آیا روابط دختر و پسر فاقد حد و مرز است؟
 تاریخ نگارش : هجدهم مرداد 1391
آیا روابط دختر و پسر فاقد حد و مرز است؟
ریحانه حسن پور
از دیدگاه اسلامى نکاتی اساسی در روابط زن و مرد وجود دارد:
الف) اسلام توصیه مى‏کند که روابط اجتماعى زنان و مردان نامحرم همواره در حداقل مقدار ممکن باشد و به موارد ضرورت محدود گردد. اسلام جامعه ی دینى را جامعه ی غیرمختلط معرفى مى‏کند؛ چرا که عدم اختلاط زن و مرد، زمینه‏هاى انحرافات اخلاقى جامعه را کاهش مى‏دهد و کام‏جویى‏هاى جنسى را به خانواده محدود مى‏کند و موجب استحکام و پای دارى خانواده مى‏گردد. مسئله ی عدم ارتباط زنان و مردان در دوران جوانى و اوج کشش‏هاى جنسى، از حساسیت و اهمیت بیشترى برخوردار است و طبیعى است هنگامى‏که دختران و پسران جوان در مدت طولانى در کنار یک دیگر در یک محیط آموزشى مثل دانشگاه قرار داشته باشند، زمینه‏هاى تحریک جنسى و آلودگى‏هاى اخلاقى فراهم مى‏گردد و این مسائل، طبعاً، توجه جوانان را از جدیت کافى در تحصیل و تحقیق بازمى‏دارد و موجب استهلاک قواى آنان مى‏گردد و راندمان علمى آنان را کاهش می دهد. تجربه ی برخى از کشورهاى غربى در جداسازى دانش‏آموزان و دانش جویان دختر و پسر در برخى مراکز آموزشى نشان داده است که راندمان آموزشى در مراکز غیرمختلط بیش از مراکز مختلط است.

ب. کشش و جاذبه جنسى میان زن و مرد، جذابیت‏هاى زنان براى مردان و میل زنان به خودآرایى در برابر مردان، امورى نیستند که با افزایش تحصیلات و رشد فرهنگى افراد کاهش یابند. به عبارت دیگر، تحصیلات و ارتقاى فرهنگى افراد نمى‏تواند مانع تمایلات و تحریکات جنسى گردد. آن چه مى‏تواند مانعى مستحکم در برابر هجوم کشش‏هاى جنسى زنان و مردان نامحرم باشد، تقواى الهى و تأمین غریزه ی جنسى از مجراى ازدواج صحیح و قانونى است. بنابراین نمى‏توان گفت چون دانش جویان عاقل و بالغ هستند، مى‏توان عوارض جنسى اختلاط را با آموزش‏هاى لازم کنترل نمود.

۲. بنابر آنچه گفته شد، وضعیت مطلوب در دانشگاه‏هاى کشور اسلامى آن است که سیاست‏هاى نظام اسلامى در جهتى حرکت کند که دانش جویان دختر و پسر در درازمدت بتوانند به آسانى و با آرامش خاطر در دانشگاه‏ها و فضاهاى مجزا به تحصیل بپردازند. البته تا تحقق این آرمان و تا آنجا که ظرفیت اجتماعى در دانشگاه‏ها اجازه دهد، مى‏توان براى جلوگیرى از اختلاط دختران و پسران تلاش نمود. اما هرگونه برنامه در این زمینه باید حساسیت‏برانگیز نبوده، بازتاب منفى در دانشگاه نداشته باشد. به همین جهت است که امام خمینى‏ "قده " در سال ۶۱ با مجزا کردن کلاس‏هاى درس که هم در سطح داخلى و هم بین‏المللى بازتاب نامطلوبى داشت مخالفت کردند. اما این موضع‏گیرى به این معنا نیست که ایشان اساساً با تفکیک جنسیتى مخالف باشند. بررسى دیدگاه‏هاى فقهى و اجتماعى ایشان به خوبى نشان مى‏دهد که ایشان نیز به اصل عام و کلى کاهش اختلاط میان زن و مرد اعتقاد دارند. محیط آموزشی، بدون ارتباط آموزشی نیست و طرف دوم این ارتباط، همیشه از جنس شما نیست. شاید شما در برخی اوقات مجبور به برقراری ارتباط با جنس مخالف شوید؛ در این صورت، از محدوده ی پیام آموزشی تجاوز نکنید و فقط به مبادله ی همین نوع پیام- در صورت مستقیم یا غیرمستقیم- اکتفا کنید.

