دانشمندان شرق و غرب از پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم می‌گویند
 تاریخ نگارش : بیست و ششم مهر 1391
دانشمندان شرق و غرب از پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم می‌گویند
اکبر وکیلی تجره
پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم در چنین عصری به پا خاست و مبارزه با جهل، بی دینی و مفاسد اخلاقی را در سرلوحه‌ی برنامه‌ی خود قرار داد و با یاری خداوند و وحی الهی گام‌های استواری در این راستا برداشت. ملت عرب را که در دریایی از مفاسد اخلاقی و بی‌دینی غوطه‌ور بود، به منزل مقصور رهنمون ساخت. بعثت پیامبر صلى الله علیه وسلم اختصاص به عرب نداشت، بلکه همگانی و جهانشمول بود؛ وی مأموریت داشت که با جهل، ستم، شرک، ناهنجاری‌ها و… مبارزه کند و زمین را آکنده از صلح و صفا، عدالت و مساوات، توحید و… سازد…
 کلید واژه : محمد
راه یافتن انسان به سر منزل مقصود بدون داشتن راهنمایی ماهر و آگاه به راه، ناممک، و پیمودن آن بدون راهنما، ره به وادی حیرت و سرگردانی بردناست. انسان‌ها از آغازین تاریخ تاکنون، همیشه در جستجوی راهی برای رسیدن به پروردگار بوده‌اند.

همه جویند تو را مسلم و ترسا و یهود / راستی بر سر کوی تو عجب غوغایی است۱



و رسیدن به این مقصد والا، نیازمند راهبرانی آگاه و دلسوز است، به همین جهت خداوند متعال پیامبران را فرستاد که مشعل‌ها بر فراز راه بیفروزند و انسان‌ها را به راست‌ترین راه، رهنمون سازند.

برترین و آگاه‌ترین این مشعل‌داران و راهبرانِ راه رسیدن به خدا، پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى الله علیه وسلم است. وی در عصری برای مبارزه و ستیز با نادانی و گمراهی برخاست که دنیا پا به ورطه‌ی هلاکت نهاده بود و هر آن احتمال سقوط آن به پرتگاه نیستی می‌رفت. انسانیت در تمام جنبه‌های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و… مسیر را به اشتباه پیموده بود؛ جهل، نادانی و خودبینی بر جهان سیطره یافته بود. ادیان بزرگ الهی که نقش نشانه‌های راه را دارند، توسط دوستان نابخرد و دشمنان خردمند دست‌خوش دگرگونی و تحریف قرار گرفته بودند و با وجود این تحریف‌ها، نه تنها کمکی به انسانیت نمی‌کردند، بلکه به سردگردانی بیش‌تر دامن می‌زدند و راه را برای سقوط هموار می‌کردند.

پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم در چنین عصری به پا خاست و مبارزه با جهل، بی دینی و مفاسد اخلاقی را در سرلوحه‌ی برنامه‌ی خود قرار داد و با یاری خداوند و وحی الهی گام‌های استواری در این راستا برداشت. ملت عرب را که در دریایی از مفاسد اخلاقی و بی‌دینی غوطه‌ور بود، به منزل مقصور رهنمون ساخت. بعثت پیامبر صلى الله علیه وسلم اختصاص به عرب نداشت، بلکه همگانی و جهانشمول بود؛ وی مأموریت داشت که با جهل، ستم، شرک، ناهنجاری‌ها و… مبارزه کند و زمین را آکنده از صلح و صفا، عدالت و مساوات، توحید و… سازد…

پایمردان دیو در هر عصر در مقابل راستی و روشنی قد علم کرده‌اند و در راه حقیقت به سنگ‌افکنی و شایعه سازی پرداخته‌اند.

وقتی که پیامبر اسلام به رسالت جهانی خود مبعوث شد، دیو سفتان و سخت دلانی مانند: فرعون امت اسلامی، ابوجهل و ابولهب سر بر افراشتند و دست به طغیان و تمرد زدند؛ پیامبر را کاهن و شاعر و مجنون نامیدند؛ یاران وی را به سختی شکنجه کرده و بیازردند.

