تاریخ نگارش : نوزدهم خرداد 1390
ضرورت شناخت شأن و مقام قرآن
علیرضا مزروعی
ضرورت شناخت شأن و مقام قرآن
کلید واژه : ضرورت،شناخت،قرآن
آگاه باشید که این قرآن یگانه خیرخواهی است که تقلب و خیانت نمیکند و هدایتگری است که گمراه نمینماید و سخنگویی است که دروغ نمیگوید، هیچ کس هم نشین با این قرآن نگشت مگر اینکه از کنار قرآن با افزایشی و یا کاهشی برخاست، افزایشی در هدایت و یا کاهشی از کوری و ضلالت.
قرآن کریم مجید
شناخت جایگاه قرآن و شوون آن
قرآن یک سخن عادی نیست. قرآن کلام الله است که به زبان روشن و بدون هیچ کژی و انحراف بر رسول بزرگوارش نازل شده است تا برای همه عالمیان، انذارکننده باشد. قرآن حق است و به حق نازل شده است و نازل کننده آن خداوندی است که همتا و نظیر ندارد و آورنده آن روح الامین و محل نزول آن قلب پاک پیامبر (ص) است و این هر دو، رتبه والا دارند.به نظر می رسد ناآگاهی و کم توجهی به شان قرآن در 2 جهت قابل بررسی است: یکی این که جایگاه گوینده شناخته نشود و دیگر این که جایگاه مخاطب فراموش شود یا بالاتر از حد خود به حساب می آید. همین کم توجهی، بزرگ ترین مانع بر سر راه تدبر است. هنگام بعثت پیامبر(ص) جهان در ظلمت و ضلالت بود.
قرآن در چنین شرایطی نازل شد تا آن خرابی ها را اصلاح کند و آن دردها را شفا دهد.
قرآن با شناساندن فقر انسان، فنای دنیا، واقعیت مرگ، حساب سخت قیامت، وسعت رحمت حق و قدرت و علم بی حد او از یک سو و خباثت شیطان و عداوت او با انسان و حقیقت گناه از سوی دیگر، در مسیر دوای درد انسان گام برمی دارد.
انسان اگر به امور فوق با دقت بنگرد و وضعیت بحرانی خودش را بشناسد و به آلودگی و بیماری های قلب و روحش آگاه شود، به دنبال طبیبی می گردد که دردش را دوا کند. درمان، فقط قرآن است، به شرطی که بشر شان قرآن را بشناسد و بفهمد.
از سوی دیگر، از این نکته غفلت می شود که این نسخه کامل قرآن طبیبی دارد پیامبر صلی الله علیه وآله که به همراه کتاب طب خود به اطراف می گردد و نیازمندان را درمان می کند و قلب هایی که کور هستند و گوش هایی که کر هستند، همه را شفا می دهد. (شریف رضی، خ 108)
تدبر بدون شناخت شان قرآن ممکن نیست. از همین جا، نیاز او به منبعی دیگر برای دانش، مشخص می شود. از موانع مهم تدبر در قرآن به نوع برخورد ما با این کلام باز می گردد، یعنی این که تصور شود قرآن یک سخن عادی است
این نسخه و طبیب را کسی فرستاده که خالق بشر است، هم نقطه ضعف ها را می داند، هم بیماری قلب ها را می شناسد، هم علم لازم برای تجویز داروی مناسب را دارد و هم وعده شفا و صحت داده است. اما به شرطی که بیمار، به این شفاخانه بیاید و شان این طبیب را بشناسد و به نسخه او عمل کند و همین است معنای تدبر، پس به این شفاخانه باز گردیم .
تدبر بدون شناخت شان قرآن ممکن نیست. از همین جا، نیاز او به منبعی دیگر برای دانش، مشخص می شود.
از موانع مهم تدبر در قرآن به نوع برخورد ما با این کلام باز می گردد، یعنی این که تصور شود قرآن یک سخن عادی است. در حالی که ارزش این کلام به اندازه ارزش صاحب کلام است.