خوش بختانه طی این سه دهه، دانشگاه های کشور و نهادهای مربوط به آن ها به اهمیت ارتباط ضابطه مند پی برده و کم و بیش در پی اصلاح نوع ارتباط میان جنس مخالف بوده اند و به همین دلیل دانشگاه ها در جنبش نرم افزاری و ایجاد شور و نشاط اسلامی در فضای فرهنگی جامعه که بر پاشنه ی آشیل روابط سالم دو طرفه میان افراد جامعه استوار است، تا حدی نقش محوری خود را ایفا می کنند. الگوی روابط سالم اسلامی نکته ای است که دانشگاه ها را در ایفای نقش علمی و فرهنگی شان بیش از پیش موفق خواهد کرد. مطرح کردن اصل تفکیک و رعایت حفظ حریم و پرهیز از اختلاط به هیچ وجه به معنای محروم کردن نیمی از پیکره ی اجتماع یعنی دختران و زنان از حقوق و شرایط اجتماعی نیست چه اینکه این رعایت، اختصاص به دختران و زنان ندارد و مردان و پسران را نیز در برمی گیرد. تحقق ارتباط، منوط به مقدمات و لوازمى است که در دین مبین اسلام، احکام آن مشخص است. نگاه کردن، صحبت کردن، گردش و تفریح، خنده، ملاقات و خلوت-کردن هر کدام در اسلام حدود و مقرراتی دارد. اگر جامعه خواستار ارتباط سالم میان دختران و پسران است باید با توجیه دینی و عقلانی با آن ها برخورد نماید و احکام مربوط به ارتباط سازنده را برای جوان در محیط علمی و صمیمی دانشگاه روشن نماید. جامعه باید به نحوی حضور را برنامه ریزی کند که زنان و مردان به عنوان یک انسان با تمام قابلیت ها و توانمندی ها و ظرفیت های خود در کنار یک دیگر بدون هرگونه احتمال لذت غریزی حضور یابند.


ارتباط زن و مرد در فرهنگ غرب و شرق

نگاه اسلامی به مرد و زن، نگاهی در درون اصالت فرد و جامعه است. این در حالی است که در فرهنگ غربی که پس از نهضت بیداری پدید آمده، اصالت فرد و لیبرالیسم در کنار اومانیسم و (انسان محوری)، موجب شده تا فردیت، معنا و مفهوم دیگری پیدا کند و شخص و شخصیت زن و یا مرد در جامعه به دور از نقش واقعی آن، مورد ارزیابی قرار گیرد. یکى از خصایص فرهنگ غرب به ‏ادعاى غربی ها، آزادى و آزاداندیشى است.

خصوصا بر اساس دیدگاه هاى‏ اومانیستى، انسان به عنوان موجودى آزاد و مختار تلقى مى‏شود. اکثر نحله‏هاى ‏اومانیستى که تقریبا شامل تمام مکاتب و ایسم‏هاى جدید غربى مى‏گردد، به نوعى‏خود را پرچم دار آزادى معرفى مى‏کنند. اما این آزادى چیست و حد و مرزش کدام‏ است؟ در پاسخ به این سؤال باید توجه ‏داشت که "آزادى و اختیار در زمره‏ ی چیزهایى نیست که در یک تمدن به انسان ‏داده شود و در تمدنى دیگر، کاملا انسان از آن محروم گردد بلکه مى‏توان گفت در هر دوره‏اى از تاریخ و به طور کلى در هر تمدنى، وجود بشر به نوعى در نظر گرفته‏ مى‏شود و امکانات او بستگى به همین ‏نحوه ی وجود او دارد. در تمدن غربى هم، بشر وجودى پیدا کرده است که مقتضى ‏علم و فعل و عمل معینى است. این بشر مى‏تواند و باید به نفع خود در عالم ‏تصرف کند و حدود آزادى او نیز همین‏ است. پس این آزادى به معنایى است که ‏رومانتیک ها و لیبرال هاى اخلاقى مى‏گویند و از آن تعبیر به استقلال در آرا، عقاید، افکار، فعل و عمل مى‏کنند. "

عقیده به آزادی و آزادگی انسان و در عین حال بندگی او برای خداوند که خود زیربنای نگرش اجتماعی اسلام است. از مهم ترین مسائل اجتماعی اسلام محسوب می گردد. اسلام بر اساس تعاون و ارزش ها، راه ایجاد روحیه ی همکاری، اخوت، بخشش و ایثار در جامعه را فراهم کرده است (
ارتباط به سبکی که در فرهنگ کشورهای غربی تعریف شده است از پایه و اساس با فرهنگ ایرانی - اسلامی در تضاد است و آسیب های اجتماعی فراوانی چون دختران فراری ، اعتیاد و ... را در سال های اخیر به دنبال داشته است. در شرایط کنونی مقایسه بین دو فرهنگ شرق و غرب نیز برای تعیین نوع رفتار با جنس مخالف ضرورت دارد. اکنون فرهنگ غرب با بستر خاص خود ارتباط آزاد بین دختر و پسر را تجویز می کند. آن فرهنگ با این نگرش به جایی رسیده است که بنیان خانواده را متزلزل ساخته و خانواده اصالت خود را در آن فرهنگ از دست داده است، حال آن که در فرهنگ شرقی اسلامی، خانواده از اهمیت بالایی برخوردار است. بدین لحاظ برای حفظ و حراست خانواده، این فرهنگ در صدد است روابط دختر و پسر را قبل از ازدواج در حد معقول و مشروعی حفظ کند و دختر و پسر را تا زمان ازدواج به نوعی در زیر چتر حمایتی خود حفظ و حراست نماید. در این فرهنگ دختر و پسر برای یک دیگر در نظرگرفته می شوند و از طریق ازدواج مشروع یک زندگی سالم و پربار را آغاز می کنند.

