تاریخ نگارش : دهم فروردين 1391
عاملی با اثر فوری برای رفع گرفتاری ها
حاجیه تقی زاده فانید
هر قوم و ملتی که در مسیر خدا گام بردارد و احسان و تقوا پیشه کند و در برابر نعمتهای الهی شکرگزار باشد، خداوند آنها از دریای بیکران رحمت خویش مستفیض کرده و نعمتهای خود را بر آنها ارزانی خواهد نمود.
کلید واژه : عاملی با اثر فوری برای رفع گرفتاری ها
سنت برکت
یکی دیگر از سنتهای الهی، برکت است. بر اساس این سنت، آنچه ضامن سعادت جمع و رفاه واقعی و برکات اقتصادی جامعه است، تقواست: « وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ»؛ « و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم».(1)
این یک سنت الهی است که افراد بی ایمان و آلوده گرفتار انواع واکنشها در زندگی دنیایی خود خواهند شد و این وابسته به کسب و اکتساب اعمالی است که انسان انجام میدهد. فیض خداوند ممنوع و محدود نیست، همان طور که مجازات او به قوم و ملت معینی اختصاص ندارد. اگر انسان پاک و با ایمان باشد، به جای اینکه عذاب از آسمان و زمین فرا رسد، برکات از جمله امنیت و آسایش، مال و ثروت، علم و دانش و سلامتی از آسمان و زمین بر او میبارد. این انسان است که برکات را به بلاها تبدیل میکند: « لَئِنْ شَکَرْتُمْ َلأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»؛ « اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است».(2)
هر قوم و ملتی که در مسیر خدا گام بردارد و احسان و تقوا پیشه کند و در برابر نعمتهای الهی شکرگزار باشد، خداوند آنها از دریای بیکران رحمت خویش مستفیض کرده و نعمتهای خود را بر آنها ارزانی خواهد نمود.
قرآن پیوند روشنی میان مسائل معنوی و مادی برقرار میسازد و استغفار از گناه و بازگشت به سوی خدا را عامل تأخیر اجل و مایه آبادانی و خرمی و طراوت و سرسبزی و اضافه شدن نیرو معرفی کرده است : « قالَ یا قَوْمِ إِنّی لَکُمْ نَذیرٌ مُبینٌ * أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطیعُونِ * یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی»؛ «گفت: ای قوم! من برای شما بیم دهنده آشکاری هستم که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید؛ اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را میآمرزد و تا زمان معینی شما را عمر میدهد».(3)
در آیه دیگری نیز در این باره میخوانیم:« فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّارًا * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارًا * وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارًا»؛ «به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد».(4)
غوطهور شدن افراد جامعه در بهرهوری های مادی و غرق شدن در عیش و عشرت طلبی، موجب قطع ارتباطشان با غیب و خالق و غفلت از یاد او میشود و این از دید یک موحد، بزرگترین عذاب و هلاکت به شمار میآید و معیشت ضنک و مضیقه حیات است، نه نعمت و رفاه واقعی
استغفار از گناهان اثر فوری در رفع مصائب و گرفتاریها و گشوده شدن در نعمتهای آسمانی و زمینی دارد و میفهماند بین اصلاح جامعه انسانی و فساد آن و بین اوضاع عمومی جهان ارتباطی برقرار است و اگر جوامع بشری خود را اصلاح کنند، به زندگی پاکیزه و گوارایی میرسند. (5)
با اقامه دین و عمل به محتوای وحی، ارتباط غیب و شهود برقرار شده و نعم و برکات الهی بر جامعه نازل میشود. برعکس کفر و بیایمانی سرچشمه عدم احساس مسئولیت، قانون شکنی و فراموش کردن ارزشهای اخلاقی است. این امور سبب از میان رفتن نیروهای انسانی و اقتصادی و به هم خوردن تعادل اجتماعی و نهایتاً سقوط جامعه است.
برکت تنها ثروت مادی نیست. ثروت و امکانات مادی، زمانی خیر و برکت است که برای پیشبرد اهداف عالی انسانی و ارتقای جامعه به کار رود و انسانیت و اخلاق و عواطف را زنده کند، به گونه ای که در پرتو آن جامعه درستکار گردد و پیوندهای انسانی در میان آنان مستحکم شود؛ به طوری که امنیت واقعی جامعه را بپوشاند. اما اگر ثروت و رفاه به گونه ای جامعه را در خود غرق کند که به چیزی جز جمع آوری مال و برخورداری از رفاه بیشتر نیندیشد، جمع ثروت برکت نیست؛ بلکه پوچ و فاقد ارزش واقعی است. نتیجه این گونه رفاهی که معیار، تنها پول و مادیات است؛ چیزی جز آدم کشی و تضادهای اخلاقی و لجام گسیختگی و سلب اطمینان افراد جامعه نسبت به هم و شیوع بیماریهای روانی نخواهد بود.
غوطهور شدن افراد جامعه در بهرهوری های مادی و غرق شدن در عیش و عشرت طلبی، موجب قطع ارتباطشان با غیب و خالق و غفلت از یاد او میشود و این از دید یک موحد، بزرگترین عذاب و هلاکت به شمار میآید و معیشت ضنک و مضیقه حیات است، نه نعمت و رفاه واقعی.(6)
پی نوشت ها:
1. اعراف: 96.
2. ابراهیم: 7.
3. نوح: 4 ـ 2.
4. همان: 12 ـ 10.
5. المیزان، ج 39، ص 174.
6. ر.ک: مهدوی، نگاهی به قصه و نکات تربیتی آن در قرآن، ص 249 و 250.
بخش قرآن تبیان
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.