تاریخ نگارش : پنجم آبان 1390
احادیث حضرت محمد(ص)
نیره تقی زاده فایند
لو أنّ أهل السّماء و الأرض أشرکوا فی ذمّ مؤمن لکبّهم اللَّه عزّ و جلّ فی النّار.
اگر مردم آسمان و زمین در مذمت مؤمنى شرکت کنند خداى عز و جل در آتش واژگونشان کند.
لو أنّ رجلا یجرّ على وجهه من یوم ولد إلى یوم یموت هرما فی مرضاة اللَّه تعالى لحقّره یوم القیامة.
اگر کسى از روزى که زاده تا روزى که پیر بمیرد بجلب رضاى خدا بر چهره خویش بغلطد روز قیامت عمل خویش را حقیر خواهد شمرد.
کلید واژه : احادیث حضرت محمد(ص)
ناشر : گلچین احادیث حضرت محمد(ص) از کتاب نهج الفصاحه( بخش4 ) |
لو أنّ أهل السّماء و الأرض أشرکوا فی ذمّ مؤمن لکبّهم اللَّه عزّ و جلّ فی النّار.
اگر مردم آسمان و زمین در مذمت مؤمنى شرکت کنند خداى عز و جل در آتش واژگونشان کند.
لو أنّ رجلا یجرّ على وجهه من یوم ولد إلى یوم یموت هرما فی مرضاة اللَّه تعالى لحقّره یوم القیامة.
اگر کسى از روزى که زاده تا روزى که پیر بمیرد بجلب رضاى خدا بر چهره خویش بغلطد روز قیامت عمل خویش را حقیر خواهد شمرد.
لو أنّکم توکّلون على اللَّه تعالى حقّ توکّله لرزقکم کما یرزق الطّیر، تغدو خماصا و تروح بطانا.
اگر شما چنان که شایسته توکل کردنست بخدا توکل داشتید، روزى شما را نیز چون روزى مرغان میرساند که بصبح گرسنه اند و بشب سیر.
لو أنّ لابن آدم وادیین من ذهب لابتغى الیهما وادیا ثالثا و لا یملأ جوف ابن آدم إلّا التّراب و یتوب اللَّه على من تاب.
آدمیزاد اگر دو دره از طلا داشته باشد بعلاوه آن دره سوم طلب کند شکم آدمیزاد را جز خاک پر نکند و هر که توبه کند خدا توبه او را بپذیرد.
لو بغى جبل على جبل لدک اللَّه الباغی منهما.
اگر کوهى بکوهى تجاوز کند خدا کوه متجاوز را درهم کوبد.
لو تعلمون قدر رحمة اللَّه لاتّکلتم علیها.
اگر از وسعت رحمت خدا خبر داشتید بر آن اعتماد میکردید.
لو تعلمون ما أعلم لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا.
اگر آنچه من دانسته ام بدانید خنده کم و گریه بسیار میکنید.
لو قیل لأهل النّار إنّکم ماکثون فی النّار عدد کلّ حصاة فی الدّنیا لفرحوا بها و لو قیل لأهل الجنّة إنّکم ماکثون عدد کلّ حصاة لحزنوا و لکن جعل لهم الأبد.
اگر به جهنمیان گویند که شماره ریگهاى دنیا در جهنم خواهید ماند خوش حال شوند و اگر ببهشتیان گویند که بشماره ریگها خواهید ماند غمگین شوند ولى آنها را جاودانى کرده اند.
لو کان الإیمان بالثّریّا لتناوله رجال من فارس.
اگر ایمان در ثریا بود مردانى از فارس بدان مى رسیدند.
لو نهی النّاس عن فتّ البعرة فتّوا و قالوا ما نهینا عنه إلّا و فیه شی ء.
اگر مردم را از شکستن پشکل شتر منع کنند آن را بشکنند و گویند ما را از این کار منع نکرده اند مگر که در آن چیزى هست.
لیس الأعمى من یعمی بصره إنّما الأعمى من تعمی بصیرته.
کور آن نیست که چشم او کور است بلکه کور آنست که بصیرتش کور است.
لیس الإیمان بالتّمنّی لکن هو ما وقر فی القلب و صدّقه العمل.
ایمان داشتن به آرزو کردن نیست بلکه ایمان آنست که در قلب جاى دارد و عمل آن را تصدیق کند.
لیس المؤمن الّذی یشبع و جاره جائع إلى جنبه.
هر که سیر باشد و همسایه اش پهلوى وى گرسنه باشد مؤمن نیست.
لیس المؤمن بالطّعّان و لا اللّعان و لا الفاحش و لا البذی ء
مؤمن طعنه زن و لعنتگر و بد گو و بد زبان نیست.
لیس شی ء أثقل فی المیزان من الخلق الحسن.
در میزان اعمال، چیزى سنگین تر از خوى نیک نیست.
لیس بین العبد و الشّرک إلّا ترک الصّلاة فإذا ترکها فقد أشرک.
میان بنده و شرک جز ترک نماز فاصله نیست و چون نماز را ترک کند مشرک است.
لا تجتمع خصلتان فی مؤمن: البخل و الکذب.
دو صفت در مؤمن فراهم نشود بخل و دروغ.
لا تصحبنّ أحدا لا یرى لک کمثل ما ترى له.