سر انجام افرادی که بر کفر خود سرسختانه مقاومت کردند به خاک ذلت نشستند و به خواری کشته شدند. افراد دیگری که قلبشان به سختی و قساوت نرسیده بود، با نیوشیدن کلام الهی، شیفته‌ی آن گردیده و به فرامین الهیِ دین اسلام گردن نهادند…

مخالفان اصلی اسلام، قرآن و پیامبر، را سه طیف مشرکین، عرب، ترسایان و یهودیان تشکیل می‌دادند که دو گروه اول در مقابل اسلام نرمش بیش‌تری داشتند؛ گروه نخست تقریباً همگی مسلمان شدند و از ترسایان کسانی که به مبانی بینادی اسلام آگاهی یافتند، با میل و رغبت به آیین اسلام گردن نهادند. اما یهودیان کینه‌توز سرسختانه به مخالف اسلام پرداختند و دیگران را نیز اغوا ساخته و با خود همراه کردند و به جبهه‌سازی و سم‌پاشی علیه اسلام پرداختند؛ که بزرگ‌ترین فتنه‌ها و اختلافات که در عصر خلاف راشده روی داد، دست‌پخت همین‌هاست که از آن میان به ماجرای شورشیان مصری و عراقی در مدینه، که به شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه منجر شد، می‌توان اشاره کرد.

یهودیان با ساخت و نشر افسانه‌های واهی از ظلم و خشونتِ! مسلمانان در میان توده‌ی مردم مسیحی، چهره‌ی اسلام را در نظر آنان مخدوش ساخته و بذر کینه و دشمنی اسلام را در دل‌های آن‌ها کاشتند. پاپ‌ها، کشیش‌ها و کاردینال‌ها، به خاطر حفظ مقام و جاه خود با آن‌ها همکاری کردند. بر اساس همین تحریک‌های کلیسا بود که آتش جنگ‌های صلیبی افروخته گردید، مسیحیان از سراسر اروپا به سوی فلسطین سرازیر شده و چه جنایت‌ها که نکردند و چه ویرانی‌ها که برجای نگذاشتند…

پس از این‌که پرونده‌ی جنگ‌های صلیبی به نفع مسلمانان بسته شد، مسیحیان کاوش‌های خود را درباره‌ی اسلام شروع کردند؛ که پدیده‌ی خاورشناسان به ظهور آمد. عده‌ای از خاورشناسان بنابر تعصب، عمداً منابع اسلامی را به‌صورت تحریف شده در میان توده‌ی مردم اروپا منتشر ساختند تا با این کار خود، کلیسا و اربابان یهودی خود را خشنود گردانده باشند؛ گروهی دیگر از خاورشناسان انصاف به خرج داده و اسلام را شفاف به مردم معرفی کردند ـ اگر چه دستخوش اشتباهاتی شدند، ولی به‌طور کلی عملکردشان مثبت بود ـ . این دسته از نویسندگان راه را برای محققان پس از خود هموار ساختند تا آن‌ها آیین اسلام را راست‌تر و شفاف‌تر معرفی کنند.

در اواخر قرن نوزدهم و بیستم میلادی نویسندگان مسلمان با نوشتن کتاب‌های اسلامی به زبان‌های اروپایی پا به عرصه نهادند و تحریف‌ها را بر طرف ساختند و غبار از سیمای اسلام زدودند. این خدمت نویسندگان مسلمان و خاورشناسان منصف سبب گرایش غربی‌ها به اسلام شد و افراد بسیار زیادی مسلمان شدند که در میان این‌ها علاوه بر توده‌ی مردم، جمع زیادی از شخصیت‌های مهم سیاسی، علمی‌، هنری، ورزشی، نظامی و… به چشم می‌خورد و هر چند وقت شاهد مسلمان شدن افرادی نامی در جهان هستیم…

دشمنان برای مهار این خیزش به هر نیرنگ و توطئه‌ای دست می‌زنند؛ گاهی قرآن را مورد دستبرد قرار می‌دهند و موقعی دیگر پیامبر اسلام را مورد تیرها و هجمه‌های خود قرار داده و باری دیگر تیشه به ریشه‌ی اسلام می‌زنند که خوشبختانه در تمام نیرنگ‌های خود ناکام مانده‌اند…

در ذیل سخنان برخی از خاورشناسان منصف را در مورد پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم نقل می‌کنیم تا عرض ارادتی به محضر پیامبر رحمت صلى الله علیه وسلم داشته باشیم؛ اگر چه مقام پیامبر r با این سخنان بالا نمی‌رود، چون مقام وی بالاتر از همه است.

لا یمـکـن الثـناء کمـا کان حقـه/ بعد از خدا بزرگ تویی قصه مختصر

اما گفته‌اند که: فضل آن است که دشمنان به آن اعتراف کنند؛

به‌قول مولانا:

خوش‌تر آن باشد که سرّ دلبران / گفته آید در حدیث دیگران

و دیگر این که تلنگری باشد بر آنان که کورکورانه دنباله‌رو غرب هستند تا بدانند که غربی‌ها از محمّد صلى الله علیه وسلم چگونه ستایش به عمل می‌آورند و وی را مقتدا و پیشوای جهان معرفی می‌کنند.



