تاریخ نگارش : سی ام ارديبهشت 1390
درخشش زنان مسلمان در عرصه ی علم و فرهنگ در صدر اسلام
ابراهیم چراغی
زنان صدر اسلام که از جاهلیتی تاریک رهایی یافته بودند با الهام از آیات قرآن و سنت نبوی در بسیاری از عرصه های زندگی خوش درخشیدند، اما سوگمندانه دیری نپایید که آداب و رسوم جاهلی در شکلی جدید ـ که عمدتاً رنگ تقدس نیز بر چهره داشت ـ به جامعه ی اسلامی بازگشت و آموزه های وحیانی را به کناری زده، جفایی بزرگ بر زنان رواداشت و آنها را از بسیاری از فعالیت ها از جمله حق فراگیری دانش ـ که خداوند به نوع انسان عطا کرده بود ـ محروم ساخت.
نویسنده ی محترم در مقاله ی حاضر به درخشش زنان مسلمان در عرصه ی علم و فرهنگ ـ آن هم در عصری که مسبوق به تاریکی و جاهلیت مطلق بود ـ پرداخته است. این نوشته برگرفته از بخشی از رساله ی دکتری ایشان با عنوان "مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه قرآن و حدیث" است.

کلید واژه : زن، زنان صدر اسلام، علم، فرهنگ، آموزش.
ناشر : سایت تبیان
درخشش زنان مسلمان در عرصه ی علم و فرهنگ در صدر اسلام
توسط : hasantaleb
اشاره
زنان صدر اسلام که از جاهلیتی تاریک رهایی یافته بودند با الهام از آیات قرآن و سنت نبوی در بسیاری از عرصه های زندگی خوش درخشیدند، اما سوگمندانه دیری نپایید که آداب و رسوم جاهلی در شکلی جدید ـ که عمدتاً رنگ تقدس نیز بر چهره داشت ـ به جامعه ی اسلامی بازگشت و آموزه های وحیانی را به کناری زده، جفایی بزرگ بر زنان رواداشت و آنها را از بسیاری از فعالیت ها از جمله حق فراگیری دانش ـ که خداوند به نوع انسان عطا کرده بود ـ محروم ساخت.
نویسنده ی محترم در مقاله ی حاضر به درخشش زنان مسلمان در عرصه ی علم و فرهنگ ـ آن هم در عصری که مسبوق به تاریکی و جاهلیت مطلق بود ـ پرداخته است. این نوشته برگرفته از بخشی از رساله ی دکتری ایشان با عنوان "مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه قرآن و حدیث" است.
کلید واژه ها: زن، زنان صدر اسلام، علم، فرهنگ، آموزش.

1ـ مقدمه
دانش از جمله ی ارزش های والای انسانی است. بدان سان که نخستین آیات نازل شده بر پیامبر اسلام (ص) از نعمت تعلیم خداوند به انسان سخن گفته است[1]. همچنین خداوند با سوگند به قلم و نوشته، آن را قابل ستایش شمرده است[2]. پیامبر اکرم (ص) آهنگ بعثتش را آگاهی دادن و نشر دانش اعلام کرد و فرمود : (بِالتَّعلیمِ اُرسلتُ) و در اجرای این هدف، همگان را به فراگیری دانش فراخواند و از آن بالاتر، وجوب آن را بر مردمان اعلام کرد. علی (ع) از قول رسول خدا (ص) نقل کرده است که فرمود: (طَلَبُ العلمِ فَریضهء علی کُلِّ مسلم)[3]. این سخن اطلاق داشته، زن و مرد را دربر میگیرد. سیره ی عملی پیامبر اکرم (ص) در آموزش بانوان در صدر اسلام نیز مؤید این امر است.
علوم از لحاظ اهمیت و وجوب فراگیری، بر دو نوع است: 1) علومی که فراگیریش واجب عینی است، مانند فراگیری مسایل دینی و عبادات؛ 2) علومی که فراگیریش واجب کفایی است و آن علومی است که مردم به آن نیازمندند. روایات، مردم را ترغیب به یادگیری هر دو قسم کرده است.