با کسى که ترا همسنگ خود نداند مصاحبت مکن
لا تعجبوا بعمل عامل حتّى تنظروا بم یختم له.
از کار هیچ کس شگفتى مکنید تا بنگرید عاقبت آن چه مى شود
لا تقوم السّاعة حتّى یکون الزّهد و الورع تصنّعا.
قیامت بپا نشود تا وقتى که زهد و تقوى ساختگى باشد.
لا تکثر همّک ما قدّر یکن و ما ترزق یأتک.
غم بسیار مخور که آنچه مقدر است مى شود و آنچه روزیت کرده اند بتو مى رسد.
لا تمیتوا القلوب بکثرة الطّعام و الشّراب فإنّ القلب یموت کالزّرع إذا کثر علیه الماء.
دلهاى خویش را بکثرت خوردن و نوشیدن نمى رانید که دل چون زراعت است وقتى آب آن زیاد شد خواهد مرد.
لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق.
اطاعت مخلوق در معصیت خالق روا نیست.
لا عقل کالتّدبیر و لا ورع کالکفّ و لا حسب کحسن الخلق.
عقلى مانند تدبیر نیست و تقوائى چون خویشتن دارى نیست و شرفى چون نیکخوئى نیست.
لا مظاهرة أوثق من المشاورة و لا إیمان کالحیاء.
تعاونى بهتر از مشورت نیست و ایمانى چون حیا نیست.
لا فاقة لعبد یقرأ القرآن و لا غنى له بعده.
بنده اى که قرآن خواند فقیر نشود و او را بالاتر از قرآن بى نیازى اى نیست.
لا کبیرة مع استغفار و لا صغیرة مع إصرار.
با استغفار هیچ گناهى کبیره نیست و با اصرار هیچ گناهى صغیره نیست.
لا ندم من استشار و لا افتقر من اقتصد.
هر که مشورت کند پشیمان نشود و هر که میانه روى کند فقیر نگردد.
لا یتمنّینّ أحدکم الموت لضرّ نزل به.
هیچ کس نباید از مشقتى که بدو رسیده آرزوى مرگ کند.
لا یخلونّ رجل بامرأة فإنّ ثالثهما الشّیطان.
مرد نباید با زن بخلوت نشیند که سومیشان شیطان است.
لا یشبع عالم من علمه حتّى یکون منتهاه الجنّة.
عالم از علم خویش سیر نگردد تا سرانجام ببهشت رسد.
لا یفتک مؤمن.
مؤمن بکمین خون کس نریزد.
لا یفلح قوم تملکهم امرأة.
گروهى که زمامدارشان زن است رستگارى نه بینند.
لا ینبغی لذى الوجهین أن یکون أمینا عند اللَّه.
دو رو نزد خدا مورد اعتماد نیست.
لا ینبغی لمؤمن أن یذلّ نفسه.
شایسته مؤمن نیست که خویشتن را خوار کند.
لا یهلک النّاس حتّى یعذروا من أنفسهم.
مردم هلاک نمى شوند مگر وقتى که حجت بر ایشان تمام شود.
ما من جرعة أحبّ إلى اللَّه من جرعة غیظ کظمها رجل أو جرعة صبر على مصیبة و ما من قطرة أحبّ إلى اللَّه من قطرة دمع أهریقت من خشیة اللَّه و قطرة دم أهریقت فی سبیل اللَّه.
هیچ جرعه اى نزد خدا از جرعه خشمى که مردى فرو برد یا جرعه صبرى که بر مصیبت نوشد محبوب تر نیست و هیچ قطره اى نزد خدا از قطره اشگى که از ترس خدا ریخته شود یا قطره خونى که در راه خدا ریخته شود محبوبتر نیست.
ما ینتظر أحدکم من الدّنیا إلّا غنى مطغیا أو فقرا منسیا أو مرضا مفسدا أو هرما مفنّدا أو موتا مجهزا.
از دنیا چه انتظار دارید، جز غنائى که طغیان آرد یا فقرى که نسیان آرد یا مرضى که فساد آرد یا پیریى که زبونى آرد یا مرگى که به سرعت از پا درآرد.
ما استرذل اللَّه عبدا إلّا حطّ عنه العلم و الأدب.
خدا بنده اى را پست نشمارد مگر آنکه علم و ادب را از او فرو گذارد.
ما شقى عبد قطّ بمشورة و ما سعد باستغناء برأی.
هیچ کس از مشورت بدبخت نشد و از خود رایى خوشبخت نشد.
ما ملأ آدمی وعاء شرّا من بطن.
انسان ظرفى بدتر از شکم پر نکند.
ما عبد اللَّه بشی ء أفضل من فقه فی الدّین.
هیچ عبادتى بهتر از دانا شدن در کار دین نیست.
ما قلّ و کفى خیر ممّا کثر و ألهى.
اندکى که کفایت کند بهتر از بسیارى که مایه بطالت شود.
ما أنزل اللَّه من داء إلّا أنزل له شفاء.
خدا مرضى نفرستاده جز آنکه شفائى براى آن فرستاده است.
ما رأیت مثل النّار نام هاربها و لا مثل الجنّة نام طالبها.
چون جهنم چیزى ندیدم که گریزنده آن خفته باشد و نه چون بهشت که طالب آن خفته باشد.
ما عال من اقتصد.
