تاریخ نگارش : بیست و هشتم خرداد 1390
شرح مناجات رجبیه/ صوتی
رضا رضائی
یکى از دعاهایى که در ماه رجب خواندنش در هر روز وارد است، این دعاى امام صادق علیهالسّلام است که در مفاتیح هم آمده است که حضرت این دعا را در هر روز مىخواندند: خابَ الوافِدونَ و ...
خابَ الوافِدُونَ عَلى غَیْرِکَ
نومید شدند آنان که بر دیگرى جز تو وارد شدند
وَ خَسِرَ المُتَعَرِّضُونَ اِلاّ لَکَ
و زیانکار شدند کسانى که به غیر از تو رو کردند
و َضاعَ المُلِمُّونَ اِلاّ بِکَ
و تباه گشتند آنانکه جز به درگاه تو فرود آمدند
وَ اَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ
و گرفتار قحطى شدند کسانى که جز از فضل تو پوییدند
بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرّاغِبینَ
در خانه ات به روى مشتاقان باز
وَ خَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطّالِبینَ
و خیر و نیکیت به خواستاران عطا شده
وَ فَضْلُکَ مُباحٌ لِلسّاَّئِلینَ
و فضل و بخششت براى درخواست کنندگان مباح و آزاد است
وَ نَیْلُکَ مُتاحٌ لِلامِلینَ
و عطایت براى آرزومندان مهیاست
وَ رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاکَ
و روزیت حتى براى کسانى که نافرمانیت کنند گسترده است
وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواکَ
و بردباریت حتى در مورد آنکه به دشمنیت برخاسته شامل است
عادَتُکَ الاِْحْسانُ اِلَى الْمُسیئینَ
شیوه ات نیکى به بدکارانست
وَ سَبیلُکَ الاِبْقاَّءُ عَلَى الْمُعْتَدینَ
و راه و رسمت زندگى دادن به سرکشان است
اَللّهُمَّ فَاهْدِنى هُدَى الْمُهْتَدینَ
خدایا پس مرا به راه راه یافتگان رهبرى کن
وَارْزُقْنىِ اجْتِهادَ الْمُجْتَهِدینَ
و کوشش کوشایان را روزیم کن
وَلاتَجْعَلْنى مِنَ الْغافِلینَ الْمُبْعَدینَ
و قرارم مده از بى خبران دور شده از دربارت
واغْفِرْلى یَوْمَاالدّینِ
و در روز جزا گناهم بیامرز
خاب الوافدون عَلى غَیرِکَ و خَسِرَ المُتُّعَرِّضونَ إلّا لَک.
«خاب» به معنای خائب شدن می باشد. خائب یعنى کسى که دیگر امیدى به رسیدن به مطلوب ندارد، کسى که از کاروان عقب بماند، مىگویند خائب است.
خائب و خاسر، دو عبارتى است مضمونش نزدیک به هم است. خائب به کسى مىگویند که مطلبى را از دست مىدهد. خاسر به کسى مىگویند که خسران زده است، یعنى نه تنها مطلب را از دست مىدهد، دیگر هم به دست نمىآورد و نمىتواند به او برسد.
خاب الوافدون على غیرک «تمام آن کسانى که بر غیر تو وارد شدند، دستشان خالی است .» اینها هیچ مایه پُرکننده ای ندارند. چرا که هر آنچه غیر از تو است پوچ و عدم و حبابی تو خالی بیش نیست .
خاب الوافدون على غیرک «تمام آن کسانى که بر غیر تو وارد شدند، دستشان خالی است.» اینها هیچ مایه پُرکننده ای ندارند. چرا که هر آنچه غیر از تو است پوچ و عدم و حبابی تو خالی بیش نیست
افرادى که به دنبال غیر از تو رفتند و بار خودشان را در آستانى غیر از آستان تو فرود آورند، به دنبال مقام رفتند، به دنبال مال رفتند، به دنبال کسب شهرت رفتند، به دنبال استفاده رفتند - استفاده دنیوى- تمام این افراد، اینها خائب اند.
در فرهنگ تجارت و بازرگانی آنان را که از سرمایه خویش سودی نبرند، زیان کار گویند و کار آنان چندان دشوار نیست؛ زیرا اصل سرمایه را نزد خویش دارند و زمان و توان جبران برای آنان باقی است، سخت تر از حال آنان، حال کسانی است که در تجارت نه تنها سودی نبرده اند، بلکه سرمایه خویش از کف داده اند و آنان ورشکستگان و خسران زدگانی بیش نیستند .
تمام کسانى که متعرّض غیر تو شدند، به دنبال این و آن رفتند و هر کسی را برای روز مبادایی نگه داشتند اینها خسران پیدا مىکنند. یک روزى همین ها مىآیند و پشت مىکنند.
جویندگان مهر
«َوضاعَ المُلِمُّونَ الاّ بِک وَ اَحْدَبَ الْمُنْتَجِعوُنَ الاّ مَنْ اِنْتَجَعَ فَضْلَک؛ ضایع شدند و از بین رفتند آن کسانى که التماس این و آن را کردند ، فرو افتادند وگردن برای غیر تو خم کردند.»
