تاریخ نگارش : نهم خرداد 1390
عصر غیبت (28) شیعه در غیبت صغری
رضا رضائی
9 - وضعیت فکرى و سیاسى - اجتماعى شیعه در عصر غیبت صغرى .
الف - وضعیت فکرى
در عصر (( غیبت صغرى ))از نظر پایگاه فکرى ، شیعه در وضعیت بهترى قرار داشت . شیعیان توانستند در این دوره علماى بزرگى در رشته هاى مختلف فکرى و علمى اسلامى ، به جهان اسلام تحویل دهند؛ چرا که شیعیان با غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مواجه شدند و در یافتند که بیش از دوره هاى گذشته به حفظ و حراست از میراث فرهنگى و روایات پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت نیازمندند. به همین جهت در این دوره 70 ساله ((غیبت صغرى )) کتابهاى پر ارزشى را به نگارش در آوردند.
در این عصر ((قم ))و ((کوفه ))دو مرکز مهم علم و حدیث شیعى بود. عالمان بزرگ شیعى ؛ مانند ((اشعرى )) ها، ((حمیرى )) ها، ((ابن بابویه )) ها، ((فرات بن ابراهیم ))و ((احمد بن محمد خالد برقى )) ، در این دو شهر دانش اندوختند و کتاب هاى با ارزش متعددى نوشتند.
اینک به طور مختصر به یادآورى برخى از نویسندگان شیعى این دوره و کتاب هاى آنان مى پردازیم :

9 - وضعیت فکرى و سیاسى - اجتماعى شیعه در عصر غیبت صغرى .
الف - وضعیت فکرى
در عصر (( غیبت صغرى ))از نظر پایگاه فکرى ، شیعه در وضعیت بهترى قرار داشت . شیعیان توانستند در این دوره علماى بزرگى در رشته هاى مختلف فکرى و علمى اسلامى ، به جهان اسلام تحویل دهند؛ چرا که شیعیان با غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مواجه شدند و در یافتند که بیش از دوره هاى گذشته به حفظ و حراست از میراث فرهنگى و روایات پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت نیازمندند. به همین جهت در این دوره 70 ساله ((غیبت صغرى )) کتابهاى پر ارزشى را به نگارش در آوردند.
در این عصر ((قم ))و ((کوفه ))دو مرکز مهم علم و حدیث شیعى بود. عالمان بزرگ شیعى ؛ مانند ((اشعرى )) ها، ((حمیرى )) ها، ((ابن بابویه )) ها، ((فرات بن ابراهیم ))و ((احمد بن محمد خالد برقى )) ، در این دو شهر دانش اندوختند و کتاب هاى با ارزش متعددى نوشتند.
اینک به طور مختصر به یادآورى برخى از نویسندگان شیعى این دوره و کتاب هاى آنان مى پردازیم :
1 - ((ابى القاسم ، فرات بن ابراهیم بن فرات کوفى ))(از اعلام غیبت صغرى ).
2 - ((محمد بن مسعود بن عیاشى ))تمیمى کوفى سمرقندى (از علماى اواخر قرن سوم هجرى ) نویسنده کتاب ((تفسیر عیاشى )) .
3 - ((محمد بن یعقوب کلینى )) ، متوفاى (329ه -) نویسنده کتاب هایى ؛ مانند ((اصول کافى )) ، ((روضه کافى ))و چند اثر دیگر.
4 - ((ابوعلى ، محمد بن ابى بکر همام ))(258 - 332 یا 336 ه -) نویسنده کتاب هایى ؛ مانند ((الانوار فى تاریخ الائمه علیهم السلام )) ، ((التمحیص فى بیان موجبات تمحیص ذنوب المومنین ))و ...(805)
5 - ((احمد ابن واضح یعقوبى )) ، متوفاى (284 ه -) نویسنده کتاب تاریخ ، مشهور به ((تاریخ یعقوبى )) .
6 - ((محمد بن حسن بن فروخ صفار)) ، متوفاى (290 ه -) نویسنده کتاب ((بصائر الدرجات )) .
7 - ((احمد بن محمد بن حسن بن خالد برقى )) ، متوفاى (274 یا 280 ه -) نویسنده کتاب ((المحاسن )) .