مخلوقی از قلب دنیا:

کارلایل (Thomas Carlyle 1795- 1881م) مقاله نویس و مورخ انگلیسی و مؤلف کتاب قهرمان و قهرمانیت (Hero And Heroworship) در کتاب خود می‌نویسد: «بزرگ‌ترین ننگ بر هر فرد متمدنِ این دوران این است که به گفته‌هایی که این پندار را بدهد که دین اسلام دروغ است و محمّد فریبکار است، گوش فرا دهد. آن زمان فرا رسیده که به جنگ این شایعات پوچ برویم، آن را دور اندازیم و از آن شرم داشته باشیم. رسالتی که محمّد پیام‌آور آن بود، هم‌چون چراغی فروزان رد دوازده قرن۲ فرا راه میلون‌ها انسان هم‌چون ما، قرار داشته و دارد… خداوند این مرد (محمّد r)را صادق و مخلص آفرید… و محمّد در نظر من، مخلوقی از قلب دنیا… و درون هستی و بخشی از حقایق جوهری اشیا و شاید آیه‌ای از آیات و نشانه‌های وجود الله است.

لذا محمّد را هرگز فردی دروغگو و فریبکار نمی‌دانم که برای پادشاهی و قدرت حرکت کرده باشد، بلکه رسالتش را حق می‌دانم و او بخشی از این حیات است که قلب طبیعت از او برانگیخته شد. او هم‌چون شهابی است که جهان را روشنایی بخشید… من یقین دارم که محمّد درسی از کسی نیاموخته و او سواد خواند و نوشتن نداشت… به خدا سوگند، امی بودن محمّد شگفت‌انگیز است… آن‌چه درباره‌ی شهوت‌رانی دین اسلام نوشته‌اند، من تمام آن‌را ستم و ظلم می‌دانم… محمّد فردی شهوتران نبود، بلکه بر خلاف آن فردی زاهد، و در مسکن و خورد و خوراک و لباس بسیار زاهد گرا بود.۳»

مثل اعلای زیبایی‌ها:

پروفسور آنه ماری شیمل (Schimmel, Anne marie – متولد ۱۹۲۲) در کتاب ”محمّد رسول خدا“ می‌گوید: «محمّد مثل اعلای همه زیبایی‌های انسان است؛ زیرا شریف‌ترین صفات معنوی نیز از سراپایش هویدا است.۴»

قانون‌گذاری بزرگ و خردمند:

بولنویلیه (Boulanvillires) پژوهشگر فرانسوی در وصف پیامبر صلى الله علیه وسلم نوشته اشت: «محمّد قانونگذاری بزرگ و خردمند بود که دینی مهذب برای جهانیان به ارمغان آورد. نماینده‌ی زنده‌ی عنایات پروردگار بود. خدایی که بر همه چیز آگاه است او را فرستاد تا مسیحیان را که گمراه شده بودند، متنبه گرداند، بت‌ها را خرد کند، ایرانیان خورشید پرست را مطیع سازد و آیین خداشناسی را از دیوارهای چین تا سواحل اسپانیا بگستراند.۵»

بزرگ‌ترین نابغه‌ی تاریخ:

کارن آرمسترانگ (Karen Armestrong متولد ۱۹۴۴) در زندگی‌نامه‌ی پیامبر اسلام محمّد صلى الله علیه وسلم می‌نویسد: «اگر ما محمّد را از همان دیدگاهی که چهره‌های بزرگ تاریخی را می‌نگریم، ببینیم، به راحتی به این باور خواهیم رسید که او بزرگ‌ترین نابغه‌ی طول تاریخ بشریت بوده است، این باور نه به خاطر آوردن قرآن یا ایجاد یک دین بزرگ یا فتوحات نظامی او، بلکه به خاطر شرایط خاصی که او در آن رشد یافته، ایستادگی کرده و پیروز گردید، در ما ایجاد می‌گردد.۶»

رادمرد بزرگ و افتخار آسیا:

مستر جون دی فینرات انگلیسی می‌گوید: «محمّد بزرگ‌ترین خیرخواهان نوع بشر است و ظهور محمّد نشانه‌ی یکی از عالی‌ترین عقول می‌باشد در تمام عالم؛ و اگر آسیا بخواهد به فرزندان خود افتخار کند، سزاوار است که به این رادمرد بزرگ و بی‌مانند بر جهان افتخار نماید. البته یکی از ظلم‌های شدید است اگر بخواهیم حق بزرگوار این مرد را ادا نکنیم؛ زیرا این همان شخص است که در هنگام ظهورش عرب در درجه‌ای از انحطاط و توحش بوده که بر ما مخفی نیست و باز می‌بینیم پس از بعثت او و بر اثر انواری که دیانت اسلام در دل‌های آن‌هایی که آن را با میل پذیرفتند، افروخت چگونه اوضاع آن سامان منقلب و دگر گون شد. به همین جهت است که شک در بعثت محمّد را شک در قدرت خداوندی که شامل تمام جهان و جهانیان است، باید دانست.۷»

اندیشمند عالی:

واشینگتن ایروینگ (Washington irving 1783 – ۱۸۵۹م) نویسنده و اسلام شناس و کنسول امریکا در اسپانیا و صاحب کتاب ”تاریخ نیویورک“ می‌نویسد: «حضرت محمّد به هیچ وجه طالب مال و منال دنیا نبود و به حدی از قول و فامیل اهانت دید که گاهی مجبور می‌شد فرار نماید، او دارای آرائی بسیار عالی و اعتقادی نیکو بود.»

فرمانروای دادگستر:

فرانسوا ماری آروئه ولتر (Francois- Marie arout Voltaire 1694 – ۱۷۷۸) فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی می‌نویسد: «محمّد بی‌گمان مردی بسیار بزرگ بود و مردان بزرگی نیز در دامن فضل و کمال خود پرورش داد. قانون‌گذاری خردمند، جهانگشایی توانا، فرمانروایی دادگستر و پیامبری پرهیزگار بود که بزرگ‌ترین انقلاب‌های روی زمین را پدید آورد.۸»

مصلح بزرگ جهان:

سر ویلیام موئیر (Willam muir) مورخ انگلیسی و رئیس انجمن آسیایی لندن، در کتاب ”زندگانی محمّد“ می‌نویسد: «دین محمّد آسان بود و سخنانش واضح. اعمالی که انجام داده عقل را مبهوت می‌کند. در تاریخ جهان مصلی نبوده که مانند محمّد در مدتی کوتاه، دل‌ها را بیدار، و اخلاق را تجدید، و بنای فضیلت را استوار کرده باشد.۹»

ابر مرد تاریخ:

دکتر گوستاو لوبون (Goustawe Lebon 1841 – ۱۹۳۱م) نویسنده‌ی مشهور فرانسوی می‌نویسد: «اگر بخواهیم عظمت و اهمیت رجال بزرگ عالم را از روی آثار و کارهای آن‌ها بسنجیم، هر آینه باید گفت که پیغمبر اسلام در میان رجال تاریخ، یک رجل بسیار بزرگ نامی گذشته است. مورخین قدیم به واسطه‌ی تعصبات مذهبی اهمیتی به کارهای او نداده‌اند، ولی در عصر حاضر مورخین نصارا حاضر شده‌اند که در این باب از روی انصاف سخن گویند.۱۰»

انقلاب محمّد (ص) و انقلاب فرانسه:

کونستان- ویرژیل – گیورگیو (Gheorghiu, Constantin Virgil 1916 – ۱۹۹۲م) در کتاب ”محمّد پیغمبری که از نو باید شناخت“ می‌نویسد: «انقلابی که محمّد می‌خواست در آن موقع در عربستان به وجود بیاورد با توجه به رسوم و شعائر عرب، و نفوذ فوق العاده‌ی رؤسای قبایل و این‌که هر قبیله و طایفه یک واحد اجتماعی بزرگ را تشکیل می‌داد، از انقلاب فرانسه بزرگ‌تر است.

انقلاب فرانسه نتوانست بین فرانسوی‌ها مساوات به‌وجود بیاورد، ولی انقلاب محمّد بین مسلمین مساوات به‌وجود آورد و هر نوع مزیت خانوادگی و طبقاتی و مادی را از بین برد.۱۱»

همای سعادت:

جرج برنارد شاو (Shaw georg Bernard 1856 – ۱۹۰۵م) درام نویس نابغه‌ی ایرلندی می‌نویسد: «به عقیده‌ی من اگر به مردی مانند محمّد زمام اختیار حکومت تمام دنیا را بسپارند، جهان و جهانیان تحت لوای حکومت اسلام رستگار خواهند شد، و مکتب اسلام، دنیا را به خیر و سعادت و حل مشکلات زندگی هدایت خواهد کرد، تا بدان‌جا که بر تمام عالم، همای سعادت پرتو خواهد افکند.»