با توجه به اطلاق آیات و روایات مربوط به کسب علم، نمی توان زنان را به فراگیری نوع اول محدود کرد. این در حالی است که حتی زنان خانه دار نیز جهت تدبیر بهتر شئون منزل و تربیت نیکوی فرزندان به علومی نظیر پرستاری و روان شناسی نیاز دارند. یادکرد این نکته نیز لازم است که تعلیم زنان تنها در خود آنان مؤثر نیست؛ بلکه به این دلیل که زن، محور تربیت درخانواده است، در فرزندان و در نهایت در جامعه ی اسلامی نیز مؤثر خواهد بود. از این رو چه بسا اهمیت آموزش آنان، بیش از تعلیم مردان باشد.

2ـ آثار نهضت علمی پیامبر در زنان صدر اسلام
بنابر آنچه مورخان نوشته اند، افراد باسواد در جامعه ی عربستان در هنگام بعثت پیامبر اکرم (ص) انگشت شمار بودند. د رچنین هنگامه ای، پیامبر اسلام، پیام جاودانه ی خود را با مفاهیمی چون (قرائت)، (قلم) و (تعلیم) آغاز کرد. زنان که تا آن زمان بهره ای از دانش نداشتند، با تشویق و رهنمودهای پیامبر، همگام با مردان، نهضت علمی اسلام را بنیان نهادند، به طوری که دیری نگذشت که جامعه شاهد درخشش صدها زن مسلمان در رشته های مختلف علوم آن عصر بود. در این جا به معرفی تعدادی از معاریف فرهیخته در برخی از شاخه های دانش می پردازیم.

2ـ1ـ فراگیری "خواندن و نوشتن" و "شعر و ادب"
مشهورترین چهره های آموزش دیده ی نخستین سال های رسالت پیامبر (ص) عبارتند از: فاطمه (س) حَفصه، ام ّسلمه عایشه، امّ کلثوم دختر عقبه، کریمه دختر مقداد، شفاء دختر عبدالله[4]، جویریه دختر حارث ، همسر رسول خدا (ص)[5].
آمار زنان ادیب و اندیشمند خاندان بنی هاشم و یاران نزدیک ایشان به نسبت از دیگر خاندان ها بیشتر بوده است. به جهت اختصار به ذکر نام تعدادی از این زنان ارجمند بسنده می کنیم.
أروی دختر حارث بن عبدالمطلب، أروی دختر عبدالمطلب، أسماء دختر برادر حضرت علی (ع) امّ حکیم دختر عبدالمطلب، اُمیمه دختر عبدالمطلب، خدیجه دختر عمربن علی بن الحسین، امّ حکیم همسر عبدالله بن عباس (حوریه)، رباب دختر امرأ القیس، همسر امام حسین (ع)، زینب کبری، سکینه دختر امام حسین (ع) صفیّه، دختر عبدالمطلب، عاتکه، دختر عبدالمطلب، فاطمه زهرا (س) امّالبنین (فاطمه)، همسر علی (ع) فاطمه صغری، دختر امام حسین (ع) امّ سلمه، همسر پیامبر (ص) و هند دختر أثاثه بن عباد بن عبدالمطلب[6].
در میان یاران پیامبر (ص) و طرفداران حضرت علی (ع) نام این زنان ادیب و اندیشمند به چشم می خورد: امّ ذَر، همسر ابوذر غفاری، خَنساء، شاعر مشهور، امّ البراء، دختر صفوان، امّ رَعَلَه القشریه، امّسنان المذحجیه، امّ مسلم بن عبدالله، امّ المیثم، دختر اسود، بکاره الهلالیه ، سوده ، سوده دختر عماره الهمداثیه، صبیعه، دختر خُزیمه بن ثابت و هند. دختر زید بن مُخرَّمه[7].

2ـ2ـ بر مسند تعلیم و در جایگاه فرادهی دانش
در اسلام ، آموزش کاری عبادی است که به طور رایگان انجام می شود. تحصیل و تدریس، تکلیف شرعی و الزامی است. طالب علم پس از فراغت از تحصیل، خدمت به مردم را واجب کفایی می داند. او علم، دین و اخلاق را با هم جمع می کند. به این ترتیب بنا به وظیفه ی دینی و اخلاقی، هر آن کس که چیزی می‌داند، به تعلیم دیگران می پردازد.
