داستان کودک حلوا فروش:
 تاریخ نگارش : سي و يکم تير 1391
داستان کودک حلوا فروش:
سیده منصوره خادم
تا نگرید کودک حلوا فروش / بحر رحمت در نمی آید به جوش

داستان کودک حلوا فروش:
شیخ احمد خضرویه از بزرگان مشایخ بود که کارش گرفتن وام از ثروتمندان و خرج آن برای فقرا بود تا در بستر مرگ افتاد و چون طلبکاران و وامداران با خبر شدند هجوم آوردند تا طلب خود را که چهارصد دینار بود بستانند اما شیخ به جای پرداخت وام آنان در دنیای خیال خوش خویش سیر می کرد و این بی توجهی شیخ به طلب کاران موجب ترشرویی و ناراحتی آنان می شد تا اینکه صدای کودک حلوافروشی از کوچه رسید و شیخ به خدمتکارش دستور داد تا برود و همه حلوا را بخرد و خادم همه حلوا را به نیم دینار خرید و به دستور شیخ بین طلبکاران تقسیم کرد تا بخورند و مدتی از ترشرویی غافل شوند. زمانی که ظرف حلوا خالی شد کودک حلوا فروش پول حلوا را طلب کرد اما شیخ از پرداخت پول حلوا خودکاری کرد و کودک دائما التماس می کرد و شیخ از پرداخت بهای حلوا خودداری می نمود که موجب اعتراض بقیه طلبکاران شد که مال ما را خوردی بس نبود دیگر مال این کودک درمانده را چرا می خوری؟ تا آنکه مدتی گذشت و کودک همچنان گریه می کرد و بقیه طلبکاران نا امید و منتظر نشسته بودند که خادم با طبقی که در آن چهارصد دینار زر و نیم دینار دیگر قرار داشت آورد و گفت که این را یکی از کریمان فرستاده است و در اینجا بود که طلبکاران به عذر خواهی بر خاسته و راز این کار را از شیخ جویا شدند که شیخ بصیر فرمود سر این کار در این بود که دریای رحمت الهی به گریه کودک حوا فروش موکول شده بود:

تا نگرید کودک حلوا فروش / بحر رحمت در نمی آید به جوش

نتیجه: از نظر مولانا دیدگان ما همچون کودک حلوا فروش هستند که برای جذب و جلب رحمت الهی باید آنها را بگریانیم تا قطرات اشک ما با لطف و نظر آن کریم یگانه تکریم گردد و ارزش یابد و به اقیانوس رحمت الهی تبدیل شود و این اشک می تواند اشک ندامت یا اشک شوق و امید باشد اما هرچه که هست باید ناب و خالص باشد و از دل که جایگاه تجلی حق است سرچشمه گرفته باشد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : من پنجم ابتدایی هستم و برای طرح کرامت این داستان را لازم داشتم. ممنون از سایتتون:-)
2) : ممنونم که این داستان رو ثبت کردید متشکرم من ۱۱از همدان پنجم ابتدایی
3) : ممنونم از شما برای داستانتون از کرمانشاه

4) : عالی بود .من کلاس پنجم هستم و این داستان برای طرح کرامت هم خیلی به درد خورد😍😘😊
5) : با تشکر....من کنکوری هستم و این بیت توی تست های قرابت معنایی زیاد می آد
6) : ممنون از مدیر این سایت که این داستان را ثبت کرده است 💙💚💙من این داستان را برای طرح کرامت لازم داشتم ممنون. من 11 ساله کلاس پنجم دبستان
7) : سلام من در طرح کرامت خیلی کودک حلوا فروش را لازم داشتم ممنونم ازتون

8) : من برای طرح کرامت لازم داشتم ممنون
9) : این داستان خیلی برای طرح کرامت به دردم خورد ممنونم واقعا ممنون
10) : من پنجم ابتدایی هستم و برای طرح کرامت این داستان را لازم داشتم ممنون از سایتتون ❤️🌹

11) : من کلاس پنجم هستنم این داستان خیلی لازم داشتم ممنون از شما
12) : چقدر عالی که داستان رو نوشتید
13) : بسیار عالی بود
14) : هزار سال اگر درباره این معنایی که دراین شعر مولانانهفته ااست وقت بگذاری کم است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.