برترین مرد تاریخ:

بارتلمی سنت هیلیر (Barthelemy- saint- hilaire(Jules) 1805 – ۱۸۹۵) خاور شناس مشهور فرانسوی و مورخ نامی تاریخ اسلامی می‌نویسد: «محمّد در دوره‌ی خود باهوش‌ترین عرب و پرهیزگارترین و متدین‌ترین آن‌ها و پرحوصله و بردبارتر از همه و نسبت به دشمنان از همه مهربان‌تر و خوش‌رفتارتر بود و پایداری که آن امپراطور عظیم و بی مانند اسلامی که برپا کرد، فقط بر اثر تفوق این پیغمبر بر رجال آن عصر بود و بس. و اما دینی که آورد و مردم را به ان دعوت نمود، یک خیر و برکت بزرگی بود که عموم ملل به او گرویدند و از آن بهره‌مند شدند.۱۲»

پیکار با باطل:

آلفرنس لامارتین (Lamartine 1790 – ۱۸۶۹م) شاعر، ادیب و سیاستمدار فرانسوی می‌گوید: «زندگی محمّد پیغمبر اسلام با اندیشه‌های عالی و جهاد و نهضت او علیه خرافات و نادانی‌های ملت خود و در راه توسعه و نشر مقام رسالت و ایمان به رستگاری و موفقیت از خود به مرحله‌ی بروز رسید. او در زندگی کوچک‌ترین قدمی در راه باطل برنداشت…

محمّد شخصی است مافوق بشر و مادون خدا، پس بدون شک و شبهه باید گفت: او فرستاده‌ی الهی است.»

صدایی از قلب طبیعت:

کارلایل (Thomas Carlyle) مورخ انگلیسی در در کتاب ”تحقیقات“ خود می‌نویسد: «این فرزند صحرا با قلبی عمیق و چشمانی سیاه و نافذ و با روح اجتماعی وسیع و پر دامنه‌ای، همه نوع افکاری با خود همراه داشت غیر از جاه طلبی. چه روحی آرام و بزرگ؟ او از کسانی بود که جز با شور عشق و حرارت سر و کاری ندارد و از کسانی بود که طبیعت، آن‌ها را مخلص و صمیمی قرار داده است. در حالی که دیگران در طریق فرمول‌های (شعارهای) گمراه کننده و بدعت‌ها سیر می‌کردند و با همان حال راضی و خرسند بودند، این مرد نمی‌توانست خودش را در آن شعارها بپیچد و محصور کند. رمز بزرگ هستی با همه دهشت و جبروت و با همه جلال و شکوه در نظر او روشن و آشکار می‌درخشید. هیچ گونه بدعت و ضلالتی، آن حقیقت غیر قابل وصف را نمی‌توانست از او مکتوم و مستور بدارد و ندای همان حقیقت بود که می‌گفت: ”من وجود دارم.“ کلام چنان مردی، صدایی است مستقیم از قلب طبیعت. مردم باید به آن گوش دهند و اگر به چنان کلامی گوش ندهند، به هیچ صدایی نباید اعتماد کنند؛ زیرا همه چیز در برابر آن باد است.۱۳»

سلطان، قاضی و مشاور معنوی جامعه:

ویلیام چیتیک و ساچیکو موراتا در کتاب ”سیمای اسلام“ می‌گویند: «حضرت محمّد در مقام پیامبر، سلطان، حاکم، و قاضی و مشاور معنوی کل جامعه قرار داشت؛ بدین ترتیب وی از طرفی محل دریافت پیام الهی بود و از طرف دیگر در مورد اهداف سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی حکم صادر می‌کرد و بر مسند قضاوت منازعات و مرافعات اجتماعی قرار داشت و به صدور دستور و تنبیه و مجازات متخلفین از احکام خداوند و یا عفو و گذشت آن‌ها می‌پرداخت. بالأخره این‌که از افراد جامعه در کوشش‌های شخصی جهت نزدیک‌تر شدن به خداوند متعال مشوره می‌گرفت.۱۴»

مرام عالی:

ژنرال سرپرسی سایکس (۱۸۶۷-۱۹۴۵م) نویسنده‌ی مشهور انگلیسی می‌نویسد: «به عقیده‌ی شخصی من حضرت محمّد در میان عالم بشریت بزرگ‌ترین انسانی است که با یک مرام عالی، تمام خود را مصروف این داشت که شرک و بت‌پرستی را از ریشه منهدم ساخته و به‌جای آن افکار بلند اسلام را برقرار سازد. خدمت وافر و نمایانی که از این راه به نوع بشر نموده، خدمتی است که ان را ستایش نموده و سر تعظیم فرود می‌آورم.۱۵»