8 - ((على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى ))پدر ((شیخ صدوق )) (260 - 328 ه -) ((ابن ندیم ))مى نویسد: فرزندش ((ابى جعفر، محمد بن على ))نوشته است که پدرش حدود 200 کتاب به رشته تحریر آورده است . ((نجاشى ))در ((الفهرست ))اسم 18 کتابش را یادآور شده است .(806)
9 - ((سعد بن عبدالله بن ابى خلف اشعرى قمى )) ، متوفاى (300 ه -) او کتابهاى متعددى نوشته است ؛ مانند ((کتاب الرحمة ))و ((مناقب شیعه )) .(807)
10 - ((ابوالعباس ، عبدالله بن جعفر حمیرى قمى ))(از اعلام غیبت صغرى ) کتاب هاى زیادى نوشته است ، از جمله کتاب ((قرب الاسناد)) .
11 - ((ابوجعفر محمد بن عبدالله بن جعفر حمیرى قمى ))برخى نوشته اند که کتاب ((قرب الاسناد حمیرى ))نوشته است .(808)
12 - ((ابوزینب ، محمد بن جعفر نعمانى )) ، از شاگردان ثقة الاسلام ((محمد بن یعقوب کلینى )) ، نویسنده کتاب ((الغیبة )) .
ب - وضعیت سیاسى
در ((بغداد)) ، مرکز خلافت عباسى ، در عصر غیبت صغرى (مانند دوره گذشته )، شیعه از پایگاه سیاسى محروم بود. حکومت در دست ((عباسیان ))قرار داشت و آنان نسبت به ((طالبیان ))به ویژه آل على علیه السلام و شیعیان آن حضرت حساسیت خاصى داشتند.
این حساسیت و ضدیت با شیعیان در برخى از موارد به اوج خود مى رسید و گاهى نیز فروکش مى کرد در زمان خلافت ((معتضد))عباسى (279 - 289 ه -). دشمنى نسبت به شیعیان بیش از دیگر خلفاى این دوره بود. او در این دوره 10 ساله خلافت خود با ایجاد جو اختناق بر ضد شیعیان به طور گسترده اى اقدام نمود و به تعبیر ((شیخ طوسى ))در زمان او از شمشیرها خون مى چکید.(809)
این وضع در زمان خلافت ((مقتدر))عباسى (295 - 320 ه -) تا حدودى دگرگون شد و در برخى موارد چرخش سیاست به نفع شیعه شد و شیعیان توانستند در مرکز خلافت و در تشکیلات سیاسى نفوذ و نقشى داشته باشند.
این دگرگونى با نفوذ خاندان ((بنوفرات )) (810) شیعى در دستگاه خلافت آغاز شد.
در زمان خلافت ((مقتدر))از خاندان ((بنوفرات ))شیعى افزون بر تصدى امور مالى و ادارى ، به مقام وزارت نیز رسیدند.
((ابوالحسن ، على ابن فرات )) ، سه بار به مقام وزارت رسید.
1 - از سال (296 تا 299 ه -) وى در سال (296 ه -) وزیر ((مقتدر))شد و در سال (299 ه -) به همدستى با قبایل عرب در غارت ((بغداد))متهم شد، و به دنبال آن از وزارت معذول و به زندان افکنده شد و اموالش ‍ مصادره گشت .
2 - از سال (304 - 306 ه -). او در سال (304 ه -) براى بار دوم به وزارت رسید و در سال (306 ه -) به اسراف در اموال بیت المال متهم شد و براى بار دوم زندانى و اموالش مصادره شد.
3 - از سال (311 تا 312 ه -) او براى بار سوم در سال (311 ه‍) به مقام وزارت رسید و در ربیع الاول سال (312 ه -) از وزارت عزل شد و با پسرش ((محسن ))زندانى شدند و در ربیع الثانى همسان هر دو به قتل رسیدند.
در خلال سالهاى وزارت ((على ابن فرات ))شیعى ، براى شیعیان آزادى نسبى به وجود آمد و آنان از این فرصت پیش آمده در جهت احیاى مردم شیعى بهره بردند.
این دوره که با سفارت ((حسین بن روح نوبختى ))همزمان بود. فرصت خوبى شد تا او بهتر بتواند سازمان مخفى سفارت و وکالت را رهبرى کند. ((حسین بن روح ))در زمان وزارت ((ابن فرات ))در میان رجال سیاسى از موقعیت خوبى بهره مند شد و از این فرصت براى بهبود وضع شیعیان استفاده کرد.
