دریافت نسخه PDF مقاله - 83KB
تاریخ نگارش : بیستم فروردين 1390
قیام امام حسین (ع)
شهرام سلیمان زاده
با اندکی دقت در اهداف استخراج شده از مباحث،ملاحظه می شود که امام حسین علیه السلام،حقیقیت قیام خویش را،مبارزه با منکرات فراوان در جامعه اسلامی وتبلیغ وترویج معروفدو بین مسلمانان،اعلام می کنند.بنا براین،فلسفه اصلی نهائی نهضت حضرت را می توان دریک هدف جامع وکلی یعنی «احیای فرهنگ اسلام اصیل وناب محمدی (ص) وزدودن زنگارهای تحریف وبدعت از دین جدشان»خلاصه کرد.حضرت راهکار وابزار لازم جهت جامه عمل پوشاندن به این هدف را،در عنصر«امربه معروف ونهی از منکر» میدانند.
به دیگر سخن،آنچه درسیره حسین(ع)به عنوان امام معصوم،مسلم وغیر قابل تردید به نظر می رسد،آن است که شخصیتی همانند امام حسین علی (ع)حاضر نبودند با شخصیتی همچون یزید بیعت کرده وحکومت وی را به رسمیت بشناسد،چرا که حضرت با مشاهده وبررسی عمق انحرافات امت اسلامی در عصر حکومت معاویه وسپس حکومت یزید،به این نتیجه رسیده بودند که دیگر نمی توان با موعظه وخطبه های آتشین وسخنرانهای تهدید آمیز وتحریک کننده،انحرافی را که در مبانی اعتقادی وسیاسی جامعه اسلامی ونیز در دستگاه خلافت رسوخ کرده ،از بین ببرند بلکه تنها راه درمان ونجات امت اسلامی برپایی یک نهضت عمیق است که باز تاب آن ،افزون برآن که فرا مکانی باشد،فرا زمانی نیز بوده ودر گستره زمان،الگویی برای آزاد مردان تاریخ باشد.
کلید واژه : هدف-بیعت-اصلاح-امربه معروف ونهی از منکر
سلام برمولایم عباس بن علی علیه السلام.سلام برنور دیده حسین،مولا جان وقتی آب با همه ی فروتنی وافتادگی در دستان مبارکت جاری شد.از نوشیدن آن امتناع کردی .مولا جان عاجز تر از آب هستیم ، دستانمان را از دستان خودتان جدا نکنید مولایم توان گفتن نداریم ولی با تمام وجود این را تقدیم شما میکنیم.تو را به جان خواهرت زینب (س) این هدیه را از مادو خواهری که شیفته حسین توام بپذیر. و چه زیبا بیان نمود .
چکیده
با اندکی دقت در اهداف استخراج شده از مباحث،ملاحظه می شود که امام حسین علیه السلام،حقیقیت قیام خویش را،مبارزه با منکرات فراوان در جامعه اسلامی وتبلیغ وترویج معروفدو بین مسلمانان،اعلام می کنند.بنا براین،فلسفه اصلی نهائی نهضت حضرت را می توان دریک هدف جامع وکلی یعنی «احیای فرهنگ اسلام اصیل وناب محمدی (ص) وزدودن زنگارهای تحریف وبدعت از دین جدشان»خلاصه کرد.حضرت راهکار وابزار لازم جهت جامه عمل پوشاندن به این هدف را،در عنصر«امربه معروف ونهی از منکر» میدانند.
به دیگر سخن،آنچه درسیره حسین(ع)به عنوان امام معصوم،مسلم وغیر قابل تردید به نظر می رسد،آن است که شخصیتی همانند امام حسین علی (ع)حاضر نبودند با شخصیتی همچون یزید بیعت کرده وحکومت وی را به رسمیت بشناسد،چرا که حضرت با مشاهده وبررسی عمق انحرافات امت اسلامی در عصر حکومت معاویه وسپس حکومت یزید،به این نتیجه رسیده بودند که دیگر نمی توان با موعظه وخطبه های آتشین وسخنرانهای تهدید آمیز وتحریک کننده،انحرافی را که در مبانی اعتقادی وسیاسی جامعه اسلامی ونیز در دستگاه خلافت رسوخ کرده ،از بین ببرند بلکه تنها راه درمان ونجات امت اسلامی برپایی یک نهضت عمیق است که باز تاب آن ،افزون برآن که فرا مکانی باشد،فرا زمانی نیز بوده ودر گستره زمان،الگویی برای آزاد مردان تاریخ باشد.
