چهاردهم شهريور 1394
تدبری در سوره مبارکه بلد - افتخارپوچ (1)
1-آیا این یک قانون است که انسان در سختی آفریده شده و زندگیاش همراه با رنج و زحمت خواهد بود؟
2-اگر انسان تلاش و هزینه کند تا بتواند در این دنیا به آسایش مطلق برسد،به بیراهه رفته است؟
درنگ
1-آیا این یک قانون است که انسان در سختی آفریده شده و زندگیاش همراه با رنج و زحمت خواهد بود؟
2-اگر انسان تلاش و هزینه کند تا بتواند در این دنیا به آسایش مطلق برسد،به بیراهه رفته است؟
تلنگر : افتخارپوچ (1)
افتخار پوچ (1)
این دیگر خیلی مسخره است که آدم پول بسیار هزینه کند و هیچ بهرهای نبرد، آنوقت با افتخار بگوید: «پول زیادی تلف کردم!» افتخار! بله، با افتخار میگوید! واقعا چرا چنین میکند و چنان میگوید؟ چون میخواهد یک قانون مهم را دور بزند؛ یعنی میخواهد از «سختیهای دنیا» فرار کند! چه اشتباه بزرگی!
او حاضر است دهها برابر آنچه لازم است، خرج کند تا زندگی بیمشکل و بیرنج داشته باشد، غافل از اینکه چنینچیزی محال است. چون قانون این است که انسان در سختی آفریده شده و زندگیاش همراه با رنج و زحمت خواهد بود. پس او هرچه تلاش و هزینه کند تا بتواند در این دنیا به آسایش مطلق برسد، بیراهه رفته است.
راستی؛ نکند او که برای دنیایش اینچنین ولخرجی میکند و به آن فخر میفروشد، خیال میکند که خدا بر او قدرت ندارد و نمیتواند روزگارش را سخت و تنگ کند؟ یا شاید خیال میکند کسی او را ندیده و نمیبیند که چگونه دارد سرمایه خود را تباه میکند؟ وای بر او که این مال را باید در جای دیگری خرج میکرده ولی به انحراف رفته است...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ (1) وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ (2) وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ (3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ (4) أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ (5) یَقُولُ أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً (6) أَ یَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ (7)
[اى پیامبر!] سوگند یاد نمى کنم به [مکه،] این شهر [شکوهمند] (1) درحالىکه تو در این شهر [باعظمت] جاى دارى (2) و سوگند یاد نمیکنم به [ابراهیم،] آن پدر فرزانه و زاده اش [اسماعیل، آن فرزند مبارک؛ همانان که این شهر را بنا کرده اند] (3) که ما انسان را آفریده و حیاتش را با رنج و محنت آمیخته¬ایم. [او نعمتی از نعمات دنیا را طلب نمیکند، مگر اینکه میخواهد طیب و لذت آن خالص و محض باشد و به چیزی از نعمات دنیا دست نمییابد، مگر اینکه ممزوج با امری است که خلوص عیش و لذت آن را بر هم میزند. گذشته از حوادثی تلخ که برای انسان اتفاق میافتد و او را به رنج میاندازد.] (4) آیا او [با وجود اینکه خود را مغلوب ناگواریها مى¬بیند،] گمان مى¬کند که هرگز کسى بر او قدرت نخواهد داشت [و روزهای سختی و تنگدستی برای او نخواهد بود؟] (5) [مال و ثروت خویش را بیهوده صرف کرده است و با افتخار] مى گوید: مال فراوانى تباه کرده ام! (6) آیا مى پندارد که هیچکس او را ندید؟ (7)