تاریخ نگارش : بیست و هشتم تير 1390
راز ماندگاری قرآن(1)
مسعود مستعلی
این مقاله به فصاحت و بلاغت و بی مثالی قرآن و به تعالی مضامین آن نمی پردازد و تنها آنچه را که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای جاودانگی این معجزه الهی انجام داده اند، در نگاهی گذرا مورد نظر قرار می دهد و با اقرار به ناتوانی از احاطه به عمق و ابعاد کارها، آنچه فعلا مقدور است عرضه می کند.
کلید واژه : ماندگاری قرآن- جاودانگی قرآن
ناشر : پایگاه اینترنتی حجت الاسلام جاودان
تمهیدات ظریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به منظور صیانت قرآن از آفت تحریف.
ما برای شناخت اسلام راهی جز رجوع به قرآن و سنت نداریم؛ زیرا اسلام تنها براین دو پایه اصلی و اساسی بنا شده است. قرآن و سنت اگرچه هرکدام یک اصل و پایه اساسی و مستقل هستند، با یکدیگر ارتباطی وثیق و همه جانبه دارند. از یک سو قرآن حاوی اصول و مبانی اسلام و سنت تفصیل وتوضیح وشرح آن است ، و از سوی دیگر«تبیینی» است، ودیگری وظیفه ونسبتش با آن وظیفه و نسبت «تصحیحی» است.(1)
قرآن که حاوی کلیات و اصول نظریات اسلام در همهء زمینه هاست و وظیفهءحفاظت از سنت را بر عهده دارد، خود از تمام دستبرد ها و تحریفات مصون مانده و امروز تنها کتاب آسمانی سالم و دست نخورده بر روی زمین است.
عوامل مصونیت قرآن کریم از تحریفات بسیارند. شکل ساختمان لفظی و معانی معجزه آسای قرآن و کار عظیمی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در شور وشوقی عام و نهضتی همه گیر در جهت تعلیم وتعلم آن به همه مسلمانان انجام دادند، از جمله عوامل مصونیت کتاب آسمانی اسلام از تحریفات به شمار می رود.
این مقاله به فصاحت و بلاغت بی مثالی قرآن و به تعالی مضامین آن نمی پردازد و این کار را به فرصتی دیگر وا می گذارد و تنها آنچه را که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام داده اند، در نگاهی گذرا مورد نظر قرار می دهد و با اقرار به ناتوانی از احاطه به عمق و ابعاد کارها، آنچه فعلا مقدور است عرضه می کند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وظیفه و کاری بزرگ بر دوش داشتند و آن را به تمام و کمال به پایان رسانیدند. همهءجوانب این کار سنجیده و حساب شده بود. کوشش ایشان برای این بود که قرآن کریم به آن وسعت و گستره دست یابد که از حیطهءدستبرد طواغیت و قدرتمندان به دور بماند ، و آنها هر قدر صاحب شوکت و قدرت باشند نتوانند با این گستردگی مقابله کرده و چیزی از قرآن را مورد دستبرد قرار دهند.
ما عملکرد حضرت ختمی مرتبت را در چند مرحله قابل تنظیم می دانیم. البته شایان ذکر است که مراحل این طرح وتنظیم به صورت زمانی ترتیب نیافته اند و بیشتر به وجه طبیعی و معقول حوادث توجه شده است. یعنی آنچه را ما در اینجا با ترتیب و پشت سر هم ذکر می کنیم و عنوان دو مرحله بدان می دهیم ممکن است در کنار هم وقوع یافته باشند یا اینکه یک مرحله متوسط در این شکل بندی خیلی زودتر از مراحل قبلی انجام گرفته است.
1 . گسترش خواندن و نوشتن
اولین مرحله از مراحل عملکردپیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مسالهءبا سواد کردن مسلمانان بود و تا آنجا که می دانیم این کار مربوط به دوران بعد از هجرت ایشان به مدینه است.