کلید واژه: هدف-بیعت-اصلاح-امربه معروف ونهی از منکر
مقدمه
قیام امام حسین علیه السلام در زمان یزید چنان پرشور و مهیج بود که خاطره ان در دلهای مردم جاوید مانده است وچنانکه مشاهده می کنیم پس از قرون متمادی،هنوز هم مردم،قهرمانان کربلا را برای خود نمونه وسرمشق قرار می دهند ودر ابزار قهرمانی وفداکاری از آنها الهام میگیرند،ولی به گمان قوی اگر امام حسین علیه السلام در زمان معاویه قیام می کرد،قیام او دارای چنین شورو حماسه ای نمی شد.راز این مطلب را باید در نفوذ وشیطنت وبازیگری معاویه،وروش خاص او در حل وفصل مشکلات جستجو کرد.
بنا براین اگر امام حسین (علیه السلام)در زمان او قیامی مسلحانه به راه می افکند،وی به سهولت می توانست آن را در افکار عمومی یک اختلاف سیاسی وکشمشی بر سر قدرت حکومت معرفی کند،نه قیام حق در برابرباطل! یزید که پیش از رسیدن به حکومت نیز نتوانست حداقل مثل پدرش ظواهر اسلام را حفظ کند به روشنی در می یابیم که حکومت یزید نه تنها از این نظر که آغازگر بدعت رژیم سلطنتی موروٍثی در اسلام بود،بلکه از نظر بی لیاقتی شخص وی ، از نظر امام حسین(ع) نا مشروع بود.بنا براین با توجه به اینکه با مرگ معاویه موانع زمان اوبرطرف شده بود،این بیعتبزرگترین حجت مشروعیت حکومت یزید به شمار می آمد.(1)
زمینه های قیام عاشورا:
عاشورا نه یک حادثه که یک فرهنگ است ،فرهنگی برخاسته از متن اسلام ناب که همواره الهام بخش تشیع در راستای حرکت ها ،جنبش ها وقیام های راستین شیعه بلکه بسیاری از نهضت های دیگر در برابر کنون ظلم،کفر ونفاق بوده است.بنابراین ،دقت وتامل بیشتر در ابعاد این واقعه بزرگ،لازم وضروری به نظر می رسد.افرادی که در واقعه کربلا نقش آفرینی کردند یهودی ومسیحی نبودند،بلکه همه مسلمانان بوده ودر این میان ،افرادی به چشم می خورند که سالها در محضر امیر المومنین علیه السلام از تعالیم ان حضرت بهره برده بودند وحتی کسانی که خودشان امام حسین علیه السلام را برای تصدی امر ولایت و حکومت اسلامی دعوت کرده بودند.
چرا پس از گذشت مدت کوتاهی شمشیرهایشان را به روی امام حسین علیه السلام کشیدند و با آن وضع فجیع ومصائب عظیم،حضرترا به شهادت رساندند؟
برای روشن شدن مطلب باید از واقعه عاشورا قدری به عقب برگردیم ووضع صدر اسلام را بخصوص از زمانی که بنی امیه در شام قدرت را به دست گرفتند،بررسی کنیم تا ببینیم در زمان امام (ع)چه شرایطی وجود داشت که امویان توانستند از این شرایط بهره برداری نموده و فاجعه عظیم کربلا را به وجود آوردند.