مرد برجسته‌ی تاریخ:

دکتر کارل مارکس (Marks, Karl haynns 1818-1883م) فیلسوف، متفکر، مورخ، اقتصاددان و جامعه‌شناس بزرگ آلمانی و بنیانگذار مکتب مارکسیسم و سیوسیالیسم می‌نویسد: «محمّد مردی بود که به خطاها و لغزش‌های مسیحیان و یهودیان پی برد و آن‌ها را با خط درشت به جامعه‌ی بشریت فهماند. وی از میان مردمی بت پرست با اراده‌ی آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دل‌های ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت. بنابر این او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته‌ی تاریخ شمرد، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از جان و دل بگوییم که او پیامبر خداست.۱۶»

فرشته‌ی نجات:

لئون تولستوی (Tolstoi 1828- 1910م) نویسنده‌ی بزرگ روسی می‌نویسد: «جای هیچ گونه شبهه و تردیدی نیست که پیغمبر اسلام از بزرگان مصلحین دنیا است. آن هم مصلحی که به جامعه‌ی بشریت خدمات شایانی کرده است و این فخر و مباهات برای او بس است که یک ملت خونریز و وحشی را از چنگال اهریمنان عادات زشت و شنیع برهانید و راه ترقی را به‌روی آنان باز کرد و حال آن که هر مرد عادی نمی تواند به چنین کار شگرفی اقدام کند و نتیجه بگیرد.

بنابر این شخص شخیص پیامبر اسلامr سزاوار همه‌ گونه احترام و اکرام می‌باشد، شریعت اسلام به علت توافق آن با عقل و حکمت، در آینده عالمگیر خواهد شد.۱۷»

سلاله‌ی بزرگواران:

دکتر نیس، دانشمند اندونزی و استاد کیش مسیحی در دانشگاه بیرمنگام [انگلیس]، در یکی از کنفرانس‌هایش می‌گوید: «ای فرزند مکه! و ای سلاله‌ی بزرگواران! و ای باز آورنده‌ی مجد و عظمت پدران و نیاکان! و ای رهایی بخش جهان از قید عبودیت معبودان باطل! نه تنها جهان به تو افتخار می‌کند و خدا را بر این موهبت گرانقدر سپاس می‌گوید، بلکه نسبت به تمام مساعی و کوشش‌های تو تقدیر می‌کند.

ای بازمانده‌ی دودمان ابراهیم u ! و ای کسی که صلح را برای جهانیان به ارمغان آوردی و دل‌های انسانیت را به خود جلب کردی و شعار خود را ”اخلاص“ [در گفتار و عمل] قرار دادی! و ای کسی که در احکام دینی‌ات گفته‌ای: ”کار هر کس به نیت او بستگی دارد.“! تشکرات مرا بپذیر.۱۸»

آن‌چه خوبان همه دارند تو تنها داری:

جان دیون پورت، اسلام شناس شهیر انگلیسی می‌نویسد: «… در این هنگام محمّد به اوج رشد و مردانگی رسیده بود، صورتی داشت آمرانه و منظره‌ای موقر و با شکوه، قیافه و سیمایی گشاده و منظم، چشمانی سیاه و نافذ، بینی قلمی و کشیده، دهانی خوش ترکیب و دندان‌هایی مانند مروارید، گونه‌هایی قرمز، حاکی از کمال سلامت مزاح، صنعت و زیبایی آفرینش به موی سر و صورت طبیعی و مشکی انبوه وی، جلوه‌ای از رنگ میوه‌ی بلوط نیز اضافه کرده بود.

هر کس با او صحبت می‌کرد، مسحور تبسم ملیح و جاذب، و مخصوصاً صدای موقر و موزون وی، و شیفته‌ی حرکات دل‌پذیر آمیخته با محبت، و مجذوب صفای اخلاق و صراحت گفتار او می‌شد. امتیازات و استعداد عالی فرماندهی در او آشکار بود. دارای حس سرعت انتقال و سرعت اقدام و عمل بود. حافظه‌ای داشت وسیع و قوی؛ نیروی ادراک و تصوری داشت محکم و پر از جرأت؛ قوه‌ی قضاوتی داشت روشن و عمیق؛ و شجاعتی داشت بی‌نظیر.

عقیده‌ی آن‌هایی که صدق دعوای او را مشکوک می‌دانند، یا او را پیش خودشان محکوم می‌پندارند، هر چه هست، باشد؛ لیکن یک نکته‌ای در کار است و آن اصرار و پافشاری این مرد در تعقیب از هدف بزرگی است که در زندگی خودش آن را نصب العین خویش ساخته و در انجام آن، آن قدر استقامت و حوصله نشان داده است! و همین نکته است که همه را وادار به تمجید و تحسین می‌کند.

