تاریخ نگارش : سيزدهم اسفند 1390
شرایط صحّت و قبولی عبادات
حاجیه تقی زاده فانید
ارزش عبادت به صحّت و درستی آن است و صحّت آن، به دو عامل مهم بستگی دارد:
1. صحیح بودن هدف.
2. صحیح بودن شکل آن.
کلید واژه : شرایط صحّت و قبولی عبادات
امّا «هدف»: کسب رضای الهی و انجام وظیفه، باید هدف انسان در عبادت باشد. از این رو، عبادتی که از روی ریا، یا کسب وجهه و خوشایند مردم باشد یا انسان انتظار ستایش از غیر خدا داشته باشد، شرک است. البته اگر هدف، خدا باشد و مردم متوجّه کار خالصانة انسان شوند، اشکال ندارد.[1]
ریا در عبادت، علاوه بر آنکه حرام است، موجب بطلان آن نیز می باشد. باید کوشید تا نیّت خالص عبادت، به انگیزه های غیر خدایی آمیخته نشود.
دربارة اخلاص در عمل امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرموده است:
«وَ الْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذی لاتُریدُ اَنْ یَحمَدک عَلَیهِ اَحدُ اِلَّا الله»[2]
عمل خالص، آن است که از احدی، به جز خداوند، انتظار مدح و ستایش نداشته باشی.
در آثار اخلاص، از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایت است که:
«ما اخلص عبدلله عزَّوجلَّ اربعین صباحاً الّا جرت ینابیع الحکمة من قلبه الی لسانه»[3] بنده ای نیست که چهل روز تمام، کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، مگر آنکه چشمه های حکمت و خرد، از روح و جانش بر زبانش جاری می شود.
اخلاص، دانشگاهی است که در مدّت چهل روز، فارغ التحصیلانی حکیم و فرزانه، تحویل می دهد.
امّا «شکل کار»:
عبادتی صحیح است که به همان شکل و شیوه و صورت معین از سوی خدا و مکتب انجام گیرد، نه روی سلیقه های شخصی یا روش های منحرف از دستور دین.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: «لا قول و لا عمل و لا نیّة الا باصابة السُّنَّة»[4] ارزشی برای گفته ها و عمل ها و نیّت ها نیست، مگر آن که طبق دستور و سنت انجام گیرد.
پس شکل عبادت را هم باید از اولیاءدین آموخت.
حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ از خداوند درخواست می کند که نحوة صحیح عبادت را به ما نشان بده «و أرِنا مَنا سِکنا».[5]
در اینکه نماز را کجا باید شکسته یا تمام، آهسته یا بلند خواند، تعداد رکعت ها و امثال آن، باید متعبّد بود. در غیر این صورت، ارزشی نخواهد داشت. مثل آنکه اگر بگویند: در صد قدمی شما گنجی نهفته است، می توانید آن را تصاحب کنید. اگر شما 98 قدمی یا 102 قدمی را حفر کنید، به گنجی نمی رسید و رنج بیهوده برده اید.
یا اگر بخواهید با کسی یا شهرستانی تماس تلفن بگیرید، با یک شماره کم یا زیاد، شخص دیگر جواب می دهد یا شهر دیگری را می گیرید. پس در عبادات هم دقیقاً باید به همان صورتی انجام داد که دستور داده اند. مانند دندانه های یک کلید که اگر اندکی ریز یا درشت شود، دیگر قفل را باز نمی کند.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیة 189 بقره «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» از در خانه ها وارد شوید، نه از بیراهه، فرمود:
مقصود آن است که هر کاری را از راهش وارد شده و انجام دهید و طبق دستور عمل کنید.[6]
انگیزه های تغییر شکل عبادت
قرآن، نمونه های متعدد یاد می کند که چگونه اقوام پیشین، با تغییر شکل عبادت، دچار قهر و غضب الهی شدند. انگیزة این تغییر شکل ها متفاوت بوده، که از هر کدام، یک نمونة قرآنی ذکر می کنیم:
1. لجاجت
خداوند به بنی اسرائیل دستور داد هنگام ورود به سرزمین مقدس، کلمة «حطّه» را بر زبان جاری کند (یعنی خدایا ما را ببخش و گناهانمان را بریز).
