انسان در قرآن
 تاریخ نگارش : بیست و چهارم فروردين 1391
انسان در قرآن
ریحانه حسن پور
شناسایی ویژگی‏های انسان از دیدگاه قرآن، همواره مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. در قرآن کریم، دو دسته از آیات درصدد تبیین این ویژگی‏ها برآمده‏اند. دسته‏ای از آنها به ثناگویی او پرداخته و بهترین سپاس‏ها و ستایش‏ها را در حق او روا می‏دارند و دسته‏ای دیگر او را سرزنش کرده و بدترین نکوهش‏ها را نثارش می‏کنند.
هدف از این نوشتار، رازگشایی از این توصیفات دوگانه قرآنی است. تحقیق حاضر با رویکرد نظری و روش کتابخانه‏ای و به منظور نقد و بررسی اقوال و آراء برخی از اندیشمندان اسلامی انجام شده است. تفکیک بین مرحله تکوین که خداوند امکانات و توانایی‏های ویژه‏ای در اختیار انسان قرار داده و مرحله ارزش‏گذاری اخلاقی که همواره با اراده و اختیار و تکلیف همراه است، کلیدی است که می‏تواند در بازگشایی این راز به ما مدد رساند


قرآن کریم آیات فراوانی را به انسان و بیان اوصاف و ویژگی‏های او اختصاص داده است. در برخی از این آیات، عالی‏ترین ثناها و ستایش‏ها درباره انسان به کار رفته و به بهترین شکل و با زیباترین الفاظ از او سخن رفته و ویژگی‏های منحصر به فردی به او نسبت داده شده است؛ در حالی که در برخی آیات دیگر، بدترین نکوهش‏ها در مورد انسان به کار رفته و او با الفاظ صریح و غیرصریح سرزنش شده است.
آیات ستایشگر انسان
1. انسان خلیفه خدا در زمین است.2
2. انسان موجودی انتخاب شده و برگزیده است.3
3. انسان دارای شخصیتی مستقل و آزاد است و با انتخاب خود یکی از دو راه سعادت و شقاوت را برخواهد گزید.4
4. انسان امانت‏دار خدا و دارای رسالت و مسئولیت است.5
5. انسان از کرامت و شرافت ذاتی برخوردار است و خداوند او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده است.6
6. نعمت‏های زمین برای انسان‏آفریده شده است.7
7. در سرشت انسان، علاوه بر عناصر مادی که در جماد و گیاه و حیوان وجود دارد، عنصری ملکوتی و الهی وجود دارد.8
8. او به حکم فطرتش از قوه تمیز نیک و بد برخوردار است.9
9. ظرفیت علمی انسان، بزرگ‏ترین ظرفیتی است که یک مخلوق ممکن است داشته باشد.10
مواردی دیگری نیز هست که قرآن با صراحت یا اشاره آدمی را ستوده است تا جایی که خودش نیز در آفرینش چنین مخلوقی به خودش تبریک و آفرین گفته است: «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»(مؤمنون: 14) چراکه انسان را در بهترین ساختار و تقویم آفریده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.» (تین: 4)

آیات نکوهشگر انسان
1. انسان بسیار ناسپاس و پوشاننده حق است.11 ناسپاسی او آشکار است.12 علاوه بر این، او ستم‏پیشه است.13
2. او بسیار شتابگر است.14 اصلاً گویی از عجله آفریده شده است.15
3. او بسیار حریص است؛ با رسیدن شر، ناله و فریاد می‏کند و با رسیدن به خیر، از دیگران دریغ می‏ورزد.16
4. او ممسک و بخیل است.17
5. اگر اندکی شر و بدی به او برسد، زود ناامید می‏شود.18
6. اگر احساس کند و گمان برد که نیازش برآورده شده ودیگربه‏کسی‏نیازمندنیست،دست‏به‏شورش‏وطغیان‏می‏زند.19
پس از ذکر نمونه‏هایی از هر دسته از آیات، آراء پیرامون آنها را در قالب پاسخ‏هایی ارائه می‏نماییم.