با مطالعه تاریخ واوضاع نابسامان آن روز،به این واقعیت تاریخی پی می بریم که در جامعه اسلامی ضعف هایی وجود داشت که زمینه ای بودند برای آنکه سیاستمدارانی مثل معاویه بتوانند بهره برداری کرده وبا استفاده از عواملی به مقاصد خود دست یابند،بیشتر این ضعف ها مربوط به پایین بودن سطح اطلا عات دینی و فرهنگی مردم وحاکم بودن فرهنگ قبیله ای بر جامعه بود،به گونه ای که اگر رئیس قبیله کاری را انجام می داد،دیگران کور کورانه ازاو تبعیت می کردند.مسائلی از این قبیل بستری بود برای این که سیاستمداران بتوانند از آن سو استفاده کنند.عواملی که معاویه مانند همه سیاستمداران دنیا پرست به کار گرفت،در سه چیز خلاصه می شود.
-تطمیع سران ونخبگان قوم:یعنی با دادن پول،جوایز،تسهیلات واعطای پست ومقام،سران ونخبگان را می خریدندو مقاصد خود را به وسیله آنها اعمال می کردند.
-تهدید عموم مردم:به وسیله شقاوت ها،قساوت ها،ترورها وسخت گیری های غیر انسانی ازتوده مردم زهرچشم می گرفتند.
-تبلغیات: از جمله ابزار تبلیغاتی مورد استفاده در آن زمان،هنر وادب به ویژه شعربود.چرا که شعر در میان اعراب آن عصر،جایگاه بسیار مهمی داشت.معاویه سعی می کرد شعرای معروف وبر جسته ای را به کار گیرد تا اشعار در مدح او وذم مخالفانش بسرایند و در میان مردم منتشر کنند.برای کسانی هم که گرایش بیشتری به اسلام داشتند و قرآن وحدیث برای آنهامعتبر بود تا اشعار شعرا،به کمک علمای دربار احادیث عجیبی جعل کرده وآنهارا به پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله)نسبت می داد،مردم ساده لوح نیز زود باور می کردند.
معاویه با سوژه های تبلیغاتی مختلف مردم را نسبت به علی(علیه السلام)وحکومت ایشان وخاندان پیامبر (صلی الله علیه واله) دلسرد می کرد،تا جائی که حتی درصدد برآمد تا برتری یزید بر امام حسین(علیه السلام)که جوهرانسانیت وشرف است با ضمن گفتگویی برای خود آن حضرت ثابت کند..(2)
موضوع گیری امام دربرابر یزید
ازنظر زمانی،نخستین عامل،درخواست بیعت از امام از طرف حکومت یزید ومخالفت آن حضرت با این بیعت است.چنانکه مورخان می نویسند،پس از مرگ معاویه در نیمه ماه رجب سال 60 هجری یزید به(ولیدبن عتبه بن ابی سفیان)حاکم مدینه،نوشت که ازحسین بن علی برای خلافت او بیعت بگیرد و اگر مخالفت نمودقتلش برساند.با رسیدن نامه یزید،حاکم مدینه حسین بن علی را خواست وموضوع را با او در میان گذاشت.حسین علیه السلام که از زمان حیات معاویه با ولیعهدی یزید به شدت مخالفت کرده بود،این بار نیز از بیعت سرباز زد.ودر پاسخ او چنین فرمودند:
((انا لله وانا الیه راجعونَ وعلی الاسلامِ السلامُ اذا قُد بُِِلیَتِ الاُ مّهُ ِبراع مِثل یَزید؛))ما از آن خدائیم وبه سوی اوباز می گردیم آنگاه که فردی چون یزید ، (شراب خوار وقمار باز وبی ایمان وناپاک که حتی ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند) برمسند حکومت اسلامی بنشیند،باید فاتحه اسلام را خواند؛(زیرا اینگونه زما مدارها با نیروی اسلام وبه نام اسلام را ازبین می برند.).چرا که بیعت با یزید،نه تنها به معنای صحه گذاشتن بر خلافت شخص ننگینی مانند او بود ،بلکه به معنای تائید بدعت بزرگی همچون تاسیس رژیم سلطنتی بود که معاویه آنرا پایه گذاری کرده بود.
امام حسین علیه السلام در برابرفشارهای پی در پی حاکم مدینه،مقاومت می کرد تا اینکه براثر تشدید فشار ،حضرت در 28 رجب با اعضای خانواده وگروهی از بنی هاشم،مدینه را شبانه ومخفیانه به سوی مکه ترک گفت ودرسوم شعبان وارد شهر مکه شد.