آنان که جز آهنگ و قصد تو کرده اند، گمراه شدند و همه طالبان با خشکی و نیستنی مواجه شدند، مگر جویندگان فضل و کرم تو.
تمام موجودات عالم بر سر خوان کرم حضرت احدیت می نشینند و هر یک بنا بر ظرفیت خویش از جمال و جلال الهی بهره می یابند. پس شیفتگی به جذابیت های آنان کمال گمراهی است و تقاضای از آنها نهایت درماندگی؛ زیرا آنچه دارند از خود ندارند.
به همین جهت، کسانی که روی دل به غیر خدا کرده اند و از دیگران طلب می کنند، باید بدانند که جز نیستی چیزی نصیبشان نمی شود.
من آن نیم که توانم ز تو جدا باشم جدا شوم ز تو در معرض فنا باشم
به غیر سایه لطف تو جای دیگر هست؟ جدا اگر ز تو باشم، بگو کجا باشم
خدای راه پسند ای تو زندگانی من که یک نفس به فراق تو مبتلا باشم (فیض کاشانی)
به عزت و جلال و بلندی مرتبه ام بر عرش سوگند! هر کس به غیر من دل بسته و امیدوار باشد، امیدش را به یأس و ناامیدی بدل می کنم و در نزد مردم لباس ذلت و خواری به او می پوشانم و از ساحت قرب خود دورش می کنم و از وصال خود به هجرانش مبتلا می سازم
سیه روزان سرگردان
خداوند تبارک و تعالی از بندگان ناسپاسی که نعمات او را فراموش کرده و بر در آستان غیر او گردن خم می کنند و امیدوار به غیر او هستند، گلایه فرموده است:
به عزت و جلال و بلندی مرتبه ام بر عرش سوگند! هر کس به غیر من دل بسته و امیدوار باشد، امیدش را به یأس و ناامیدی بدل می کنم و در نزد مردم لباس ذلت و خواری به او می پوشانم و از ساحت قرب خود دورش می کنم و از وصال خود به هجرانش مبتلا می سازم. آیا بنده من در گشایش مشکلات، به دیگران امید دارد، در حالی که رهایی از سختی ها به دست من است؟! و آیا به دیگران دل بسته و در خانه غیر را می کوبد و حال آنکه کلید همه درهای بسته در دست من است و همه درها بسته است و در آستانم برای هر کس که مرا بخواند، گشاده است؟! چه کسی در مشکلات و سختی ها به من امید داشته و من مأیوسش ساخته ام و چه کسی برای مهمی به من دل بسته است و من امیدش را به نومیدی بدل ساخته ام؟... چه بدبختند کسانی که معصیت و نافرمانی ام می کنند و مراقب من نیستند.
درگاه خداوند برای همیشه و برای همه باز است!
«بابُکَ مفتوح لراغبین؛ باب تو و درِ رحمت تو همیشه براى کسانى که رغبت دارند به آن مسائل و به آن تجلیّات، همیشه باز است.»
آستان لطف وکرمت هرگزبه روی دلدادگان و شیفتگان بسته نیست، چنان که خود فرموده ای:
مَلأَتُ سَماواتی مِمَّن لا یَمِلُّ مِن تَسبیحی و أَمَرْتهم ان لا یَغْلِقُوا الأَبوابَ بینی و بینَ عبادی فَلَمْ یثقوا بِقُولی؛ آسمان هایم را از فرشتگانی که هرگز از یاد و ذکر و تسبیحم ملول و خسته نمی شوند، پر ساختم و به آنان سفارش کردم که درهای بین من و بندگانم را نبندند، اما آن مردمان به قول من اعتماد نمی کنند.
هر که خواهد، گو: بیا و هر که خواهد، گو: برو
گیر و دار و حاجب و دربان در این درگاه نیست(حافظ)
شیوه بنده پروری ات چنان است که با بدکاران از روی کرم نکوکاری می کنی و عادت تو آن است که سرکشان را فرصت می دهی و عرصه بر آنان تنگ نمی کنی و بر ما نیز فرمان داده ای که با خطاکاران این گونه باشیم که عفو پیشه کنیم و لغزش آنان بر خود نادیده انگاریم
معدن خوبی ها
«خَیْرُکَ مَبذولٌ للطالبین وَ فَضْلُکَ مُباحٌ لِلسّائلینَ و نیلکَ مُتاحٌ لِلاْآمَلین :خیر و احسانت برای طالبان گسترده و فضل و کرمت در اختیار درخواست کنندگان است و عطایت برای امیدواران مهیاست.»
ذره ذره آفریده های عالَم دست امید به آستان یگانه بی نیاز هستی دراز کرده اند و تقاضای کمال و هستی از او می کنند. انسان نیز همچون دیگر موجودات، کشکول فقر و نیاز به خداوند بر گردن آویخته دارد .