از این رو امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «برتری قرآن بر سایر سخن ها، مانند برتری خدا بر خلق است.»(مجلسی، ج 92، ص 19) این کلام خدایی است، پس نباید مانند کتاب بشری تلقی شود. این کلام، جان دارد، روح دارد، روحی از عالم امر. (شوری/52)
تدبر یعنی گذشتن از فضای حروف و کلمات به باطن آنها که از همان عالمی است که روح انسان آمده (اسراء/85)، پس مثل روح انسان، حقیقت قرآن هم برای انسان قابل تصور نیست. اگر علوم و رمزهایی در کلمات و الفاظ قرآن نهفته شده (حکیمی 253، ص 317) اگر در ظاهر منحصر به فرد است و تافته جدا بافته؛ اگر از همه صنایع لفظی در آن به کار رفته و اگر همه و همه به خاطر این است که انسان در یک شناخت طولی، به این برسد که این کلام، عادی نیست و به گوینده کلام پی ببرد و از این ظواهر بگذرد و در این سطح نماند و در شناخت عرضی آنها متوقف نشود. اینها آیه و نشانه و علامت هستند تا انسان به عمق و به لبّ برود و تدبر همین است.
ضرورت شناخت شأن و مقام قرآن
جهل به موقعیت قرآن موجب میشود که نتوانیم ارتباط صحیحی با قرآن برقرار سازیم و با آن مأنوس شویم از این رو ادامه ارتباط غلط، زدِگی و تنفّر را در پی خواهد داشت.
قرآن کریم مجید
رسیدن انسان به بن بست شناخت خود و مرتبه خود و مقصد و غایتِ خویش و درک عدم گره گشایی غریزه، عقل، قلب و تجربه و علوم بشری از معضلات اساسی انسان، آدمی را با تواضع و فروتنی و دردمندی به سوی وحی الهی میکشاند:
«وَ یرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک هُوَ الْحَقَّ وَ یهْدِی إِلى صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ». (سوره : سبأ - آیه : 6 -) ؛ آنان که علم و آگاهی به آنها داده شده است میبینند که حقیقتاً آنچه بسویت از جانب پروردگارت فرو فرستاده شده است، همان حق (مقصود) میباشد و بسوی شاهراه پر جاذبه خدای شکست ناپذیر بسیار ستوده رهنمایی میکند.
تعبیر «عزیز و حمید» اشاره به ذلت و پستیای دارد که به سبب دور شدن از فرهنگِ وحی، بشریت را فراگرفته است.
ـ عواقب انکار شأن قرآن
انکار شأن قرآن هلاکتی توأم با خفت و خواری و رسوایی را باعث میشود:
«أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکتابِ وَ تَکفُرُونَ بِبَعْضٍ؟! فَما جَزاءُ مَنْ یفْعَلُ ذلِک مِنْکمْ إِلاَّ خِزْی فِی الْحَیاه الدُّنْیا؟ وَ یوْمَ الْقِیامَه یرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ...». (سوره : البقرة - آیه : 85) ؛پس آیا به بعضی از کتاب خدا ایمان میآورید و به بعضی دیگر کفر میورزید؟ پس چیست مجازات کسی از شما که چنین عمل میکند جز رسوایی بزرگ در زندگی پَست دنیا در حالی که در روز قیامت بسوی سختترین شکنجه بازگردانده خواهند شد.
این شدت عمل و خشونت مجازات از آنجاست که فی الواقع، چنین افرادی دین را سپر بلا و پلی برای رسیدن به امیال پست حیوانیشان قرار داده و آیات خداوند را به بازی گرفتهاند که هر چند وقت یکبار، حکمی از احکام خدا را مردود اعلام کرده، دورهاش را گذشته تلقّی نموده، خلق عظیمی را به گمراهی میکشانند.
ـ شیوه یهود و منافقین در انکار شأن قرآن:
روش یهود همواره چنین بود که در برخورد با احکام خدا تا آنجایی زیر بار احکام خدا میرفتند که با اهداف دنیاشان مطابقت کند در این مسیر تا بدانجا پیش رفتند که هر پیامبری برخلاف دلخواهشان سخن میگفت تکذیبش میکردند و یا اینکه به شهادت میرساندند:
«أَ فَکلَّما جاءَکمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُکمُ اسْتَکبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کذَّبْتُمْ وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ». (سوره : البقرة - آیه : 87)
اهداف قرآن: هدایت بسوی رشد، شکوفاندن بذر ایمان، تقوی و احسان و غیره، حرکت در شاهراه عبودیت الهی و رسیدن به قلّه معرفت و بندگی او میباشد، قلّهای که جلوهگاه علم بیکران و قدرتِ عظیم الهی است؛ این اهداف بطور مستقیم به قوانین تجربی نیازی نداشته بدون آن میتواند بخوبی حاصل شود
تاریخ یهود مملوّ است از این جنایتها و کشتارهای بیرحمانه؛ هر که به این وضع اعتراض میکرد بیدرنگ بیرحمانه اعدام میشد:
«إِنَّ الَّذِینَ یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقٍّ وَ یقْتُلُونَ الَّذِینَ یأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ». (سوره : آل عمران - آیه : 21) ؛توجه به عملکرد سران نفاق و سرنوشت شومشان همچون قوم یهود،از آیات بزرگ خداوندی در این باره میباشد که به چه رسوایی و ذلّتی هولناک دچار گشتهاند که برای کسب عزّت چاپلوسی جنایتکارانی چون صدام را باید مرتکب شوند تا صباحی چند به زندگی نکبت بار خود ادامه دهند:
«بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً الَّذِینَ یتَّخِذُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَ یبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّه فَإِنَّ الْعِزَّه لِلَّهِ جَمِیعاً». (سوره : النساء - آیه : 139 )
(به منافقین مژده بده که نصیبشان شکنجهای است دردناک، آنان که کفّار را با کمال میل، در برابر مؤمنین، دوست و سرپرست گرفتهاند، آیا اینان نزد کفار عزت و سربلندی را میجویند؟! پس ـ بدانید ـ عزت و سربلندی به تمامی از آنِ خداست .