زنان بسیاری در تاریخ اسلام افزون بر فراگیری دانش بر مسند تعلیم نشسته و در فرادهی دانش کوشیدند و بدین سان دانش را گستراندند. الشفاء دختر عبدالله العدویه از قبیله (بنی عدی( نخستین معلم زن در اسلام بود. همو بود که به (حفصه) همسر رسول خدا (ص) خواندن و نوشتن یاد داد[8]. او از علم طب و (رقیه نمله)[9]نیز مطلع بود و رسول خدا از او خواست آن را به حفصه یاد دهد.
از عالمان اهل سنت نقل شده است که عایشه همسر رسول اکرم (ص) از طب، ستاره شناسی، أنساب، شعر، تاریخ و فقه اطلاع داشت و این علوم را به مردم نیز آموزش می داد. عروه بن زبیر، فقیه‌مدینه، او را چنین ستوده است:
ما رأیت اَحَداً اَعلَمَ بِفقهٍ و لا بِطِبِّ و لا بِشعرٍ مِن عائشهَ
مسند عایشه، نشان از احاطه ی او به علم تاریخ، دقائق احکام و ظرایف عبادات دارد[10].

2ـ3ـ فراگرفتن سخنان و سیره ی معصومان (ع) و نقل آن
رسول الله (ص) موظف به ارائه دین و حکمت به مردم بود[11]. مردم نیز اعم از زن و مرد ملازم ایشان می‌گشتند تا معارف دینی را بیاموزند. در این امر برخی سخت کوش تر بوده و از هیچ فرصتی غفلت نمی‌نمودند. این فراگیری و تعلیم، گاه در مجالس عمومی صورت می گرفت و گاه در مجالس خصوصی؛ گاه در شکل پرسش و گاه با تدبّر و درایت.
زنان در سده ی نخست در فراگیری حدیث و نقل آن برای دیگران توانا و دقیق بودند. نام و شرح حال بیش از 1500 تن از زنان محدّث سده ی نخست در تاریخ ثبت شده است[12]. رسول خدا (ص) درخواست زنان انصار، مبنی بر تشکیل جلسات مجزا از مردان را پذیرفتند و روزهایی از هفته را به ایشان اختصاص دادند تا راحت تر بتوانند مسایل خود را مطرح کنند. برخی پرسش های دینی خود را به طور مستقیم از رسول(ص) می پرسیدند[13].
فاطمه زهرا (س) و بسیاری از زنان رسول الله (ص) معلم زنان بودند. شواهد زیادی وجود دارد که فاطمه(س) برای زنان جلسات تدریس عمومی داشته است. همچنین زنان به صورت فردی نزد او آمده و مسایل دینی خود را می پرسیدند[14]. با این وصف می باید احادیث بسیاری از آن حضرت نقل شده باشد، اما سیر حوادث، پس از وفات رسول الله (ص) و دگرسانی صحنه ی سیاست و به دنبال آن جریان فرهنگ، منع نقل حدیث و تدوین آن و جلوگیری از نشر فضائل و علوم اهل بیت (ع) و ... موجب شد احادیث اندکی از ایشان به دست ما برسد[15].
امّ سلمه همسر پیامبر(ص) از زنان (کثیر الروایه ) بود. 378 حدیث از او نقل شده است که بی واسطه و یا با واسطه ی همسر سابقش أبوسلمه و فاطمه (س) از رسول (ص) نقل کرده است. بسیاری از زنان و مردان صحابی و تابعی نیز از او نقل روایت کرده اند[16]. آیه ی تطهیر در خانه ی او نازل شد و حدیث کساء از ایشان نقل شده است. همچنین او روایاتی را نقل کرده که از فتنه های پس از مرگ رسول (ص) خبر می‌دهد. نقل این روایات در واقع دعوت از مردم برای موضع گیری صحیح در برابر این آزمون ها و شداید است. در روایتی از او آمده است:
شهادت می دهم که رسول الله (ص) می گفت: هر کس علی را دوست دارد، مرا دوست دارد و هرکس مرا دوست دارد، خدا را دوست دارد و هرکس علی را دشمن می دارد، مرا دشمن داشته است و هرکس مرا دشمن می دارد، خدا را دشمن داشته است[17].
