تاریخ نگارش : يازدهم مهر 1390
چادر منبع دینی ندارد !!!
رضا رضائی
جلباب قرآنی و چادرهای امروزی
برخی مدعی هستند که " چادر، حجاب دینی و مذهبی نیست " . در این مقاله قصد داریم بدون جانب داری ، به این بحث پرداخته و پاسخی شایسته ارائه دهیم :
کلید واژه : چادر
جلباب قرآنی و چادرهای امروزی
برخی مدعی هستند که " چادر، حجاب دینی و مذهبی نیست " . در این مقاله قصد داریم بدون جانب داری ، به این بحث پرداخته و پاسخی شایسته ارائه دهیم :
دقت و پژوهش در آیهی 59 سورهی احزاب، صحت ادعای مذکور را مورد تردید جدی قرار میدهد.
خداوند در این آیه خطاب به پیامبرش فرموده است:
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛
ای پیغمبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر خود فرو پوشند، که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نکشند؛ بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
«جلابیب» جمع «جلباب» است و جلباب در کتابهای لغت معتبر، مثل لسان العرب، صحاح اللغة و معجم الوسیط، به «ملحفه» معنا شده است و ملحفه پوششی گسترده است که زن خود را در آن میپیچد.
قبل از بررسی معنا و مفهوم جلباب، باید دید چادر رایج در بین زنان مسلمان و ایرانی چه نوع پوششی است و عناصر و مؤلفههای اصلی تشکیلدهندهی آن چیست؟ با اندک تأملی میتوان گفت چادر دارای دو مؤلفهی اصلی ذیل است:
1. اندازهی چادر: پوشش وسیع، که از بالای سر تا پایین پای زن را میپوشاند.
2. کارکرد چادر: پوششی جلوباز که از بالای سر، روی لباسهای دیگر پوشیده میشود و به نحو خاصی کنترل و جمع و جور میگردد.
حال باید بررسی نمود آیا جلباب قرآنی که در بعضی تفاسیر از آن به ملحفه تعبیر شده است، دو عنصر ذکر شده برای چادرهای رایج فعلی را دارد یا نه؟ اگر دو عنصر یاد شده را بتوان برای جلباب اثبات نمود، میتوان ادعا کرد که جلباب قرآنی همانند چادرهای رایج فعلی بوده است و گرنه نمیتوان چنین ادعایی کرد؛ از این رو، به بررسی دو مؤلفهی اندازه و کارکرد جلباب میپردازیم:
الف) اندازهی جلباب:
تقریباً همهی کتابهای لغت در این که جلباب پوششی وسیع است اتفاق نظر دارند، ولی دیدگاههای کتابهای لغت و تفسیر دربارهی اندازهی دقیق جلباب متفاوت است.
از مجموع کلمات مفسرین در مورد اندازهی جلباب، سه دیدگاه قابل اشاره است:
دیدگاه اول: جلباب پوششی فراگیر بوده که از بالای سر تا پایین پا را میپوشانده است. این دیدگاه از کتابهای لغوی و تفسیری فراوان استفاده میگردد.
دیدگاه دوم: جلباب پوششی بزرگتر از خمار (مقنعه) بوده که کمتر از مقدار ردا، یعنی تقریباً تا زانوها را میپوشانده است. این دیدگاه از بعضی از کتابهای لغت، مثل مصباح المنیر فیومی استفاده میشود.
دیدگاه سوم: جلباب همان خمار (مقنعه) است؛ پوششی که فقط سر و سینهها را میپوشانده است. این دیدگاه از مفردات راغب اصفهانی به دست میآید.
ما معتقدیم شواهد مختلفی وجود دارد که صحت دیدگاه اول و مخدوش بودن دیدگاه دوم و سوم را ثابت میکند که بعضی از آنها عبارتاند از:
شاهد اول: دربارهی پوشش حضرت فاطمهی زهرا(س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک این گونه نقل شده است:
لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها.