ارتباطات مصنوعی و دانشگاه

محیط های دانشگاهی ، مجموعه های فرهنگی و ادارات، محیط هایی هستند که ارتباطات مصنوعی میان زن و مرد را فراهم آورده اند اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که این محیط ها قابل تفکیک هستند و برنامه ریزی آن مستقیما به دست نظام و حکومت است. این بر عهده ی نظام اسلامی است که محل کار را با برنامه ریزی حساب شده به نحوی طراحی کند که کمترین رویارویی ممکن و تماس بین زن و مرد پدید آید.

اختلاط حاصل در محیط دانشگاه و سایر مراکز، نتیجه ی برنامه و اختیار ماست نه امری قهری، بنابراین در این محیط ها باید جداسازی را در حد معقولی اعمال کرد. نکته ی حائز اهمیت این است که برخورد مرد و زن در کوچه، خیابان، پارک و سینما در حد یکی دو بار و گذراست و قابل قیاس با همنشینی دو دانش جو در طی چهار یا پنج سال یا دو کارمند و کارگر در طول سالیان زیاد و نزدیکی بیش از حد آنان نیست و این چیزی است که نظام اسلامی از روی عمد و اختیار نباید به آن اقدام کند یا رضایت دهد.

اختلاط در محیط دانشگاه
اهمیت ارتباط دانش جویان با جنس مخالف در دانشگاه ها که مهم ترین نهاد علمی و آموزشی کشورمان محسوب می-شود، از آن جهت ضرورت دارد که گاه اخبار نگران کننده موجب تشدید دلواپسی ها می شود و گاه انتظاراتی که در تولید علم و جنبش نرم افزاری داریم، زیر سایه ی دل مشغولی های بی هدف و مخرب، محو می شود. معمولا افراد در سنین خاصی که همان سنین جوانی است وارد دانشگاه می شوند و با توجه به این که شرایط ازدواج در جامعه ی امروز ما وجود ندارد، محیط مختلط و ارتباط بدون ضابطه در دانشگاه، دردسر می آفرینند، انگیزه های جنسی را ملتهب می کند و دیگر نمی-توان از جامعه - حتی اگر این جامعه، جامعه ی کوچکی مثل دانشگاه باشد - توقع سلامت داشت. در جامعه ای که فضا به لحاظ جنسی ملتهب است و امکان ازدواج وجود ندارد، اگر از افراد بخواهیم که پاک باشند، غیر معقول است. هنگامی که فضای ارتباط دانش جویان آزاد و به دور از محدودیت باشد، به جای این که توجه افراد معطوف به مسائل علمی شود، به مسائل دیگر منحرف می شود.

فرض کنید فردی گرسنه باشد، بعد ما غذایی خوشمزه نزدیک او بگذاریم و بخواهیم به او نزدیک نشود، مسلما این خواسته نابه جاست. این مثال مصداق محیط دانشگاه است زیرا هنگامی که در دانشگاه دختران با پوشش های نادرست با پسران هم کلام می شوند و ما از آن ها توقع داریم که دست از پا خطا نکنند و ارتباطی سالم داشته باشند، چنین خواسته ای پوچ و بی معناست. اگر ارتباط نزدیک دختر و پسر به حداقل برسد، شرایط التهاب پایین می

آید و فضا سالم تر می شود. در این صورت، زمینه ی رشد اخلاقی و علمی دختران و پسران و شرایط سالم برای بروز استعدادها در زمینه های علم و دانش فراهم می شود.

