تاریخ نگارش : اول ارديبهشت 1390
قرآن خود را توصیف می کند!!!
فاطمه نصیری خلیلی
بدون تردید نزدیکترین و بهترین راه شناخت و بهرهبرداری از قرآن، رهنمودهای روشنگرانه خودِ این کتاب بزرگ است.
نخستین گام ورود به سرچشمه جوشان رهنمودهای نورانی و نجاتبخش این کتاب بزرگ هدایت و انسانسازی، گوش جان سپردن به بیانات صادقانه خود قرآن درباره قرآن است.
کلید واژه : قرآن، ذکر، فرقان
ناشر : کلوب قرآن کتاب دین من
بدون تردید نزدیکترین و بهترین راه شناخت و بهرهبرداری از قرآن، رهنمودهای روشنگرانه خودِ این کتاب بزرگ است؛ چرا که در آیاتی بیشمارْ ضمن اشاره به حقیقت قرآن کریم و اهداف بزرگ آن، راه و شیوههای صحیح استفاده از این کتاب آسمانی هم تبیین گردیده است. همچنین به موانع بهرهبرداری ازآموزههای آن و علل محرومماندن افراد از زلال معارف حیاتبخش این اقیانوس بیکران الهی اشاره شده است. بر این اساس، نخستین گام ورود به سرچشمه جوشان رهنمودهای نورانی و نجاتبخش این کتاب بزرگ هدایت و انسانسازی، گوش جان سپردن به بیانات صادقانه خود قرآن درباره قرآن است.
*اوصاف و عناوین قرآن
قرآن کریم به مناسبتهای مختلف، از این کتاب با القاب و اوصاف گوناگونی یاد میکند.
درباره علت و انتخاب این اوصاف و اسامی، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. مفسّر بزرگ، ابوالفُتوح رازی (م 552 ق) در مقدمه کتاب تفسیرش، برای قرآن 43 نام آورده است. «حَرالِّی» یکی از دانشمندان بزرگ علوم قرآنی، کتابی در اینباره نوشته و در آن، نود اسم یا وصف برای قرآن ذکر کرده است. هر یک از اسمهای قرآن، به ابعاد ویژهای از عظمت وجودی معجزه ابدی خاتم پیامبران دلالت دارد. بعضی از اسامی این کتاب آسمانی عبارتند از: قرآن، فرقان، نور، بصائر، ذکر، رحمت، شفاء، حکیم، مجید، مبارک، مُهَیْمِن، عظیم، برهان و... .
*نور
یکی از اسامی قرآن کریم «نور» است. در تعریف این واژه گفتهاند: نور، چیزی است که هم خودش روشن و آشکار است و هم موجب آشکار شدن اشیا و امور دیگر میشود. از این واژه، در مجموع 43 بار در قرآن استفاده شده است. اندیشمندان علوم قرآنی در تبیین علت نامگذاری قرآن به نور گفتهاند: آیات این کتاب، از بسیاری از اسرار نهان نظام هستی پرده برمیدارد. انسان نیز در پرتو روشنگریهای آنْ راه سعادت و نیکبختی را میشناسد و با اطاعت از رهنمودهای آن، از گرایش به انحراف و گمراهی اعتقادی و معنوی در امان میماند. در تعبیر قرآن، نور دو گونه است: نور ظاهری و نور معنوی، و سرچشمه نورانیّت قرآن، ذات مقدس خداوند متعال است و مؤمن با پیروی از این نور، میتواند تاریکیهای تباهی و هواهای نفسانی را پشت سر بگذارد.
*ذکر
یکی دیگر از نامهای قرآن «ذکر» است. در مجموعِ آیات قرآن کریم، کلمه ذکرْ بیش از 63 بار آمده، اما فقط هشت بار به عنوان وصفی برای قرآن ذکر شده است. در علت نامیدهشدن قرآن به این نام گفتهاند: مجموعه آیات کتاب آسمانی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در بردارنده اموری چون: موعظه، پند و اندرز، و خبر دادن از سرگذشت اقوام گذشته است. همچنین در بخشی از آیات آن، گاه قسمتی از حقایق دنیا و آخرت به صورت مختصر، و در مواردی به گونهای مفصل بیان شده است تا انسانها، هم از سرگذشت گذشتگانْ و هم از یادآوری وقایع و حقایق دنیا و آخرت پند گیرند و از مسیر هدایت منحرف نشوند.