هر که میانه روى کند فقیر نشود.
ما أنت محدّث قوما حدیثا لا تبلغه عقولهم إلّا کان على بعضهم فتنة.
وقتى با قومى سخنى گوئى که عقولشان بدان نرسد براى بعضیشان مایه فتنه خواهد بود.
ما جمع شی إلى شی ء أفضل من علم إلى حلم.
چیزى با چیز دیگر فراهم نیامده که از دانش و بردبارى بهتر باشد.
ما خرج رجل من بیته یطلب علما إلّا سهل اللَّه له طریقا إلى الجنّة.
هر کس از خانه خویش به جستجوى علمى برون شود خدا براى وى راهى بسوى بهشت بگشاید.
ما سلّط اللَّه القحط على قوم إلّا بتمرّدهم على اللَّه.
خدا قحط را بر گروهى مسلط نکند مگر براى نافرمانى که از خدا کرده اند.
ما من جرعة أحبّ إلى اللَّه تعالى من جرعة غیظ یکظمها عبد، ما کظمها عبد إلّا ملاء اللَّه تعالى جوفه إیمانا.
هیچ جرعه اى نزد خدا از جرعه خشمى که بنده اى فرو برد محبوب تر نیست. هر بنده اى جرعه خشم فرو برد خدا ضمیر او را از ایمان پر کند.
ما من خارج خرج من بیته فی طلب العلم إلّا وضعت له الملائکة أجنحتها رضا بما یصنع حتّى یرجع.
هر که از خانه خویش بطلب دانش بیرون شود فرشتگان بسبب رضایتى که از رفتار او دارند بالهاى خویش براى وى بگسترند تا باز گردد.
ما من ذی غنى إلّا سیودّ یوم القیامة لو کان إنّما أوتی من الدّنیا قوتا.
هر ثروتمندى روز قیامت آرزو کند که در دنیا فقط قوت خویش مى داشت.
ما من ساعة تمرّ بابن آدم لم یذکر اللَّه فیها إلّا حسر علیها یوم القیامة.
ساعتى بى ذکر خداى بر آدمیزاد نگذرد مگر روز قیامت بر آن حسرت خورد.
ما من شی ء فی المیزان أثقل من حسن الخلق.
در میزان اعمال چیزى سنگین تر از نیکخوئى نیست.
ما من صباح یصبحه العباد إلّا صارخ یصرخ یا أیّها النّاس لدوا للتّراب و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب.
هر صبحدم که بر بندگان در آید بانگزنى بانگ زند: اى مردم براى خاک تولید کنید و براى نابودى فراهم آرید و براى ویرانى بنا کنید.
ما من قوم یعمل فیهم المعاصی هم أعزّ و أکثر ممّن یعمله ثمّ لم یغیّروه إلّا عمّهم اللَّه تعالى منه بعقاب.
هر گروهى که در میانشان گناه کنند و ایشان از گنهکاران قوى تر و بیشتر باشند و جلوگیرى نکنند، خداى والا از جانب خویش همه را عقوبت کند.
ما کرهته لنفسک فاکرهه لغیرک و ما أحببته لنفسک فأحبّه لأخیک.
هر چه بخود نمیپسندى بغیر خود مپسند و آنچه براى خود دوست دارى براى برادرت دوست دار.
ما هلک امرؤ عرف قدره.
هر که حد خویش بداند هلاک نشود.
ما آمن بی من بات شبعان و جاره جائع إلى جنبه و هو یعلم به.
هر که سیر بخوابد و همسایه او پهلویش گرسنه باشد و او بداند بمن ایمان ندارد.
مثل المؤمن مثل السّنبلة یحرّکها الرّیح فتقوم مرّة و تقع أخرى و مثل الکافر کمثل الارزة لا تزال قائمة حتّى تنقعر.
حکایت مؤمن چون خوشه است که باد آن را تکان دهد نوبتى بایستد و نوبت دیگر بیفتد و حکایت کافر چون درخت صنوبر است که پیوسته بپا باشد تا از ریشه بر آید.
مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکب فیها نجى و من تخلّف عنها غرق.
حکایت خاندان من چون کشتى نوح است هر که در آن نشست برست و هر که از آن باز ماند غرقه شد.
مثل المؤمنین فی توادّهم و تراحمهم کمثل الجسد إذا اشتکى بعضهم تداعى سائرهم بالسّهر و الحمى.
لو أنّ أهل السّماء و الأرض أشرکوا فی ذمّ مؤمن لکبّهم اللَّه عزّ و جلّ فی النّار.
اگر مردم آسمان و زمین در مذمت مؤمنى شرکت کنند خداى عز و جل در آتش واژگونشان کند.
لو أنّ رجلا یجرّ على وجهه من یوم ولد إلى یوم یموت هرما فی مرضاة اللَّه تعالى لحقّره یوم القیامة.
اگر کسى از روزى که زاده تا روزى که پیر بمیرد بجلب رضاى خدا بر چهره خویش بغلطد روز قیامت عمل خویش را حقیر خواهد شمرد.
لو أنّکم توکّلون على اللَّه تعالى حقّ توکّله لرزقکم کما یرزق الطّیر، تغدو خماصا و تروح بطانا.
