تاریخ نگارش : دوم ارديبهشت 1390
قرآن در نگاه امام حسن مجتبى(ع)
فاطمه نصیری خلیلی
با تلخیص از مجله کوثر شماره ( 62) ، محمد عابدى
کلید واژه : قرآن،امام حسن(ع)
ناشر : کلوب قرآن سفرهی آسمانی برای زمینیان
در کنار رفتارهاى قرآنى امام حسن مجتبىعلیه السلام، از دیدگاههاى حضرت پیرامون قرآن هم نباید غافل ماند. حسن بن علىعلیهما السلام گاه از نقش راهنمایى قرآن سخن مىگوید، زمانى از تفسیر و شیوهها و نبایدهایش سخن مىگوید. از تأثیر آن در جلاى سینهها، تأثیرش در قیامت و احوال مؤمنان و شرایط تمسّک به قرآن و... سخن دارد. گوشههایى از این بخشها را مىخوانیم:
الف) قرآن؛ ثقل اکبر
امام حسنعلیه السلام بعد از بیعت مردم، فرمود: ما حزب پیروز خداییم. نزدیکترین خاندان پیامبریم. اهلبیت پاکیزه و پاک اوییم و «احدالثقلین الّذین خلّفهما رسول اللّهصلى الله علیه وآله وسلم فىامّته والثانى کتاب اللّه فیه تفصیل کل شىء «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لامن خلفه»1؛ و یکى از آن دو گرانسنگ هستیم که رسول خدا در امّت خود به یادگار نهاد و دومى آن، کتاب خداست که «در آن بیان هر چیز است و از پیش روى آن و از پشت سرش باطل به سویش نمىآید.»
ب) قرآن؛ امام هدایت
امام حسنعلیه السلام فرمود:
«ما بقى فىالدنیا بقیّة غیرهذا القرآن فاتّخذوه اماماً یدلّک على هداکم و إنّ احقّ النّاس بالقرآن من عمل به و إن لم یحفظه و أبعدهم منه من لم یعمل به و إن کان یقرأه2؛ در دنیا غیر از این قرآن چیزى نمانده است. پس آن را امام خود قرار دهید تا شما را به هدایت راهنمایى کند. سزاوارترین مردم به قرآن کسى است که به آن عمل کند، هرچند آن را حفظ نکرده باشد و دورترین فرد از قرآن کسى است که به آن عمل نکند، هرچند آن را بخواند.»
ج) قرآن در قیامت
امام حسنعلیه السلام فرمود:
«إنّ هذا القرآن یجىء یوم القیامة قائداً و سائقاً یقود قوماً الى الجنّة أحلّوا حلاله و حرّموا حرامه و آمنوا بمتشابهه و یسوق قوماً الى النّار ضیّعوا حدوده و احکامه و استحلّوا محارمه3؛ این قرآن در روز قیامت در حالى که راهبر است مىآید؛ مردمى را که حلال قرآن را، حلال و حرام آن را، حرام گرفتهاند و به متشابه آن ایمان آوردهاند، به بهشت رهنمون مىشود و مردمى را که حدود و احکامش را ضایع کردهاند و حرامهایش را روا شمردهاند، به آتش مىاندازد.»
د) قرآن؛ شفاى سینهها
از امام حسنعلیه السلام است که فرمود:
«إنّ هذا القرآن فیه مصابیح النّور و شفاء الصّدور فلیجل جال بضوءه و لیلجم الصّفة قلبه، فانّ التّفکیر حیاة القلب البصیر کما یمشى المستنیرفى الظلمات بالنّور4؛ چراغهاى نور و شفاى سینهها در این قرآن است. پس باید سالک، در نور آن راه بپیماید و با این ویژگى، دل خود را لگام زند؛ زیرا این اندیشیدن حیات دل بیناست، همان گونه که آدمى در تاریکىها با نور روشنایى مىگیرد.»
ه.) قرآن؛ طرف محاسبه و حجّت
کسى از امام حسنعلیه السلام تقاضاى اندرز کرد... امام فرمود: با نعمتهاى خداوندى خود را بازدارید و از اندرزها سود برید که خدا براى پناهجوئى و یاورى کافى است. «وکفى بالکتاب حجیجاً و خصیماً و کفى بالجنّة ثواباً و...5؛ و قرآن حجّت و طرف محاسبهاى تمام است و بهشت براى ثواب و...»
و) شرط آویختن به قرآن
امام حسنعلیه السلام در ضمن موعظهاى طولانى پیرامون تمسّک به قرآن فرمود: «واعلموا علماً یقیناً أنّکم لن تعرفوا التقى حتّى تعرفوا صفة الهدى و لن تمسّکوا بمیثاق الکتاب حتّى تعرفوا الذى نبذه و لن تتلوا الکتاب حقّ تلاوته حتّى تعرفوا الذى حرّفه فاذا عرفتم ذلک عرفتم البدع والتکلّف و رأیتم الفریة على اللّه و التحریف و رأیتم کیف یهوى من یهوى و...6؛ یقین داشته باشید تا ویژگى هدایت را نشناسید، تقوا را نخواهید شناخت و تا آنانى را که قرآن را پشت سر انداختید، نشناسید، به پیمان قرآن نتوانید آویخت و تا تحریف کنندگان قرآن را نشناسید، آن را چنان که حقّ تلاوت آن باشد، نخواهید خواند. پس وقتى اینها را شناختید، بدعتها و پیرایهها را نیز خواهید شناخت و افتراها بر خدا و تحریف را مىبینید و پى مىبرید آن که سقوط کرد، چگونه سقوط نمود.»
ز) حرمت تفسیر به رأى
از نگاه امام حسنعلیه السلام «تفسیر» باید روشمند باشد. بر این اساس، «تفسیر به رأى» حرام است. «من قال فى القرآن برأیه فأصاب فقد أخطاء7؛ هرکسى درباره قرآن با رأى خود سخن گوید و به حق باشد، باز گناه کرده است.»
ح) پیرامون تلاوت قرآن
از امام حسنعلیه السلام است که: «من قرأ القرآن کان له دعوة مجابة امّا معجّلة و امّا مؤجّلة8؛ هرکس قرآن بخواند، یک دعاى مستجاب دارد؛ دیر یا زود.» و فرمود: «من قرأ ثلاث آیات من آخر سورة الحشر اذا أصبح فمات من یومه ذلک طبع بطابع الشّهداء و إن قرأ اذا أمسى فمات فىلیلته طبع بطابع الشهداء9؛ هرکسى هنگام صبح سه آیه آخر سوره حشر را بخواند، و در آن روز بمیرد، مُهر شهدا خواهد خورد و چون شب شود و بخواند و بمیرد، نیز ممهور به مهر شهدا مىشود.»
پىنوشتها:
1.بحارالانوار،ج 43، ص 359؛ شیخ طوسى، ص691.
2. کشف الغمّه، ج 1، ص 573؛ ارشادالقلوب، ص 79.
3. بحارالانوار، ج 78، ص 112 و ج 92، ص 32؛ کشف الغمّه، ج 1، ص 573.
4. بحارالانوار، ج 78، ص 112 و ج 92، ص 32.
5.تحف العقول، ص236؛ بحارالانوار،ج 78،ص109.
6. تحف العقول، ص 227.
7. کشف الغمّه،ج 1، ص 573؛ ارشاد القلوب، ص 79.
8. بحارالانوار، ج 92، ص 204.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.