در زمان خلافت ((الراضى بالله ))(322 - 329 ه -) نیز خاندان ((بنوفرات ))که شیعه بودند در دستگاه خلافت نفوذ داشتند و افزون بر مسئولیت هاى ادارى و مالى ، در سالهاى (325 - 326 ه -) ((ابوالفتح ، فضل بن جعفر ابن فرات ))به وزارت رسید.
اما در خارج از مرکز خلافت ((عباسیان ))و در قلمرو دولتهاى خود مختار و استقلال طلب ، وضع سیاسى نسبت به شیعه در مجموع بهتر از وضع سیاسى مرکز خلافت بود. در برخى از این حکومت ها قدرت سیاسى در دست شیعه بود؛ مانند دولتهاى ذیل :
1 - دولت ((اغالبه ))در ((تونس ))از سال (184 تا 296 ه -).
2 - دولت ((ادریسیان ))در ((مراکش ))از سال (221 تا 312 ه -).
3 - دولت ((عبیدیان ))در ((مصر))از سال (296 تا 567 ه -).
4 - دولت ((آل بویه ))در ((طبرستان ))و ((ایران جنوبى و مرکزى )) از سال (320 تا 338 ه -)
5 - دولت ((آل حمدان ))در ((موصل ))و ((حلب ))از سال (319 تا 394 ه -).

ج : وضعیت اجتماعى (811)
در مرکز خلافت عباسیان و نیز در مناطقى که حکومتهاى عباسى نفوذ و حضور اجتماعى گسترده اى داشتند، شیعه از نظر پایگاه اجتماعى در این دوره و در این مناطق از وضعیت خوبى بهره مند نبود. در این وضعیت نامطلوب ، چند عامل موثر بود؛ از جمله :
1 - سیاست ضد شیعى حاکمان عباسى .
2 - پیروزى و غلبه مکتب ((اشعرى ))بر ((عدلیه ))(معتزله و شیعه )
3 - جنایات وحشیانه ((قرامطه ))و ((زنگیان ))که با تبلیغات گسترده ، مسؤ ولیت آنها را متوجه شیعیان نموده ، و جوى زهرآگین بر ضد شیعیان به وجود آوردند.
به همین جهت وقتى که ((قرامطیان ))در سال (311 ه -) به کاروان زائران خانه خدا حمله کردند و جنایات وحشتناکى مرتکب شدند و با تبلغیات کوشیدند تا شیعیان را مسبب این جنایات قرار دهند، مردم ((بغداد))بر ضد وزیر شیعى ، ((على ابن فرات ))شعار دادند. به دنبال آن ، ((ابن فرات ))و پسرش از وزارت و مقام ادارى خلع شدند و سپس آنان را دستگیر، محاکمه و اعدام کردند.
در همین ارتباط ((حسین بن روح نوبختى ))سومین نایب خاص امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف )، نیز دستگیر و روانه زندان شد.
اما در خارج از قلمرو حکومت عباسیان ، در مناطق خودمختار و یا مستقل ، به ویژه در مناطقى که حکومت هاى انقلابى شیعى برقرار بود، شیعیان در وضعیت اجتماعى بهترى قرار داشتند.

خلاصه
در عصر ((غیبت صغرى ))حکومت و خلافت در اختیار 6 خلیفه عباسى ، ((معتمد)) ، ((معتضد)) ، ((مکتفى )) ، ((مقتدر)) ، ((قاهر))و ((راضى ))بود. اوضاع سیاسى و ویژگیهاى آن در امتداد خصوصیات دوره قبل از عصر غیبت بود و به موازات گذشته ، استیلاى موالى به ویژه ((ترکان ))ضعف رو به فزونى خلافت در حکومت مرکزى و قدرت طلبى والیان ، ادامه داشت .
در این دوره ، مرکز خلافت از ((سامرا))به ((بغداد))منتقل شد، آشوب ((فرامطه ))در این دوره اتفاق افتاد. قیامهاى علویان که در دوره قابل تشدید شده بود، در این دوره به جهت فتنه ((قرامطه ))و تشدید جو اختناق بر ضد شیعیان کاسته شد. قیامهاى ((ابن الرضا)) ، (محسن بن جعفر) در دمشق قیام ((حسن بن یحیى ))در ((یمن )) ، قیام ((اطروش )) ، (حسن بن على ) در ((طبرستان ))و ((دیلمان )) ، قیام ((حسن داعى ))در ((دیلم )) ، ظهور ((مهدى ))در شمال آفریقا و تأسیس دولت ((فاطمى ))در ((مصر))و ((شمال آفریقا)) ، ظهور دولتهاى مستقل و یا خودمختار (حدود ده دولت مستقل و نیمه مستقل ) از ویژگى هاى سیاسى این دوره است .
