پنجم آذر 1390
اولین شهید:حضرت مسلم بن عقیل (ع) سفیر سید الشهداء (ع)
قراین موجود ، ولادت ایشان را در سال ( ٢٥ هجری) اثبات مى کند ، ولذا در اکثر کتب تالیف شده در مورد حادثه کربلا آمده است که ایشان درهنگام شهادت در کوفه (٣٥ سال) داشتند.
جناب مسلم بن عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است. مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود. حضرت مسلم (علیهالسلام) دردامان پر مهر حضرت امیر المؤمنین علی (علیهالسلام) روزگار کودکى را سپری نمودند واز ایشان کسب فیض وکمالات نمودند به گونه ای که امیر المؤمنین (علیهالسلام) حضرت مسلم را یکی از کارگزاران خود در حکومت علوی قراردارند و ایشان را در جنگ جمل، در کنار دیگر پسر عمویان خود مانند امام حسن (علیهالسلام) وامام حسین (علیهالسلام) ومحمد بن الحنفیه وعبد الله بن جعفر وعبد الله بن عباس در پیکار شرکت دادند.
اهل معرفت، حضرت مسلم (علیهالسلام) رااز صلابه داران لشگر امیر المؤمنین (علیهالسلام) ذکر نموده اند وایشان را در علم وعمل وشجاعت وکم نظیر دانسته اند.
ایشان در جنگ صفین نیز دست از همراهی با علی (علیهالسلام) برنداشتند وبا تجربه جنگهایی پیشین، یکی از رهبران جنگ صفین بودند.
بعد از شهادت امیر المؤمنین (علیهالسلام) جناب مسلم (علیهالسلام) از یاران نزدیک امام حسن (علیهالسلام) وامام حسین (علیهالسلام) بودند طوری که برای نمایندگی وسفارت از طرف امام (علیهالسلام)، به شایستگی انتخاب شدند.
امام حسین (علیهالسلام) در نامه خود به اهل کوفه فرمودند : (( به درستی که به سوی شما فردی را فرستادم که برادر و پسر عموی من است واو مورد وثوق من است، از او اطاعت کنید وبه کلام او گوش سپارید ....)).
حضرت مسلم (علیهالسلام) به بهترین شکل وظیفه خود را در نمایندگی از امام حسین (علیهالسلام) انجام دادند، ایشان پیام امام (علیهالسلام) را به تمام کوفه رساندند، کوفهای که در آن زمان مرکز سرزمینهای اسلامی با انواع اقوام وقبایل گوناگون بود.
حضرت مسلم (ع) به بهترین شکل وظیفه خود را در نمایندگی از امام حسین (ع) انجام دادند , ایشان پیام امام (ع) را به تمام کوفه رساندند , کوفای که در ان زمان مرکز سرزمین های اسلامی با انواع اقوام وقبایل گوناگون بود.
چگونگی شهادت حضرت مسلم
کشتن مسلم را به «بکربن حمران احمری» سپردند، کسی که در درگیریها از ناحیه سر و شانه با شمشیر مسلم بن عقیل مجروح شده بود. مامور شد که مسلم را به بام «دارالاماره» ببرد و گردنش را بزند و پیکرش را بر زمین اندازد.
مسلم را به بالای دارالاماره می بردند، در حالی که نام خدا بر زبانش بود، تکبیر می گفت، خدا را تسبیح می کرد و بر پیامبر خدا و فرشتگان الهی درود می فرستاد و می گفت: خدایا! تو خود میان ما و این فریبکاران نیرنگ باز که دست از یاری ما کشیدند، حکم کن!
جمعیتی فراوان، بیرون کاخ، در انتظار فرجام این برنامه بودند. مسلم را رو به بازار کفاشان نشاندند. با ضربت شمشیر، سر از بدنش جدا کردند، و… پیکر خونین این شهید آزاده و شجاع را از آن بالا به پایین انداختند و مردم نیز هلهله و سروصدای زیادی به پا کردند.
منبع : hawzah.net