همو از رسول (ص) نقل کرده است که حسین (ع) در کربلا به دست امت کشته خواهد شد[18]. او برای حسین (ع) پس از شهادتش سوگواری کرد[19].
عایشه نیز از پیامبر (ص) روایات بسیاری نقل کرده است، چنانکه پیشتر آوردیم، او به علوم دیگر نیز آشنا بود. از رسول (ص) علوم دین را فراگرفت و به آموزش این علوم همت گمارد[20]. او علاوه بر رسول (ص) از ابوبکر، عمر، سعدبن أبی وقاص و حمزه بن عمرو الأسلمی روایت کرده است. از عایشه نیز صحابیان و تابعیان نام دار روایت نقل کرده اند[21].
همسران دیگر رسول (ص) از جمله میمونه دختر الحارث[22]، زینب دختر جحش[23]، جویریه دختر حارث[24]، صفیه دختر حُیی[25]، رمله دختر أبی سفیان [26]نیز از رسول (ص) و صحابه روایاتی فراگرفته اند و خود نیز این روایات را به دیگران تعلیم داده اند[27].
زنان دیگر صحابی نیز فراگیری علوم دینی را امر بسیار مهمی تلقی کرده و در آن بسیار کوشا بودند. برخی در این امر مانند أسماء دختر أبی بکر درخشیدند[28].
زنان تابعی نیز به پیروی از سلف خود، هم در کسب علوم دینی کوشیدند و هم آن را به دیگران انتقال دادند. از جمله این زنان فاطمه دختر علی بن ابی طالب[29]، فاطمه دختر منذر[30]، سکینه دختر امام حسین(ع)[31] و عمره دختر عبد الرحمن[32]هستند.
در سده های بعد نیز زنان بزرگی در این عرصه خوش درخشیدند. دختر شریف مرتضی، زن عالم و فاضلی بود که کتاب نهج البلاغه را از عمویش شریف رضی، روایت کرده است و بسیاری از علما نهج‌البلاغه را از او روایت کرده اند[33].
نفیسه دختر حسن بن الحسن بن علی (ع) از زنان عالم و عابدی بود که قرآن و تفسیرش را حفظ بود و امام شافعی و بشر بن الحارث نزد او حاضر می شدند و حدیث فرا می گرفتند[34].
امّ سلمه مادر محمد بن مهاجر، محدث و از اصحاب امام صادق (ع) بود که خدمت آن حضرت رسید و از ایشان نقل حدیث کرد[35].
امّ کلثوم عمری دختر عثمان بن سعید عمری (از نواب خاص امام زمان (عج) ) راوی حدیث بود. او در فضل و دانش و زهد و تقوا شهره ی عصر خویش بود[36].
امّ محمد طوسی دختر شیخ طوسی نیز عالمان عصر خویش بود[37]. زنان مسلمان در رعایت امانت در نقل روایت، ممتاز بودند و از مواضع اتهام در نقل حدیث به دور ماندند. مؤید این ادعا آن است که ذهبی (م748ق) که از بزرگان محدثان و استادان این فن است و کتاب میزان الاعتدال را در نقد رجال حدیث نگاشته و نزدیک به چهار هزار مرد محدث متهم در نقل حدیث را فهرست کرده است، در مورد زنان محدّثه چنین گفته است:
(وَما عَلِمتُ مِنَ النّساءِ ما اتُّهِمَت وَ لا مِن ترکوها)[38].
ابن عساکر (م571ق) که از موثق ترین راویان حدیث است، از حدود 80 زن حدیث فراگرفت[39]و این مطلب از یک سو نشان از شیوع علم دین در میان زنان دارد و از سوی دیگر دقت و امامت آنان را در نقل روایت نشان می دهد.

