----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- -----
انتخاب آيه : انتخاب سوره :
تقسیم بندی موضوعی انتخاب متن فارسی :
یوسف
جزء : سيزدهم
فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشيرُ أَلْقاهُ عَلي‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصيراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ96قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ97قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ98فَلَمَّا دَخَلُوا عَلي‏ يُوسُفَ آوي‏ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَ قالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنينَ99وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْويلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بي‏ إِذْ أَخْرَجَني‏ مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْني‏ وَ بَيْنَ إِخْوَتي‏ إِنَّ رَبِّي لَطيفٌ لِما يَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَکيمُ100رَبِّ قَدْ آتَيْتَني‏ مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَني‏ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني‏ مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني‏ بِالصَّالِحينَ101ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْکَ وَ ما کُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْکُرُونَ102وَ ما أَکْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ103
ترجمه جناب آقاي صفوي
96) و هنگامى که مژده رسان آمد، پیراهن را بر چهره یعقوب افکند و او بینا شد. او به فرزندانش گفت: مگر به شما نگفتم که من از صفات خدا چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید ؟

97) گفتند: اى پدر، از خدا براى ما آمرزش گناهانمان را بخواه که ما در اشتباه بوده ایم.

98) یعقوب گفت: به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى طلبم. قطعاً اوست که بسیار آمرزنده و مهربان است.

99) یعقوب با کسان خود رهسپار مصر شد و یوسف در بیرون شهر به استقبال آنان رفت. هنگامى که بر یوسف وارد شدند، یوسف پدر و مادرش را در آغوش گرفت و گفت: همه وارد مصر شوید که به خواست خدا آن جا در امن و امان خواهید بود.

100) و پدر و مادرش را بر تخت نشانید، و همه در برابر یوسف بر زمین افتادند و سجده کردند، و یوسف گفت: اى پدر، این است تعبیر آن خوابى که پیش تر دیدم، پروردگارم اکنون به آن تحقّق بخشیده است، به راستى خدا به من نیکى کرد آن گاه که مرا از زندان خارج ساخت و شما را از صحرا به این جا آورْد، پس از آن که شیطان میان من و برادرانم فتنه ایجاد کرد. به راستى پروردگارم آنچه بخواهد به لطف و کَرَمش انجام مى دهد، چرا که او به بندگانش داناست و کارهایش از روى حکمت است.

101) آن گاه با تمام وجود به خدا روى آورد و گفت: پروردگارا، تو از سلطنت بهره اى به من دادى و از تعبیر خواب ها و تحلیل رویدادها به من آموختى. اى پدیدآورنده آسمان ها و زمین، تنها تویى که در دنیا و آخرت سرپرست منى، مرا تا پایان عمر تسلیم خود گردان و مرا به شایستگان ملحق کن.

102) اى پیامبر، این سرگذشت از خبرهاى غیب است که آن را به تو وحى مى کنیم، و تو آن گاه که برادران یوسف همگى بر کار خود مصمم شدند و درباره یوسف بداندیشى مى کردند نزد آنان نبودى که از اخبارشان آگاه شوى.

103) و بیشتر مردم ایمان نمى آورند، هر چند تو خواستار ایمان آنان باشى و در این راه سخت بکوشى.

247
247