((وضعیت اجتماعى ))نیز در ادامه وضع اسفناک و ناهنجار دوره گذشته بود. اختلافات فرقه اى و مذهبى ، قومى و قبیله اى ، اختلافات طبقاتى و شکاف در بعد فقر و غنا، عیاشى و خوشگذرانى در بین خلفا ، وزرا، امرات و اعیان و اشراف ، و اسراف و تبذیرهاى گسترده و مصرف هاى بى رویه ، از ویژگى هاى وضعیت اجتماعى این دوره است .
و در بعد ((فکرى )) ، دو ویژگى عمده از مختصات این دوره است ، یکى پیدایش مکتب فکرى ((اشعرى ))که جلوه اى دیگر از مکتب ((اهل حدیث ))است . در این دوره ، ((مکتب اشعرى ))بر ((مکتب اعتزال )) پیروز شد و این پیروزى همچنان پابرجاست و دیگرى ، جمع آورى و تدوین کتب روایى .
درباره آغاز غیبت چند نظر وجود دارد که از نظر تمام علماى شیعه ، از هنگام شهادت امام عسکرى علیه السلام است .
درباره شهادت امام عسکرى علیه السلام مى توان گفت که حقد و حسادت عباسیان در برابر عظمت و موضعیت اجتماعى آن امام علیه السلام آنان را واداشت تا حضرت را به شهادت برسانند. قرائنى وجود دارد که آنان حضرت را به شهادت رسانند و بعد مزوارنه کوشیدند تا به گونه اى وانمود کنند که به مرگ طبیعى از دنیا رفته است .
خلفاى عباسى مى کوشیدند تا اگر از امام عسگرى علیه السلام فرزندى به یادگار مانده است ، او را دستگیر و در همان آغاز زندگى نابودش کنند. اما نتوانستند به این هدف شیطانى خویش نایل شوند.
((جعفر))عموى امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در جهت همکارى با خلفاى عباسى قدم برداشت . او اول خواست که بر پیکر امام علیه السلام نماز بگذارد که امام مهدى علیه السلام مانع این کار شد؛ چرا که این نماز خواندن ، رمز امامت است .
((جعفر))ادعاى امامت و جانشینى کرد. مدعى شد که حضرت به جز او وارثى ندارد و آن را تصاحب نمود. حکومت را تحریک کرد تا در جستجوى امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) باشند و او را دستگیر کنند.
با این همه کارهایى که او انجام داد، سفیر دوم حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، ((محمد بن عثمان )) ، از ناحیه مقدسه ، توقیعى ارائه کرد که دلالت دارد ((جعفر))در پایان زندگى از کردار خویش توبه نمود.
مطلب دیگرى که در این بحث بیان شد، داستان سرداب است که برخى از دشمنان شیعه به شیعیان تهمت روا مى دارند و مى گویند که شیعیان عقیده دارند امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در سرداب مخفى شده است و تاکنون بدون آب و غذا در آن جا زندگى مى کند، در حالى که هیچ یک از علماى شیعه چنین اعتقادى ندارد. این سخن افترا و افسانه اى بیش ‍ نیست .
درباره فلسفه غیبت در روایات اسلامى چند چیز بیان شده است ؛ همانند سرى از اسرار الهى ، آزمایش و غربال انسانهاى صالح ، ستم پیشه بودن انسانها، آزادى از یوغ بیعت با طاغوت هاى زمان و حفظ جان امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ).
((شیخ طوسى ))در این باره مى نویسد:
عمده فلسفه ، اسرار و یا حکمت غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) حفظ جان امام و خوف از کشته شدن ایشان به وسیله دشمنان است .
امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در دوره ((غیبت صغرى )) ، 4 سفیر و نایب خاص داشتند؛ این 4 تن به ((نواب اربعه ))معروفند که به ترتیب ((ابوعمرو، عثمان بن سعید عمرى )) ، ((ابوجعفر، محمد بن عثمان بن عمرى )) ، ((ابوالقاسم ، حسین بن روح نوبختى ))و ((ابوالحسن ، على بن محمد سمرى ))که در مدت 70 ساله ((غیبت صغرى ))عهده دار امر نیابت و سفارت بودند.