عوامل به وجود آورنده ی برخوردهای نامطلوب میان دختران و پسران
علل و عوامل گوناگونی در بروز رفتارهای نادرست در روابط دختران و پسران نقش دارند. عوامل موثر و بسترساز در روابط و برخوردهای نامطلوب میان دختر و پسر در چهار دسته طبقه بندی شده:

۱. عوامل درونی و روانی:
وجود تفاوت در حالات روحی و روانی دختران و پسران، سلیقه ها و خواسته های آنان و نیز نوع تربیت، باعث بروز روابط ناسالم میان دو جنس می شود. یکی از مهم ترین عوامل طبیعی و درونی هر دو جنس ، غریزه ی جنسی و توان شهوانی است. غریزه ی جنسی، نیروی محرک و مثبتی است که باعث جذب دو جنس می شود و نتیجه ی آن رابطه ی مثبت و زندگی مشترک و ازدواج است، اما اگر این نیرو در مسیر ناسالم قرار گیرد، بلایی عظیم و خانمان برانداز است. از عوامل روانی نیز می توان انحرافات جنسی و یا بی هویتی دختر و پسر نسبت به قبول و پذیرش جنسیت خویش را نام برد. (اسفندیاری،۱۳۸۵)

۲. عوامل فرهنگی:
فرهنگ ما هر قدر از تعالی و برتری برخوردار باشد، روابط و رفتارهای ما با دیگران تکامل یافته تر و متعالی تر خواهد بود. انسان هایی که دارای فرهنگ مبتذل و سطح پایین هستند، معمولا رفتارهایی ابتدایی تر از خود نشان می دهند. برای مثال کسانی که در مورد جنس مخالف تنها نوعی بهره کشی را در فکر می پرورانند نمی توانند به ارزش های وجودی جنس مخالف بیندیشند. با شناخت از فرهنگ جوامع می توان به تعریف مناسبی از روابط سالم و غیرسالم دختر و پسر دست یافت.

۳. عوامل اقتصادی:
فقر و ثروت در کنار عوامل دیگر در ایجاد روابط ناسالم موثر هستند. کم بودهای اقتصادی در کنار کانون های از هم پاشیده-ی خانوادگی، دختران و پسران را برای ایجاد روابط به سوی خود می کشاند تا در سایه ی این روابط، کاستی ها و کم-بودهای مالی و اقتصادی خود را جبران کنند. عامل مهمی که در همه ی جوامع باعث ترویج فساد و فحشا می شود و به روابط ناسالم و غیر مشروع زنان و مردان می انجامد، فقر است . همچنین گروهی که دارای ثروت و توانایی مالی زیادند، در صورت وجود سایر عوامل، دارای روابط ناسالمی خواهند بود. (اسفندیاری،۱۳۸۵)

۴. عوامل اجتماعی و خانوادگی:
افراد در دامن خانواده رشد می کنند. خانواده ها درکنار هم اجتماع را می سازند. اولین جایگاه تربیت و آموزش و پرورش، محیط خانه است و مربیان غالبا پدران و مادران هستند. عدم آگاهی از روش های تعلیم و تربیت، کم بودهای عاطفی و روانی، مشغله ها و درگیری های بین اعضا به خصوص والدین، نوع فرهنگ های خاص مناطق، الگوهای سنتی و مدرن، بی-سوادی و ... دست به دست هم داده، زمینه ی بروز روابط ناسالم میان دختران و پسران را ایجاد می کند. (اسفندیاری،۱۳۸۵) بنابراین خانواده ها باید از لحاظ فرهنگی رشد داده شوند و راه کارهای شرعی و اخلاقی برای ارتباط سالم اجتماعی برای آن ها تبیین گردد.

وضعیت مطلوب در روابط دختر و پسر

ارتباط دختر و پسر یکی از مسائل مهم فرهنگی- اجتماعی جامعه ی ماست، در حالی که به طور کامل حل نشده و جایگاه درخور خود را نیافته است. این مشکل در بعضی اماکن و شرایط مثل دانشگاه ها نمود بیشتری پیدا می کند. گاهی اوقات به واسطه ی این که سطح دوستی و ارتباط تعریف نشده است، اندک اندک از ارتباط دوستی فراتر رفته، همسان با ارتباط خانوادگی و کارکردهایی از آن دست می شود و چون شرایط آن با توافق طرفین قرین نشده، به هتک حیثیت اجتماعی و چه بسا خسارت های جبران ناپذیر- به ویژه از طرف دختر- همراه می شود.

برخی دانشگاه ها با تفکیک دانش-جویان دختر و پسر، گاه با احضار دانش جویان به کمیته های انضباطی و تعلیق ترم و محرومیت از تحصیل با این مسئله برخورد می کنند در حالی که اگر چارچوب معین و وضعیت مطلوب ارتباط دختر و پسر مشخص شود و زوایای مجهول پیرامون این موضوع برای دانش جویان روشن شود، نیازی به برخوردهای شدید و نادرست نیست. بهره گیری از آموزه های اسلامی و منابع عظیم دینی مثل قرآن، می تواند تا حد زیادی راه گشای این مشکل باشد. در قرآن کریم در سوره های قصص، احزاب، یوسف، مریم، و ... از روابط دو جنس سخن به میان آمده است و این نشان دهنده ی توجه دین مبین اسلام به مسئله ی مهم ارتباط میان زن و مرد است. در ذیل، برخی راه کارهای ارتباط مطلوب با توجه به شخصیت جوان و روحیه ی حساس، دقیق و عقلانی وی ارائه شده است.

