تاریخ نگارش : پنجم اسفند 1389
جلوه های ادبی و هنری قرآن
فرمان رستمی آقدرق
قرآن برای همه است و سعادت همه را بیمه می کند.در پناه قرآن بود که اسلام در نیم قرن برهمة امپراتوریهای آن وقت غلبه کرد و ما، مادام که در پناه قرآن هستیم بر دشمنان غلبه خواهیم کرد… امام خمینی (ق) … پس از تجربه های ناموفق بشود در قرنهای بیداری و شکوفایی و جهش، یعنی پس از آنکه بشر نتوانسته است نظام زندگی انسانی زاینده و تسلاّ بخش متناسب با رشد طوفانی و شگفت آور عام برای خود پدید آورد اکنون راهها بتدریج به طریقة توحید و راه دین می گراید و انسان که به پختگی نزدیک شده، آنچه را در دوران غرور جاهلانة آغاز شکوفایی علم به فراموشی سپرده دوباره بازی جدید و این در همان دورانی است که دین در نقطهای از جهان به حاکمیت رسیده و با انقلابی عظیم و استثنایی زمام زندگی میلیونها انسان را به دست گرفته است . پس امروز فرصتی تاریخی و استثنایی است برای اینکه قرآن در هدایت فکر و عمل انسانها قدرت و چیرگی خود را نشان دهد. اما این متوقف است بر اینکه قرآن را که چشمة جوشان معارف و هدایت است ما به آن دست یابیم . قرآن را بفهمیم و در آن تدبر کنیم، … همه به قرآن عشق می ورزند و احترام می کنند امّا عدّة کمی همواره آن را تلاوت و تدبر می کنند (سید علی خامنهای ) آنجا که سخن بفضیلت قرآن رسید چه بهتر که انسان مکث و توقف کند و خود را در برابر قرآن، کوچک به بیند و بعجز و زبونی خویش اعتراف نماید چون اعتراف بر عجز و نارسائی گاهی بهتر از گفتار و قلم فرسائی در مدح و ثناست.
مقدمه :
قرآن برای همه است و سعادت همه را بیمه می کند.در پناه قرآن بود که اسلام در نیم قرن برهمة امپراتوریهای آن وقت غلبه کرد و ما، مادام که در پناه قرآن هستیم بر دشمنان غلبه خواهیم کرد… امام خمینی (ق) … پس از تجربه های ناموفق بشود در قرنهای بیداری و شکوفایی و جهش، یعنی پس از آنکه بشر نتوانسته است نظام زندگی انسانی زاینده و تسلاّ بخش متناسب با رشد طوفانی و شگفت آور عام برای خود پدید آورد اکنون راهها بتدریج به طریقة توحید و راه دین می گراید و انسان که به پختگی نزدیک شده، آنچه را در دوران غرور جاهلانة آغاز شکوفایی علم به فراموشی سپرده دوباره بازی جدید و این در همان دورانی است که دین در نقطهای از جهان به حاکمیت رسیده و با انقلابی عظیم و استثنایی زمام زندگی میلیونها انسان را به دست گرفته است . پس امروز فرصتی تاریخی و استثنایی است برای اینکه قرآن در هدایت فکر و عمل انسانها قدرت و چیرگی خود را نشان دهد. اما این متوقف است بر اینکه قرآن را که چشمة جوشان معارف و هدایت است ما به آن دست یابیم . قرآن را بفهمیم و در آن تدبر کنیم، … همه به قرآن عشق می ورزند و احترام می کنند امّا عدّة کمی همواره آن را تلاوت و تدبر می کنند (سید علی خامنهای ) آنجا که سخن بفضیلت قرآن رسید چه بهتر که انسان مکث و توقف کند و خود را در برابر قرآن، کوچک به بیند و بعجز و زبونی خویش اعتراف نماید چون اعتراف بر عجز و نارسائی گاهی بهتر از گفتار و قلم فرسائی در مدح و ثناست.
انسان آن موجود ممکن و محدود چگونه میتواند حقیقت و واقعیت گفتار خدای بزرگ و نامتناهی را درک نموده و در مغز کوچک خود بگنجاند! و یا کدام نیرو می تواند موقعیت و ارزش واقعی قرآن را در مغز نارسای خود ترسیم و سپس بیان کند؟
آیا موجودی می تواند بجز یک موجود محدودی را توصیف و تعریف کند؟
در پایان این مقدمه در مورد عظمت قرآن همان بس که گفتار و کلام پرودگار بزرگ و در مقام و منزلت همان بس که معجزه پیامبرخاتم آیاتش متکفل هدایت بشر و ضامن سعادت انسانها است و افراد بشر را در تمام شدت زندگی و درهمة قرون و اعصار رهبری می کند.
حال به متن اصلی مقالهوارد میشویم و درباره اینکه قرآن یک معجزهای ادبی بوده بحث می کنیم .[ معجزة ادبی بوده و هست] .