در زمان ((عثمان بن سعید عمرى )) ، ابتدا جز تعدادى از شیعیان خاص ، به نیابت وى آگاه نبودند، ولى کم کم در میان شیعیان شناخته شد و چون مورد اعتماد امام دهم و یازدهم علیهم السلام بود، و مردم پیشینه نیکوى وى را مى دانستند، جملگى به سفارت او گردن نهادند.
در زمان ((محمد بن عثمان ))عده اى به دروغ ادعاى نیابت و سفارت نمودند که با توقیعاتى که از ((ناحیه مقدسه ))صادر شد، همه آنان رسوا شدند.
در زمان ((حسین بن روح ))ادعاى نیابت کم شد. ((حسین بن روح )) از پایگاه اجتماعى خوبى بهره مند بود و در دستگاه خلافت عباسى نفوذ داشت . وى به دنبال ظهور ((قرامطه ))به مدت 5 سال زندانى شد.
زمان سفارت ((ابوالحسن ، على بن محمد سمرى ))کوتاه بود. او از سال (326 ه -) تا (329 ه -) سفیر حضرت حجت (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) بود و بعد از مرگ وى امر ((نیابت خاصه ))به پایان رسید. آخرین توقیع حضرت که در بردارنده نکاتى جالب توجه است ، در زمان او صادر شد. در ((سازمان وکالت ))افراد خوب و مورد اعتماد متعددى بودند و نیز در میان ((علویان ))افراد با فضیلت گوناگونى به چشم مى خورند، چراکه از آن همه افراد خوب تنها این 4 نفر به این امر برگزیده شدند؟ در این باره قطعا ملاکى وجود داشت که امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) با توجه به آن ملاک ها این 4 تن را برگزید. ملاک ها افزون بر ایمان ، تقوى ، عدالت ، علم و آگاهى لازم ، تقیه و رازدارى در حد بالا، صبر و مقاومت در حد عالى و ممتاز، و نسبت به دیگران با درایت تر و عاقلتر بودن ، افزون بر تمام اینها، از سوى ((عباسیان ))نسبت به آنان حساسیتى وجود نداشت .
چگونگى ارتباط سفیران با شیعیان به دو صورت بود؛ با واسطه وکیل و بدون واسطه وکیل و به طور مستقیم ، اما اصل در ((سازمان وکالت )) ارتباط با واسطه بود.
وظایفى که نواب اربعه برعهده داشتند:
1 - زدودن شک و حیرت مردم درباره وجود امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ).
2 - حفظ امام از راه پنهان داشتن نام و مکان امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ).
3 - سازماندهى و سرپرستى ((سازمان وکالت )) .
4 - پاسخگویى به پرسشهاى فقهى و مشکلات و شبهات عقیدتى .
5 - گرفتن و توزیع اموال متعلق به امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ).
6 - مبارزه با غلات و مدعیات دروغین بابیت و وکالت ، و افشاى ادعاهاى باطل آنان .
7 - مبارزه با وکلاى خائن .
8 - آماده سازى مردم براى پذیرش ((غیبت کبرى )) .
از میان این وظایف ، اولین وظیفه بیش از همه بر دوش ((عثمان بن سعید عمرى ))سنگینى مى کرد و آخرین آن بر دوش ((سمرى )) ، آخرین سفیر امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ).
در این فصل همچنین مرورى داشتیم به نصب وکلاى عام در این عصر به همراه اسامى برخى از وکلاى خائن و مدعیان دروغین وکالت ، و در نهایت به عنوان یک جمع بندى اشاره داشتیم به وضعیت فکرى و سیاسى - اجتماعى شیعه در این دوره .
... ادامه دارد.

پی نوشت :

805- بحارالانوار، ج 0 ص 226 - 232.
806- بحارالانوار، ج 0 ص 82 - 83.
807- همان ، ص 186 - 187.
808- همان ، ص 88.
809- الغیبة ، شیخ طوسى ، ص 179.
810- درباره بنوفرات . ر. ک : دایرة المعارف بزرگ اسلامى ، ج 4، ص 382 - 392.
811- لغتنامه دهخدا، ج 1، ص 297.