تاریخ نگارش : دوم آبان 1390
مراتب انس با قرآن در روایات (2)
نیره تقی زاده فایند
نصیب عده اى از قرآن, عبارات و ظاهر آن است و عده اى, ظاهر را اشاره به معناى خاصّى مى دانند. اولیاى الهى به لطائفى از آیات

الهى پى مى برند و انبیا با توجّه به بطون آیات الهی 2 و مراتب درک به حقایقى مى رسند که دیگران از رسیدن به آن عاجز هستند.

البته ذکر این نکته ضرورى است که امامان شیعه نیز به حقیقت قرآن پى برده اند و به آنچ
کلید واژه : مراتب انس با قرآن در روایات
ناشر : اصغر هادوى کاشانى
بسم الله الرحمن الرحیم





در مقابل, روایات فراوانى وجود دارد که پیامبر(ص) یا ائمه(ع) فرموده اند در قرائت بدون تدبّر و اندیشه, خیرى نیست و یا روایاتى هست

که در آنها فقط براى عمل به قرآن, ارزش قائل شده اند. این تعارضها باید رفع شوند و رفع تعارض به آن است که گفته شود هر دسته

از روایات, شامل گروهى از مخاطبان است. عدّه اى فقط مى توانند قرآن را نگهدارى کنند و حتّى از قرائت آن هم معذورند.

گروهى فقط مى توانند آیات آن را به تماشا نشینند. گروهى در آن تدبّر مى کنند. گروهى نیز بدان عمل مى نمایند; و آنکه بتواند همه

مراتب را داشته باشد, «طوبى له وحُسْنُ مآب». این تقسیم بندى, مؤیّد هم دارد.

در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده است:

کتاب اللّه على أربعة: العبارة للعوام, الاشارة للخواص, اللطائف للأولیاء, والحقائق للأنبیاء. 1

نصیب عده اى از قرآن, عبارات و ظاهر آن است و عده اى, ظاهر را اشاره به معناى خاصّى مى دانند. اولیاى الهى به لطائفى از آیات

الهى پى مى برند و انبیا با توجّه به بطون آیات الهی 2 و مراتب درک به حقایقى مى رسند که دیگران از رسیدن به آن عاجز هستند.

البته ذکر این نکته ضرورى است که امامان شیعه نیز به حقیقت قرآن پى برده اند و به آنچه از فهم مردمان عادى دور بوده است,

آگاه بوده اند. در این جا به روایات مربوط به بطون قرآن اشاره اى مى کنیم; چون اثبات بطن براى قرآن, در واقع تأکیدى است بر اینکه

اولاً فهم همه انسانها از قرآن برابر نیست. ثانیاً ظاهر و باطن هم امرى نسبى است و آنچه براى شخصى باطن آیه اى محسوب

مى شود, براى دیگرى ظاهر است و بالعکس; 3 و این بحث مهمى است.

در مورد بطون قرآن, دو سؤال مطرح است: یکى اینکه آیا قرآن بطن دارد؟ دوم اینکه تعداد این بطون, چند تاست؟

در پاسخ به سؤال اوّل باید گفت: قرآن علاوه بر ظاهر, باطنى دارد و روایات, این نکته را ثابت مى کند.

امام صادق(ع) فرمود:

انّ للقرآن ظهراً و بطناً. 4

این روایت, علاوه بر «اصول کافى» در «من لایحضره الفقیه», «محاسن» برقى و «تفسیر عیاشى» با سندهاى متفاوت, نقل شده

است. در حدیث دیگرى, جابر نقل مى کند که از امام باقر(ع) از تفسیر آیه اى پرسیدم. حضرت پاسخ داد. دوباره پرسیدم.


جواب دیگرى داد. درباره اختلاف دو جواب سؤال کردم .

حضرت فرمود: ییا جابر!

انّ للقرآن بطناً و للبطن ظهراً. 5

البته در کتاب «محاسن», این روایت به گونه دیگرى هم آمده و به جاى «للبطن ظهراً», «للبطن بطناً» آمده; ولى این اختلاف, مانعى

براى وجود بطن براى قرآن نیست. امّا درباره سؤال دوم که قرآن چند بطن دارد, مشهور است که تا هفتاد بطن براى قرآن ذکر نموده اند;

امّا نه عدد هفت و نه هفتاد, روایت معتبرى ندارند. اگر هم این اعداد درست باشد, فقط کثرت را اثبات مى کند; چون در عرف ـ و بخصوص

در فرهنگ آن زمان ـ از این اعداد براى همین مقصود استفاده مى شده است. نگارنده هنوز هیچ حدیث معتبرى مبنى بر وجود داشتن

هفتاد بطن براى قرآن نیافته است و ظاهراً این اعداد, تنها شهرت دارند. البته در مورد هفت بطن هم فقط یک روایت در «عوالى اللئالى»

وجود دارد که در آن آمده:

انّ للقرآن ظهراً وبطناً ولبطنه بطن الى سبعة أبطن. 6

مولانا در «مثنوى» درباره بطون قرآن, تعبیر به جانِ قرآن کرده است:



تو ز قرآن اى پسر ظاهر مبین-دیوْ آدم را نبیند جز که طین

ظاهر قرآن چو شخص آدمى است-که نفوسش ظاهر و جانش خفى است 7

و در جاى دیگر, هدایت انسان را در گرو ورود به لایه هاى معانى قرآن مى داند:



که ز قرآن گر نبیند غیر «قال»-این عجب نبود ز اصحاب ضلال

کز شعاع آفتاب پر ز نور-غیر گرمى مى نیابد چشم کور 8


به عقیده مولوى باید علاوه بر گرمى خورشید به فوائد دیگر آن نیز پى برد و از آن بهره جست; چرا که در غیر این صورت, انسان به گوهر

هدایتْ دست نخواهد یافت. بعد از این مقدمه به جستجوى دو مطلب در روایات مى پردازیم:

1 ) تعریف انس با قرآن; 2) شناخت نظامى که در روایات مربوط به انس با قرآن وجود دارد,

به طورى که هر کس به فراخور حال خویش مى تواند از این منبع فیض الهى بهره گیرد. این نظام طولى از نگهدارى قرآن در منزل شروع

مى شود و تا بالاترین مرتبه آن, یعنى عمل به قرآن, ادامه مى یابد. البته در پایان این نوشتار, از یک مرتبه بالاتر ـ که در این تقسیم بندى

نمى گنجد ـ سخن خواهیم گفت. اگر این نظامْ مورد پذیرش قرار گیرد, ثمره مهمّى خواهد داشت و آن, حصول (اخلاقِ تبلیغ) است.

سیره پیامبر(ص) در جذب افراد به اسلام, این گونه بوده که همه را به یک دید, نگاه نمى کرده است و حتّى در صورتى که افراد از نظر

پذیرش احکام اسلام, با هم برابر بوده اند, به یکباره آنها را به بالاترین مراتب یک حکم دعوت نمى کرده است و این, رمز موفّقیت ایشان
بوده و مى تواند درس بزرگى براى مربّیان جامعه باشد. ثمره دیگر آن, این است که قرآن از مهجوریت خارج مى شود و هرکس براساس

توان خویش از آن, بهره مى گیرد. یکى ممکن است قرآن را فقط قرائت کند و دیگرى در آن بیندیشد و افرادى هم آن را راهنماى خویش

قرار دهند و بدان عمل کنند.