قرآن معجزه ادبی:
آنگاه که رسول الله (ص) به پیامبری برانگیخته شد و تمام ملل جهان را به اسلام دعوت نمود تنها سلامی که در دست داشت قرآن بود و با همان قرآن قدم به میدان مبارزه با مخالفین خود گذاشت و با عجاز قرآن برای مردم اتمام حجت نموده، ده سوره از قرآن را و در آخرین مرحله یک سوره از قرآن را برای مسابقه و مبارزه به دشمنان قرآن پیشنهاد کرد و بدینگونه به تحدی و مبارز طلبی خود ادامه داد که تا به امروز نیز در قوت خود باقی است و تا دامنه رستاخیز هم ادامه خواهد داشت.
اما برای عرب آن زمان که در فصاحت و بلاغت و شعر و ادب تخصص و بلکه یک نوع نبوغ داشت، بهترین و ساده ترین راه مبارز با قرآن این بودکه یکی از سوره های کوچک قرآن را بیاورد و جوابگوی تحدی و پیشنهاد رسول خدا گردیده با بلاغت و فصاحت قرآن مجید معارضه و مبارزه بکند و ادعای وی را که رایجترین کمالات و روشن ترین امتیازات آنان را میکوبید، محکوم نماید.
بدین وسیله پیروزی خود را ثابت و نام خویش را در تاریخ مسجل و زنده سازد و بر ارزش و موقعیت خویش را در تاریخ بیفزائید، و با این معارضه و مبارزه ساده، خویش را از جنگهی کوبنده و صرف هزینه های سنگین و نثار خونهای رنگین راحت و آسوده کند و از تحمل سختیها و فشارها و ترک نمودن خانه ها و اوطاقشان ،آسوده خاطر سازد.
ولی عرب فصیح و بلیغ آن روز وقتی در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت و بلاغت آیات قرآن دقت و تفکر کرد هر چه زودتر به معجزه بودن آن اذعان نمود و باین حقیقت پی برد که مبارزه با قرآن با شکست قطعی مواجه خواهد گردید. روی همان اذعان یقین بود که عده ای از آنان وحی بودن قرآن را پذیرفته و نبوت پیامبر اسلام را تصدیق نموده و در برابر دعوت قرآن سر تسلیم فرود آورده و با تشرف به دین اسلام به سعادت ابدی نائل گردیدند.
این عجز و درماندگی، خود بزرگترین دلیل و روشن ترین گواه بر وحی بودن قرآن میباشد و ثابت می کند که آوردن مانند آن از دایره قدرت بشر بیرون و از حدود امکان وی خارج است.
ولی مبارزه قرآن مجید و مبارزخواستن آن منحصر بیک عده و یا تنها اعراب نبود بلکه قرآن تمام جوامع بشری را در تمام اعصار و قرون بمبارزه فرا خوانده و تمام انس و جن را بمعارضه دعوت می کند .
« قُل لَئِنِ اجَتَمِعَت الِنسُ و اْلجِنُّ عَلی اَنْ یَا تُعزالمِثْلِ هذَا القُرانِ لاَیَاتُونِ بِمِثْلِهِ وَلَوکاَنَ بَعضُهُم لِبَعْضٍ ظَهیرَا » (اسراءِ 88)
در طول تاریخ ، دستگاه مسیحیت و دشمنان اسلام سعی در معارضه کردن با بلاغت قرآن بکنندـ اگر چه با آوردن یک سوره ـ امکان داشت از این راه استفاده کنند و با تنظیم گفتاری مشابه یکی از سورههای کوچک قرآن به هدف خویش بیایند ولی چنین امکانی برای آنان وجود نداشته و ندارد زیرا بلاغتی که درمیان مردم وجود دارد معمولاً یک یا دو بعدی است و جامع تمام ابعاد بلاغت نیست .
مثلا: یکی در نثر، بلاغت دارد و در شعر گفتن عاجز وزبود. آن دیگری در حماسه، شعر بلیغ می گوید ولی در مدیحه سرائی نه، و یا در رثا و نوحه سرائی شعر زیبا و شیوائی می سراید ولی در غزلیات شعرش خیلی نازل و منحط می باشد.
ولی قرآن در موضوعات مختلف وارد گریده و بفنون متعدد سخن گفته و درهمه آن جهات اعجاز نموه و اعجاز راینر به حد اعلا و کمالش رسانده است که دیگران از آوردن مانند آن ناتوان بوده و زانوی عجز بر زمین زدهاند . این فصاحت و بلاغت همه جانبه، اختصاص بگفتار خدا و قرآن دارد و برای بشر هرگز امکانپذیر نیست .
فصاحت و بلاغت یا بعد هنری قرآن :
« فلیاتوا بحدیثٍ مِثلِه اِنْ کانوا صادقین « (34/طور)
قرآن مجید آهنگی زیباتر از هر شعر و بیانی رساتر از هر نثر دارد . الفاظ بگونه ای انتخاب شدهاند و آنچنان بکار رفتهاند که هر انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد بقول استاد شهید آیت الله مطهری رحمه الله علیه: هندسة الفاظ در قرآن بی نظیر است نه کسی می تواند یک کلمه از قرآن را پس و پیش کند بدون آنکه به زیباییهای آن لطمه وارد سازد و نه آنکه کسی توانسته مانند آن را بسازد.