پاسخ اول
ستایش‏ها ناظر به انسان با ایمان، و نکوهش‏ها ناظر به انسان بی‏ایمان است.24
استاد مطهّری در این‏باره معتقد است:
حقیقت این است که این مدح و ذم، از آن نیست که انسان یک موجود دو سرشتی است: نیمی از سرشتش ستودنی است و نیمی دیگر نکوهیدنی؛ نظر قرآن به این است که انسان، همه کمالات را بالقوه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد.25
از نظر استاد،26 انسان در ناحیه خصلت‏ها و خوی‏ها، موجودی بالقوه است؛ یعنی در آغاز تولد، فاقد خوی و خصلت است؛ بر خلاف حیوانات که هریک با برخی ویژگی‏ها متولد می‏شوند. انسان چون فاقد هرگونه خوی و خصلتی است و از طرفی خوی‏پذیر و خصلت‏پذیر است، به وسیله خصلت‏ها و خوی‏هایی که رفته رفته پیدا می‏کند، یک سلسله «ابعاد ثانوی» علاوه بر ابعاد فطری برای خویش می‏سازد. انسان یگانه موجودی است که قانون خلقت، قلم ترسیم چهره او را به دست خودش داده است که هرگونه که خود می‏خواهد آن را ترسیم کند؛ یعنی بر خلاف اندام‏های جسمانی‏اش (که کارش در مرحله رحم به پایان رسیده است) و بر خلاف خصلت‏های روحی و اندام‏های روانی حیوانات (که آنها نیز در مرحله قبل از تولد پایان گرفته است) اندام‏های روانی انسان ـ که از آنها به خصلت‏ها و خوی‏ها و ملکات اخلاقی تعبیر می‏شود ـ به مقیاس بسیاروسیعی‏پس‏ازتولدساخته‏می‏شود.
پاسخ سوم
ستایش‏ها ناظر به کرامت ذاتی انسان و سرزنش‏ها ناظر به مرحله کرامت اکتسابی انسان است.
آیت‏اللّه مصباح در این زمینه می‏گوید: گاهی منزلت انسان به عنوان یک امر تکوینی مورد ملاحظه قرار می‏گیرد و به اصطلاح امروز جنبه ارزشی ندارد و گاهی به عنوان یک مفهوم اخلاقی و ارزشی، ملاحظه می‏شود.50 یعنی یک بار ما با صرف‏نظر از معیارهای اخلاقی، می‏توانیم موجودات را با هم مقایسه کنیم و بگوییم این موجود کامل‏تر از آن دیگری است؛ مثلاً جماد را با نبات و نبات را با حیوان و بگوییم فرضا حیوان کمالی دارد که نبات ندارد. کلمه کمال در این موارد معنای ارزشی ندارد، بلکه در اینجا مراتب وجود در نظر است. هستی در یک جا بارورتر است و آثار بیشتری دارد و در جایی کمتر. اما گاهی ما مقام و منزلت انسان را به عنوان ارزش اخلاقی بررسی می‏کنیم. وقتی می‏گوییم این انسان کامل‏تر است یا شرافت دارد، منظور مفاهیمی است که دارای ارزش اخلاقی است. با توجه به این مقدمات وقتی آیات قرآن را بررسی می‏کنیم، می‏بینیم بسیاری از اختلافات که در آیات هست به همین جا برمی‏گردد. وقتی خدا می‏فرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء: 70) در مقام مقایسه با سایر آفریده‏ها چیزهایی را ذکر می‏فرماید که ارزش اخلاقی ندارد، یک سلسله نعمت‏ها را بیان می‏کند که به انسان داده و به موجودات دیگر نداده است. در نتیجه، انسان دارای بهره وجودی بیشتر می‏شود.
پاسخ چهارم
مذمت و تقبیح خداوند به قناعت انسان به موارد و زمینه‏های خلقت او بازمی‏گردد.57
این دیدگاه، پس از تحلیل و تقسیم اوصاف انسان، برای هر یک، حکم ویژه‏ای تعریف می‏کند.
پاسخ پنجم
برخی دیگر، مذمت‏های قرآن را از انسان، به دلیل به کارگیری ناصحیح او از کشش‏ها و غرایز مثبت و سودمند او می‏دانند.
پاسخ ششم
همه این آیات (توصیفگر انسان) ناظر به یک بُعد یا یک مرحله وجودی انسان نیست؛ بلکه برخی مربوط به انسان آغازین و برخی دیگر راجع‏به انسان فرجامین است.68
از این نظرگاه نیز، انسان واجد همه استعدادها و گرایش‏های مثبت و منفی است، اما نهایتا اصالت با جنبه مثبت و متعالی وجود انسان است.
پاسخ هفتم
برخی قائلند که نکوهش‏های قرآن از انسان از آن حکایت دارد که انسان هم استعدادهای مثبت دارد و هم استعدادهای منفی، انسان هم دارای قوا و استعدادهای خیرخواهانه است و هم دارای قوا و استعدادهای شرورانه؛ هم زمینه‏های فضیلت در انسان وجود دارد و هم زمینه‏های رذیلت. انسان هم می‏تواند استعدادهای مثبت خود را به فعلیت برساند و هم استعدادهای منفی خود را.
نتیجه‏گیری

آنچه که از آن می‏توان به عنوان یافته و محصول پژوهش حاضر یاد کرد عبارتند از:
1. خداوند از سویی، به انسان امکانات و توانایی‏های ویژه‏ای بخشیده که سایر مخلوقات از آنها بی‏بهره‏اند و منحصرا او به این استعدادها تجهیز شده است.
2. از سوی دیگر، خداوند از انسانِ دارای اراده و اختیار، مسئولیت‏ها و تکالیفی را مطالبه نموده است.
3. تفطّن به این نکته ضروری است که دسته اول از آیات که به ستایش انسان می‏پردازند، ناظر به انسانِ دارای امکانات خدادادی‏اند و دسته دوم که او را نکوهش می‏کنند، ناظر به کیفیت برخوردی است که انسان در برابر تکالیف و مسئولیت‏هایش دارد. اگر انسان از عهده تکلیفش به خوبی برآمد، مستحق ستایش خواهد بود و اگر نتوانست به نحو شایسته ادای تکلیف نماید مستوجب نکوهش است.
4. بنابراین خَلط بین متعلَّق هر دسته از آیات، ما را در دریافت مقصود آنها دچار اشتباه می‏کند. در نهایت، تفکیک بین مراحل هستی‏شناختی و ارزش‏شناختی انسان، کلید حل معمای پیش‏گفته خواهد بود.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : Got it! Thanks a lot again for helpnig me out!
2) جعفریان : سلام
دست مریزاد ، چهارچوب خوبی داره این مقاله تون !
چون بی هنر را نظر بر عیب افتد :)
دو تا ایراد:
اندام‏های روانی انسان= ابعاد روحی انسان :)
اعداد داخل متن گویا اشاره به پانوشت داشته ؟
پانوشتها کوشن؟

بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.