یعنی فاطمهی زهرا(س) خمار و مقنعهی خویش را بر سر و جلباب، یعنی پوششی که شامل و در بر گیرندهی تمام آن وجود مبارک بود بر تن کردند.
از نحوهی پوشش حضرت در قضیهی مذکور دو نکته استفاده میشود:
1) پوشش حضرت در بیرون منزل، همان دو پوشش قرآنی مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است؛ بر این اساس، نظر طرفداران دیدگاه سوم، مثل راغب اصفهانی در مفردات که جلباب را به خمار معنی کرده است، مخدوش میگردد.
2) از عبارت «و اشتملت بجلبابها»، به روشنی استفاده میشود که جلباب، پوششی سرتاسری بوده که تمام آن وجود مبارک، از سر تا قدمها را فرا میگرفته است؛ بنابراین، نظر طرفداران دیدگاه دوم؛ که قایل بودند جلباب تقریباً تا زانوها را میپوشانده است، مخدوش میگردد.
شاهد دوم: از کتابهای لغوی، مثل مصباح المنیر فیومی که گفتهاند: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار؛ جلباب پوششی گستردهتر از خمار است»، تباین و مستقل بودن «خمار» و «جلباب» به خوبی استفاده میشود.
شاهد سوم: احادیثی همچون حدیث نبوی(ص) «و لغیر ذی محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار» که از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل نام برده است نیز، شاهد بطلان دیدگاه سوم است.
شاهد چهارم: زمخشری در تفسیر کشاف و آلوسی در تفسیر روح المعانی از ابن عباس، صحابی پیامبر اکرم(ص) و شاگرد امام علی(ع) نقل کردهاند که جلباب پوششی بوده که از بالا تا پایین بدن را میپوشانده است؛ که با این شاهد بطلان دیدگاه دوم اثبات میشود.
حاصل این که اندازهی جلباب قرآنی به مقداری بوده است که همانند چادرهای زمان حاضر از بالای سر تا پایین پا را میپوشانده است.
ب) کارکرد جلباب:
برای فهمیدن کارکرد جلباب و کیفیت پوششی آن، لازم است معنای «ادناء» در آیهی «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» معلوم شود. آلوسی از ابن عباس و قتاده و زمخشری در تفسیر کشاف از ابن سیرین نقل کردهاند که مراد از «یدنین» قرار دادن جلباب در بالای ابرو و گردن و جمع و جور کردن و قرار دادن گوشههای جمع شدهی آن در بالای بینی است، که معمولاً بانوان متدین و حساس نسبت به رعایت حجاب در مواجهه با نامحرم این کار را انجام میدهند. از عبارت ابن عباس، قتاده و ابن سیرین معلوم میشود که جلباب همانند چادرهای فعلی، پوششی جلوباز بوده است که واژهی «یدنین» در آیهی شریفه نیز مؤید این مدعاست؛ بنابراین، از نظر کارکرد و کیفیت پوشش نیز جلباب قرآنی، شبیه چادرهای امروزی بوده است.
به رغم این که بحث بر سر الفاظ و نامگذاری نیست و مهم این است که حقیقت و مصداقی از پوشش، شبیه چادرهای فعلی، در صدر اسلام موجود بوده است، ولی با این همه، خوشبختانه در کتابهای واژههای قرآنی و کتابهایی که دربارهی جلباب بحث نمودهاند، جلباب به چادر معنا شده است و این مؤید بسیار خوبی است بر این که آنها نیز به دلیل اشتراک مؤلفه ها و عناصر جلباب و چادر، همانند ما، از جلباب قرآنی معنای چادر را فهمیدهاند.
حاصل این که، با توجه به مشابهت بسیار نزدیک جلباب قرآنی با چادر، از نظر اندازه و کارکرد ، میتوان ادعا کرد که چادر ارتباط وثیقی با دین اسلام و قرآن دارد؛ و بدین ترتیب ادعای اول که چادر ارتباطی با دین و مذهب ندارد ابطال میگردد.