تاریخ نگارش : پانزدهم بهمن 1390
آنجا که بصیرت هم به کار نمیآید!
حاجیه تقی زاده فانید
خدا در قرآن از قومهای هلاک شده سابق زیاد مانند قوم عاد و قوم ثمود سخن گفته است. آیه 38سوره عنکبوت به شکل خلاصه و پرمعنایی آنان را اهل بصیرت معرفی میکند که کلید بدبختی آنان، زیبا دیدن اعمالشان بود به این گونه که شیطان کارهای زشتشان را برایشان زیبا جلوه میداد و به این صورت آنان را از راه نجات خارج کرد و به بیراهه هلاک کشانید.
کلید واژه : بصیرت
پدران و مادرانی داشتهایم و فرزندانی به دنیا میآوریم؛ خانه های داشتهاند و خانههایی میسازیم و بدین گونه، در شهرها و روستاها کنار هم جمع میشویم و تمدنی تشکیل دادهایم. دیر زمانی است که ما انسانها اینگونه در اجتماعات بزرگ با هم زندگی میکنیم.
قرآن کریم در کنار توجه به فرد فرد انسانها، به امور اجتماعی اقوام و ملتها و تمدنها هم توجه نموده است و نیز همان طور که به مردم تاریخ و جغرافیایی خویش توجه نموده است به مردم آینده و مردم گذشته هم بها داده است. از جمله توجهات قرآن به گذشتگان، یادآوری بعضی تمدنهای گذشته است. تمدنهایی که به قهر خدا نابود شدهاند و آثار نابودیشان در همان دوران پیامبر قابل مشاهده بوده و بعضی از آن بقایا حتی تا دوران ما هم موجود است.
دو قوم و تمدن قدیم که قرآن مکرر از آنها یاد کرده و سرگذشتشان را یاد کرده عاد و ثمود هستند. در آیات متعددی از این دو قوم سخن آمده. قوم عاد پیامبری داشتند به نام هود و قوم ثمود پیامبری داشتند به نام صالح. صالح به قوم خود میگوید:
وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ
و به یاد آرید هنگامی که شما را جانشینانی پس از قوم عاد قرار داد و شما را در روی زمین جای داد که از مواضع هموارش قصرها (ی تابستانی) میسازید و از دل کوهها تراشیده خانهها (ی زمستانی) میسازید پس نعمتهای خدا را متذکر شوید و در روی زمین تبهکارانه به فساد برنخیزید. (اعراف74)
از این آیه میفهمیم که قوم ثمود بعد از قوم عاد زندگی میکردهاند و گویا در حکم جانشینان آنها بودهاند. ثمود نیز مانند عاد، راهنمایی الهی داشتند که دلایل روشن برای آنها آورده بود، خدا هرگز نخواست به آنها ظلم کند ولی خودشان به خودشان ظلم کردند(سوره توبه، آیه 70) و سرانجام دچار چنان عذابی شدند و به حدی نابود شدند که گویا اصلاً چنین ملتی وجود نداشته است و مورد نفرین خدا هم واقع شدند. (هود/95)
قرآن کریم، قوم عاد و ثمود را مردمان نادان و گمراهی نمیداند بلکه برعکس، میگوید آنان مردمی مستبصر بودند یعنی اهل بصیرت و جویای بصیرت بودند. یعنی حق و باطل را میشناختند و اهل توحید بودند و تنها خدا را میپرستیدند. عاقبت کارهایشان را هم میدانستند. مثل کسانی بودند که چاهی که در بیراهه بود را میدیدند اما باز به آن بیراهه ادامه دادند و طبیعتاً هم در چاه افتادند
قرآن کریم در آیات مختلف به ویژگیهای مختلفی از این اقوام اشاره نمود است که وقتی آنها را کنار هم میگذاریم، چارچوبه وضعیت این اقوام هلاک شده را برای ما ترسیم میکند. در آیه 38سوره عنکبوت میخوانیم:
وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَساکِنِهِمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرینَ
و قوم عاد و ثمود را نیز (هلاک نمودیم) و از مسکنهای (ویران شده) آنها (سرنوشت بدشان) برای شما روشن شد، و شیطان عملهای (زشت) آنان را در نظرشان آراست پس آنها را از راه بازداشت در حالی که پیشتر اهل بصیرت بودند.