چیزی که بر فصاحت طبیعی او افزوده بود، این بود که صاف‌ترین لهجه‌های عربی را در محاوره به کار می‌برد؛ و این امتیاز در فصاحت و بلاغت مسحور کننده، او را زینت دیگری بخشیده بود.۱۹»

مهربان با همه! :

استانلی لین پول انگلیسی (Stanley Lane-Poole) می‌نویسد: «پیامبر اسلام در ظرف ۲۳ سال با شخصیت بارز و قوت کلام و اخلاق و رفتارش توانست یکی از بزرگ‌ترین مذاهب روزگار را پایه‌گذاری کند و یکی از کامل‌ترین تمدن‌ها و فرهنگ‌ها را بنیانگذاری نماید. وی یکی از بزرگ‌ترین قانونگذاران و مربیان مذهبی و سیاستمداران و مردان کارزار می‌باشد؛ در حالی که مدرسه ندیده و درس نخوانده بود.

در مغرب زمین، مسیحیان عموماً تصورات واهی و خطایی از پیامبر اسلام دارند و حال آن‌که وی مردی بسیار قانع و متواضع و متین و محجوب بود. به ابلاغ رسالتش ایمانی فوق‌العاده داشت و در حین پیغمبریش دائم این نکته را به مردم گوشزد می‌کرد که بنده و فرستاده‌ی خدا است و با این‌که نفس خود را به‌سختی رنج می‌داد، ولی با همه‌ی مردم مهربان و رئوف بود.۲۰»

الگوی انقلاب آفرینان:

ژیل کوپل در کتاب پیامبر و فرعون می‌نویسد:

«در زندگانی پیامبر اسلام دو مرحله وجود دارد: در مرحله‌ای که معروف‌تر است و بیش‌تر از آن یاد شده است، محمّد به عنوان حاکم مدینه، قاضی، فرمانده‌ی نظامی و سیاستمدار ظاهر می‌شود. اما مرحله‌ی اولیه‌ای نیز پیش از هجرت محمّد از مکه به مدینه وجود داشت. پیامبر قبل از حاکم شدن، رهبری جنبش الیگارشی۲۱ بت پرست مکه را عهده‌دار بود. از آن‌جا که این مخالفت در وهله‌ی اول ذاتاً جنبه‌ی مذهبی و اخلاقی داشت، خواه ناخواه یک اقدام سیاسی را به خود گرفت. در این مرحله پیامبر r به عنوان منتقد و مخالف رژیم در مکه آغاز به‌کار کرد و موطن خود را به قصد مدینه ترک کرد و در آن‌جا با تشکیل یک دولت در تبعید، به مفهوم امروزی، جنگ علیه مکه را پیروزی و فتح نهایی به راه انداخت.

ظهور آیین جدید، خود نوعی پیکار جویی انقلابی با رهبری و نظام کهن به شمار می‌رفت و هر دوی این‌ها، یکی توسط پیامبر و صحابه‌اش و دیگر توسط اسلام، سرنگون شده و ریشه‌کن شد. در این دوره[ی قبل از هجرت] نیز مانند دوره‌ی بعد، پیامبر صلى الله علیه وسلم و زندگی‌اش نمونه و سرمشق بود.۲۲»

فرجام سخن:

بنابر این محمّد صلى الله علیه وسلم دیگر در نظر دانشمندان غربی به صورت بتی که ماحومت (Mahomet) می‌نامیدند، مجسم نیست؛ و ان شخص که به‌خاطر ضدیت با حضرت مسیح در جهنم زندانی است، نمی‌باشد. بلکه امروز در نظر آنان محمّد صلى الله علیه وسلم همان مصلح بزرگ، مثل اعلای زیبایی‌ها، نابغه‌ی تاریخ، افتخار آسیا، اندیشمندی عالی، فرمانروایی دادگستر، همای سعادت، انسانی کامل و پیشوایی بزرگوار است که با تعالیم خود و مبادی و افکار بلندش جهان را تکان داد.

دیگر درباره‌اش نمی‌گویند که کاردینالی بود، که چون به مقام پاپی نرسید، تعالیمی جهت رسیدن به هدف‌اش که همانا کشوگشایی بود، آورد. بلکه درباره‌اش اعتراف می‌کنند که تعالیم محمّد صلى الله علیه وسلم از دلی برخاسته که به آتش حقیقت و عرفان الهی، بر افروخته بود و قیام او فقط و فقط به‌خاطر نجات بشریت و همنوعان از وادی جهالت، بدعت و ظلم و ستم به سر منزل مقصود بود.