سواد خواندن و نوشتن و حساب دانی اگر چه در جزیره العرب وجود داست، اما آنقدر اندک بود که تقریبا به حساب نمی آمد. تعداد با سوادان در قریش،یعنی مهمترین قبیلهءعربی در عصر جاهلیت، و در شهر مکه، مهمترین شهر در این سرزمین، تا هفده تن بیشتر نام برده نشده اند.(2) شهر یثرب (مدینه)هم باسوادان شناخته شده اش حدود ده نفر بوده اند.(3) در آن روزگار اگر کسی خواندن و نوشتن میدانست و بر شنا وتیر اندازی توانایی داشت «کامل» نام می گرفت.(4) اینکه دارنده سواد و آشنای به شنا و تیراندازی کامل نامیده می شود یعنی رکن اصلی کمال در فرهنگ آن روز عرب تنها دانستن خواندن و نوشتن است و تعداد بسیار اندک کسانی که به این عنوان خوانده شده اند نشان دهندهء فقر شدیدی است که عرب در زمینه سواد داشته است.
این مقدار اندک دانایی، مربوط به شهرها بود که ساکنان آن به تجارت می پرداختند و به کشورهای متمدن مجاور مثل ایران و رم رفت و آمد مداوم داشتند. اما در قبایل بیابانی، مسأله بسیار بدتر از این بود و بسیاری از آنها از سواد خواندن و نوشتن بکلی محروم بودند.(5) حتی پاره ای از آن ننگ داشته و آن را عیب می شمردند.(6)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در چنین وضعی کوشیدند که همه مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزند تا بتوانند قرآن را بنویسند وبخوانند وحفظ کنند. بررسی این کار بزرگ نیاز به تحقیقی جدا داشته و فرصتی مناسب می طلبد و ما آن را به وقت دیگر موکول می کنیم.
2 . تعلیم قرآن (7)
مرحله دوم از کار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که ایشان به عنوان اولین معلم، خود به تعلیم صحابه پرداختند و تلاوت قرآن را ده آیه ده آیه به آنها آموزش دادند. هر وقت که تعلیم کیفیت ده آیه پایان می یافت وصحابه آنرا به درستی می آموختند، به تعلیم آنچه آیات مزبور از علم و عمل در برداشت می پرداختند وتا این کار تمام نمی شد به آموزش ده آیه بعد مشغول نمی شدند. در واقع، نخست تلاوت الفاظ آموزش داده می شد بعد هم به آموختن معانی و مفاهیم و تفسیر آیات می پرداختند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای آنها عقاید و معارف و امر ونهی و حلال و حرام موجود در آن آیات را بیان می داشتند.(8)
این شکل و ترتیب در هر دوره از تعالیم مراعات می شد. در این مرحله که ما آن را مرحله دوم نام نهادیم صحابه باسواد بیانات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نوشته و ثبت می کردند. بدین ترتیب، گروه زیادی از مسلمانان آشنای با قرآن به وجود آمدند.
3 . معلمان قرآن
بعد از آنکه در شهر مدینه افراد علاقه مند و مستعد و بعضاً با سواد، از دانش قرآن بهره گرفتند و آن مقدار که برای هر مسلمان لازم است از قرآن بداند آموختند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گروه ممتاز و نخبه آنها را به کار واداشت و از ایشان به عنوان معلمان قرآن استفاده کرد.
«عبادة بن صامت» از بزرگان صحابه می گوید :
آنگاه که کسی به مدینه هجرت می کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را به یکی از ما می سپرد تا بدو قرآن بیاموزد.(9)
در نقلی دیگر از همین صحابی آمده است :
اگر کسی به مدینه هجرت می کرد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را به دست یکی از حا فظان قرآن می سپرد تا بدو قرآن آموزش دهد و بدین ترتیب تعداد حافظان قرآن در عهد آن حضرت فراوانی یافت.(10)
به عنوان نمونه در تاریخ می خوانیم :
وقتی از قبیلهء« عبد قیس » کسانی به مدینه آمدند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد که انصار ایشان را میهمانی و اکرام کنند. بعد از چند روز از آنها سوال کرد که پذیرایی برادرانتان را چگونه یافتید؟ در جواب با اظهار امتنان گفتند : وسایل راحت و غذای خوب برای ما فراهم ساختند و شبانه روز کتاب پروردگار و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را به ما آموختند.(11)
در روایت ابو سعید خدری تفصیل دیگری از این حادثه وجود دارد . او می گوید:
ما نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودیم؛ ایشان فرمودند «فرستادگان قبیله قیس آمدند». ما که گمان کردیم مقصود پیامبر آمدن آنها به همین جا ومکان ماست، به اطراف نگریستیم اما کسی وچیزی را مشاهده نکردیم. اما چندان طول نکشید که از راه رسیدند و بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سلام گفتند. بعد از آنکه در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نشستند ، آن حضرت از ایشان سوالاتی کردند وجواب شنیدند. آنگاه هر یک از ایشان را به یکی از مسلمانان سپردند که به میهمانی به نزد خویش برد و قرآن و نماز به او بیاموزد. یک هفته به این شکل گذشت. پیامبر اکرم در پایان هفتهء آنها را آزمودند ، موفقیت نسبی، بود .