۱. شناخت واقعیت های جنس مخالف
در این زمینه هر یک از دختران و پسران باید بدانند که جنس مخالف همچون خود آنان دارای ویژگی های مثبت و منفی گوناگونی هستند. آنان در عین حال که برخوردار از توانایی های خاصی هستند دارای ضعف ها و ناتوانی هایی نیز هستند.

۲. اجتناب از خیال پردازی و تصور رویایی در مورد جنس مخالف
هر گونه خیال بافی افراطی در مورد جنس مخالف به واقع بینی ما صدمه می زند. تصور یک موجود ماورایی مانند فرشته در مورد جنس مخالف نشانگر ضعف بینش واقع بینانه ی ماست. انسان سالم به آسانی می تواند بین تخیلات خویش و واقعیت ها تفکیک قائل شود.

۳. از بین بردن ترس ها، دلهره ها، هیجان ها، احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف
باید از هرگونه پیش داوری که هیجان منفی نسبت به جنس مخالف ایجاد می کند خودداری کنیم.

۴. کنترل خون سردی وصلابت شخصیت هنگام برخورد با جنس مخالف
برخورد مناسب و مطلوب باجنس مخالف این است که فرد با خون سردی تمام و نیز حفظ ارزش شخصیت خویش بدون خردکردن خود و دیگران با جنس مخالف برخورد کند.

۵. برخورد مبتنی بر احترام با مراعات شرعی در موردمحرم و نامحرم
شرط اصلی در برقراری هرگونه رابطه‌ای، مکالمه و گفت وگو است به گونه‌ای که اگر گفت وگو تجویز نشود، تقریباً ارتباط به صورت بی‌معنا و لغو درمی‌آید. از دیدگاه فقهی و متون دینی، صرف گفت وگو میان زن و مرد نامحرم ممنوعیتی ندارد؛ اعم از این‌که گفت وگو درباره‌ی مسائل علمی، سیاسی یا درباره‌ی مسائل معمولی، عادی و روزمره باشد. صحبت کردن اگر به قصد لذت بردن نباشد و تحریک و تهییج شهوت و یا مفسده اى را در پى نداشته باشد مانعی ندارد؛ اما با این وجود در روایات اخلاقى و تربیتى اهل بیت(ع) سفارش شده که از روابط مرد و زن نامحرم به حد ضرورت کاسته شود. بر پایه ی این روایات سازنده، بسیارى از گفت و شنودهاى موجود در جامعه که گاه از حد متعارف نیز فراتر مى رود ، بى جا مى نماید.

۶. فقدان روابط پنهانی با جنس مخالف و مشورت با والدین در این گونه موارد
در جامعه وجود روابط پنهانی بین دو فرد محرم و نامحرم در اذهان و قضاوت ها مسئله ساز و اثر گذار است، علاوه بر این، برقراری روابط پنهانی از قبیل دیدارهای دور از انتظار، رد و بدل کردن نامه و امثال آن می تواند خود مقدمه ی لغزش هایی باشد که آثار آن در سراسر زندگی با انسان همراه خواهد بود. ازدواج هایی که بر اساس برقراری روابط پنهانی صورت-گرفته، در اکثر موارد منجر به شکست واقعی در زندگی شده و اعتماد طرفین را تا حد زیادی خدشه دار می سازد.

۷. اجتناب از برقراری روابط صمیمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعی


۸. نداشتن رفتار سبک، خودنمایی و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف
در روابط سالم بین دو جنس این نکته مستتر است که نباید انسان ارزش خود را تا آن جا پایین بیاورد که رفتار خاصی به منظور جلب توجه دیگران از خود بروز دهد. بروز رفتار مبتنی بر خودنمایی برای جلب توجه دیگران، نشانه ی عدم رشد کافی شخصیت در انسان است. انسانی که به لحاظ شخصیتی به سطوح بالاتر دست رسی پیدا می کند بر اساس اصول و ضوابط انسانی عمل می نماید نه برای جلب توجه دیگران.

