تاریخ نگارش : سی ام فروردين 1390
ناامیدی و عادت به گناه
فاطمه نصیری خلیلی
خدای متعال در فطرت همگان شناخت نیک و بد را قرار داده و توسط انبیای الهی انسان را از شیطان برحذر داشته است و بسیاری از مومنان نیز به تاثیر منفی شیطان و هوای نفس ایمان دارند، ولی در اثر وجود عواملی نمی توانند آنچنان که باید مقاومت نمایند و دچار لغزش و گناه می شوند.
کلید واژه : گناه- ناامیدی
ناشر : پایگاه شیعهها
** علت انجام گناه-عادت به گناه- توجیهات روانی گناه- ناامیدی
باید توجه کنیم که نیروهای اندیشه و تفکر نقش مهمی در به وجود آوردن مشکلات و همچنین حل آنها دارند . اندیشه و پندار و تفکر تنها در ذهن انسان باقی نمی ماند و طبق اصل حرکت و نیرو ، تأثیر آن در گفتار و احساس و رفتار ، و حتی در به وجود آمدن احتیاجات و تمایلات وی ، مؤثر است.
خدای متعال در فطرت همگان شناخت نیک و بد را قرار داده و توسط انبیای الهی انسان را از شیطان برحذر داشته است و بسیاری از مومنان نیز به تاثیر منفی شیطان و هوای نفس ایمان دارند، ولی در اثر وجود عواملی نمی توانند آنچنان که باید مقاومت نمایند و دچار لغزش و گناه می شوند.
که عوامل مذکور به شرح زیر است:
۱) ضعف در خداشناسی و سستی در ایمان به خدا وپیامبر و عدم رعایت دستورات دینی.
۲) ضعف در خودشناسی و نداشتن درک درست از خویشتن و فروکاستن ارزش انسانی.
۳) ضعف در شناخت حقایق امور و عدم شناخت پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی.
باید توجه کنیم که نیروهای اندیشه و تفکر نقش مهمی در به وجود آوردن مشکلات و همچنین حل آنها دارند . اندیشه و پندار و تفکر تنها در ذهن انسان باقی نمی ماند و طبق اصل حرکت و نیرو ، تأثیر آن در گفتار و احساس و رفتار ، و حتی در به وجود آمدن احتیاجات و تمایلات وی ، مؤثر است
اگر ما تصور کنیم که زندگی مانند بازار سوداگران است که انسان باید تنها به فکر خودش باشد و هر چه ممکن است بیشتر سود ببرد ، این اندیشه در حد فکر باقی نمی ماند و ما براساس آن انتخابهایی می کنیم که سبب واکنشهایی به صورت تجاوزها ، سوداگریها ، عدم رعایت حقوق دیگران و به ویژه انجام گناه می شود که همه زاییده همان اندیشه ذهنی اولیه هستند .
ما اغلب متحیریم که برای مشکلات روانی خود چه کار باید بکنیم ؛ مشکلاتی مثل ترس ، اضطراب ، بی تصمیمی، تنهایی و نا امیدی ؛ در حالی که اصل همه اینها از اندیشه ها و تفکرات ما ناشی می شود . غیر از هفت هنر شاید اساسی ترین و ضروری ترین هنر برای هر انسانی هنر تغییر اندیشه های نادرست به اندیشه های درست باشد .
شیوه تفکر و نحوه قضاوت ما که اغلب ، با آن ها برخورد سطحی کرده ایم ، یکی از پر پشتوانه ترین امور اجتماعی و فرهنگی است . نیروهای اندیشه ما مانند تأسیسات عظیم برق است . این تأسیسات می توانند تمام مشکلات ناشی از تاریکی یک کشور یا شهری را حل کنند ؛ ولی ممکن است ما از چنین تأسیسات عظیمی اطلاع نداشته باشیم و تصور کنیم که روشنایی منحصر به نور یک چراغ قوه ضعیف کوچک است که در دست داریم و فقط شعاع محدودی را می توانیم با آن روشن کنیم
« اهورا (خدای نیکی ) و اهریمن ( خدای بدی ) هر دو در وجود تو است ، انتخاب کن که می خواهی با اهریمن زندگی کنی یا با اهورا »
نکته مهم دیگر نقش و نیرویی است که ما در ارتباط با انتخاب کردن داریم ، به این معنی که ما خود را در این زمینه خیلی ناتوان تصور می کنیم . هنگامی که با مشکلی مواجه می شویم احساس می کنیم که در جبری غیر قابل تغییر قرار گرفته ایم . آنچه که سوابق تاریخ بشری در زندگی انسانها نشان می دهد داستان تغییر جبر به اختیار است . ممکن است جبرهایی هرگز در زندگی شکسته نشوند ، ولی بسیاری از آنها را می توان با جبری نیرومندتر به اختیار درآورد.
عنوان اصلی این تحقیق« ناامیدی » است . برخورد درست و سالم با نامیدی چیست ؟ آیا درست است هنگامی که اشاره ای به نقطه ضعفی در شخصیت ما می شود بی جا عصبانی شویم و از آن دفاع کنیم ؟ مثلاً اگر به ما بگویند متجاوز هستیم ، یا خود خواهیم ، یا حریص و طماع هستیم و… آیا درست است که از نقطه ضعف خود فرار کنیم ؟ آیا بجاست که نقطه ضعف خود را در ذهنمان نقطه مثبت و قدرت پنداریم ؟ نه ، اینها انواعی از پندارها ، برخوردها ، گفتارها و رفتارهای بی امید و مایوس کننده ما در ارتباط با نقاط ضعفمان است .