هفتهء بعد آنها را به کسان دیگر سپردند. در امتحان پایان این هفته فرستادگان قبیله عبد قیس موفق شدند ؛ زیرا به اندازه لازم از قرآن و نماز آموزش دیده بودند.(12)
همچنین هنگامی که نمایندگان قبیلهء « بنی ثقیف» به مدینه آمدند، در ابتدا برای آنها در مسجد چادری زده شد تا بتوانند قرآن خواندن را بشنوند و نماز گزاردن ایشان را ببینند.(13) پس از چند روز ، آنها اسلام آوردند.
بعد از آن نیز به یادگیری قرآن پرداختند.(14)
نمایندگانی از قبیله «جرم» به مدینه آمدند مسلمان شده و در آنجا تعلیم قرآن یافتند.(15)
از فرستادگان قبیلهء « بنی حنیفه »کسی به نزد « اُبیّ بن کعب» فرستاده شده و در نزد او آموختن قرآن پرداخت.(16)
در اسناد موجود در مورد قبایل تجیب و بنی ثعلبه و بنی خولان و رهاوبین و بنی غنم و غامد و مراد(17) و...
اطلاعاتی به همین صورت وجود دارد. آنها هرکدام به شکلی به شهر مدینه آمده وبعد از تشرف به اسلام ، در تحت تعلیم صحابه به یادگیری قرآن و اسلام پرداختند.(18)
پانوشتها
1- نسبتهای دیگری نیز بین قرآن کریم و سنت وجود دارد. از جمله اینکه قرآن دلیل اصالت و اعتبار سنت است ؛ از آنجا که قرآن به عنوان معجزه جاوید سند رسالت و نبوت حضرت ختمی مرتبت و مقام رسالت مصدر اول همهء آن چیزهایی است که به عنوان سنت در اسلام وجود دارد .
2- بلاذری مورخ معتبر مینویسد :((دخل السلام و فی قریش سبعه عشر رجلا کلهم یکتب))، فتوحالبدان ، ص 580 ، تحقیق دکتر صلاح الدین المنجد ، 1956م
3- همان مصدر، ص 538
4- فتوح البدان، ص 583، الطبقات الکبری، ج7، ص 390 ، چ بیروت، 1380 ق.
5- مجمع الزوائد ، ج5 ، ص305
6 مراجعه کنید به الصحیح من سیرة النبی الاعظم ، ج1، ص 49، چ اول ایران
7- باید یاد آور شویم که این مرحله از نظر زمانی به اولین سالهای نزول قرآن و ظهور اسلام یعنی مکه مربوط می شود و در آن سالها پیامبر خود به اولین مسلمانان قرآن را آموخته اند.
8- مسند احمد، ج5، ص 410 ، الطبقات الکبری ، ج6، ص 172 ؛ کنز العمال، ج2، ص 347 ؛ وتفسیر البیان .
9- مسند احمد ، ج5 ، ص 410 ؛ مستدرک حاکم ، ج1 ، ص 356.
10- مناهل العرفان ، ج 1 ، ص 234و 308.
11- مسند احمد ، ج4 ، ص 206.
12- المصنف ، عبدالرزاق صنعانی ، ج9 ، ص 201 ، ح 16930.
13- سبل الهدی والرشاد فی سیرة الخیر العباد ، ج6 ، ص 452 ، چ مصر ، 1411 ق.
14- الطبقات الکبری ، ج2 ، ص 313.
15- الطبقات الکبری، ج2 ، ص336.
16- همان ، ج2 ، ص316.
17- مراجعه کنید به : سبل الهدی و الرشاد ، ج6 ، ص434 ، 450 ، 505 ، 516 ، 569 ، 599.
18- در سیرهء پیامبر اکرم نشانه هایی از وجود این مرحله در عصر مکی دیده می شود . مراجعه کنید به سیرهء ابن هشام ، ج1 ، ص 345-344، چ مصطفی السقا و دیگران ، قاهره، 1375 ق.