آثار و برکات انفاق
 تاریخ نگارش : بیست و ششم تير 1390
آثار و برکات انفاق
فاطمه نصیری خلیلی
حاوی آثار فردی، معنوی و اجتماعی انفاق می باشد.
در این مقاله ابتدا آثار فردی در مقوله‌های افزایش مال، دوری از بلا و مرگ، طول عمر، شفای مریض و دوری از فقر تشریح گردیده است. سپس آثار معنوی انفاق بررسی شده و هریک به اجمال تبیین شده است. برخی از این آثار عبارت اند از: تزکیه و طهارت انسان، مغفرت و تکفیر گناهان، آرامش روحی و روانی و تقرب به خداوند. عدالت اقتصادی و اصلاح اجتماعی از آثار اجتماعی معرفی می¬شوند و نویسنده معتقد است که در عدالت اقتصادی، ثروت عمومی توزیع شده و جریان پول از طبقات ثروتمند به طبقات فقیر سوق داده و باعث رفع فقر می‌گردد و در اصلاح اجتماع، به وسیله کمک و رفع حوائج نیازمندان، انحرافات بسیاری که منشأ آن کمبود مالی است، برطرف شده و جامعه رو به سعادت می‌رود.
 کلید واژه : انفاق، آثار فردی، آثار اجتماعی، آثار معنوی
 ناشر : نویسنده: نفیسه فقیهی مقدس
انفاق در راه خدا آثار و برکات عظیمى را به دنبال دارد که هم از حیث فردى و هم از حیث اجتماعى قابل بررسى مى باشد. در ذیل به برخى از آنها اشاره مى شود:

الف. آثار فردى

آثار فردى انفاق، تنها در پاداش ها و ثواب هاى اخروى خلاصه نمى شود بلکه در همین دنیا نیز برکات چشمگیرى شامل حال انسان مى شود که در این مبحث سعى مى کنیم تا حدامکان به هر دو جنبه بپردازیم:

1. برکت و افزایش اموال

بر خلاف تصور افراد ظاهربین، انفاق نه تنها موجب کم شدن اموال انسان نمى شود، بلکه برکت و یا افزایش اموال را نیز به دنبال دارد.
قرآن کریم مى فرماید: «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّة أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى کُلِّ سُنـبُلَة مِّاْئَةُ حَبَّة وَاللَّهُ یُضَـعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیم; «مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند همانند دانه اى است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صد دانه باشد، خداوند براى هر کس که بخواهد [آن را] چند برابر مى کند و خدا گشایشگر داناست».
«یضاعفه» از ماده «ضعف» تنها به معناى دو برابر نیست، بلکه تا چندین برابر را نیز شامل مى شود که در انفاق تا هفتصد برابر و بیشتر در قرآن آمده است.[1]
با توجه به اطلاق در آیه مى توان استفاده کرد که زیاد شدن صدقات و برکت آن علاوه بر این که شامل اموال دنیا اعم از زیاد شدن رزق و روزى، اداء دین و... مى باشد افزونى پاداش ها و ثواب هاى الهى در آخرت را نیز شامل مى شود، چنان چه در روایات هر دو مورد بیان شده است:
پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «اِستنزلوا الرِزْقَ بالصدقه;[2] به وسیله صدقه، رزق و روزى را براى خود نازل کنید».
امام صادق(ع) فرموده است: «الصَّدَقَه تَقْضِى الدّین و تخلف بالبرکة;[3] صدقه دین را ادا مى کند و برکت را براى انسان به دنبال دارد».
امام على(ع) مى فرماید:«هر گاه بى چیز شدید بوسیله صدقه با خدا تجارت کنید».[4]
همچنین پیامبر اسلام فرموده است: «خداوند صدقه شما را افزایش داده و زیاد مى کند همانطور که یکى از شما فرزند خود را رشد داده و پرورش مى دهد، تا این که روز قیامت در حالى که به بزرگى کوه احد رسیده است او را ملاقات مى کند».[5]
آن حضرت در جاى دیگر مى فرماید: صدقه بدهید، همانا صدقه مال را زیاد مى کند، پس صدقه بدهید خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد».[6]