*فرقان
در برخی از آیات قرآن، از این کتاب با واژه «فرقان» یاد شده است. این واژه شش بار در قرآن ذکر شده، ولی همیشه به عنوان نام و یا صفت آن به کار نرفته است. در آیه اول سوره فرقان میخوانیم: «خجسته باد کسی را که بر بنده خود فرقان فرو فرستاد تا هشدارْدهندهای برای جهانیان باشد».
بر این اساس دلیل نامیدن فرقان بر این کتابْ آن است که آیات قرآنْ همواره بین حقّ و باطل جدایی میافکند و آنها را از همدیگر متمایز میکند و به این ترتیب، به اختلاف اعتقادیِ میان انسانها پایان میبخشد. از نظر علم لغت، واژه فرقان، مصدر و به معنای فرق گذاشتن است که به معنای فارق، یعنی فرق گذارنده و جدا کننده به کار رفته است.
*قرآن
«قرآن» مشهورترین نام کتاب آسمانی ما مسلمانان است. این واژه، به معنای خواندن است و در آغاز، به صورت وصفی برای کتاب آسمانیِ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به کار رفته، ولی به تدریجْ اسم خاصّ آن شده است. درباره علت نامگذاری این کتاب با واژه قرآن گفتهاند:
این وصف از این رو است که خداوند این کتاب را برای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله خوانده است؛ همچنین این کتابْ مرتبهای از کلام الهی است و چون مرتبه اعلا و مقام حقیقیِ آن بسی بالاتر از آن است که در قالب لفظ بگنجد، خداوند بر مردم منّت نهاده و آن را به اندازهای که به صورت الفاظ خواندنی درآید، تنزل داده است تا مردمان معانی آن را درک کنند.
*کتاب
یکی از نامهای قرآن «کتاب» است. لغت شناسان معنای آن را گردآوردن و ثبت کردن گفتهاند، ولی در اصطلاح، این واژه به معنای نوشتن و نوشته به کار میرود. در تبیین اطلاق واژه کتاب به قرآن، نظرات گوناگونی ذکر شده است که از آن جمله است:
به قرآن از آن جهت کتاب گفته شده که معنای آن عبارت از مکتوب شأنی است؛ یعنی نوشتنی، همانگونه که اِله به معنای پرستیدنی و قرآن به معنای خواندنی آمده است؛ بنابراین، کتاب یعنی چیزی که نوشتنی است. «سُیوطی»، از عالمان علوم قرآن، دراینباره مینویسد: قرآن را از آن رو کتاب نامیدهاند که در آن، انواع علوم، قصص و اخبار جمع شده است. واژه کتاب، حدود 230 بار در قرآن آمده است.
*کلام
واژه «کلام» از دیگر نامهای قرآن است که تنها چهار بار در این کتاب شریف به کار رفته است. این واژه در سه مورد همراه با مضاف الیه «اللّه» است. مفسران در علت نامیدهشدن قرآن با واژه کلام میگویند: قرآن را کلام نامیدهاند، زیرا در زیباییِ ترکیب لفظی و آهنگ و ترکیبْ به گونهای است که در دلها نفوذ میکند و شنونده از شنیدن آن متأثر میشود، چنانکه در تاریخ آمده است، غیرمسلمانانِ بسیاری با شنیدن آیاتی از قرآن، آنچنان تحت تأثیر قرار گرفتهاند که اسلام آوردهاند. در مواردی هم که این واژه به صورت «کلام اللّه» آمده، مراد از کلام، مطلق سخن و دستور است.
*موعظه
گاهی در توصیف قرآن، از آن به موعظه، پندی برای پرهیزکاران، موعظهای از جانب خدا و... تعبیر میشود. موعظه، اسم مصدر و به معنای پند و اندرز است. در تعریف آن مینویسند: موعظه، در حقیقت عبارت است از چیزی که موجب رقّت و نرمی دل میشود و آنرا به سوی خدا و پذیرفتن حق مایل ساخته، از سرکشی و عصیان باز میدارد؛ بنابراین، موعظه نه تنها برای فهماندن مطلب، بلکه برای نرم کردن دل انجام میگیرد. این واژه، نُه بار در قرآن به کار رفته است. اندیشمندان علوم قرآنی معتقدند که علت نامگذاری قرآن کریم به این واژه آن است که مردم میتوانند از اخبار، قصص، احکام، رویدادها، عذابهای گناهکاران و نعمتهای صالحان که در قرآن از آنها یاد شده، پند گیرند.