فصاحت به معنای شیوایی و بلاغت بمعنی رسائی است و جذابیت و دلربایی قرآن نیز امری دیگر در کنار این دو، می باشد عربهای معاصر قرآن که دارای ذوق طبیعی و قریحهی دست نخوردهی عربی بودند بی اختیار شیفتهی آن وحی شدند و بطور کلی در طول تاریخ اسلام حتی دشمنان نیز زبان به ستایش آن گشوده و هریک بصورتی از فصاحت و بلاغت فوق العاده ای قرآن سخن گفته اند و به عجز و ناتوانی خود ودیگران اقرار کرده اند.
بطوریکه ولید که بزرگترین ادیب و حکیم عرب از دشمنان اسلام و قرآن است پس از شنیدن آیاتی چند می گوید: بخدا سوگند از محمد (ص) سخنی شنیدم که هرگز شبیه سخن انس و جن نبود شاخسارش پرثمر و ریشه اش پر برکت، بر هر سختی برتری می یابد و هیچ سختی از آن برتر نخواهد گشت و یا در موردی دیگر در سیره ابن هشام آمده که ابوسفیان، ابوجهل و اخمس بن شدیق از سران مخالفین اسلام یک شب از خانه های خود بیرون آمدهاند. تا بصورت دلنشین قرآن که توسط پیامبر(ص) در خانه اش در نماز شب می خواند گوش فرادهند . هر سه آمدند و هر یک در گوشه ای پنهان شده به آیات گوش دادند و شب را بدون اطلاع از وضع یکدیگر با شنیدن قرآن سپری کردند و سپیده دم که بسوی خانه های خود می رفتند یکدیگیر ار سرزنش ومورد اعتراض قرار دادند که مبادا بار دیگر چنین عملی را انجام بدهند ولی این فصاحت و بلاغت قرآن بحدی بود که باعث شد شبهای دیگر نیز این کار را انجام دهند در آخر بیکدیگر گفتند: برای جلوگیری از حوادث ناگوار و امکان گرویدن دیگران به اسلام باید باهم پیمان ببندیم که برای همیشه این کار را ترک کنیم و چنین کردند.
اینها چند نمونة از دهها مواردی است که ادب شناسان موافق و مخالف و مسلمان و غیرمسلمان درباره قرآن و بعد هنری آن زبان به ستایش گشود. و از فصاحت و بلاغت و جذابیت قرآن سخت گفتهاند و بهمین جهت بود که مخالفین برای جلوگیری از جذب افراد به قرآن در بعد هنری کافی است که به جلمه قرآنی « فی القصاص حیوه » و جمله قرینه آن از سوی ادیبان عرب « القتلُ و اتقی للقتلِ » توجه کنیم تا به آسانی امتیازات فراوان جمله قرآنی را بر جملة انسان ساختهی « القتلُ افطی لِلقتل » درک کرده و به عَظمت قرآن در بعد هنری واقف گردیم.
از جملة اینکه تعداد حروف جمله ای قرآنی 12 تا ولی جملة ادیبان عرب 14 حرفی است نیز بیان صریح فلسفه قصاص و آوردن حکم حیاة بصورت نکره که دلالت بر عظمت و نوع خاص حیات دارد از دیگر خواص برتر آیه ای قرآنی است .
نتیجه :
حقیقت این است که فصاحت و بلاغتِ قرآن همة سخن پردازان و ادیبان را عاجز کرده بود . قرآن شعر نبود، نثر معمولی هم نبود و برای خود آهنگی خاص داشت که در دل و جانِ شنوندگان نفوذ می کرد این خوش آهنگی و قوت کلام حتی برای کسانی که زبان عربی نیز نمی دانند، در مقایسة قرآن با سایر عبارات عربی قابل درک است . نه تنها مشرکان زمان پیامبر نتوانستند در فصاحت و بلاغت بر قرآن غلبه کنند، بلکه بعد از آن نیز کسی پیدا نشد که زیباتر از قرآن سخنی بگوید و بنویسد.
امروز نیز که دشمنان مستکبر اسلام می کوشند عقاید مردم و مخصوصاً جوانان را در همة کشورهای اسلامی سست کنند و برای نوشتن کتاب وساختن فیلمهایی که اسلام را غیرمنطقی عامل عقب ماندگی مسلمانان جلوه دهد سرمایه گذاری می کنند، اگر می توانستند کتابی به زبان عربی فصیح تر از قرآن بوجود آورند قطعاً همین کار را می کردند.
به هر حال قرن امروزه در آن نشانههای عجیبی دیده میشود که می تواند ایمان ما را به معجزه بودن آن بیشتر کند.