انسانی که بخواهد توجه دیگران را به خود جلب کند انسان آشفته ای خواهد بود که هر آن و هر لحظه باید به مقتضای محیطی که در آن قرار گرفته رفتار خود را دگرگون سازد. چنین فردی از خود و شخصیتی که دارد بیزار خواهد شد. این قاعده درباره ی نحوه ی رفتار ما در مقابل جنس مخالف نیز به نحو بارزتری صدق می کند. افرادی که به صور گوناگون رفتار ها و گفتارهایی از خود بروز می دهند (مثلا لباس هایی می پوشند) که مورد توجه جنس مخالف قرار گیرند، شخصیت متزلزل و ناتوان و حقیر خود را به نمایش می گذارند.. این قاعده نباید احترام به جنس مخالف را خدشه دار کند. احترام و توجه مثبت به افرادی که در اطراف ما هستند با رفتار مبتنی بر خودنمایی تفاوت می کند. هدف رفتار خودنمایی متوجه فرد خودنماست درحالی که هدف انسانی که به دیگران احترام می گذارد، رعایت اصول و ارزش های انسانی است که فرد به آن معتقد و پای بند است. (احمدی، ۱۳۷۲،ص۱۰۵-۱۱۱)

۹. رعایت عفت، حیا و پاک دامنی در برقراری ارتباط با جنس مخالف
یکی از خصلت‌های نیکو در نگاه اسلام و علمای اخلاق، خصلت حیا است. حیا در لغت به معنای شرم، آزرم و پرهیز از چیزی به خاطر بیم از آن است. این خصلت معمولاً همراه با خصلت عفاف و به معنایی نزدیک به معنای آن به کار می‌رود. حیا، ملکه و خصـلت روحی ویـژه‌ای اسـت کـه شخص را وامی دارد کـه حریـم نـگه دارد و از پرده‌دری و خارج شدن از حدود اخلاقی در برخورد با دیگران - هم از جهت گفتاری و هم از جهت رفتاری - بپرهیزد. به تعبیر دیگر، حیا صفتی است که شخص را از ارتکاب اقوال و افعالی که به نظر عرف و عقلا ناپسند و ناخوشایند است، باز می‌دارد. قرآن، در دو آیه ی ۳۱ و ۳۲ سوره ی نور توجه مردان و زنان را به این نکات جلب مى کند و مى فرماید: "زن و مرد مؤمن باید از نگاه به نامحرم بپرهیزند، یعنى از مشاهده ی تمام آن چه نگاه به آن ها حرام است، چشم برگیرند و باید حیا، عفت و پاک دامنى خود را در همه ی زمینه ها حفظ کنند. "

نوع نگاه و نقد نگاه
در رابطه با چگونگی ارتباط دختر و پسر در جامعه و به خصوص محیط دانشگاه، نگاه های متفاوتی وجود دارد که برخی از آن-ها از اصول عقلی و شرعی پیروی نکرده، سطح توقع جامعه از معیارهای روابط دختر و پسر را به صورت کاذب درآورده است. در ادامه بخشی از نگاه های موجود به همراه نقد آن ها ذکر شده:

۱- با عنوان کردن تفکیک دو جنس، از نیرو و استعدادهاى نیمى از جامعه محروم مى‏شویم.
نقد: هر پیش رفت و صعودى، توان و نیروى بالاى روحى و روانى و جسمى را مى‏طلبد، در صورتى که در محیط‏هاى دانشگاهى نیمى از توان و انرژى دختران و پسران، در نوع و چگونگى روابط هدر مى‏رود. فرصت‏های زیادی به علت آفات ارتباطات علمى و کارى با جنس مخالف از دست مى‏رود و مانع رشد و روند صحیح کار مى‏شود. محیط‏هاى پر از جاذبه و تحریک، قدرت تمرکز حواس را مختل و بازدهى کار را پایین مى‏آورد.

۲- هر چه تعامل و ارتباط بیشتر باشد شناخت بهترى از روحیات جنس مخالف به دست مى‏آید و ازدواج در سایه ی شناخت، تحکیم و استوارى بالایى دارد.

نقد: شناخت، آگاهى مى‏آورد و ارتباط مرحله ی اوّل شناخت است. اما کدام ارتباط و شناخت منجر به ازدواج مى‏شود؟ احساسات آتشینى که دختران و پسران جوان در اغلب حالات دارند، احساساتى غریزى است که در آن جنبه‏هاى روحى با جنبه‏هاى جسمى در هم آمیخته، تا جایى که پسر یا دختر گمان مى‏کنند از نظر روحى یک دیگر را دوست دارند ولى سرانجام پى مى‏برند که عشق آن ها صرفا غریزى و جسمى بوده است. دانشگاه مى‏تواند بسترى براى ازدواج باشد ولى اختلاط و روابط به طور خاص نمى‏تواند زمینه ی ازدواج باشد. روابط دختر و پسر در دانشگاه در زمینه ی ازدواج با سه شرط مانعى ندارد:

شرط اوّل این که روابط و گفت وگوى دختر و پسر به نیت و مقصد ازدواج و در چارچوب های فرهنگی و دینی تعریف شده باشد،