همه آنان که عبادات قرآن را میپذیرند، لکن، روانشناسی یا جامعه شناسی، اقتصاد و یا مدیریت اسلام را زیر سؤال برده، به غرب روی میآورند و یا اینکه دید اسلام نسبت به زن و حجاب و مسائل دیگر را رد میکنند، همه اینها در مسیرِ این راهِ شوم و ذلت بار حرکت میکنند.
افراط علم زدهها در شأن قرآن
در مقابل این عدّه، کسانی دیگر به افراط دچار گشته مدعی شدهاند که هر چه در علوم تجربی مطرح است قرآن آن را بیان کرده است و دلیلشان آیه «تبیاناً لکل شیء» میباشد.
اینان نیز از صراط مستقیم به انحراف گراییده و اهداف قرآن را گم کردهاند.
اهداف قرآن: هدایت بسوی رشد، شکوفاندن بذر ایمان، تقوی و احسان و غیره، حرکت در شاهراه عبودیت الهی و رسیدن به قلّه معرفت و بندگی او میباشد، قلّهای که جلوهگاه علم بیکران و قدرتِ عظیم الهی است؛ این اهداف بطور مستقیم به قوانین تجربی نیازی نداشته بدون آن میتواند بخوبی حاصل شود.
بنابراین اگر در مواردی، قرآن به حقیقتی علمی ـ تجربی اشاره دارد از این روست که با یک حقیقت هدایتی و ارشادی پیوند نزدیکی داشته، با آن گره خورده است، مانند پیش گویی نهایت عالم هستی (انهدام و فروریختن کلّ نظام هستی) که با امر قیامت و سرنوشت بشر مرتبط میباشد؛ در غیر این موارد قرآن کریم متعرض قوانین تجربی نشده به راهِ خود ادامه میدهد.
قرآن کریم مجید
شأن قرآن در کلام امیر بیان
به پیام ملکوتی قرآن ناطق، علی ـ علیه السّلام ـ ، گوش فرا دهیم که چه زیبا از عظمت قرآن و ضرورت انس و تدبر در آن، سخن میگوید:
«وَ أعلَمُوا أنَّ هذا الْقُرآنَ هُو النّاصِحُ لا یغشُّ وَ الْهادِی الْذّی لا یضِّلُ وَ الْمُحدِّثُ الْذی لا یکذِبُ وَ ما جالَسَ هذا الْقُرآنَ أحَدَ الّا قامَ عَنْهُ بِزیادَةٍ اَو نُقصانٍ؛ زیادَةٍ فی هُدی اَوْ نُقْصانٍ فی عَمی».
(آگاه باشید که این قرآن یگانه خیرخواهی است که تقلب و خیانت نمیکند و هدایتگری است که گمراه نمینماید و سخنگویی است که دروغ نمیگوید، هیچ کس هم نشین با این قرآن نگشت مگر اینکه از کنار قرآن با افزایشی و یا کاهشی برخاست، افزایشی در هدایت و یا کاهشی از کوری و ضلالت).
«وَ اعْلَمُوا أنَّه عَلی أحَدٍ بَعْدَ الْقُرآنِ مِنْ فاقَةٍ، وَ لا لأحَدٍ قَبْلَ الْقُرآنِ مِنْ غِنی، فَاستَشْفُوا مِنْ أدْوائِکمْ، وَ استَعینُوا بِهِ عَلی لأوائِکم فَإِنَّ فیه شِفاءً مِنْ أکبَرِ الداءِ وَ هُوَ الْکفْرُ وَ الْنِفاقُ وَ الْغَی وَ الْضَلال. فَاسألُوا اللهَ بِه وَ تَوجَّهُوا إِلیه بِحُبِّهِ، وَ لا تَسْألُوا بِهِ، إنَّهُ ما تَوجَّهَ الْعِبادُ إِلی اللهِ بِمِثْلِهِ».