2ـ4ـ درخشش زنان مسلمان در علوم قرآنی
در رأس این زنان باید از فاطمه زهرا (س) نام ببریم. همان گونه که آوردیم، ایشان به آموزش زنان نیز همت گمارده بودند.
اُمّ ورقه دختر عبدالله بن الحارث الأ نصاریه، از زنان فاضل عصر خویش بود. رسول (ص) او را شهیده نامید. او قرآن را جمع کرد و قاری آن بود[40]. بی شک قاری و جامع قرآن، از معارف آن بیگانه نیست و احتمالاً اطلاعات جامعی از قرآن دارد؛ بخصوص وقتی به این نکته توجه کنیم که صحابیان اهتمام ویژه به قرآن داشتند.
پیامبر اکرم (ص) به امّ ورقه اجازه داد که در نماز، امامت اهل خانه ی خود را به عهده گیرد[41]امّ‌سعد، جمیله دختر سعد بن الرّبیع از صحابیانی است که توجه خود را به قرآن و معانی آن معطوف نمود و آن را خوب به حافظه سپرد و اسباب نزول آیات را فراگرفت. سپس در این امر مرجع دیگران شد و صحابه و تابعان جهت اطلاع از معانی و اسباب نزول قرآن به او رجوع کردند. او همچنین از سیره و غزوات رسول (ص) گزارش های مهمی دارد[42].
از جمله زنان تابعی کوشا در امر قرآن، از امّ‌الدّراداء الصغری همسر دوم صحابی جلیل ابوالدّرداء می توان نام برد که به منزلت بزرگی، در علم تفسیر و فقاهت، رسید. او معارف خود را از بزرگان صحابه، از جمله سلمان فارسی، ابو مالک اشعری، عایشه و همسرش فراگرفت و علم خود را به برخی از تابعان منتقل کرد که بعدها از عالمان و بزرگان تابعان شمرده شدند. در میان این افراد أبو مسلم فقیه شام و حافظ حدیث قرار دارد[43].
حضه دختر سیرین خواهر تابعی مشهور محمد بن سیرین در علم قرائت آنچنان سرآمد بود که وقتی محمد به مشکلی در قرائت برخورد می کرد، می گفت از حضه بپرسید که چگونه آن را قرائت می کند[44].

2ـ5ـ زنان و فقاهت
تفاوت عمده ی فقه با حدیث در بررسی و کاوش آن است. محدّث نقل می کند، اما فقیه به شرح و تعلیل می پردازد. فقیه حکم قضیه هایی را که به صراحت در حدیث ذکر نشده، از قرآن و سنّت استنباط می‌کند. در همان سده ی نخست، حتی در دوره ی حضور پیامبر (ص) به اجتهادها و استنباط هایی برمی خوریم. ضرورت اجتهاد پس از رحلت پیامبر (ص) بیشتر احساس شد. در این راستا، زنانی اندیشمند و فرزانه بودند که چون مردان و بلکه بهتر از آنان استنباط احکام می کردند. از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود:
فَرُبَّ امرَأَهٍ اَفقَهُ مِن رَجلٍ[45]
چه بسا زنی از مردی فقیه تر باشد.
نمونه ی روشن این موضوع حضرت فاطمه (س) دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) است[46]. امّ‌أیمن نمونه ی دیگری است که در مکتب زهرا (س) دانش آموخته است[47]. برخی از عالمان اهل سنت، زنان پیامبر (ص) بخصوص عایشه، امّ سلمه و میمونه را در زمره ی فقیهان آورده و رأی فقهی آنان را گزارش کرده و حتی در برخی موارد، آن را پذیرفته اند. ذهبی آورده است:
امّ سلمه از فقهای صحابه شمرده می شود و یکی از 13 نفری است که صحابه در فتوا به او رجوع می‌کردند. امّ سلمه بخصوص در مورد فقه زنان (احکام رضاع. طلاق و عدّه) خبره بود[48].
ابن قیم معتقد است بیش از 130 نفر از صحابه ـ اعم از زن و مرد ـ صاحب فتوا بوده اند که 7 نفر از آنان بیش از دیگران مورد استفتا قرار گرفته اند و عایشه در زمره ی آنان قرار دارد. ابن حزم ادعا می کند فتاوی هر یک از آنان را می توان در یک کتاب ضخیم گردآورد[49].