دوم این که خانواده‏ها و مراکز مشاوره ی دانشگاه در جریان باشند،

و سوم این که دختر و پسر شرایط و امکان ازدواج را داشته باشند و همشأن باشند.
در جوامع غربى، پسرانى که روابط متعدد پیش از ازدواج داشته‏اند در زندگى زناشویى ناکامند، به دلیل این که زندگى براى این افراد تنوع، زیبایى و تازگى ندارد. از طرفى آشنایى و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع بیشتر از آن که معرفت‏ساز باشد، فروزنده ی هوس‏ها و معرفت‏سوز است. با توجه به تجربیات به دست آمده، ارتباطات پیشین، نمى‏تواند مشکل شناخت را حل کند بلکه مشکل شناخت بیشتر به آفات شناخت برمى‏گردد که در رأس آن ها تعلق قلبى پیدا کردن به طرف مقابل است که باعث نادیده گرفتن عیب‏ها و نواقص مى‏شود.

۳- اوضاع حاکم بر جامعه ی جهانى، جدایى دو جنس مخالف را ناممکن گردانیده زیرا عصر حاضر، عصر ارتباطات و اطلاعات است. همان گونه که در این عصر، فرهنگ‏ها، ادیان و مذاهب به گفت وگو و ارتباط میان هم تن داده‏اند، باید ارتباط و گفت-وگوى میان افراد بشر را فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ، دین و مذهب پذیرفت. به این ترتیب روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنیاى امروز نیز برای تمام جهانیان امری عادی تلقی می شود.

نقد: گفت وگو و تعامل با دیگران به معناى نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن ارزش‏ها، باورها و از خود بیگانگى نیست. به بهانه ی برداشتن مرزها در ارتباطات بشر امروز، نباید از فرهنگ دینى سرپیچى کنیم. قرآن مجید فساد اخلاقى را از مهم‏ترین عوامل عذاب الهى و فروپاشى تمدن‏ها برشمرده است. خیزش و جوشش همه تمدن‏ها با تقواى الهى مردان و زنان آغاز مى‏شود و فروپاشى آن ها با بى‏تقوایى. فساد اخلاقى مهم‏ترین عامل فروپاشى نهاد خانواده نیز شناخته شده است.
کسانى که دنیاى معاصر را تجربه کرده‏اند، عوارض ویرانگر آزادى بى‏حد و مرز و لجام‏گسیختگى جنسى را شاهدند که در نتیجه ی آن عوامل بازدارنده ی روحى و اجتماعى، حذف یا کم می شود و امکانات گسترده جهت آسان کردن کام جویى جنسى، ایجاد مى‏گردد. از دیگر پیامدها، ظهور و رواج جای گزینى‏هاى متنوع و کم هزینه و پرجاذبه براى ازدواج، کاهش اعتبار ارزشى ازدواج و سست شدن بنیاد خانواده است.

چالش‏هاى روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنیاى امروز، براى تمامى جهانیان پیامدهاى ناگوار و غیرقابل کنترلى را به وجود آورده است. فحشا، فساد، ابتذال، روابط نامشروع اخلاقى، مجلات ضد اخلاقى، صنعت سکس و پورنوگرافى، برنامه‏هاى مستهجن ماهواره‏اى و اینترنتى و ... شواهد زنده و گویایى بر این ادعا هستند. مطالعه ی تطبیقى ای که در شصت و شش کشور صورت گرفته، نشان مى‏دهد هر چه زنان در جامعه بیشتر با مردان مرتبط باشند، میزان طلاق بالاتر خواهد بود. اختلاط دختر و پسر با توجه به جاذبه‏هاى طبیعى دو جنس، زمینه‏هاى مساعدى را براى زوال تدریجى خانواده، بروز تنش‏ها، خیانت و طلاق فراهم آورده است.

۴- دور کردن دختر و پسر از همدیگر و ممنوعیت اختلاط و ارتباط، باعث افزایش التهاب و اشتیاق مى‏شود اما وجود روابط بین دو جنس در محیط‏هایى مانند دانشگاه، حساسیت‏ها و تنش‏هاى میان دختر و پسر را به حداقل مى‏رساند؛ از طرفى نگاه جامعه و دید خانواده‏ها را تغییر مى‏دهد و اختلاط را امرى عادى و مسئله‏اى حل شده فرض مى‏کنند. براى مهار و کنترل غریزه ی جنسى و کاستن از حساسیت‏ها، باید هر گونه اختلاطى را مجاز دانست. طبق اصل "الانسان حریص على ما منع " این حالت باعث مى‏شود که هر کدام، از جنس مخالف تصور خاصى داشته و در پى کشف تصورات‏شان باشند و این فرایند، زمینه ی حساسیت و تنش در روابط دختر و پسر را ایجاد مى‏کند و حرص و ولع کاذبى را نسبت به برقرارى ارتباط با جنس مخالف به وجود مى‏آورد.