(و آگاه باشید که برکسی از پسِ قرآن فقری نخواهد بود و نه برای کسی قبل از قرآن غنایی حاصل است پس به جهت دردهایتان، از قرآن بهبودی طلب نمایید و بواسطة قرآن بر سختیها یاری جویید، چرا که در آن شفایی است از بزرگترین دردها، و آن کفر است و نفاق و تباهی است و ضلالت، پس بواسطة قرآن ازخدا درخواست کنید و با عشق به قرآن بسویش روی آورید و با آن از خلقش چیزی نخواهید چرا که بندگان (تاکنون) با چیزی همانند قرآن بسوی خدا روی نیاوردهاند).
وَاعْلَمُوا أنَّه شافِعٌ مُشَفَّعٌ، و قائِلٌ مُصَدَّقٌ، وَ أنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرآنُ یومَ القیامَةِ شُفِّعُ فیه، وَ مَنْ محَلَ بِهِ الْقُرآنُ یوْمَ الْقِیامَةِ صُدِّقَ عَلَیه، فإنَّه ینادی مُنادٍ یوْمَ الْقِیامَةِ: «ألا کلُّ حارِثٍ مُبْتَلی فی حَرْثِهِ وَ عاقِبَةِ عَمَلِه غَیرَ حَرَثَةِ الْقُرآنِ».
(و آگاه باشید که او شفاعتگری است مورد قبول و گویندهای است مورد تصدیق، و بیشک هر که را قرآن در روز قیامت شفاعت کند بیدرنگ پذیرفته خواهد شد و از هر که قرآن شکایتی نماید بلافاصله تأیید خواهد گشت چرا که فریادگری در روز قیامت ندا میکند: «بهوش باشید هر کشتکاری در کشتة خود و عاقبت عملش گرفتار است مگر کشتکاران قرآن»).
ـ خدا می داند حفظ قرآن، چه قدر در استفاده از این معدن و منبع رحمت الهی، مدخلیت دارد ... ما آن گونه که باید و شاید از قرآن، استفاده نمی کنیم !
«فَکونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أتْباعِهِ وَ استَدِلُّوهُ عَلی رَبِّکم وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلی أنْفُسِکمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَیه آرائکمْ وَ اسْتَغِشُّوا فیهِ أهْواءَکم».( نهج البلاغه، خ 176.)
(پس از کشتکاران و پیروان قرآن باشید و از آن بسوی پروردگارتان رهنمایی طلب کنید و از آن بر جانتان خیرخواهی جویید و در برابر نظراتتان را متّهم نمایید و در حوزة قرآن امیالتان را خیانتکار تلقی کنید).
قرآن در کلام آیت الله بهجت
-اگر کتابی بود که عکس اشیا را نشان می داد ، آن کتاب همین قرآن است که بهشت و جهنم را نشان می دهد .
ـ خدا می داند قرآن برای اهل ایمان ـ مخصوصاً اگر اهل علم باشند ـ چه معجزه ها و کراماتی دارد و چه چیزهایی از آن خواهند دید !
ـ اگر قرآن را به صورت واقعی اش ببینیم ،آن گاه معلوم می شود که دست از ترنج می شناسیم یا نه !
ـ برنامه ی قرآن ، آخرین برنامه ی انسان سازی است که در اختیار ما گذاشته شده است ، ولی ما از آن قدردانی نمی کنیم !
ـ اگر به قرآن عمل می کردیم ، دیگران را به اسلام و قرآن جذب می نمودیم ؛ زیرا قرآن ، جامع کمالات همه ی انبیای اولوالعزم (علیهم السلام) است .
ـ قرآن ، انسان را به غایت کمال انسانی می رساند . ما قدردان قرآن و عدیل آن :اهل بیت (علیهم السلام) نیستیم .
ـ مدام به قرآن نگاه کردن ، دوای درد چشم است .
ـ اگر از قرآن استفاده نمی کنیم ، برای آن است که یقین ما ضعیف است .
ـ خدا می داند حفظ قرآن ، چه قدر در استفاده از این معدن و منبع رحمت الهی ، مدخلیت دارد ... ما آن گونه که باید و شاید از قرآن ، استفاده نمی کنیم !