اگر شما چنان که شایسته توکل کردنست بخدا توکل داشتید، روزى شما را نیز چون روزى مرغان میرساند که بصبح گرسنه اند و بشب سیر.
لو أنّ لابن آدم وادیین من ذهب لابتغى الیهما وادیا ثالثا و لا یملأ جوف ابن آدم إلّا التّراب و یتوب اللَّه على من تاب.
آدمیزاد اگر دو دره از طلا داشته باشد بعلاوه آن دره سوم طلب کند شکم آدمیزاد را جز خاک پر نکند و هر که توبه کند خدا توبه او را بپذیرد.
لو بغى جبل على جبل لدک اللَّه الباغی منهما.
اگر کوهى بکوهى تجاوز کند خدا کوه متجاوز را درهم کوبد.
لو تعلمون قدر رحمة اللَّه لاتّکلتم علیها.
اگر از وسعت رحمت خدا خبر داشتید بر آن اعتماد میکردید.
لو تعلمون ما أعلم لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا.
اگر آنچه من دانسته ام بدانید خنده کم و گریه بسیار میکنید.
لو قیل لأهل النّار إنّکم ماکثون فی النّار عدد کلّ حصاة فی الدّنیا لفرحوا بها و لو قیل لأهل الجنّة إنّکم ماکثون عدد کلّ حصاة لحزنوا و لکن جعل لهم الأبد.
اگر به جهنمیان گویند که شماره ریگهاى دنیا در جهنم خواهید ماند خوش حال شوند و اگر ببهشتیان گویند که بشماره ریگها خواهید ماند غمگین شوند ولى آنها را جاودانى کرده اند.
لو کان الإیمان بالثّریّا لتناوله رجال من فارس.
اگر ایمان در ثریا بود مردانى از فارس بدان مى رسیدند.
لو نهی النّاس عن فتّ البعرة فتّوا و قالوا ما نهینا عنه إلّا و فیه شی ء.
اگر مردم را از شکستن پشکل شتر منع کنند آن را بشکنند و گویند ما را از این کار منع نکرده اند مگر که در آن چیزى هست.
لیس الأعمى من یعمی بصره إنّما الأعمى من تعمی بصیرته.
کور آن نیست که چشم او کور است بلکه کور آنست که بصیرتش کور است.
لیس الإیمان بالتّمنّی لکن هو ما وقر فی القلب و صدّقه العمل.
ایمان داشتن به آرزو کردن نیست بلکه ایمان آنست که در قلب جاى دارد و عمل آن را تصدیق کند.
لیس المؤمن الّذی یشبع و جاره جائع إلى جنبه.
هر که سیر باشد و همسایه اش پهلوى وى گرسنه باشد مؤمن نیست.
لیس المؤمن بالطّعّان و لا اللّعان و لا الفاحش و لا البذی ء
مؤمن طعنه زن و لعنتگر و بد گو و بد زبان نیست.
لیس شی ء أثقل فی المیزان من الخلق الحسن.
در میزان اعمال، چیزى سنگین تر از خوى نیک نیست.
لیس بین العبد و الشّرک إلّا ترک الصّلاة فإذا ترکها فقد أشرک.
میان بنده و شرک جز ترک نماز فاصله نیست و چون نماز را ترک کند مشرک است.
لا تجتمع خصلتان فی مؤمن: البخل و الکذب.
دو صفت در مؤمن فراهم نشود بخل و دروغ.
لا تصحبنّ أحدا لا یرى لک کمثل ما ترى له.
با کسى که ترا همسنگ خود نداند مصاحبت مکن
لا تعجبوا بعمل عامل حتّى تنظروا بم یختم له.
از کار هیچ کس شگفتى مکنید تا بنگرید عاقبت آن چه مى شود
لا تقوم السّاعة حتّى یکون الزّهد و الورع تصنّعا.
قیامت بپا نشود تا وقتى که زهد و تقوى ساختگى باشد.
لا تکثر همّک ما قدّر یکن و ما ترزق یأتک.
غم بسیار مخور که آنچه مقدر است مى شود و آنچه روزیت کرده اند بتو مى رسد.
لا تمیتوا القلوب بکثرة الطّعام و الشّراب فإنّ القلب یموت کالزّرع إذا کثر علیه الماء.
دلهاى خویش را بکثرت خوردن و نوشیدن نمى رانید که دل چون زراعت است وقتى آب آن زیاد شد خواهد مرد.
لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق.
اطاعت مخلوق در معصیت خالق روا نیست.
لا عقل کالتّدبیر و لا ورع کالکفّ و لا حسب کحسن الخلق.
عقلى مانند تدبیر نیست و تقوائى چون خویشتن دارى نیست و شرفى چون نیکخوئى نیست.
لا مظاهرة أوثق من المشاورة و لا إیمان کالحیاء.
تعاونى بهتر از مشورت نیست و ایمانى چون حیا نیست.
لا فاقة لعبد یقرأ القرآن و لا غنى له بعده.
بنده اى که قرآن خواند فقیر نشود و او را بالاتر از قرآن بى نیازى اى نیست.
لا کبیرة مع استغفار و لا صغیرة مع إصرار.
با استغفار هیچ گناهى کبیره نیست و با اصرار هیچ گناهى صغیره نیست.
لا ندم من استشار و لا افتقر من اقتصد.
هر که مشورت کند پشیمان نشود و هر که میانه روى کند فقیر نگردد.