نقد: این ها نکاتی هستند که در روان شناسى جدید به خصوص روان شناسى غربى و در نظریه های افرادی مانند "فروید " و "راسل " مطرح شده است. آن ها ناکامى‏ها را معلول قیود اجتماعى مى‏دانند. برتراند راسل عقیده دارد "اثر معمولى تحریم، عبارت از تحریک حس کنجکاوى عمومى است ... . ناکامى و تحریم، اگر همراه با تحریک باشد، حساسیت و عقده را به دنبال دارد ". برداشتن قیود و آزادى بى‏حد، حرص، تحریکات و هیجان‏هاى رفتارى و اخلاقى را به دنبال دارد. عادى شدن روابط دختر و پسر، انگیزه ی ازدواج را کم کرده در پى آن، سن ازدواج بالا مى‏رود. روابط آزاد پسران و دختران، از مهم‏ترین عوامل عدم تشکیل خانواده به شکل صحیح و پای دار آن است. آیا در دنیاى غرب که هر گونه اختلاطى مجاز و قانونى شمرده مى‏شود، حرص و آزار جنسى و تنش‏ها کم شده و روابط بین دو جنس، سالم و معقول و منطقى است و هیچ گونه فساد و بى‏بندوبارى در جوامع آنان به چشم نمى‏خورد؟ آزادى بى‏حد و مرز، ارمغانى به جز فروپاشى خانواده و گسترش انواع فسادها و بیمارى‏ها، نداشته است!

۵- اختلاط دختر و پسر و روابط بین دو جنس در دانشگاه، نشان از شعور بالا و نگاه انسانى دختر و پسر به یک دیگر است. برقرارى ارتباط، در واقع تمرین برخورد و تعامل صحیح و یادگیرى آداب معاشرت با جنس مخالف است اما تفکیک به نوعى توهین به شعور دختران و پسران است.

نقد: با توجه به نکات بیان شده، آن چه مد نظر است وجود کمترین روابط میان دختر و پسر است. جنبه‏هاى خصوصیتى دو جنس و گرایش‏هاى طبیعى این دو که در واقع، شگفت‏انگیزترین عامل تداوم حیات انسانى در کره ی خاکى است، عامل جذبه و کشش است و زمانى که با خودنمایى و تحریک‏پذیرى از هر دو طرف روبه‏رو باشد، دیگر چشم عقل را کور مى‏کند و آن چه که حرف نخست را مى‏زند غریزه و دل است. آیا در باور جامعه، وجود بانک‏ها، گاوصندوق و حتى قفل، نوعى توهین به درستى و صداقت و امانت‏دارى افراد است؟ مسلما جواب منفى است.

تنها سارقان و دزدان هستند که با قفل و بانک مشکل دارند شکستن حریم‏ها، رواج فساد و فحشا، پایین آمدن فعالیت‏ها و پیش رفت علمى و تحقیقى در جامعه و دانشگاه و برافروختن شعله ی هوا و هوس یک روى سکه هستند و روى دیگر سکه و نماى خوش آن، عَلَم کردن دید انسانى و درک فهم دو جنس است.

یادگیرى آداب معاشرت و شناخت درست از جنس مخالف، احتیاج به روابط مکرر و دوستانه ندارد، چون در اطراف هر فردى، جنس مخالف وجود دارد مانند خواهر، برادر، عمه، عمو و ...همچنین شایان ذکر است که تعامل اجتماعى دو جنس، از بعد دانش، اندیشه و فرهنگِ مبتنى بر پرهیزگارى مرزى نمى‏شناسد. پرهیزگارى ظاهرى نشان پرهیز باطنى، ظاهر فرد نشان شخصیت و نشان انسانى اوست. (اسفندیاری،۱۳۸۵)

نتیجه گیری
۱. ارتباط انسان ها با یکدیگر خواه در خانواده و خواه در جامعه، همواره نیازمند تبیین خطوط و مرزهایی است که به روشنی مناسبات و روابط انسانی را نظم می بخشد. شأن اخلاقی در روابط انسانی با تلطیف رابطه ها، ایجاد نشاط و تحریک انگیزه ها در حدود وضع شده از سوی شرع و عرف و برای تفاهم و حسن ارتباط است. آن چه که مدنظر فرهنگ دینی ماست، وجود حریم در روابط زن و مرد است. حریم هایی که اسلام در ارتباطات انسانی قرار می دهد برای این است که اجتماع طبیعی محفوظ بماند و از مسیر سالم خود منحرف نشود.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) حسن پور : خوبه
2) : سلام سپاس فراوان
اما یک نقص جزئی در رفلنس مطالب شما وجود داره :
از رفلنس دقیق منابع چشم پوشی نموده اید
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.