*شفاء
«شفاء» یکی دیگر از اوصاف است که در برخی از آیاتْ به قرآن اطلاق میشود. این تعبیر، چهار بار در قرآن آمده است. شِفاء مصدر و به معنای بهبود بخشیدن و درمان کردن بیماران، و در معنای اسم مصدری، به معنای بهبودی و درمان است. گاهی هم شفاء به دارو و هر چیزی که سبب بهبودی باشد اطلاق میشود. قرآن شفاء گفته شده، زیرا مجموعه معارف قرآنی، همانند بسیاری از نعمتهای الهی، مایه شفای انسان، بهویژه از بیماریهای روحی نظیر کفر، نادانی، گمراهی، کینهتوزی و... است و از طریق برطرف ساختن این امراضِ معنوی، بسیاری از ناراحتیهای جسمانی ـ که ریشه روحی و روانی دارد ـ برطرف میشود.
*وحی
در دو آیه، از قرآن به عنوان «وحی» یاد شده است و در یک جا میفرماید، قرآن یگانه معرفت وحیانی است که به رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله وحی میشود. در اصل، وحی به معنای سرعت است؛ سپس کلمه وحی به هرگونه فهماندن پنهانی اطلاق شده است. در اصطلاح اندیشمندان اسلامی، وحی به معنای القای مطلبی از سوی خداوند متعال به پیامبران است که اشکال گوناگونی دارد: گاه با واسطه است و گاه بی واسطه؛ گاهی دیگران هم آن را میشنوند و گاه نمیشنوند؛ زمانی از طریق مکتوبی است که پیامبران میبینند و وقتی مطلبی است که به قلبشان الهام میشود؛ علت اطلاق وحی به قرآن این است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله معارف قرآن را از سوی خداوند متعال، به صورتی که برای دیگران غیرمحسوس بود، دریافت میکردند.
*حکیم
«حکیم» از جمله اوصافی است که در برخی از آیات، به عنوان صفتی برای قرآن ذکر شده است. این تعبیر 97 بار در قرآن کریم آمده و به معنای استوار، مُتقَن، دارای حقیقت، فرزانه و... به کار میرود. در اینکه چرا به قرآن حکیم گفتهاند، احتمالاتی داده شده که از جمله آنهاست: با حکمت بودن، عدم اختلاف و تناقض در بین آیاتش، عدم نسخ آن، محفوظ ماندن آن از هر گونه تغییر و تحریف، حاکم بودن آن بین حق و باطل، حلال و حرام و بهشت و جهنم و... . در هر حال، مناسبترین توجیه آن است که: از آنجا که آیات قرآن با نظم و انسجام بسیار شگفتانگیز و معانی و مفاهیم بدیع و تازه، و در عین حال استوار و مُتقَن تدوین شده است و به لطف خداوند متعال، تا ابد از هرگونه تبدیل و تحریف محفوظ خواهد ماند، به آن حکیم گفتهاند.
*هُدی
در برخی از آیات، با تعابیر گوناگونی از قرآن کریمْ به عنوان کتاب هدایت یاد شده است. از آنجا که انسان برای رسیدن به کمال شایسته است، باید خود را بشناسد و هدف از آفرینش و راه کمال و سعادتش را تشخیص بدهد. خداوند متعال، رسولان الهی و کتابهای آسمانی را به منظور تحقق همین هدف فرستاده است. قرآن کریم، کاملترین کتاب هدایت و عالیترین برنامه زندگی است. واژه «هدی» که به عنوان صفت قرآن در آیاتی به کار رفته، 85 بار در مجموع آیات الهی ذکر شده است. قرآن به این دلیل که وسیله هدایت است و هیچگونه گمراهی در آن راه ندارد، به «هدی» نامگذاری شده است. خداوند در آیات قرآن، از هدایت با تعابیری چون هُدی، یَهدی، هادی و... یاد کرده است.
*صراط مستقیم
تعبیر «صراط مستقیم»، 43 بار در قرآن کریم به کار رفته است. صراط مستقیم، راهی است که خدای سبحان برای هدایت انسان معیّن کرده است. آغاز این راه، در فطرت الهی همه انسانها و پایان آن، لقای خداوند است. در آیات قرآنی، از مجموعه تعالیم قرآن مجیدْ به عنوان صراط مستقیم یاد شده، و همواره به انسانها تأکید میشود که از رهنمودهای این کتاب هدایتگر تبعیّت کنند؛ چرا که در بین تمام راهها، این صراط مستقیم است که نزدیکترین و سالمترین راهِ رسیدن به خداست و هیچگونه شک و تردید و ابهامی در آن وجود ندارد. انسان از طریق پیمودن این مسیر تعالی، به مقام کمال میرسد و ثبات قدم در این راه، تمام وسوسههای شیطان را که همواره در کمین انسان است، نقش بر آب میسازد.