آری! تعالیم او همانند نسیمی بود که کشتی طوفان‌زده‌ی بشریت را به ساحل نجات رهنمون ساخته و انسان را از مقام والای او با خبر ساخت.

آری! همو بود که آتش‌فشانِ در حالِ انفجارِ بی عدالتی را با عدالت و تعالیم روح‌بخش خود سرد و خاموش نمود. روحش شاد و راهش پر ز رهرو باد.

اینک بر تمامی دانشجویان مسلمان و علما و اندیشمندان ربانی و تشکل‌ها و مؤسسات اسلامی – چه در جهان اسلام و چه در جهان غرب- لازم است که با برنامه‌ریزی منظم و گسترده، با مشوره‌ی بزرگان دین به سرمایه‌گذاری مادی و معنوی در این خصوص پرداخته، توده‌های امت محمّد r را با منطق و واقع‌گرایی قانع کنند که الگو قرار دادن سیرت و فرمایشات گهربار پیامبر اسلام r در تمام ابعاد زندگی و با خلوص بر آن‌ها عمل کردن، بهترین راه برای خنثی کردن برنامه‌های غرب و بزرگ‌ترین عامل برای خشنودی خدا و رسول صلى الله علیه وسلم است.

پى نوشت

۱٫ گلزار اصفهانی

۲٫ اینک بیش از چهارده قرن از پرتو افشانی خورشید اسلام می‌گذرد.

۳٫ ثواقب، جهانبخش؛ نگرشی بر رویارویی غرب با اسلام؛ ص۳۵۳، پاورقی ۳٫

۴٫ شیمل، آنه ماری؛ محمّد رسول خدا؛ ترجمه‌ی: حسین لاهوتی؛ ص۵۹

۵٫ نگرشی بر رویارویی غرب با اسلام؛ صص۳۴۶ -۳۴۷

۶٫ آرمسترانگ، کارن؛ زندگی نامه‌ی پیامبر اسلام r ؛ ترجمه‌ی: کیانوش حشمتی؛ ۶۳

۷٫ وجدانی، حسین؛ نظریات دانشمندان جهان درباره‌ی قرآن و محمّد؛ ص ۷۱

۸٫ نگرشی بر رویارویی غرب با اسلام؛ ص۳۵۰

۹٫ ابراهیم حسن، حسن؛ تاریخ اسلام؛ ترجمه‌ی: ابوالقاسم پاینده؛ ۱/۲۲۱

۱۰٫ نگرشی بر رویارویی غرب با اسلام؛ ص۳۵۶

۱۱٫ گیورگیو، کونستان- ویرژیل؛ محمّد پیغمبری که از نو باید شناخت؛ ترجمه‌ی: ذبیح‌الله منصوری؛ صص ۱۶۰- ۱۶۳

۱۲٫ نظریات دانشمندان جهان درباره‌ی قرآن و محمّد؛ صص۹۲- ۹۳

۱۳٫ دیون پورت، جان؛ عذر تقصیر به پیشگاه محمّد و قرآن؛ ترجمه‌ی: سید غلامرضا سعیدی؛ صص۷۵ -۷۷

۱۴٫ موراتا، ساچیکو؛ و ویلیام چیتیک؛ سیمای اسلام؛ ترجمه‌ی: عبدالرحیم گواهی؛ ص۲۷

۱۵٫ سایکس، سرپرسی؛ تاریخ ایران؛ ترجمه‌ی: فخر داعی گیلانی؛ ۱/۷۲۶

۱۶٫ محمّد عند علماء الغرب؛ ص۱۰۱

۱۷٫ سعیدی، سید غلامرضا؛ داستان‌هایی از زندگی پیامبر ما؛ ص۲۱

۱۸٫ همان؛ ص۲۰

۱۹٫ عذر تقصیر به پیشگاه محمّد و قرآن؛ صص۱۵ -۱۶

۲۰٫ نیک بین، نصر الله؛ اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب؛ ص۲۵

۲۱٫ گروهی چند نفره که تحت فرماندهی یک نفر باشند.

۲۲٫ کوپل، ژیل؛ پیامبر و فرعون؛ ترجمه‌ی: حمید احمدی؛ صص۸ -۹

این مقاله برگرفته از کتاب: «محمد از دیدگاه خاورشناسان»، تألیف نگارنده می‌باشد که توسط نشر احسان منتشر شده است.


امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.