انتخاب مکه از میان شهرهای مختلف ،به این دلیل بود که مکه،حرم امن بود،وعلاوه بر آن موسم حج در پیش بود وبا توجه به اجتماع قریب الوقوع حجاج در مکه ،این شهر بهترین جا برای ابلاغ پیام امام ورساندن اهداف اوبه اطلاع مسلمانان بود.
نهضت امام حسین علیه السلام تا اینجا ماهیت عکس العمل داشت،آنهم عکس العمل منفی در برابر یک تقاضای نا مشروع ،زیرا حکومت یزید از ایشان با فشار و اصرار بیعت می خواست واو هم خود داری می ورزید(3).
دعوت کوفیان
امام حسین علیه السلام که درسوم شعبان وارد مکه شده بود،در این شهر اقامت گزید وبه افشای ما هیت ضد اسلامی رژیم وقت پرداخت.گزارش مخالفت امام حسین علیه السلام با خلافت یزید واقامت او در مکه به عراق رسید ،مردم کوفه که خاطره حکومت عدل علی علیه السلام در حدود بیست سال پیش را در خاطر داشتند،دور هم گرد آمدند وبا ارزیابی اوضاع تصمیم گرفتند از اطاعت یزید سرباز زده از حسین بن علی علیه السلام جهت رهبری خود دعوت کنند واز او پیروی نمایند.
به دنبال این مذاکرات،سران شیعیان کوفه همچون(سلیمان بن صُرد)،(مُسَیٌب بن نَجَبَه)،«رفاعة بن شداد بَعَلی»،«حبیب بن مظاهر» نامه هایی به حضور امام نوشتند واز او دعوت کردند به عراق برود ورهبری آنان را در دست بگیرد.نخستین نامه در دهم ماه رمضان سال 60هجری به دست امام حسین رسید ارسال نامه از طرف شخصیتها وگروههای متعدد کوفی همچنان ادامه یافت به طوری که تنها دریک روز ششصد نامه به دست امام رسید ومجموع نامه هایی که به تدریج می رسید ،بالغ بر دوازده هزا نامه گردید.
امام حسین علیه السلام با توجه به این استقبال عظیم وسیلی نامه ها وتقاضاها،چون احساس وضیفه کرد که در خواست عراقیان را بپذیرد ،عکس العمل مثبت نشان داد وپسر عموی خود،«مسلم بن عقیل»را به نمایندگی خود به کوفه اعزام نمود تا اوضاع عراق را مطالعه کرده ونتیجه را گزارش کند و اگر مردم کوفه عملا به آنچه نوشته اند وفا دار باشند امام نیز رهسپار عراق گردد.(4)
مسلم به کوفه رسید وبا استقبال گرم وبی سابقه ای روبه رو شد هزاران نفر به عنوان نایب امام با او بیعت کردند،ومسلم هم نامه ای به امام نگاشت وحرکت فوری امام را لازم گزارش داد هر چند امام کوفیان را به خوبی می شناخت،وبی وفایی وبی دینی شان را در زمان حکومت پدر وبرادر دیده بود و می دانست به گفته ها وبیعت شان با مسلم نمی توان اعتماد کرد ، ولیکن برای اتمام حجت واجرای او امر پروردگار تصمیم گرفت که به سوی کوفه حرکت کند. (5)
بعد از نامه مسلم امام در هشتم ذیحجه،یعنی در مراسم حج،با تبدیل عمره تمتع به عمره مفرده عازم عراق گردید.لحظه ای تاخیر می توانست وضع عراق را دگرگون کند اضافه بر این امکان ترور امام در مکه وجود داشته وماندن حضرت در مکه به هیچ صورتی مصلحت نبود.(6)
اهداف قیام امام حسین(ع)
تبیین و ترسیم اهداف این قیام مقدس از زبان خود حضرت(ع)یاد آور رسالت اصلی دین وقرآن است .از دیدگاه قران ،رسالت اصلی دین اصلاح فکر وعقل بشر است وپایداری وابقاع جوامع،درگرو اصلاح طلبی واصلاح گرایی است.چنان که خداوند درآیه ی117سوره هود می فرماید:«و ماکان ربک لیملک القری بظلم واهلها مصلحون»
تفسیر آیه ی شریفه:
«چه اینکه در هر جامعه ای معمولا ظلم وفسادی وجود دارد،اما مهم این است که مردم احساس کنند که ظلم وفسادی هست ودر طریق اصلاح باشند وبا چنین احساس وگام برداشتن در راه اصلاح خداوند به انان مهلت می دهد وقانون آفرینش برای آنها حق حیات قائل است اما همین که این احساس از میان رفت وجامعه بی تفاوت شد وفساد وظلم به سرعت همه جا را فرا گرفت آنگاه است که دیگر درسنت آفرینش حق حیاتی برای آنها وجود ندارد»(7)
درجای دیگر ازقرآن کریم آمده است«وَالذین یُمَسکونَ بالکتابِ واَقاموا الصلاةَ اِنا لا نُضیعُِِِِِ اَجرَ المصلحینَ».این آیه نیز به خوبی نشان می دهد که اصلاح واقعی در روی زمین بدون تمسک به کتب آسمانی وفرمان های الهی امکان پذیر نمی باشد،واین تعبیر بار دیگر این حقیقت را تأکید می کند که دین ومذهب تنها یک برنامه مربوط به جهان ماوراء طبیعت ویا سرای آخرت نیست.بلکه آئینی است درمتن زندگی انسان ها،ودر طریق حفظ منافع تمام افراد بشر،اجرای اصول عدالت وصلح ورفاه وآسایش مردم است.(8)
امام حسین علیه السلام در وصیت نامه خود ،که هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه ،به برادرش محمد حنفیه نگاشت،ضمن بیان عقیده خویش درباره توحید،نبوت ومعاد،اهداف خود را از این حرکت این گونه بیان می کنند:
«بسم الله الرحمن الرحیم »این وصیت حسین بن علی به برادرش محمد معروف به پسر حنفیه است:حسین گواهی می دهد که خدایی جز خدای یکتا نیست واو شریک ندارد ومحمد(صلی الله علیه وآل وسلم)بنده وپیامبر اوست که حق را از سوی حق آورده است؛وگواهی می دهد که بهشت وجهنم حق است وقیامت می آید ودر ان شکی نیست وخداوند در خاک شدگان را بر می انگیزد. من از روی سرمستی،گردنکشی،تبهکاری وستمگری قیام نکرده ام، بلکه به پا خواسته ام تا کار امت جد خویش به اصلاح آرم و می خواهم که امر به معروف ونهی از منکر کنم؛وروش جدم وپدرم علی بن ابی طالب در پیش گیرم.هر کس مرا با پذیرش حق پذیرفت خداوندبه حق سزاوارترین است؛و هر کس این را از مننپذیرد،شکیبایی می ورزم تا خداوند میان من و مردم داوری فرماید واو بهترین داوران است،تو فیق من تنها از خداوند است،براو توکل می کنم وبه سوی او باز می گردم»(9)
دراین وصیت می بینیم که آن حضرت علت قیامخویش را تنها به عامل اصلاح وامر به معروف ونهی از منکر محدود می فرماید؛واز عامل خوداری از بیعت با یزید سخنی به میان نمی آورد.همان گونه که درباره دیگر عوامل موثر در قیام مقدس حسینی،مانند عامل نامه های اهل کوفه،چیزی نگفت.آن حضرت در این وصیت تنها درباره اصلاح طلبی وضرورت دگرگونی اوضاع فاسد از راه امربه معروف ونهی ازمنکرسخن میگوید؛واین دلیلی روشن وقاطع بر اهمیت والای عامل اصلاح طلبی و امر به معروف ونهی ازمنکر است.(10)
همچنین امام حسین علیه السلام در سرزمین منی نیز در جمع عده ای از خواص قوم فرمودند:
«پروردگارا این حرکت ما نه به خاطر رقابت بر سر حکومت وقدرت ونه به منظور به دست آوردن مال دنیا است؛بلکه بخاطر آن است که نشانه های دین تو را به مردم نشان دهم واصطلاحات را در کشور اسلامی اجرا کنم،تا بندگان ستمدیده ات از چنگال ظالمان در امان باشند؛وواجبات،احکام وسنت های تعطیل شده تو دوباره اجرا گردد.»(11)
امام حسین علیه السلام در این سخنرانی با صراحت وشفافیت اصول ومبانی حرکت خود را بیان می کند که در چهار اصل بنیادین زیر بیان شده است.