*برهان
یکی از اوصافی که در سرتاسر قرآن، هشت بار به این کتاب بزرگ اطلاق شده، «برهان» است. در علت نامیدهشدن قرآن به نام و صفت برهان، گفته شده که چون خداوند متعال دلیل صحت و درستی نزول آن، و نیز دلیل درستی مضامین و مباحثی که در آن آمده را در جای جای آیات قرآن قرار داده، به قرآن، برهان هم گفته میشود.
آیت اللّه جوادی آملی در اینباره مینویسد: «قرآن کریم محتوایی دارد که با فطرت درونی انسانها هماهنگ و با جهان بیرونی مطابق است و از نظر شکل و قالب بیان هم به صورت برهانی روشن و با دلیل قاطع است؛ اگر درباره خود میگوید که کلام خداست با دلیل میگوید... و اگر به توحید و دین و وحی و رسالت و معاد رهنمون میشود، دلیل هر کدام را به همراه آن میآورد»؛ پس به این دلیل، خود را برهان مینامد.
*مجید
واژه دیگری که در برخی آیات قرآنی، از آن به عنوان توصیف این کتاب سترگ یاد شده، «مجید» است. این کلمه، چهار بار در سرتاسر قرآن تکرار شده، ولی فقط در دو موردْ نام و وصف برای قرآن قرار گرفته است. در تبیین اصل معنای واژه مجید گفته شده که این واژه، در اصل به معنای وسعت است و گاهی در توصیف اصل ذات اقدس خداوند متعال نیز به کار میرود و این استعمال، به لحاظ وسعت بیمنتهای رحمت وجودی باری تعالی است و در مورد قرآن نیز چون کلام الهی، از آن دسته از مخلوقات خداوند است که از ارزش و مقام و منزلت والایی برخوردار و دارای برکات بسیارْ فراوانی است، به مجموعه آیات و معارف پربرکت آن مجید اطلاق شده است.
*عزیز
یکی دیگر از اوصاف قرآن «عزیز» است. در برخی از آیات، از مجموعه قرآنْ با صفت عزیز یاد شده است. از آنجا که آیات و معارف قرآن کریم، حقّ محضاند، هیچگونه باطلی به آن راه نمییابد و هیچ تفکر و اندیشهای بر آن غلبه پیدا نمیکند؛ در نتیجه، در توصیف آنْ از واژه عزیز استفاده شده است. عزیز در لغت به معنای دشوار، نیرومند، پیروز و شکستناپذیر به کار رفته است. این واژه، گر چه 99 بار در مجموعه آیات قرآن کریم به چشم میخورد، اما در همه موارد، به عنوان توصیف قرآن به کار نرفته است. برخی از اندیشمندان علوم قرآنی، در علت توصیف قرآن با واژه عزیز نوشتهاند: چون کسی نمیتواند با آن به تحدّی برخیزد، قرآن عزیز نامیده شده است.
** نام و اوصاف دیگر قرآن
برای قرآن کریم، نامها و اوصاف زیادی ذکر شده است و حتی برخی از اندیشمندان علوم قرآنی، در اینباره کتابهای مفصلی به نگارش در آوردهاند و برخی، حدود نود اسم برای قرآن ذکر کردهاند که از جمله آنها این اسامی و اوصاف است:
فصل، قَیِّم، تصدیق، مصدّق، متشابه، مَثانی، ثقیل، مبارک، عظیم، علیّ، وحی، رحمت، بشیر، بُشری، نذیر، عزیز، تذکره، ذکری، بصائر، تفصیل، بلاغ، حکمت، بیّنه، تبیان، علم، صدق، حقّ، حقّ الیقین، آیات، تنزیل، کلام اللّه، قول، حدیث، صُحف، مبین، حَبْل، عدل، امر، عُروة الوثقی، مرفوعة مطهّره، بیان، و... .
منابع و مآخذ
1. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، بهاءالدین خرمشاهی، ج 2، انتشارات دوستان و ناهید، چ 1، پاییز 1377.
2. سروش آسمانی سیری در مفاهیم قرآنی، کاظم محمدی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ 1، تابستان 1381.
3. علوم قرآنی، آیت اللّه معرفت، مؤسسه فرهنگی انتشارات التمهید، چ 1، بهار 1378.
4. قاموس قرآن، آیت اللّه سید علی اکبر قریشی، دارالکتب الاسلامیه، چ 8، سال 1361.
5. قرآن در قرآن، عبداللّه جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چ 1، بهار 1378.
6. قرآنشناسی، آیت اللّه مصباح یزدی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمهالله ، چ 2، بهار 1380