تاریخ نگارش : بیست و سوم آذر 1394
ریشه ی ریش
روح الله متوسل
برای اثبات مهم بودن یک مسئله، نباید مسئله ی مهم دیگه ای رو کم اهمیت نشون داد!
کلید واژه : ریش تراشی ، پلِ صراط ، بدحجاب ، نماز ، سلمان فارسی
تا حالا شده ﺍﺯ یک نفر "ﺭﯾﺶ ﺗﺮﺍﺵ" بپرسید ﭼﺮﺍ ریشت رو از ته می زنی؟ معمولاً با ﯾﮏ ﺟﻮﺍﺏ تکراری و ﮐﻠﯿﺸﻪ ﺍﯼ مواجه می شید که "به چی ت می نازی به یه من ریش؟ به ریش نیست که به ریشه ست!" فیلمِ اخراجی ها، یا تا حالا شده از یک نفر "بی نماز" بپرسید چرا نماز نمی خونی؟ معمولاً با یک جواب کلیشه ایِ صوفیانه رو به رو می شید که "ﻣﻬﻢ ﯾﺎﺩ قلبی ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﺧﻢ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ شدن؟!" و یا تا حالا شده از یک نفر "بدحجاب" بپرسید چرا پوشش مناسبی نداری؟ معمولاً فقط یک جواب فوق تکراری می شنوید که "اصلاً به این حرفا نیست، آدم باید ذاتش درست باشه!" فیلمِ مارمولک
این جور جواب ها در عین حالی که در ظاهر به دل می نشینه و یک سمتِ جمله هم همیشه درسته و مهم امّا بعضی وقت ها در باطن گمراه کننده ست یا بهتر بگم راه گم کننده ست؛
از یک طرف، ﺭﯾﺸﻪ اون موقعی مفیده ﮐﻪ ﺳﺎﻗﻪ و شاخه ﻭ ﺑﺮﮒ و ﻣﯿﻮﻩ هم ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ الّا ﺩﺭﺧﺖ ﺑدون ثمر و حتّی ﺷﺎﺥ ﻭ ﺑﺮﮒ، کُنده ایه که بیشتر شبیه صندلیه تا درخت! البتّه ریشه خیلی مهمّه این قدری که اگه ریش باشه امّا ریشه نباشه بیشتر آسیب می زنه؛ بی ریشه بودن بعضی از ریشی ها (ریشوها) عدّه ای رو به ظاهر دین، بدبین می کنه نمونه ش زخمیه که کهنه می شه و این جور دَهَن باز می کنه "ریش شما ریشه ی مردم رو سوزونده!" فیلمِ دل شکسته "وقتی منافقی به جناب سلمان فارسی، در هنگام حکومت و استانداری مدائن گفت: سلمان این ریش سفید تو بهتر است یا دُم سگ؟! سلمان با نهایت ملایمت فرمود: اگر از پل صراط رد شدم ریش من بهتر است وگرنه دُم سگ از ریش من بهتر است." به نقل از شهید آیت الله دستغیب
و از طرفی، اگه منظورمون مثل شیخ اجل جناب سعدی تو این شعرِ "عبادت به جز خدمت خلق نیست / به تسبیح و سجّاده و دلق نیست" تأکید بر خدمت به خلقه نه زیرآب زدن ذکر و نماز، گفتن این جور جملات آسیبی نمی زنه آمّا در غیر این صورت برای اثبات مهم بودن یک مسئله، نباید مسئله ی مهم دیگه ای رو کم اهمیت نشون داد؛ این جور جملات بعضاً این تفکّر رو به دنبال داره که انجام بعضی گناهان به شرط داشتن بعضی اصول و خوبی ها، کم اشکال و یا بی اشکاله! امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِه صَاحِبُهُ؛ شدیدترین گناهان آن است که صاحبش آن گناه را کوچک بشمارد. حکمت 469 نهج البلاغه
وانگهـی می توان گفت عدم موافقت با احکام اسلامی ای که نمود ظاهری در جامعه داره، نشون از یک عدم موافقت با عقاید و اخلاق و احکام اسلامی به صورت باطنیه.