الف.بازگشت به اصول واقعی اسلام؛آنجا که می فرماید:«لَنُِری المعالََم مِن دینک»که همان اصلاح در فکرها واندیشه هاست.
ب.تحول بنیادین واساسی در وضع زندگی معیشی واقتصادی مردم؛«و تظهر الاصلاح فی بلادک»؛حاکم نمودن شیوه های اسلام در کشور.
ج.تحول اساسی در روابط اجتماعی؛«فیا من المظلمون من عبادک»ایجاد محیطی امن برای مردم و فراهم ساختن شرایطی که بندگان مظلوم خدا از شر ظالمان امان یابند.
د.تحولی ثمر بخش واسلامی در نظام های مدنی واجتماعی؛«تُقام المعطلةُ مِن حدودک»
روشن نمودن مرزهای فراموش شده دینی وبر پا داشتن مقررات تعطیل شده وقانون های نقض شده اسلام.
لذا ان حضرت در جواب نامه مردم کوفه می نویسند:«به جانم سوگند!کسی شایستگی امامت دارد که جز به قرآن حکومت نکند بر هوای نفس خویش غالب باشد وخویشتن را وقف دین کرده باشد»(12)
سیره اصلاح
در نصی که ابن شهر آشوب از وصبت نامه امام به برادرش،محمد حنفیه،نقل کرده است ونیز در نصی که علامه مجلسی از کتاب محمد بن ابی طالب موسوی نقل کرده است؛و انچه که ما پیش از این نقل کردیم می بینیم که امام (ع)دربیان سبب قیام خود علیه حکومت اموی،در ردیف طلب اصلاح در امت وامر به معروف ونهی ازمنکر می فرماید:( بر روش جدم وپدرم ،علی بن ابی طالب ،حرکت می کنم)
از این که امام علیه السلام با نام بردن تنها از این رو سیره ،محکومیت سیره های دیگری را که پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله )بر زندگی مسلمانان به یزید بن معاویه سپرده شد،اعلام داشتند.مفهوم این سخن این است که اصلاح امت به کار بستن اصل امر به معروف ونهی از منکر برای تحقق بخشیدن به حیاتی که اسلام ناب محمدی برآن حاکم باشد ،جز با دوری جستن و نپذیرفتن دیگر سیره های امکان پذیر نیست.
چنین به نظر می رسد،برخی قلم هایی که سیره امام حسین علیه السلام را تدوین کرده یا با برخی کتاب های تاریخی را نسخه برداری کرده اند از عبارت (تنها بر روش جدم وپدرم علی بن ابی طالب وحرکت می کنم)به محکومیت دیگر سیره ها پی برده اند از این راه برای رفع محکومیت دیگر سیره ها از دیدگاه امام حسین علیه السلام،عبارت(وسیره خلفای راشدین هدایت یافته رضی الله عنهم را برآن افزوده اند.
محقق بزرگ،سید مرتضی عسگری می نویسد:«راشدین» اصطلاح است که در دوران پس از خلافت امویان رایج گشت و در هیچ یک از نصوص پیش ازآن دوره دیده نمی شود. مراد از راشدین کسانی است که پس از رسول خدا صلی الله علیه واله زمام امور را پیا پی به دست گرفتند واز جمله انان امام علی(ع)است، بنابراین درست نیست که اصطلاح راشدین به عبارت امام علیه السلام عطف گردد؛وهمه این ها ما را به این مطلب رهنمون می شود که ان عبارت به سخن امام حسین علیه السلام اضافه شده است.