حال ببینیم برخورد درست با نقاط ضعف چگونه است ؟ مهمترین کار اینست که آنها را بفهمیم و درک کنیم ، نه اینکه از آنها دفاع کنیم و منطق سازی کنیم که آنها درست هستند . در واقع اغلب سه نوع برخورد نادرست با نقاط ضعف می شود :
۱) عده ای نقاط ضعف خود را نمی پذیرند ، و یا آنها را خیلی کوچک و بی اهمیت می پندارند . این دسته از نقطه ضعفهای خود غافلند .
۲) عده ای نقاط ضعف خود را بزرگ می کنند و خود را در دریای عمیقی از نقاط ضعف غرق می کنند ، البته با پندارشان نه با واقعیت . این دسته هم قادر به برخورد درست با نقاط ضعف خود نیستند .
۳-عده ای بر اثر بی تفاوتی و بی اعتنایی ، وجدان نقطه ضعف و نقطه قدرت در ذهنشان بیدار نیست . اینها در برابر هر پدیده ای عنوان « که چی ؟ » را بکار می بردند ، مثلاً می گویند : « که چی ، به فرض حالا نقطه ضعف هم نداشته باشم ؟» که هر سه دسته دچار یاس و ناامیدی هستند بخصوص دسته دوم و سوم.
برخورد سالمی که باید به شکل یک شخصیت بالغ با نقاط ضعف خود داشته باشیم این است که تحقیق و یقین کنیم که اولاً آیا نقاط ضعفی را که تصور می کنیم داریم صحت دارد یا نه . دوم اینکه آیا از آنها دفاع می کنیم یا آنها را محکوم کرده ایم . سوم اینکه آیا کسی که این نقاط ضعف را به ما گفته است واقع بینانه گفته یا سوءنیتی داشته است .
مقصود از تفکر درست در برابر نقطه ضعف این نیست که انسان اصلاً نقظه ضعف نداشته باشد زیرا چنین چیزی امکان پذیر نیست . زندگی ، انسان و تاریخ انسان برخوردی است از به وجود آمدن نقاط ضعف ، و در برابرش نقاط قدرت . در واقع جنگ میان این نقاط ضعف و قدرت است که انسان را به سوی تکامل و پیشرفت و دوری از گناه هدایت می کند . بنابراین باید مراقب باشیم که دچار کمال پرستی ناسالم و افراطی نشویم . هر انسانی بطور اجتناب ناپذیر گرفتار نقاط ضعف می شود و نباید به این سبب احساس بی اعتباری و بی ارزشی و ناامیدی کند:
*** تعدادی از ویژگیهای انسان ناامید:
۱) وجود خلق افسرده در بخش عمده روز و تقریبا همه روزه (احساس پوچی)یا گریان بودن.
۲) کاهش قابل ملاحظه علاقه نسبت به همه فعالیت ها در بخش عمده روز تقریبا همه روزه.
۳) کاهش قابل ملاحظه وزن یا افزایش قابل ملاحظه وزن
۴) بی خوابی یا خواب زدگی تقریبا همه روزه
۵) بی قراری یا کندی روانی حرکتی تقریبا همه روزه
۶) خستگی یا از دست دادن انرژی تقریبا همه روزه
۷) احساس بی ارزشی یا احساس گناه افراطی یا بی مورد تقریبا همه روزه
۸) کاهش توانایی تفکر یا تمرکز یا تصمیم گیری تقریبا همه روزه
۹) افکار عود کننده درباره مرگ(اندیشه پرداز ی خودکشی مکرر بدون نقشه خاص)
▪ جدول نتایج مقایسه واکنشهای افراد در شرایط برابر
مقابله های هیجان اور افراد مقاوم و امیدوار/مقابله های هیجان اورافراد اسیب پذیر و ناامید
ورزش/خودکشی
گردش/ابراز احساسات منفی به دیگران
پیاده روی/تخریب اموال دیگران
نقاشی/حمله به دیگران
مشغول شدن به کار و فعالیت/خود خوری
دعا/فرار
نذر و نیاز/انزوا
درد دل/مصرف مواد مخدر
به طور موقت کنار کشیدن
- می توانند خواسته های خود را مطرح سازند.
- فعالیتهای زندگی آنان متعادل است، به فعالیتهای متنوع می پردازند، با دوستانشان روابط سالم برقرار می کنند، غذای خوب ومناسب مصرف می کنند، سیگار نمی کشند.
- از زندگی لذت می برند، می خندندو خوش مشرب هستند.
۱۰) به اندازه توان خود مسئولیت می پذیرند.
- به هنگام انجام کارهای خسته کننده به اندازه کافی به خود استراحت می دهند.
۱۱) حوادث تهدید کننده را به هدفهای ارزشمند و حوادث مثبت متعادل می کنند.
- به آینده امیدوارند.
ـ مصرف داروهای روان گردان
- نمیتوانند نیازها و حقوق خود را مطرح سازند
- به کارهای ملال آور و کسل کننده تن می دهند.
- عاداتی دارند که به سلامتی آنها لطمه میزند (نظیر پرخوری، ورزش نکردن، بی توجهی به سلامت خود و سیگار کشیدن)
- عصبی، پرخاشگر و انزوا طلب هستند. از شوخی می پرهیزند و روابط آنها با دیگران سرداست.
- زندگی را موقعیتی دشوار تلقی می کنندو کمتر احساس آرامش می کنند.
- خود را ناتوان از کنترل حوادث می دانند و به خاطر حوادث، خود و دیگران را سرزنش می کنند.
- نسبت به آینده احساس ناامیدی دارند
● راههای مقابله با ناامیدی
۱) تقویت ایمان
۲) توکل به خدا
۳) امید به آینده
۴) احساس کنترل
۵) احساس تعهد و مسئولیت
۶) احساس مبارزه طلبی (چالش جویی)
۷) شاداب زیستی
۸) توانایی ابراز وجود