در میان زنان صحابی فقی، همچنین می توان از ربیه ی رسول (ص) زینب دختر ابوسلمه (م73ق) نام برد. ابن عبدالبّر او را فقیه ترین زن عصر خویش می شمرد و از ابورافع نقل شده است که او فقیه مدینه بود[50].
محمد صدیق خان رأی این بانو را در زمینه ی اسقاط زکات از زیور آلات زنانه نقل کرده است[51].
ذهبی ام عطیه نسیبه دختر الحارث الأنصاریه را از فقهای صحابه شمرده است[52].
برخی از زنان در صدر اسلام به درجه ای از فهم و نیز آزادی بیان رسیده بودند که حتی به قرائت رسمی خلیفه از احکام دینی اعتراض می کردند که در این جا به ذکر نمونه ای می پردازیم:
خلیفه عمر در مورد مهر برای مردم سخن گفت و زیاد قرار دادن مهر را منع و آن را به 400 درهم محدود کرد. زنی از قریش به او اعتراض کرد و گفت: ای امیرالمومنین! آیا مردم را از این که مهر زنان را بیش از 400درهم قرار دهند، نهی می کنی؟ عمر گفت: بلی. پاسخ داد: مگر این آیه را نشینیده ای که فرمود: (وَ اتیتم اِحداهنَّ قنطاراً فلا تأخذوا منه شیئاً) [نسا(4). 20] تو چگونه مهر را محدود می سازی حال آنکه خدا آن را بدون تحدید بیان کرده است؟ عمر گفت: (کلُّ النّاسِ افقه من عمرَ) سپس بر منبر بالا رفت و از سخن پیشین خود بازگشت و آن را اعلام نمود[53].
از زنان تابعی نیز کسانی در فقه سرآمد بودند، از جمله ی آنان (فاطمه) دختر علی (ع) است. اخبار، دلالت بر فهم او در احکام زنان دارد[54]. حضه دختر سیرین (م101ق) فهم بسیار در مورد قرآن داشت[55].
هند دختر مهلَّب[56] و ام الدراء الصغری[57]را از فقیهان تابعی شمرده اند. حمیده همسر امام صادق (ع) احکام زنی را که از ایشان در مورد چگونگی محرم شدن طفل سئوال کرد، به او ارجاع داد[58]. در دوره های بعد نیز زنانی در علم و دانش و فقه درخشیدند که سخن گفتن از آن مجالی دیگر می طلبد.

3ـ نتیجه
از آنچه گفته شد نکات زیر قابل توجه است:
1) پس از نزول قرآن، زنان صدر اسلام با الهام از این کتاب آسمانی، همپای مردان در ایجاد نهضت‌علمی درخشیدند.
2) پیامبر اسلام و دیگر پیشوایان دین، نقش مهمی در آوردن زنان به عرصه های علمی ایفا کردند.
3) مشارکت زنان در فعالیت های علمی منحصر به آموختن مسایل دینی نبوده است.
4) برخی از شواهد حکایت از آن دارد که زنان راوی در نقل احادیث پیامبر بهتر از مردان عمل کرده‌اند، به طوری که نسبت به مردان، کمتر مورد تضعیف راوی شناسان واقع شده اند.

منابع و پی نوشت ها
دکتر سهیلا جلالی کندری در سال 1340 در تهران چشم به جهان گشود. پس از پایان تحصیلات متوسطه، ابتدا مدتی در رشته ی ریاضی و علوم کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف به تحصیل پرداخت. آنگاه رشته ی علوم قرآن و حدیث را برگزیده و مقطع کارشناسی را در سال 69 در دانشگاه تهران با کسب رتبه ی اول به پایان برد. درسال 1369 از پایان نامه ی خود با عنوان"یهود درقرآن" در دانشگاه تربیت مدرس دفاع کرد و باز با رتبه ی اول فارغ التحصیل شد. در سال 79 با دفاع از رساله ی دکتری خود با عنوان "مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه قرآن و حدیث" از همین دانشگاه فارغ التحصیل شد. کتاب "یهود شناخت" از آثار چاپ شده ی ایشان است. از وی چندین مقاله در نشریات معتبر علمی و در ضمن مجموعه مقالات همایش‌های علمی به چاپ رسیده است. این مقالات عبارتند از: "پژوهشی در اصول اربع مائه" و "اهل بیت در تفسیر کشاف"، "جایگاه زن در قرآن کریم"،"برتری یهود در قرآن و تورات"، "زن و حکومت در تاریخ اسلام؛ بازشناسی نگرش ها" و " دو آیه، یک شبهه".
