1)
arsenalsadegh : تسبیح ابعاد گسترده تر دیگری دارد و منتهی به این که شما از دیگران نقل کردید نمیشود، یعنی تا حدودی درست است.
تسبیح خداوند گفتن یعنی تفکر و تعقل و تدبر کردن در اسما و قدرت خداوند
واینکه او را پاک و منزه دانستن از هرگونه نقض و آلایش دانستن ، این مهم تنها با کفتن ذکر سبحان الله و امثال آن حاصل نمیشود حتی با تکرار نماز های بسیار.
چه بسیار انسان هایی که نماز زیاد میخوانند و ظالم هستن و ستمگری می کنند یا اصلا جاهل هستن.استنباط شخص بنده از تسبیح خداوند این است که این تسبیح خداوند به قدرت و اسماء اش بر میگردد و اینکه انسان باید به همه این ها ایمان و یقین پیدا کند وقتی یقین پیدا کند ، وخدا را بشناسد در مقابل او تسلیم میشود و هم کارهایش در جهت رضا و قرب او انجام میدهد و به فقیر بودن ذات خود پی میبرد و سپس است وارد مرحل بعد میشود وان حمد خداوند است.وقتی انسان به یگانگی و قدرت وحکمت و ..... خداوند یقین پیدا میکند سعی در شکرگذاری دارد و از آنجا که انسان در برابر پروردگارش فقیر هست وچیزی برای پیشکش کردن ندارید و حکمت خداوند این است که انسان بوسیله طاعت او شکرش را بجا اورد.
یعنی شکر نعمت تنها گفتن ذکر الحمدالله نیست ، گرچه این اذکار هم گوشه ای از بجا اوردن حمد خداست و سبب قرب به خداوند میشود اما مقصود اصلی تنها ذکر گفتن نیست.
یعنی وقتی خداوند به انسان نعمت معرفت به ذاتش را به وی عطا کرد او باید از این نعمت حراست کند و با دوری از محرمات او را نه تنها حفظ کند بلکه سعی در پیشرفت در ان داشت باشد و راضی به انی نباشد که به او عطا کرده است ، بلکه اینطور باعث ناراحتی خداوند میشود و باعث میشود با کوچکترین لغزش آن نعمت از وی سلب شود چون آنگونه که شایسته و بایسته بود از ان نعمت قدر دانی نکرده است .امیدوارم تونست باشم منظورم از تسبیح خداوند گفتن به شما منتقل کرده باشم