این افزایش در نص وصیتنامه،در روایت کتاب الفتوح ابن عثم کوفی ومقتل الحسین خوارزمی که از الفتوح نقل می کند،به چشم می خورد.(13)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی در کتاب (آذرخش دیگر از آسمان کربلا)در مفهوم اصلاح اینگونه بیان می کنند( این که سید الشهدا علیه السلام فرمودند:(اِنما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاح فی اُمَه جدی)باید دیدمنظور حضرت علیه السلام چه بود؟
آنجا که حضرت فرمودند(خرجت لطلب...)مصداق(اصلاح)این مورد است؛باید حدود به حدود الهی برگردد،باید بیت المال مسلمین به طور یکسان در اختیار همه قرار گیرد،باید مردم به طور یکسان از تسهیلات اقتصادی،اداری،قانونی استفاده کنند،نه این که فقط خویش و قوم ها،دارو دسته ،هم حزبی هاو....از امکانات وتسهیلات استفاده ببرند،اینها فساد است وباید در مقابل این فسادها قیام کرد.امام حسین علیه السلام قیام کرد تا این فساد ها را براندازد.
در وصیت امام به برادرش محمد حنفیه شاید کلمه (طلب) اشاره به این مطلب باشد که من نمی گویم می توانم چنین کاری را انجام دهم ،همه مشکلات راحل وفسادها را برطرف کنم،اما در این راه تکاپو می کنم وقدم بر می دارم؛نهایت سعی خود را می کنم،اگر مردم هم کمک کرده وبه وظیفه شان عمل کردند،این کار انجام خواهد شد،مفاسد اصلاح خواهد شد اما اگر مردم کمک نکردند،من به وظیفه خود عمل کرده ام . پس هدف (طلب الا صلاح)بود،واین هدف به بهترین وجه تحقق پیدا خواهد کرد.(14)
امربه معروف ونهی ازمنکر
در چار چوب عامل امربه معروف ونهی ازمنکر می بینیم این امام است که تصمیم می گیرد ورویارویی با حکومت اموی را آغاز می کند .تبدیل حرام به حلال حلال به حرام وشیوع فساد در زندگی امت بود که امام را دربرابر ضرورت رویارویی و موجب قیام و نهضت قرار داد.
مفهوم این سخن این نیست که امام علیه السلام در دوران معاویه ،وظیفه ی امر به معروف ونهی از منکروطلب اصلاح در امت را ترک گفت یا در بارهاش سستی وزید.بلکه درآن دوره نیز با اشکال گوناگون ومناسبت های پیاپی به انجام این وظیفه ی مقدس اقدام می فرمود.
اکنون باید ببینم درمیان عواملی که یاد شده است کدام یک ارزش بیشتری دارد؟
بی شک عامل اجابت دعوت مردم کوفه ارزشی بسیار دارد،زیرا حضرت در پاسخ مردمی که از اطاعت یزید سرپیچی کرده اند و او را برای رهبری خود دعوت کرده بودند امادگی خود را اعلام کرد ،و اگر اوضاع وشرایط مساعد بود،اقدام به تشکیل حکومت اسلامی می نمود.اما خوداری حضرت از بیعت یزید ارزشی بیشتر دارد؛زیرا امام بارها اعلام کرد که به هر قیمت ودر برابر هرگونه فشاری،با یزید بیعت نخواهد کرد واین امر ایستادهگی ومقاومت حضرت را در برابر زورو فشار نشان می دهد ولی بیشترین ارزش را عامل سوم یعنی امربه معروف ونهی ازمنکر دارد،زیرا در اینجا اقدام حضرت نه جنبه عکس العمل و دفاع داشت ونه جنبه همکاری وتعاون واجابت دعوت بلکه جنبه تهاجم وپرخاش واعتراض داشت .اگر دعوت مردم کوفه عامل اساسی بود؛وقتی که خبر رسید که زمینه کوفه منتفی شده است،طبعاً امام دست از سخنان ومواضع خود بر می داشت واز ادامه سفر به سوی عراق صرف نظر می کرد.