لا یتمنّینّ أحدکم الموت لضرّ نزل به.
هیچ کس نباید از مشقتى که بدو رسیده آرزوى مرگ کند.
لا یخلونّ رجل بامرأة فإنّ ثالثهما الشّیطان.
مرد نباید با زن بخلوت نشیند که سومیشان شیطان است.
لا یشبع عالم من علمه حتّى یکون منتهاه الجنّة.
عالم از علم خویش سیر نگردد تا سرانجام ببهشت رسد.
لا یفتک مؤمن.
مؤمن بکمین خون کس نریزد.
لا یفلح قوم تملکهم امرأة.
گروهى که زمامدارشان زن است رستگارى نه بینند.
لا ینبغی لذى الوجهین أن یکون أمینا عند اللَّه.
دو رو نزد خدا مورد اعتماد نیست.
لا ینبغی لمؤمن أن یذلّ نفسه.
شایسته مؤمن نیست که خویشتن را خوار کند.
لا یهلک النّاس حتّى یعذروا من أنفسهم.
مردم هلاک نمى شوند مگر وقتى که حجت بر ایشان تمام شود.
ما من جرعة أحبّ إلى اللَّه من جرعة غیظ کظمها رجل أو جرعة صبر على مصیبة و ما من قطرة أحبّ إلى اللَّه من قطرة دمع أهریقت من خشیة اللَّه و قطرة دم أهریقت فی سبیل اللَّه.
هیچ جرعه اى نزد خدا از جرعه خشمى که مردى فرو برد یا جرعه صبرى که بر مصیبت نوشد محبوب تر نیست و هیچ قطره اى نزد خدا از قطره اشگى که از ترس خدا ریخته شود یا قطره خونى که در راه خدا ریخته شود محبوبتر نیست.
ما ینتظر أحدکم من الدّنیا إلّا غنى مطغیا أو فقرا منسیا أو مرضا مفسدا أو هرما مفنّدا أو موتا مجهزا.
از دنیا چه انتظار دارید، جز غنائى که طغیان آرد یا فقرى که نسیان آرد یا مرضى که فساد آرد یا پیریى که زبونى آرد یا مرگى که به سرعت از پا درآرد.
ما استرذل اللَّه عبدا إلّا حطّ عنه العلم و الأدب.
خدا بنده اى را پست نشمارد مگر آنکه علم و ادب را از او فرو گذارد.
ما شقى عبد قطّ بمشورة و ما سعد باستغناء برأی.
هیچ کس از مشورت بدبخت نشد و از خود رایى خوشبخت نشد.
ما ملأ آدمی وعاء شرّا من بطن.
انسان ظرفى بدتر از شکم پر نکند.
ما عبد اللَّه بشی ء أفضل من فقه فی الدّین.
هیچ عبادتى بهتر از دانا شدن در کار دین نیست.
ما قلّ و کفى خیر ممّا کثر و ألهى.
اندکى که کفایت کند بهتر از بسیارى که مایه بطالت شود.
ما أنزل اللَّه من داء إلّا أنزل له شفاء.
خدا مرضى نفرستاده جز آنکه شفائى براى آن فرستاده است.
ما رأیت مثل النّار نام هاربها و لا مثل الجنّة نام طالبها.
چون جهنم چیزى ندیدم که گریزنده آن خفته باشد و نه چون بهشت که طالب آن خفته باشد.
ما عال من اقتصد.
هر که میانه روى کند فقیر نشود.
ما أنت محدّث قوما حدیثا لا تبلغه عقولهم إلّا کان على بعضهم فتنة.
وقتى با قومى سخنى گوئى که عقولشان بدان نرسد براى بعضیشان مایه فتنه خواهد بود.
ما جمع شی إلى شی ء أفضل من علم إلى حلم.
چیزى با چیز دیگر فراهم نیامده که از دانش و بردبارى بهتر باشد.
ما خرج رجل من بیته یطلب علما إلّا سهل اللَّه له طریقا إلى الجنّة.
هر کس از خانه خویش به جستجوى علمى برون شود خدا براى وى راهى بسوى بهشت بگشاید.
ما سلّط اللَّه القحط على قوم إلّا بتمرّدهم على اللَّه.
خدا قحط را بر گروهى مسلط نکند مگر براى نافرمانى که از خدا کرده اند.
ما من جرعة أحبّ إلى اللَّه تعالى من جرعة غیظ یکظمها عبد، ما کظمها عبد إلّا ملاء اللَّه تعالى جوفه إیمانا.
هیچ جرعه اى نزد خدا از جرعه خشمى که بنده اى فرو برد محبوب تر نیست. هر بنده اى جرعه خشم فرو برد خدا ضمیر او را از ایمان پر کند.
ما من خارج خرج من بیته فی طلب العلم إلّا وضعت له الملائکة أجنحتها رضا بما یصنع حتّى یرجع.
هر که از خانه خویش بطلب دانش بیرون شود فرشتگان بسبب رضایتى که از رفتار او دارند بالهاى خویش براى وى بگسترند تا باز گردد.
ما من ذی غنى إلّا سیودّ یوم القیامة لو کان إنّما أوتی من الدّنیا قوتا.
هر ثروتمندى روز قیامت آرزو کند که در دنیا فقط قوت خویش مى داشت.