قرآن کریم، قوم عاد و ثمود را مردمان نادان و گمراهی نمیداند بلکه برعکس، میگوید آنان مردمی مستبصر بودند یعنی اهل بصیرت و جویای بصیرت بودند. یعنی حق و باطل را میشناختند و اهل توحید بودند و تنها خدا را میپرستیدند. عاقبت کارهایشان را هم میدانستند. مثل کسانی بودند که چاهی که در بیراهه بود را میدیدند اما باز به آن بیراهه ادامه دادند و طبیعتاً هم در چاه افتادند.
عاد
اما علت چه بود؟
علت نیز در همین آیه به اختصاری پر از معنا آمده است. آنان در راه بودند اما کارهایی که میکردند را شیطان برایشان جلوه داد. از کارهایشان خوششان آمد و از این طریق شیطان توانست آنها را از راه خارج کند.
اینکه شیطان عمل انسان را برای او زینت میدهد به معنی آن آیت که از راه تحریک کردن عواطف درونی مربوط به آن عمل، در دل آدمی القاء میکند که آن، عمل بسیار خوبی است و در نتیجه انسان از عمل خود لذت میبرد و قلبا آن را دوست میدارد، و آن قدر قلب متوجه آن میشود که دیگر فرصتی برایش نمیماند تا در عواقب وخیم و آثار سوء و شوم آن تعقل کند. شیطان با وسوسههای خود هر گونه شک و تردید را در ارتکاب گناه از او میگیرد و آن کار را چنان در برابر او آرایش میدهد که انسان خیال میکند آن کار خوبی است.(تفسیرهای المیزان و کوثر)
دانش و منطق و اعمال نیک گذشته، تکیه گاه خوبی نیستند و اهل دانش و اهل منطق و حتی کسانی که قبلاً درستکار بودهاند، باز هم در معرض خطر هستند و باید مراقب حالات شادی و غمی که از رفتارهای خود پیدا میکنند باشند. کارهای نیک باید انسان را شاد و کارهای زشت باید انسان را غمگین کند
این آیه فشرده ای است از تاریخ قوم عاد و ثمود. آنان را ملتهایی موحد و حق شناس معرفی میکند که درباره اشتباهاتشان سهل انگاری میکردند. آهسته آهسته کار آنان به جایی رسید که دیگر از اشتباهات خود غمگین نمیشدند و سپس به جایی رسیدند که تواناییهای خود را به کار گرفتند تا اعمال ناپسندشان را توجیه کنند و حتی مثبت نشان دهند و از آن لذت ببرند. یعنی به طور خلاصه میتوانیم ریشه بدبختی این دو قوم را در ناراحت نشدن از اشتباهات و توجیهات اعمال منفی خود بدانیم.
کار آنان به جایی رسید که دیگر توحید و بینش و پیامبرشان به کارشان نیامد و سرانجام هم دچار عذاب الهی شدند. این آیه به روشنی بیان میدارد که دانش و منطق و اعمال نیک گذشته، تکیه گاه خوبی نیستند و اهل دانش و اهل منطق و حتی کسانی که قبلاً درستکار بودهاند، باز هم در معرض خطر هستند و باید مراقب حالات شادی و غمی که از رفتارهای خود پیدا میکنند باشند. کارهای نیک باید انسان را شاد و کارهای زشت باید انسان را غمگین کند.
پیامبر گرامی فرمودند: هر کسی که خوبیاش شادش کند و بدیاش غمگینش کند واقعاً مؤمن است.(آمالی)
منابع:
ترجمه قرآن کریم، مرحوم آیت الله مشکینی
ترجمه تفسیر المیزان ، ج16، ص187 و 188
ترجمه تفسیر المیزان ج9، ص127
تفسیر کوثر ج 4 ص 381
الامالی، شیخ صدوق، ص199