هیچ گونه بخل و کاستی در عطای خداوند نیست و این انسان هایند که با کفران و ناسپاسی، خویشتن را از عطایای بی پایان الهی محروم می سازند، چنان که قرآن کریم می فرماید:
و آتاکم من کلّ ما سألتموه و ان تعدّوا نعمة اللّه لا تحصوها انَّ الانسان لَظلومٌ کفّار :و خداوند هر چه که از او درخواست کنید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را شمارش کنند، قادر به جمع آن نیستند. همانا انسان بسیار ستمکار و ناسپاس است!
روزی بخش مهربان
«رزقک مبسوط لِمَنْ عصاک و حلمک معترض لمن ناواک : رزق تو برای نافرمانان و گناهکارانت گسترده و بردباری ات همواره متوجه کینه جویان و دشمنانت است.»(ابراهیم: 34)
به راستی اگر خداوند با ما همچون ما رفتار می کرد، چه پیش می آمد؟!
اگر در برابر هر نافرمانی و تخلفی که از ما سر می زند، گناه ما را به رُخمان بکشد و فورا به عقوبت آن دچارمان فرماید، چه می کنیم؟!
چنان که خداوند مهربان، از آنچه در خلوت انجام داده ایم پرده برمی داشت، چه بر سر ما می آمد؟
به راستی، چه رحمتی است که دشمنان و کینه ورزان خداوند نیز از آن بی بهره نیستند؟! پس جای آن دارد که دست نیاز به درگاه خداوند مهربان گشوده و با دیده ای گریان با او زمزمه کنیم.
ای خدای مهربان! تو در دار دنیا گناهانم را از تمام آفریده ها پنهان داشتی و من در آخرت به پرده پوشی تو از دنیا محتاج ترم
عادت خداوندی
« عادَتُکَ الاحسانُ اِلَی المسیئینَ وَ سَبیلُکَ الاِبقاءُ عَلَی المُعْتَدینَ.
عادتت احسان به بدکاران است و طریقه ات مدارا با سرکشان.
شیوه بنده پروری ات چنان است که با بدکاران از روی کرم نکوکاری می کنی و عادت تو آن است که سرکشان را فرصت می دهی و عرصه بر آنان تنگ نمی کنی و بر ما نیز فرمان داده ای که با خطاکاران این گونه باشیم که عفو پیشه کنیم و لغزش آنان بر خود نادیده انگاریم.
تقاضای هدایت
أللَهُمَّ فَاهْدِنى هُدَى الْمُهتَدین
اینجا دیگر مطلب یک قدرى بالا مىرود و سطح دعاى حضرت اوج مىگیرد. خدایا! حالا که این طوره، حالا که تو داراى این خصوصیّات هستى و حالا که تو یک همچنین اوصافى دارى، پس تو مرا به هدایت مهتدین راهنمایى کن، از تو چیزى کم نمىشود.
تو که عطایت شامل همه است، تو که راهت براى همیشه باز است، تو که حلمت معترض است براى کسى که دشمنى مىکند، پس حالا بیا و دست مرا بگیر!
از هدایت محمد و آل محمد که هدایت یافتگان واقعی اند بهره ام ده؛ هدایتی که هرگز گمراهی در آن راه نداشته باشد!
وَ ارْزُقنى اجْتِهادَ المُجتَهدین
از تو می خواهم که تلاش مجاهدان واقعی ات را روزی ام فرمایی تا همانند آنان از عبادت در پیشگاهت ملول نگردم و لذت مناجات با تو را با هیچ لذتی مبادله نکنم.
نگاهی کن که شیدای تو گردم
خرابم کن که مأوای تو گردم (فیض کاشانی)
آتش هجران
«لا تَجْعَلنی مِنَ الغافلین المُبْعَدین».
خداوندا! قلب من به یاد تو می تپد و با خنکی مناجات تو آتش ترس و حرمان را در وجودم خاموش می کنم ؛ پس مرا از پیش خود مران که بی تو می میرم.
منم غریب دیار و تویی غریب نواز
دمی به حال غریب دیار خود پرداز
به هر کمند که خواهی بگیر و به بازم بند
به شرط آن که ز کارم نظر نگیری باز (حافظ)
بخشودگی در قیامت
«واغفرلی یوم الدین؛ بارالها! در عالم دنیا چنان با لطف و احسانت انس گرفته ام که تاب خشم و نامهربانی تو را در آخرت ندارم و در طول زندگی ام چنان مرا در دامان مهر و رحمت پرورانده ای که تاب هجران و دوری ات را در قیامت نخواهم داشت. پس، همان گونه که در این عالم به لطف و کرم بر من عنایت داشتی، در روز جزا نیز خطاهایم را بپوش!
ای خدای مهربان! تو در دار دنیا گناهانم را از تمام آفریده ها پنهان داشتی و من در آخرت به پرده پوشی تو از دنیا محتاج ترم .
زآن جا که لطفِ شامل و خُلق کریم توست
جرم گذشته، عفو کن و ماجرا مپرس (حافظ)