ما من ساعة تمرّ بابن آدم لم یذکر اللَّه فیها إلّا حسر علیها یوم القیامة.
ساعتى بى ذکر خداى بر آدمیزاد نگذرد مگر روز قیامت بر آن حسرت خورد.
ما من شی ء فی المیزان أثقل من حسن الخلق.
در میزان اعمال چیزى سنگین تر از نیکخوئى نیست.
ما من صباح یصبحه العباد إلّا صارخ یصرخ یا أیّها النّاس لدوا للتّراب و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب.
هر صبحدم که بر بندگان در آید بانگزنى بانگ زند: اى مردم براى خاک تولید کنید و براى نابودى فراهم آرید و براى ویرانى بنا کنید.
ما من قوم یعمل فیهم المعاصی هم أعزّ و أکثر ممّن یعمله ثمّ لم یغیّروه إلّا عمّهم اللَّه تعالى منه بعقاب.
هر گروهى که در میانشان گناه کنند و ایشان از گنهکاران قوى تر و بیشتر باشند و جلوگیرى نکنند، خداى والا از جانب خویش همه را عقوبت کند.
ما کرهته لنفسک فاکرهه لغیرک و ما أحببته لنفسک فأحبّه لأخیک.
هر چه بخود نمیپسندى بغیر خود مپسند و آنچه براى خود دوست دارى براى برادرت دوست دار.
ما هلک امرؤ عرف قدره.
هر که حد خویش بداند هلاک نشود.
ما آمن بی من بات شبعان و جاره جائع إلى جنبه و هو یعلم به.
هر که سیر بخوابد و همسایه او پهلویش گرسنه باشد و او بداند بمن ایمان ندارد.
مثل المؤمن مثل السّنبلة یحرّکها الرّیح فتقوم مرّة و تقع أخرى و مثل الکافر کمثل الارزة لا تزال قائمة حتّى تنقعر.
حکایت مؤمن چون خوشه است که باد آن را تکان دهد نوبتى بایستد و نوبت دیگر بیفتد و حکایت کافر چون درخت صنوبر است که پیوسته بپا باشد تا از ریشه بر آید.
مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکب فیها نجى و من تخلّف عنها غرق.
حکایت خاندان من چون کشتى نوح است هر که در آن نشست برست و هر که از آن باز ماند غرقه شد.
مثل المؤمنین فی توادّهم و تراحمهم کمثل الجسد إذا اشتکى بعضهم تداعى سائرهم بالسّهر و الحمى.
حکایت مؤمنان در دوستى و مهربانیشان چون اعضاى تن است وقتى یکیشان رنجور شود دیگران بمراقبت و رعایت او هم داستان شوند.
مثل المؤمن کمثل المنخلة لا تأکل إلّا طیّبا و لا تضع إلّا طیّبا
حکایت مؤمن چون غربال است جز پاکیزه نخورد و جز پاکیزه ندهد.
مثل هذه الدّنیا مثل ثوب شقّ من أوّله إلى آخره فبقى متعلّقا بخیط فی آخره فیوشک ذلک الخیط أن ینقطع.
حکایت این دنیا چون جامه ایست که از اول تا آخر دریده و به نخى از آخر آویخته باشد و نزدیک باشد که آن نخ ببرد.
ملاک الأمر خواتمه.
اعتبار کار بسرانجام آنست.
ملعون من ألقى کلّه على النّاس.
هر کس همه بار خویش به دوش مردم افکند ملعونست.
ملعون من ضارّ مؤمنا أو مکر به.
هر که بمؤمنى زیان رساند یا با او حیله کند ملعونست.
ملاک الدّین الورع.
اعتبار دین بتقوى است.
منهومان لا یشبعان: طالب العلم و طالب المال.
دو گرسنه اند که سیرى نپذیرند طالب علم و طالب مال.
من کان ذا اللّسانین فی الدّنیا جعل له یوم القیامة لسانان من النّار.
هر که در دنیا دو زبان باشد براى وى روز قیامت دو زبان از آتش نهند.
من تفاقر افتقر.
هر که فقیرى کند، فقیر شود.
من لم یکن له ورع یصدّه عن معصیة اللَّه إذا خلا لم یعبا اللَّه بشی ء من عمله.
هر که تقوائى ندارد که بخلوت او را از معصیت خدا باز دارد، خدا باعمال وى اعتنا نکند.
من کذب علىّ متعمّدا فلیتبوّء مقعده من النّار.
هر که به عمد بر من دروغ بندد جایش از آتش پر شود.
من تشبّه بقوم فهو منهم.
هر که بگروهى تشبه جوید از آنهاست.
من أخلص للَّه أربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه.
هر که چهل صبحگاه خاص خدا شود چشمه هاى حکمت از قلب وى بر زبانش جارى شود.
من کذب بالشّفاعة لم ینلها یوم القیمة.
هر که شفاعت را دروغ شمارد روز قیامت از آن بى نصیب ماند.
من سرّه أن یجد طعم الإیمان فلیحبّ المرء لا یحبّه إلّا للَّه تعالى.
هر که دوست دارد حلاوت ایمان بچشد کسى را فقط براى خدا دوست دارد.
من أحبّ لقاء اللَّه أحبّ اللَّه لقائه و من کره لقاء اللَّه کره اللَّه لقائه.