آنان را روی استهزاء و لجاجت، تغییر داده و گفتند: «حنطه» (یعنی گندم). خدا بر آنان غضب کرد و هلاکشان نمود.[7]
2. روشنفکر زدگی
در اسلام، چهار ماه حرام است که جنگیدن در آن ممنوع است. این آتش بس اجباری، در سه ماه پیاپی (ذیقعده، ذیحجه، محرّم) و یک ماه جدا (رجب) است که قرآن همه را به عنوان «اربعة حرم»[8] یاد کرده و جنگیدن را ممنوع ساخته است، مگر آنجا که حالت دفاعی باشد. برخی به نظر روشنفکرانة خود و روی سلیقه، ماه های حرام را جابجا می کردند، عقب جلو می کردند و می گفتند: چه فرق می کند، هدف آن است که سالی چهار ماه نجنگیم. قرآن، این تغییر در ماه های حرام را نکوهش کرد وآن را فرو رفتن در کفر دانست.[9]
3. مقدّس مآبی
منظور، کار کسانی است که با سرپوش مذهب و حیله های شرعی، به خواسته های دل خود می رسند و بدینوسیله می خواهند بر سر وجدان و قانون خدا کلاه بگذارند.
نمونه اش در داستان بنی اسرائیل است که چون خداوند، صید ماهی را روز شنبه برای آنان تحریم کرده بود، با احداث حوضچه هایی کنار آب، ماهی ها را بدرون آن می کشیدند ولی روز بعد، ماهی ها را می گرفتند و می گفتند: ما که روز شنبه ماهی نگرفته ایم ...! ماجرای فوق، در آیاتی از قرآن بیان شده و مورد مذمّت قرار گرفته است.[10]
شرایط قبولی عبادات
عبادات، غیر از شرایط صحّت، شرایط «قبول» و «کمال» هم دارد. یعنی آنچه که مراعاتش، انسان را به قرب خدا و رشد معنوی می رساند و در فرد و جمع، تأثیر می گذارد.
گاهی عبادت، صحیح است، ولی رشد آور نیست، مثل دارویی که شفابخش نیست. گاهی عبادت، از کیفر می رهاند ولی ما را محبوب خدا نمی سازد.
در آیات و روایات، شرایطی برای قبولی اعمال و عبادات بیان شده که نمونه هایی از آنها از این قرار است.[11]
1. شرط اعتقادی.
2. شرط سیاسی.
3. شرط اخلاقی.
4. شرط اقتصادی.
5. شرط اجتماعی.
6. شرط بهداشتی و ...
قبل از توضیح این موارد، تأکید می شود که انسان باید به مسئله قبولی عبادت عنایت خاصّی داشته باشد تا از تلاش معنوی اش بهرة بیشتر ببرد.
علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «کُونُوا عَلی قَبُول الْعَمَلِ اَشَدَّ عِنایةً مِنکُم عَلَی الْعَمَل»[12] به قبولی عمل، بیش از اصل عمل توجّه داشته باشید.
انسان ممکن است برای پذیرش در جایی، هم کارت ورود بگیرد، هم طبق مقررات ظاهری عمل کند، ولی در مصاحبه به دلائلی مانند فساد اخلاق یا سوء سابقه یا ... رد شود. عبادات هم ممکن است از نظر مقررات الهی، درست انجام گیرد، ولی به دلایلی مورد قبول خدا نشود. مگر نه این است که گاهی کارهای صحیحی از طرف افراد غیر مسئول انجام می گیرد ولی به جای تشکّر، از آنان انتقاد هم می شود؟! پس شرطِ قبولی کار، چیزی دیگر است. اینک به بیان آن شرایط می پردازیم:
1. شرط اعتقادی: ایمان به خدا
نداشتن ایمان، مایة تباهی اعمال است: « وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»[13]
کسانی مساجد خدا را آباد می کنند که ایمان به خدا و معاد داشته باشند:
«إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاخِرِ»[14]
و عمل صالح از زن و مرد «مؤمن» است که موجب زندگی پاک می شود:
«من عمل صلحاً من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فَلنُحیِیُنَّه حیوة طیبةً»[15]
کسی که خدا را قبول ندارد، برای او کاری نمی کند تا انتظار پاداش داشته باشد. قرآن کریم، اعمال کافران را همچون خاکستری می داند که در یک روز طوفانی در برابر باد قرار گیرد. که چیزی از آن باقی نمی ماند.
2. شرط سیاسی: ولایت
ولایت و رهبری صحیح و آسمانی، همة بندگان خدا و بندگی ها و نماز و حجّ و جهاد و ... را در مسیر الهی قرار می دهد و به آنها جهت شایسته می بخشد. مثل ایران امروز که با برخورداری از ولایت فقیه، راه رو به رشدی را می پیماید. در مقابل، کشورهای اسلامی دیگر، با آنکه نماز و روزه و ... دارند ولی به خاطر انحراف در خط سیاسی و رهبری، در ذلّت اند.
