت صحیح گام نهاده‌ایم. امام علی(علیه السلام) درباره‌ی دوستان خود می‌فرماید:
«دوستان خدا آنانند که به باطن دنیا نگریستند. هنگامی که مردم ظاهر آن را دیدند، و به فردای آن پرداختند، آن گاه مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند. پس آن‌چه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند، میراندند و آن را که دانستند به زودی رهایشان می‌کند، راندند. و بهره‌گیری فراوان دیگران را از دنیا خوار شمردند، و دست یافتنشان را بر بهره‌های دنیایی، از دست دادن (سعادت اخروی) خواندند».(6)
امام(علیه السلام) در یک حکمت حکیمانه‌ مردم را به تربیت خویش توصیه می‌کند و مربی بودن آن‌ها را نسبت به خویشتن گوشزد می‌نماید و راه تربیت را نیز رهانیدن نفس از عادت‌هایی که انسان بدان حریص است، معرفی می‌نماید.(7)
اى مردم! چراغ دل را از شعله گفتار گویندگان با عمل روشن سازید و ظرف‏هاى خویش را از آب زلال چشمه‏هایى که از آلودگى پاک است پر کنید. امام غیر از آنچه از طرف خدا مأمور است، وظیفه‏اى ندارد، امام وظیفه دارد: 1. با پند و اندرز فرمان خدا را ابلاغ نماید؛ 2. در خیر خواهى مردم کوشش نماید؛ 3. سنت خدا را احیاء کند؛ 4. بر مستحقان کیفر اقامه حدود نماید؛ 5. حق مظلومان را به آنان برگرداند
علاوه بر دنیاپرستی، "حجاب‌های نفسانی" نیز منشأ بی‌تمایلی به تربیت است.(8) "محیط و فرهنگ اجتماعی اگر از ارزش‌ها و آداب و سنن اسلامی و دینی برخوردار نباشد"، به عنوان مانعی در مسیر تربیت، تجلّی پیدا می‌کند. به همین دلیل، امام(علیه السلام) می‌فرماید: «در شهرهای بزرگ سکونت کن که جایگاه فراهم آمدن مسلمانان است و بپرهیز از جاهایی که در آن از یاد خدا غافلند و آنجا که به یکدیگر ستم می‌رانند و برطاعت خدا کم‌تر یاورانند.»(9)
"نوع حکومت و حاکمیت و مناسبات سیاسی" نیز می‌تواند از موانع و زمینه‌های تربیت شمرده شود. امیرالمۆمنین به همین دلیل، از اوضاع گذشته شکایت می‌کند و می‌فرماید: «خدایا، تو می‌دانی آن‌چه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیای ناچیز خواستن زیادت؛ بلکه می‌خواستیم نشانه‌های دین را به جایی که بود بنشانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم تا بندگان ستم‌دیده‌ات را ایمنی فراهم آید و حدود ضایع مانده‌ات اجرا گردد.»(10)
امام علی(علیه السلام) "مناسبات اقتصادی و نوع کسب و درآمد" را نیز از موانع و زمینه‌های تربیت و اصلاح معرفی می‌کند. درباره‌ی سلامتی کارگزاران می‌فرماید: «پس روزی ایشان را فراخ دار که فراخی روزی نیرویشان دهد تا در پی اصلاح خود برآیند، و بی‌نیازشان سازد تا دست به مالی که در اختیار دارند نگشایند، و حجّتی بود بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت ورزیدند».(11)علی(علیه السلام) به فرزند گرامی خود فرمود: «فرزندم، هرکس دچار فقر شود، به چهار خصلت گرفتار می‌شود: ضعف در یقین، نقصان در عقل، سستی در دین و کم حیایی در چهره؛ پس به خدا پناه می‌برم از فقر».(12)
نتیجه: تنها کسى مى‏تواند مربى انسان باشد که خود، انسان کامل و واصل به مدارج عالى انسانیت باشد. در این مسیر کسى مى‏تواند جلودار و راهنما باشد که خود راه را به خوبى طى کرده باشد.
قطع این مرحله بى‏همرهى خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهى‏
پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، خطبه 34.
2- همان، خطبه 105.
3- همان، حکمت 103.
4-همان، نامه‌ی 45.
5- همان، حکمت 77.
6- همان، حکمت 432.
7- همان، حکمت 359.
8- همان، خطبه‌ی 153.
9- همان، نامه‌ی 69.
10- نهج البلاغه، خطبه 131.
11- همان، نامه‌ی 53.

12- جامع الاخبار، ص110.
منابع:
تعلیم وتربیت در نهج البلاغه،عبدالمجید زهادت
جامعه علوى در نهج البلاغه، عبدالحسین خسروپناه