هر که دیدار خدا را دوستدارد خدا دیدار وى را دوست دارد و هر که دیدار خدا را ناخوش دارد خدا نیز دیدار وى را ناخوش دارد.
من فارق الجماعة مات میتة جاهلیّة.
هر که از جماعت ببرد به رسم جاهلیت بمیرد.
من خاف اللَّه خوّف اللَّه منه کلّ شی ء.
هر که از خدا ترسد خدا همه چیز را از او بترساند.
من مشى مع ظالم فقد أجرم.
هر که با ظالمى راه رود گناه کرده است.
من لم ینفعه علمه یضرّه جهله.
هر که علمش سودش ندهد جهلش زیانش رساند.
من فتح له باب من خیر فلینتهزه فإنّه لا یدری متى یغلق عنه.
هر که درى از خیر بر او گشودند فرصت غنیمت شمارد که نداند چه وقت بسته خواهد شد.
من أسلم على یدیه رجل وجبت له الجنّة.
هر که یکى بدست وى اسلام آرد بهشت بر او واجب شود.
من لا یستحیی من النّاس لا یستحیی من اللَّه.
هر که از مردم شرم ندارد از خدا شرم نکند.
مناولة المسکین تقی میتة السّوء.
عطا به مستمندان از مرگ بد جلوگیرى میکند
من مات على شی ء بعثه اللَّه علیه.
هر که بحالى بمیرد خدا وى را بهمان حال بر انگیزد.
من غرس غرسا لم یأکل منه آدمیّ و لا خلق من خلق اللَّه إلّا کان له صدقة.
هر که درختى بکارد هر بار که انسانى یا یکى از مخلوق خدا از آن بخورد براى وى صدقه اى محسوب شود.
من عدّ غدا من أجله فقد أساء صحبة الموت.
هر که فردا را از عمر خویش شمارد مرگ را خوب نشناخته است.
من تزوّج فقد استکمل نصف الإیمان فلیتّق اللَّه فی النّصف الباقی.
هر که زن بگیرد یک نیمه ایمان خویش را کامل کرده از خدا در باره نیم دیگر بترسد.
من أعان ظالما سلّطه اللَّه علیه
هر که ستمگرى را اعانت کند خدایش بر او مسلط کند.
من أحبّ شیئا أکثر من ذکره.
هر که چیزى را دوست دارد یاد آن بسیار کند.
من أحبّ قوما حشره اللَّه فی زمرتهم.
هر که گروهى را دوست دارد خدا وى را با آنها محشور کند.
من أحبّ أن یجد طعم الإیمان فلیحبّ المرء لا یحبّه إلّا للَّه.
هر که دوست دارد لذت ایمان بچشد کسى را دوست دارد که او را جز براى خدا دوست ندارد.
من طلب شیئا و جدّ وجد.
هر که چیزى بجوید و بکوشد بیاید.
من یدم قرع الباب یوشک أن یفتح له.
هر که بکوفتن در ادامه دهد بر او بگشایند.
المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده.
مسلمان کسى است که مسلمان از دست و زبانش در امان باشد.
النّظافة من الإیمان.
پاکیزگى از ایمانست.
النّیاحة من عمل الجاهلیّة.
نوحه گرى از عمل جاهلیت است.
هلکت الرّجال حین أطاعت النّساء.
مردان که اطاعت زنان کنند بهلاکت افتند.
ید اللَّه على الجماعة.
دست خدا همراه جماعتست.
یسّروا و لا تعسّروا.
سهل گیرید و سخت مگیرید.
یهرم ابن آدم و یبقى معه اثنتان الحرص و الأمل.
فرزند آدم پیر مى شود و دو چیز با وى میماند حرص و آرزو.
یوزن یوم القیامة مداد العلماء و دم الشّهداء فیرجّح مداد العلماء على دم الشّهداء.
روز قیامت مرکب دانشوران و خون شهیدان را همسنگ کنند و مرکب دانشوران بر خون شهیدان مرجح شود.
مثل المؤمن کمثل المنخلة لا تأکل إلّا طیّبا و لا تضع إلّا طیّبا
حکایت مؤمن چون غربال است جز پاکیزه نخورد و جز پاکیزه ندهد.
مثل هذه الدّنیا مثل ثوب شقّ من أوّله إلى آخره فبقى متعلّقا بخیط فی آخره فیوشک ذلک الخیط أن ینقطع.
حکایت این دنیا چون جامه ایست که از اول تا آخر دریده و به نخى از آخر آویخته باشد و نزدیک باشد که آن نخ ببرد.
ملاک الأمر خواتمه.
اعتبار کار بسرانجام آنست.
ملعون من ألقى کلّه على النّاس.
هر کس همه بار خویش به دوش مردم افکند ملعونست.
ملعون من ضارّ مؤمنا أو مکر به.
هر که بمؤمنى زیان رساند یا با او حیله کند ملعونست.
ملاک الدّین الورع.
اعتبار دین بتقوى است.
منهومان لا یشبعان: طالب العلم و طالب المال.
دو گرسنه اند که سیرى نپذیرند طالب علم و طالب مال.
من کان ذا اللّسانین فی الدّنیا جعل له یوم القیامة لسانان من النّار.
هر که در دنیا دو زبان باشد براى وى روز قیامت دو زبان از آتش نهند.
