----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- -----
انتخاب آيه : انتخاب سوره :
تقسیم بندی موضوعی انتخاب متن فارسی :
نمل
جزء : نوزدهم
إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ کُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظيمٌ23وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ24أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذي يُخْرِجُ الْخَبْ‏ءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ25اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ26قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبينَ27اذْهَبْ بِکِتابي‏ هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا يَرْجِعُونَ28قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ کِتابٌ کَريمٌ29إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ30أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُوني‏ مُسْلِمينَ31قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُوني‏ في‏ أَمْري ما کُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّي تَشْهَدُونِ32قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَديدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَيْکِ فَانْظُري ما ذا تَأْمُرينَ33قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ کَذلِکَ يَفْعَلُونَ34وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ35
ترجمه جناب آقاي صفوي
23) من زنى را یافتم که بر مردم سبا حکومت مى کرد و از تمام آنچه که پادشاهان براى اداره کشور خود به آن نیازمندند به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت.

24) او و قومش را یافتم که به جاى این که براى خدا سجده کنند، براى خورشید سجده مى کردند، و شیطان کارهاى ناروایشان را براى آنان آراسته و در نتیجه آنان را از راه خدا و پرستش او باز داشته بود، از این رو به حق راه نمى یابند.

25) آرى، شیطان براى آنان چنین آراسته بود که براى خدا سجده نکنند; همان خدایى که موجودات را از عدم به درآورده و در آسمان ها و زمین به آنها وجود بخشیده و آنچه را که پنهان مى کنید و آنچه را که آشکار مى سازید همه را مى داند.

26) خداست که هیچ معبودى جز او شایسته پرستش نیست و خداوندگار عرش بزرگ است.

27) سلیمان گفت: خواهیم دید که آیا راست گفتى یا از دروغگویانى.

28) پس نامه اى نگاشت و به هدهد گفت: این نامه مرا ببر و به سوى ملکه سبا و بزرگان دربارش بیفکن، سپس از جمع آنان به کنارى برو، و در جایى که آنان را مى بینى قرار گیر، آن گاه ببین درباره این نامه چه سخنانى را ردّ و بدل مى کنند.

29) هدهد نامه سلیمان را به ملکه سبا رسانید. وقتى ملکه از مضمون نامه آگاه شد، به بزرگان دربارش گفت: اى مهتران، نامه اى گرانقدر به سوى من افکنده شده است;

30) زیرا آن نامه از سلیمان است و با نام خدا آغاز شده و مَطلع آن این است: به نام خداوند گسترده مهرِ مهربان.

31) و مضمون نامه این است: بر من برترى مجویید و به حالت تسلیم نزد من آیید.

32) پس به منظور مشورت گفت: اى مهتران، در مورد کارى که براى من پیش آمده است رأى خود را باز گویید، که من در اداره امور هرگز خودرأى نبوده و هیچ گاه بدون حضور شما در کارى تصمیم نگرفته ام.

33) سران گفتند: اندوه مدار، که ما نیرومندیم و لشکرى دلاور و آماده نبرد داریم، فرمان از آنِ توست و ما $فرمانبرداریم، پس بنگر چه فرمان مى دهى.

34) ملکه گفت: اکنون عزم نبرد ندارم، زیرا پادشاهان وقتى در جنگ پیروز مى شوند و دیارى را فتح مى کنند و بدان وارد مى شوند، آن را ویران مى کنند و عزیزانش را با قتل و اسارت و زورگویى، خوار مى سازند و همواره چنین مى کنند.

35) من پیش از آن که به جنگ اقدام کنم، خِبرگانى را با هدیه اى به سوى آنان مى فرستم، پس مى نگرم که آن فرستادگان با چه خبرى باز مى گردند و قدرت و مُکنت سلیمان را چگونه ارزیابى مى کنند.

379
379