تاریخ نگارش : سی ام فروردين 1390
ارزشهاى قرآنى
فاطمه نصیری خلیلی
نویسنده: آیت اللّه محمد هادى معرفت
کلید واژه : ارزش‌ها، فطرت، عقل، علم
ناشر : اندیشه حوزه ، تابستان 1374 - شماره 1 | مرکز آل‌البیت
ارزشهایى که قرآن , مبناى تعالیم خود قرار داده است , عبارتند از:
1ـ فطرت سلیم (نهاد پاک انسانى )
2ـ عقل رشید (خرد و اندیشه تابناک )
3ـ علم تکامل یافته (دانش پیشرفته )
قرآن , تمامى تعالیم عالیه خود را بر این سه استوار کرده است .
از فطرت دم مى زند وتعالیم خود را با فطرت پاک انسانى , دمساز و همساز مى داند, فطره اللّه التى فطرالناس علیها.
خـرد تـابناک انسان را شاهد مى گیرد, او را به قضاوت مى خواند و راه اندیشه و تعقل را به انسانها گوشزد مى کند, فمالکم کیف تحکمون .
بـعلاوه , براى علم و عالمان ارزش فراوان قائل است .
دعوت خود را به آنان متوجه مى کند و آنان را یگانه پاسخ دهنده مثبت قرآن , به شمار مى آورد, زیرا تمامى تعالیم و دستورات خود را که با حکمت آمـیـخـته است , صرفا براى دانشمندان قابل پذیرش مى داند, و ما یعقلها الاالعالمون .
عالمان نیز, متقابلا قرآن را ارج نهاده , پیوسته آن را مورد عنایت خود قرار داده است و همسوى فطرت و عقل , از آن بهره هاى کافى برده اند و مى برند.
اینک نمونه هایى در این زمینه : 1ـ فطرت اساس دین است : در سوره روم آیه 30 چنین مى خوانیم : فـاقم و جهک للدین حنیفا فطره اللّه التى فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق اللّه ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون .
(بـا تـمـام وجود, خود را آماده پذیرش دین و آیینى کن که کاملا پاک و منزه از آلودگیهاو پیرایه هـاسـت و برخواسته از فطرت پاک انسانهاست که خداوند آنان را بر چنان فطرتى آفریده و هرگز بـرآنچه خدا آفریده تغییر و تبدیلى نیست ), کنایه از آن که هرگونه تحریف و تبدیل در آیین الهى , برخلاف فطرت عمل کردن است .
این است دین استوار الهى , گرچه بیشتر مردمان آن ناآگاهند.
امام ششم , جعفر بن محمد صادق ـ علیه السلام ـ پیرامون آیه مى فرماید: فطرت الهى همانا توحید است .
امـام پنجم , محمد بن على باقر ـ علیه السلام ـ مى فرماید: شریعتى که نوح آورد برآن بود که خدا را به یگانگى و اخلاص پرستش کنند, و از هرگونه شرک دورى گزینند, و این همان فطرتى است که خداوند مردم رابر آن آفریده .
هـمـچنین مى فرماید: خداوند مردمان را بر شناخت پروردگار خویش آفریده است واگر چنین نـبـود, هـیـچ کـس نمى دانست که پروردگارش و روزى دهنده اش کیست .
حدیث معروف کل مـولـود یولد على الفطره نیز در همین زمینه وارد شده است .
امام باقر(ع ) مى فرماید: یعنى على المعرفة بان اللّه خالقه .
اصـل حدیث از پیغمبر اکرم ـ صلى اللّه علیه و آله و سلم ـ وارد شده است یعنى :هرکس که زاییده مى شود, بر فطرت پاک زاییده مى شود, که همان شناخت خدا به پاکى است .
علامه طباطبایى در این زمینه تحقیقى متین و فراگیر دارد ((1)).
2ـ حاکمیت عقل در پذیرش حق : قـرآن پـیـوسته عقل را حکم قرار داده , مردم را به پیروى از خرد, رهنمون مى سازد وبه اندیشه و تفکر ترغیب مى کند.
جـمـلـه افلا تعقلون (چرا نمى اندیشید) مکررا در قرآن آمده است و همچنین جمله هاى لعلکم تـعـقـلـون (باشد که بیندیشید), لقوم یعقلون (براى مردمى که بیندیشد), و ان کنتم تعقلون (اگر بیندیشید).
قـرآن پـیـوسته عقل را حکم قرار داده , مردم را به پیروى از خرد,رهنمون مى سازد و به اندیشه و
تفکر ترغیب مى کند در سوره حج , ایه 46 آمده است : افلم یسیروا فى الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها.
(چرا در پهناى زمین به حرکت در نمى آیند تا داراى عقل و اندیشه گردند.
) همچنین در سوره ق ایه 50 آمده است : ان فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب او القى السمع و هو شهید.
(در این بیانات , یادآورى است براى کسانى که داراى تعقل باشند یا گوش و هوش خود را فرا داده , حـضور به هم رسانیده باشند) یعنى خود را براى پذیرش مطالب آماده درست کرده باشند و حاضر مجلس بوده باشند.
حضرت امام على ـ علیه السلام ـ در زمینه انگیزه بعثت انبیا چنین مى گوید: و واتر الیهم انبیاه لیستادوهم میثاق فطرته , و یذکروهم منسى نعمته , و یحتجواعلیهم بالتبلیغ , و یثیروا لم دفائن العقول ...
((2)).
(پیامبران را پیاپى بر مردم فرستاد تا پیمان فطرت را از آنان دریافت کند و نعمتهاى فراموش شده را یادآور شود و بر آنان حجت را تمام کند که آنچه باید به آنان گوشزدکند, کرده باشد و نیز آنچه را که در نهان خردشان نهفته است , برانگیزد و برملاسازد).