من تفاقر افتقر.
هر که فقیرى کند، فقیر شود.
من لم یکن له ورع یصدّه عن معصیة اللَّه إذا خلا لم یعبا اللَّه بشی ء من عمله.
هر که تقوائى ندارد که بخلوت او را از معصیت خدا باز دارد، خدا باعمال وى اعتنا نکند.
من کذب علىّ متعمّدا فلیتبوّء مقعده من النّار.
هر که به عمد بر من دروغ بندد جایش از آتش پر شود.
من تشبّه بقوم فهو منهم.
هر که بگروهى تشبه جوید از آنهاست.
من أخلص للَّه أربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه.
هر که چهل صبحگاه خاص خدا شود چشمه هاى حکمت از قلب وى بر زبانش جارى شود.
من کذب بالشّفاعة لم ینلها یوم القیمة.
هر که شفاعت را دروغ شمارد روز قیامت از آن بى نصیب ماند.
من سرّه أن یجد طعم الإیمان فلیحبّ المرء لا یحبّه إلّا للَّه تعالى.
هر که دوست دارد حلاوت ایمان بچشد کسى را فقط براى خدا دوست دارد.
من أحبّ لقاء اللَّه أحبّ اللَّه لقائه و من کره لقاء اللَّه کره اللَّه لقائه.
هر که دیدار خدا را دوستدارد خدا دیدار وى را دوست دارد و هر که دیدار خدا را ناخوش دارد خدا نیز دیدار وى را ناخوش دارد.
من فارق الجماعة مات میتة جاهلیّة.
هر که از جماعت ببرد به رسم جاهلیت بمیرد.
من خاف اللَّه خوّف اللَّه منه کلّ شی ء.
هر که از خدا ترسد خدا همه چیز را از او بترساند.
من مشى مع ظالم فقد أجرم.
هر که با ظالمى راه رود گناه کرده است.
من لم ینفعه علمه یضرّه جهله.
هر که علمش سودش ندهد جهلش زیانش رساند.
من فتح له باب من خیر فلینتهزه فإنّه لا یدری متى یغلق عنه.
هر که درى از خیر بر او گشودند فرصت غنیمت شمارد که نداند چه وقت بسته خواهد شد.
من أسلم على یدیه رجل وجبت له الجنّة.
هر که یکى بدست وى اسلام آرد بهشت بر او واجب شود.
من لا یستحیی من النّاس لا یستحیی من اللَّه.
هر که از مردم شرم ندارد از خدا شرم نکند.
مناولة المسکین تقی میتة السّوء.
عطا به مستمندان از مرگ بد جلوگیرى میکند
من مات على شی ء بعثه اللَّه علیه.
هر که بحالى بمیرد خدا وى را بهمان حال بر انگیزد.
من غرس غرسا لم یأکل منه آدمیّ و لا خلق من خلق اللَّه إلّا کان له صدقة.
هر که درختى بکارد هر بار که انسانى یا یکى از مخلوق خدا از آن بخورد براى وى صدقه اى محسوب شود.
من عدّ غدا من أجله فقد أساء صحبة الموت.
هر که فردا را از عمر خویش شمارد مرگ را خوب نشناخته است.
من تزوّج فقد استکمل نصف الإیمان فلیتّق اللَّه فی النّصف الباقی.
هر که زن بگیرد یک نیمه ایمان خویش را کامل کرده از خدا در باره نیم دیگر بترسد.
من أعان ظالما سلّطه اللَّه علیه
هر که ستمگرى را اعانت کند خدایش بر او مسلط کند.
من أحبّ شیئا أکثر من ذکره.
هر که چیزى را دوست دارد یاد آن بسیار کند.
من أحبّ قوما حشره اللَّه فی زمرتهم.
هر که گروهى را دوست دارد خدا وى را با آنها محشور کند.
من أحبّ أن یجد طعم الإیمان فلیحبّ المرء لا یحبّه إلّا للَّه.
هر که دوست دارد لذت ایمان بچشد کسى را دوست دارد که او را جز براى خدا دوست ندارد.
من طلب شیئا و جدّ وجد.
هر که چیزى بجوید و بکوشد بیاید.
من یدم قرع الباب یوشک أن یفتح له.
هر که بکوفتن در ادامه دهد بر او بگشایند.
المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده.
مسلمان کسى است که مسلمان از دست و زبانش در امان باشد.
النّظافة من الإیمان.
پاکیزگى از ایمانست.
النّیاحة من عمل الجاهلیّة.
نوحه گرى از عمل جاهلیت است.
هلکت الرّجال حین أطاعت النّساء.
مردان که اطاعت زنان کنند بهلاکت افتند.
ید اللَّه على الجماعة.
دست خدا همراه جماعتست.
یسّروا و لا تعسّروا.
سهل گیرید و سخت مگیرید.
یهرم ابن آدم و یبقى معه اثنتان الحرص و الأمل.
فرزند آدم پیر مى شود و دو چیز با وى میماند حرص و آرزو.
یوزن یوم القیامة مداد العلماء و دم الشّهداء فیرجّح مداد العلماء على دم الشّهداء.
روز قیامت مرکب دانشوران و خون شهیدان را همسنگ کنند و مرکب دانشوران بر خون شهیدان مرجح شود.