رهبری جامعه، همانند راننده در یک ماشین است. اگر همة سرنشینان، شیک و مرتب و مؤدّب باشند ولی راننده مست باشد یا جاده منحرف باشد، سقوط در پیش است. ولی اگر راننده، سالم و باتجربه باشد، هر چند مسافران، کهنه پوش و نامترب باشند، این سفر به مقصد می رسد.
در حدیث از امام باقر ـ علیه السّلام ـ است: «من دان الله بعبادة یجهد فیها نفسه و لا امام له من الله فسعیه غیر مقبول»[16]
کسی که به خدا ایمان دارد و عبادت های طاقت فرسا هم انجام می دهد ولی امام لایقی از طرف خدا ندارد، تلاشش بی فایده است.
اگر رهبر آسمانی بود، پرستش خدا به طاغوت پرستی کشیده نمی شد و قوانین آسمانی تبدیل به خرافات نمی گردید و نمازهای جمعه، با همة شکوهش، به نفع طاغوت ها نمی انجامید و حج، این مظهر قدرت و عزّت اسلام و مسلمین، چنین بی اثر یا به سود حکام دور از اسلام تبدیل نمی شد.
در حدیث می خوانیم: «فمن لم یتوّلنا لم یرفع الله له عملاً»[17] هر کس ولایت و رهبری ما را نپذیرد، خدا هم اعمال او را قبول نمی کند.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: ما «باب الله» هستیم و راه خدا از طریق ما معرّفی و شناخته می شود.[18]
پس شرط قبولی عبادات، ولایت است. ولی همراهش باید تقوا هم باشد. امام باقر ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «و ما تنال و لایتنا الّا بالعمل و الورع»[19]
در خط رهبری ما نیست، مگر آنانکه اهل عمل و تقوا باشد.
3. شرط اخلاقی: الف) تقوا
داستان فرزندان آدم در قرآن آمده است. هر دو قربانی کردند. قربانی یکی پذیرفته شد و دیگری نه. خدا می فرماید:
«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِین»[20] خدا تنها از اهل تقوا می پذیرد.
نقل کرده اند شخصی هنگام عبور از بازار، دو قرص نان سرقت کرد و دو انار از مغازه ای دیگر.
سپس آن انار و نان را به فقیر داد. به او گفتند: این چه کاری است؟ گفت: خداوند هر گناه را یک کیفر ولی ثواب را ده برابر پاداش می دهد.
من با آن دو نان و دو انار، چهار گناه کردم ولی به فقیر که دادم، چهل ثواب بردم. چهار گناه از چهل ثواب که کم شود، سی و شش ثواب باقی می ماند. به او گفتند: پاداش ده برابر، برای کسی است که کارش بر اساس تقوا باشد. انفاق از مال غصبی پاداش ندارد. مگر نخوانده ای که: «انما یتقبل الله من المتقین ...»!
پی نوشت
[1] . تفسیر صافی، ج 2، ص 35.
[2] . بحارالانوار، ج 70، ص 230.
[3] . بحارالانوار، ج 70، ص 242.
[4] . قصار الجمل، ج 2، ص 73.
[5] . سوره بقره، آیة 128.
[6] . المیزان، ج 2، ص 59.
[7] . «فانزلنا علی الذین ظلموا رجزاً من السماء ...» بقره، آیة 59.
[8] . سورة توبه، آیة 36.
[9] . «انّما النسیء زیادة فی الکفر» توبه، آیة 37.
[10] . از جمله در سورة اعراف، آیة 163.
[11] . با تشکر از برادر عزیز حجةاسلام آقای وحیدی که این دسته بندی، با الهام از اوست.
[12] . بحارالانوار، ج 71، ص 173.
[13] . سورة مائده، آیة 5.
[14] . سورة توبه، آیة 18.
[15] . سورة نحل، آیة 97.
[16] . وسائل الشیعه، ج 1، ص 90.
[17] . کافی، ج 1، ص 430.
[18] . کافی، ج 1، ص 193 و 145.
[19] . کافی، ج 2، ص 75، بحارالانوار، ج 71، ص 187.
[20] . سورة مائده، آیة 27.
منبع: پرتوی ازاسرارنماز-نویسنده: محسن قرائتی
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.