لـذا امام صادق ـ علیه السلام ـ عقل را حجت خدا, بلکه یک حجت اصیل و پیامبردرونى انسانها به شمار مى آورد که پیامبران به یارى آن شتافته اند.
بـه هـشـام بـن الحکم (یکى از دانشمندان و از اصحاب وى ) مى فرماید: یا هشام ان للّه على الناس حـجـتـیـن : حـجـة ظـاهـره و حـجـة بـاطنة , فاما الظاهره فالرسل والانبیا والائمة ,و اما الباطنة فالعقول ((3)).
(بـراى خـداونـد بر مردم دو حجت است , یکى برونى و دیگرى درونى , برونى انبیا وپیشوایان دین مى باشند و درونى خرد انسانها است ).
قـرآن کـسانى که در حجاب ظلمت قرار گرفته و از تعقل و اندیشه دور شده اند راشدیدا نکوهش مى کند: افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها.
(آیا در قرآن نمى اندیشند یا آن که بر دلهاى آنان قفلهاى غفلت زده شده است آمحمد / 24) جایى دیگر مى گوید: فانها لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى الصدور (هـمـانا کورى و نابینایى نه آن است که در چشمهایش فراآید بلکه کورى و نابینایى آن است که بر دلهاى در سینه نهفته آنان فرو آمده است ـ حج / 26).
بـالاخـره , قـرآن در تشخیص حق از باطل و شناخت راه راست از راههاى انحرافى ,عقل انسانى را حکم قرار داده است تا وى چگونه بیندیشد: افمن یهدى الى الحق احق ان یتبع ام من لا یهدى الا ان یهدى فمالکم کیف تحکمون (آیـا آن کـس که به حق رهنمون است , به پیروى سزاوارتر است یا آن که خود راه به جایى نمى برد, مگر آن که او را راه نمایند.
شما را چه مى شود.
چگونه قضاوت مى کنید.
ـ یونس /35), یعنى اندیشه و خرد خود را به کار گیرد.
نـیز مى فرماید: خداوند, موقعى که عقل را آفرید, آن را مورد آزمایش قرار داد ودستور فرمود: برو, رفـت .
بـیا, آمد.
آنگاه فرمود: قسم به عزت و جلال خویش , هیچ خلقى را بهتر و مورد پسندتر از تو نیافریده ام .
هرکس بیشتر مورد عنایت ما باشد,کامل ترین عقلها را به او مرحمت مى کنیم .
آن گاه خطاب به عقل فرمود: اما انى ایاک آمر, و ایاک انهى , و ایاک اعاقب , و ایاک اثیب (مر تو را مورد تکلیف ,امر و نهى , و عقاب و ثواب , قرار مى دهم ) از همین جاست که مساله حسن و قبح عقلى نشات مى گیرد ((4)).
3ـ ارزش علم در بینش دینى : قرآن , در بینش دینى یگانه ارزش را از آن دانشمندان مى داند و بس , و تلک الامثال نضربها للناس , و مـا یـعـقـلـهـا الا الـعالمون (مثلهاى پندآموز را که براى مردم مى آوریم ,جز دانایان آن را درک نمى کنند ـ عنکبوت / 430).
یعنى : دانشمندانند که به حقیقت و هدف آن پى مى برند و صرفا به ظاهر مثال بسنده نمى کنند.
امام صادق ـ علیه السلام ـ پیرامون آیه مى فرماید: عقل و علم به هم پیوسته اند ((5)).
در جاى دیگر, راسخین در علم را شایسته پى بردن به راز درونى قرآن مى داند, و مایعلم تاویله الا للّه والراسخون فى العلم , (راسخین در علم , کسانى هستند که سابقه علمى آنان روشن است و پیوسته درپژوهشهاى علمى خویش استوار مى باشند ـ ال عمران / 7).
لذا در سوره نسا آیه 162 مى گوید: لکن الراسخون فى العلم والمومنون یومنون بما انزل الیک , (کـسـانى که بر دانش خود استوار هستند و نیز مومنان راستین , به آنچه بر تو نازل گردیده است ایمان مى آورند).
و یرى الذین اوتوا العلم الذى انزل الیک من ربک هوالحق (دارندگان علم , بینش آن را دارند که تشخیص دهند آنچه برتو فرو فرستاده شده حق است ـ سبا/ 6).
راسـخین در علم , کسانى هستند که سابقه علمى آنان روشن است وپیوسته در پژوهشهاى علمى خویش استوار مى باشند در سوره فاطر آیه 35 در وصف دانشمندان چنین مى خوانیم : انما یخشى اللّه من عباده العلما (تنها دانایانند که از خدا پروا دارند), زیرا به راز هستى پى برده اند و مبدا و معاد راباور دارند.
قرآن , از این روى , بالاترین و والاترین مقام را براى دانش و دانشمندان قائل مى باشد: یـرفـع اللّه الـذیـن آمـنـوا منکم والذین اوتوا العلم درجات , (مومنان راستین , وپویندگان علم , پیوسته , نزد پروردگار, بر درجات آنان افزوده مى شود ـ مجادله /11).
چنین است که قرآن , دانشمندان را در ردیف فرشتگان مقرب , از شهادت دهندگان به توحید ذات جـلال و جـمال گرفته است : شهد اللّه انه لا اله الا هو والملائکه واولوا العلم ...
(ال عمران / 18).
زهى شرف والا.

--- پاورقى ---
1- رک : المیزان , ج 6, ص 195 ـ 203.
2- نهج البلاغه , خ 4.
3- اصول کافى , ج1 , ص 16.
4- همان , ص 11.
5- همان , ص 14.