ایشان هم اکنون عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا و معاون آموزشی دانشکده ی الهیات و ادبیات این دانشگاه است.

[1]. ر.ک: علق (96)،5-1.
2. ر.ک: قلم (68)، 1.
3. محمد باقر مجلسی: بحار الانوار، ج1،ص172.
4. احمد شبلی: تاریخ آموزش در اسلام، ترجمه‌ی محمد حسین ساکت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص262.
5. خیر الدین الزرکلی: الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1989م، ج2، ص148.
6. ر.ک: امّ علی مشکور: أشعار النساء المؤمنات، ط1، قم، سعید بن جبیر، 1413قدرت انتقالی
7. همان.
8. ابن حجر عسقلانی: الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی تا، ج8، ص121.
9. همان، «رقیة نمله» مربوط به علم طب و احتمالاً نوعی روان درمانی است. احتمالاً نمله نوعی مرض پوستی مثل «اگزما» است که بیمار گمان می کند، مورچه بر روی بدن او حرکت می‌کند. شفا در جاهلیت نیز این کار را انجام می داده است و پس از اسلام آوردن و هجرت، از رسول (ص) برای این کار اجازه گرفت (بخاری از این کار د رکتاب الطب، باب رقیة النبی (ص) یاد کرده است و ترمذی در سنن، کتاب الجنائز، باب فی التعوذ للمریض، رقم 973) اما برخی از نویسندگان متأخر آن را علم تزیین خط و کتابت دانسته اند. ر.ک: صلاح عبدالمغنی محمد: الحقوق العامة للمرأة، ط1، بی جا، مکتبة الدار العربیة للکتاب، 1418ق، ج1، ص195.
10. احمد خلیل جمعه: نساء اهل البیت فی ضوء القرآن و الحدیث، ط2، دمشق ـ بیروت، الیمامة للطباعة و النشر والتوزیع، 1417ق، ص147.
11. بقره (2):129،151، 231؛ آل عمران (3): 164؛ جمعه (62): 2.
12. احمد شبلی، پیشن، ص266. این کتاب آمار خود را به استناد الاصابة، تهذیب الأسماء، تاریخ بغداد وضوء اللامع، 1543 نفر یاد کرده است.
13. ر.ک: عبدالحلیم محمد أبوشقة: تحریر المرأة فی عصر الرسالة، ط1، کویت، دارالقلم، 1410ق، ج1، ص161و 172.
14. محمد باقر مجلسی: پیشین، ج43، ص46، 66 و 80؛ همان، ج2، ص8.
15. از جمله ذهبی در سیر اعلام النبلاء ، ج2، ص134 آورده است که از ایشان تنها 18 حدیث در کتب صحیح و سنن و مسانید آمده است.
16. احمد خلیل جمعه: نساء اهل البیت، پیشین، ص265؛ شمس الدین ذهبی، همان، ص202.
17. سعید أیوب: زوجات النبی، ط1، بیروت، دارالهادی، 18-1417ق، ص61.
18. همان، ص62.
19. شمس الدین ذهبی: سیر اعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص202.
20. همان، ص135-139.
21. برای مشاهده نمونه هایی از مراجعه صحابه به عایشه ر.ک: تحریرة المرأة فی عصر الرسالة، ج2، ص 384 و 385.
22. عمر رضا کحالة: اعلام النساء، ط9، بیروت، مؤسسه الرسالة، 1982م، ج5، ص139. او پس از عایشه ام سلمه بیش از دیگر زنان رسول (ص) از ایشان حدیث نقل کرده است. ر.ک: المعجم الکبیر، ج23، ص422-431.
