تاریخ نگارش : پانزدهم آذر 1393
هزینه کردن به شیوه ای دیگر
مرضیه علمدار .ب
مگه پدرتو یا پدر علی ماشین ندارن که میخواید کلی پول برا کرایه ی یه ماشین انچنانی بکنید . یعنی شما دو تا هیچ برادر و خواهری نداریدکه با کمی سلیقه چند شاخه گل بخره و رو ماشین بچسبونه و این همه پول اضافه ندید

بطور اتفاقی با یکی از شاگردان سابقم در پارک مواجه شدم. من در حال قدم زدن در پارک بودم که الهام ( محصلم) با آقایی جوان که بعدا متوجه شدم نامزدش است ، پیشم آمدند و بعد از سلام واحوالپرسی های معمول ورایج ازدواج قریب الوقوع انها را تبریک گفتم. در لحن و کلام الهام انرژی زیادی ندیدم. کمی سربسر نامزدش که علی نام داشت گذاشتم ولی او نیز بهتر از الهام نبود .از تاریخ عروسی شان جویا شدم الهام با کمی تعمق گفت دقیقا معلوم نیست . در کلام او حس خوشایندی نیافتم. نگاهی به علی وسپس الهام کردم و با خنده گفتم هر وقت معلوم شد منو برا پلو خوری خبر کنید. هر دو لبخند زدند و الهام گفت : حتما . شماره موبایلمو گرفت ... یکی دو روز از این ملاقات گذشت که الهام با من تماس گرفت . احساس کردم که با مشکل یا مسئله ای روبروست به همین دلیل صراحتا احساسم را با او در میان گذاشتم .الهام با خنده کلامم را تایید کرد و گفت : مشکلات زیادی سر راهمان است که عمده ی ان اقتصادی است . چطور میشه با حقوق کارمندی من و نامزدم از عهده ی این همه هزینه ی زندگی بر بیایم. هنوز شروع نکرده توش موندیم. ازش پرسیدم چرا مگه بزرگترا حمایتتون نمی کنن؟ گفت چرا . پدر علی یه اپارتمان 60 متری برامون تهیه کرده . گفتم خوب این که خیلی خوبه همین که اجاره نمیدید کلی جلویید . گفت : اما سایر هزینه ها چی؟ هر جور حساب می کنیم از عهده هزینه ها بر نمیایم . همین اول کار ... هزینه ی عروسیمون سر به فلک میزنه .هیج میدونید پول آرایشگاه و ماشین عروس و باشگاه و ... چقدر میشه ؟ گفتم نه نمیدونم .تو بگو چقدر میشه ؟ با بی حوصلگی گفت : فقط دو سه میلیون هزینه ی آرایش عروس میشه. کرایه ی ماشین عروس و تزیینش حول وحوش یه میلیون میشه . تالار عروسی .... حرفشو قطع کردم و گفتم : مگه چه خبره ؟ دو سه میلیون آرایش عروس ؟؟؟ مگه چکار میکنن. گفت : قیمتها همینه دیگه . ارایشگاههای خوب هزینه هاشم بالاس .گفتم : این هزینه ها هزینه های کاذبه .به جای رفتن به همچین ارایشگاهی چرا... حرفمو قطع کرد وگفت : نه من کار خوب می خوام. گفتم خوب این موضوع رو کنار میزاریم .برا ماشین و تزییناتش چرا این همه هزینه ؟ مگه پدرتو یا پدر علی ماشین ندارن که میخواید کلی پول برا کرایه ی یه ماشین انچنانی بکنید . یعنی شما دو تا هیچ برادر و خواهری نداریدکه با کمی سلیقه چند شاخه گل بخره و رو ماشین بچسبونه و این همه پول اضافه ندید . با هفتاد هشتاد هزار تومن میتونید همون کاری رو بکنید که گلفروش با هفتصد هشتصد هزارتومن می خواد انجام بده . اصلا من خودم اینکار رو انجام میدم . الهام خندید و من در ادامه گفتم دست گل عروس هم حتما کلی پولش میشه گفت بله قیمت کردیم متوسطش حدود چهارصد تومن میشه گفتم من با چهل هزار تومن یه دسته گل قشنگ برات درست میکنم .دیگه چی . دوباره خندید و گفت مثل اینکه شما همه کاری انجام میدید گفتم : این کارها از عهده ی هر کسی بر میاد کافیه یه کم فکر پشتش باشه و شجاعت گفت : شجاعت ؟ گفتم بله شجاعت اقدام بر علیه این فرهنگ منحط خرج بی خود کردن و تجمل گرایی ابلهانه که متاسفانه این طور بر فکر و روح ما حاکم شده . عزیر من الهام جان نترس . برا درست کردن یه زندگی خوب Tپول داشتن مهمه اما از اون مهم تر شیوه ی خرج کردن و مدیریت در زندگیه که اگه بلد باشی پولدا هم میشی. اگه پولدار هم نشدی محتاج کسی نمیشی. صحبتم با الهام به پایان رسید و من نمیدانم که تا چه حد کلامم را پذیرفته باشد . آیا کلام من غیر منطقی است آیا نمیتوان جلوی خیلی از این هزینه های کاذب را گرفت بدون آنکه آسیبی به مجالس و میهمانی هایمان برسد .