شهید آیت الله شیخ مرتضی مطهری در این باره میگوید:
«پس این که می گویم حسین بن علی علیه السلام ارزش امر به معروف ونهی ازمنکر را بالا برد،مقصودم این است که درجهان اسلام بالا بردونه دراسلام.»(15)
«ابا عبدالله در چنین جریانی ثابت کرد به خاطر امر به معروف ونهی ازمنکر،به خاطر این اصلی اسلامی،می توان جان داد ،عزیز داد ،مال وثروت داد،ملامت مردم را خرید وکشید آیا کسی توانسته است در دنیا به اندازه حسین بن علی به اصل امر به معروف ونهی ازمنکر ارزش بخشید؟ معنی نهضت حسینی این است که منزلت امر به معروف ونهی ازمنکر آنقدر بالاست که تا این حد می توان در را ان فداکاری کرد.»(16)
پی نوشت
1. پیشوایی مهدی، سیره پیشوایان، ص 181 ، چاپخانه موسسه امام صادق علیه السسلام ، چاپ ، بیستم،بهار 1387 ه ش.
2.آیت الله مصباح یزدی محمد تقی ،آذر خشی دیگر ازآسمان کربلا
3.پیشوائی مهدی،سیره پیشوایان،ص 164
4.پیشوائی مهدی،همان،ص164
5. آیت الله خرازی سید محسن ، زندگینامه چهارده معصوم (علیهم السلام)، ص 199، انتشارات مسجد مقدس جمکران ، چاپ اول، پاییز 1386.
6.جعفریان رسول،حیات فکری وسیاسی امامان شیعه (علیهم السلام)،ص 188،انتشارات انصاریان –قم،چاپ سوم ،زمستان1379.
7.آیت الله العظمی مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ، ج 9، ص275 ، دارالکتب الاسلامیه ،چاپ سی ام ، 1386.
8.آیت الله العظمی مکارم شیرازی،همان ج6،ص511.
9.الشاوی علی ،امام حسین علیه السلام در مدینه منوره(با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه)،ج اول،ص 333،
10.الشاوی علی،همان،ج اول،ص 338،(به نقل از منهاج الصالحین،آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی،ج 1 ،ص 352.
11.جلوه های عاشورا2،ص 68،(به نقل از :تحف العقول عن آل الرسول،ابن شعبه حرانی،1363،قم،صص 237-239.)
12. جلوه های عاشورا2،ص 68،(به نقل از تاریخ طبری،ج 6،ص197؛وحیات الامام الحسین علیه السلام باقر فرشی،ص277)
13.الشاوی علی ،همان،ج اول،ص 34.
14.آیت الله مصباح یزدی محمد تقی ،همان،صص135-136.
15.الشاوی علی،همان ،ج اول،339، (به نقل از حماسه حسینی،ج2،ص123).
16. الشاوی علی،همان ،ج اول،339، (به نقل از حماسه حسینی،ج2،ص131).
نتیجه:
قیام حضرت امام حسین(علیه السلام)نه تنها موجب سرنگونی ونابودی بنی امیه گردد،بلکه سبس همه نهضتهایی که به سرنگونی دو همان بنی العباس وبسیاری از احکام ظالم در طول تاریخ انجامیده را فراهم ساخت،وراه ورسم زندگی صحیح ودفاع از حریم دین واحکام الهی ونیز روش پایداری .مجاهدات با ظلم وجور وحکام مستبد را برای همیشه به مردم جهان اموخت تا در پرتو ان زندگی شرافتمندانه ای داشته باشند وبا مراجعه به منابع تاریخی می توان براین حقیقت واقف شد.(از جمله گاندی میگوید:من از حسین(علیه السلام)آموختم که چگونه مظلوم باشم تا پیروز شوم.)
پیشنهادات:
ازتمام شیفتگان وعاشقان ابا عبذالله حسین علیه السلا خواهشمندیم تلاش خود را در راستای شناساندن اهداف حقیقی امام حسین بن علی علیه السلام دو چندان کنند چرا که حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.
منابع
*قرآن کریم
1.پیشوایی مهدی،سپره ی پیشوایان
2.جعفریان رسول،حیات فکری وسیاسی امامان شیعه علیهم السلام
3.خرازی سید محسن،زندگینامه چهارده معصوم علیه السلام
4.الشاوی علی ،امام حسین علیه السلام در مدینه منوره
5.مصباح یزدی محمد تقی ،آذرخشی دیگر ازآسمان کربلا
6.مکارم شیرازی ناصر،تفسیر نمونه
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.