23. شمس الدین ذهبی : سیر اعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص212. ر.ک: المعجم الکبیر، ج24، ص51-53.
24. همان، ص261. همچنین ر.ک: المعجم الکبیر، ج24، ص61-66.
25. همان، ص232؛ ابن الأثیر : اسد الغالبة فی معرفة الصحابة، مصر، جمعیة المعارف المصریة، 1285ق، ج5، ص490.
26. شمس الدین ذهبی: ص219؛ ابن الأثیر، همان، ص457.
27. ر.ک: تحریرة المرأة فی عصر الرسالة، ج2، ص157-163.
28. شمس الدین ذهبی: سیر اعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص292.
29. او فاطمه صغری است و از طریق اسماء بنت عمیس (همسر پدرش) روایات بسیاری از رسول فرا گرفت. او از برادرش (محمد بن حنفیه) نیز روایت کرده است. بسیاری از علمای تابعی از او روایت کرده اند و ابن عساکر از طریق او از اسماء بنت عمیس حدیث منزلت را روایت کرده است. ر.ک: ابن سعد: پیشین، ج8، ص465.
30. او استاد همسر خود هشام بن عروة بن الزبیر بود که خود از اکابر تابعین شمرده می‌شود. فاطمه از زنان ثقه بود. روایات نقل شده از او حاکی از آن است که نها در مدرسه ی زنان تعلیم دیه بود. از ام سلمه، عایشه، اسماء بنت ابی بکر و عمرة بنت عبدالرحمان روایت کرده است. ر.ک: شمس الدین ذهبی: سیر اعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص292.
31. همان. ج5، ص262؛ عمر رضا کحاله: پیشین، ج2، ص202-224. او در ادبیات، شعر و نقد ادبی نیز شهره بود.
32. شمس الدین ذهبی: پیشین، ج4، ص507.
33. عمررضا کحاله: پیشین، ج2، ص295.
34. همان، ج5، ص187.
35. سید محسن امین: أعیان الشیعه، حققه و أخرجه و استدرک علیه: السید حسن الأمین، بیروت، دارالتعاریف للمطبوعات، 1406ق، ج3، ص479.
36. همان، ص487.
37. همان.
38. شمس الدین ذهبی: میزان الأعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دارالفکر، ج3، ص395.
39. احمد خلیل جمعه: نساء اهل البیت، پیشین، ص149؛ صلاح عبدالغنی محمد، پیشین، ج1، ص195.
40. ابن حجر عسقلانی، ج8، ص289، رقم 1535.
41. همان.
42. احمد خلیل جمعه: نساء من عصر النبوه، بیروت، دار ابن کثیر، 1412ق، ج2، ص171.
43. احمد خلیل جمعه: نساء من عصر التابعین، ط2، دمشق ـ بیروت، دار ابن کثیر، 1414ق، ج2، ص111 و 112.
44. همان، ج1، ص123.
45. محمد بن حسن حر عاملی: وسائل الشیعه، بیروت، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1413ق، ج11، ص177.
46. ر.ک: محمد باقر مجلسی: پیشین، ج43.
47. عمر رضا کحاله، پیشین، ج1، ص127؛ ابن حجر، پیشین، ج8، ص212 و 214، رقم 1139.
48. شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء ، پیشین، ج2، ص203.
49. احمد خلیل جمعه: نساء اهل البیت، پیشین، ص142.
50. احمد خلیل جمعه: نساء من عصر النبوه، پیشین، ج2، ص177-180.
51. سید محمد صدیق حسن خان بهادر: حسن الاسوه بما ثبت الله و رسول فی النسوه. چ هند، دارالرائدالعربی، 1301ق، ص384.
52. همان.
53. احمد الحصین: المرأه و مکانتها فی الاسلام، بی جا، مکتبه الایمان، 1981م، ص20.
54. احمد خلیل جمعه: نساء من عصر التابعین، پیشین، ج1، ص185.
55. همان، ص199-122.
56. همان، ص68.
57. همان، ج2، ص121.