2. دورى بلا و مرگ بد

رفع بلا، دورى از مرگ سوء و... از اثرات انفاق مى باشد که در روایات نیز به آن اشاره شده است:
امام باقر(ع) مى فرماید: «صدقه هفتاد بلا را از انسان دور مى کند و نیز مرگ سوء را از انسان دور مى نماید چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمى رود».[7]
و در جایى دیگر آمده است: «با دست خود صدقه دادن، انسان را از مرگ سوء حفظ مى کند و هفتاد نوع از انواع بلایا را از انسان دور مى کند».[8]

3. طول عمر

همانطور که در تعالیم اسلامى آمده است، برخى عوامل بر مدت عمر انسان تأثیر مى گذارد و کاهش یا افزایش طول عمر انسان را به همراه دارد «صدقه دادن» از عواملى است که طبق بیان صریح روایات، موجب افزایش طول عمر مى شود:
پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: « صدقه و صله ى رحم شهرها را آباد مى کند و بر عمرها مى افزاید».[9]

4. شفاى مریض

از دیگر آثار مهم، صدقه و انفاق، شفاى مریض مى باشد که نقش اساسى و مهمى دارد و اثر آن بارها به تجربه رسیده است، حدیثى که به این مسأله تصریح مى کند از پیامبر اکرم(ص)، امام صادق(ع)، امام کاظم (ع) و امیرمؤمنان(ع): نقل شده است:
«داووا مَرَضاتِکم بِالِصَّدَقة;[10] بیماران خود را به وسیله صدقه درمان کنید». و در حدیث دیگرى مى خوانیم که مستحب است مریض با دست خود صدقه بدهد.[11]

5. دورکننده فقر

از امام باقر(ع) نقل شده است: «نیکى و صدقه فقر را دور مى کند...».[12]

آثار معنوى انفاق

از نظر قرآن کریم انفاق در راه خدا، تجارتى پرسود و معامله اى ارزشمند است[13] که موجب جلب پاداش هاى عظیم[14] و رسیدن به بهشت الهى شده، انسان را از هول و هراس قیامت ایمن نموده[15] و موجب نجات از عذاب دردناک الهى مى شود.[16]
علاوه بر این، آثار معنوى زیادى بر انفاق مترتب مى شود که دقت در آن ها، موجب ترغیب و تحریک هرچه بیشتر انسان به سوى این عمل خدا پسندانه مى گردد; در این مبحث برخى از این آثار و برکات معنوى مورد بررسى قرار مى گیرد:

1. تزکیه و طهارت انسان

«خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم;[17] از اموال آنها صدقه اى بگیر تا به واسطه ى آن پاک و پاکیزه شان سازى و برایشان دعا کن زیرا دعاى تو براى انان آرامشى است».
در مورد شأن نزول آیه شریفه آمده است: در میان کسانى که از رفتن به تبوک خوددارى کردند، 3 نفر بودند که بدون هیچ گونه شک و تردیدى همراه رسول خدا نرفتند، این سه نفر وقتى آیات عتاب و تهدید را راجع به منافقان شنیدند، یقین کردند که جهنمى شده اند، خود را به ستون هاى مسجد بستند و در همین حال بودند تا حضرت مراجعت فرمود و از احوال آن ها جویا شد; به ایشان گفته شد، آن ها توبه کرده و قسم خورده اند که تا وقتى شما به دست مبارک خود بازشان نکنید; آزاد نگردند. حضرت فرمود: من نیز قسم مى خورم تا زمانى که دستورى نرسد بازشان نکنم، بعد از 50 روز آیه «عَسَى اللَّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیْهِم»[18] نازل گشت و رسول خدا(ص) بر خاست و نزد آن ها رفته، آزادشان فرمود، این سه نفر اموال خود را نزد رسول خدا(ص) آورده گفتند: این اموال را به کفاره ى تخلفى که کرده ایم، صدقه بده، حضرت فرمودند: دستورى براى گرفتن اموال ندارم، تا این که آیات مورد بحث نازل گشت و حضرت اموال آن ها را در مصالح عمومى مصرف فرمود.[19]
رفع رذیله «شح نفس» یکى از مصادیق تزکیه و طهارت جان انسان مى باشد که به طور خاص در آیات قرآن به آن اشاره و ما نیز به بررسى آن مى پردازیم:
از آن جایى که حرص و طمع و بخل از مهم ترین شعبه هاى حب دنیا بوده و هر یک از آن ها خود منشاء رذایل فراوان دیگرى مى گردد، مبارزه با این بیمارى روحى نقش اساسى را در فرهنگ اسلامى داراست.
عنصر »انفاق« نقش به سزایى براى تحفظ و درمان این رذایل اخلاقى دارا مى باشد و به تعبیر قرآن کریم، عاملى براى جلوگیرى از شح نفس مى باشد:
در سوره ى حشر آیه 9 نیز این اثر بیان شده است: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَکَ هُمُ الْمُفْلِحُون» که در شأن نزول آیه گفته اند: آیه در مورد انصار نازل شده که هر چند خود شدیداً نیاز داشتند، اموال خود را به مهاجران مى دادند و حتى چشم داشتى به غنائمى که به مهاجران داده مى شد نداشتند و آن ها را بر خود مقدم مى کنند و برخى مى گویند در مورد جنگجویان احد نازل شده که 7 نفر از آن ها سخت تشنه و مجروح بودند، فردى به مقدار نوشیدن یک نفر آب آورد و سراغ هر یک رفت او را به دیگرى حواله داد و بر خود مقدم شمرد، سرانجام همگى تشنه جان سپردند; خداوند در این آیه ایثارگرى آنها را ستود، در حال عمومیت مفهوم آیه قابل تطبیق بر موارد مشابه است.[20]
«فَاتَّقُواْ اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُواْ وَ أَطِیعُواْ وَ أَنفِقُواْ خَیْرًا لاَِّنفُسِکُمْ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون; و تا آن جا که در توان دارید تقواى الهى را پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت کنید و انفاق نمایید که براى شما بهتر است; و آن ها را که از بخل و حرصه خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند».
«شح»; بخل همراه با حرص را گویند و لذا شدیدتر از بخل مى باشد، در روایتى از امام صادق(ع) آمده است: «بخیل کسى است که در مورد آنچه دارد بخل مىورزد ولى شحیح هم نسبت به آن چه در دست مردم است بخل مىورزد و هم آنچه خود در اختیار دارد تا آن جا که هر چه را در دست مردم مى بیند آرزو مى کند آن را به چنگ آورد، از طریق حلال باشد یا حرام و هرگز به آن چه به او داده قانع نیست».[21]
«یوق» از ماده «وقایه» به معناى حفظ شىء است از آن چه اذیت و ضرر مى رساند[22] و در این جا هر چند به صورت مجهول آمده است، اما پیداست که فاعل آن خداست; یعنى هر کس با انفاق در راه خدا اوامر الهى را اطاعت کند خداوند او را از این صفت مذموم که سبب هلاکت انسان است نجات مى دهد.
در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم: حضرت از شب تا صبح طواف خانه خدا را به جا مى آورد و پیوسته مى فرمود: «خداوندا! مرا از حرص و بخل نگهدار» یکى از یارانش عرض کرد: فدایت شوم! امشب غیر از این دعا دعاى دیگرى از شما نشنیدم; فرمود: چه چیز از بخل و حرص نفس مهم تر است. در حالى که خداوند مى فرماید: «وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون»[23]
از این آیه استفاده مى شود که انفاق، عاملى است براى تحفظ انسان از رذیله شح نفس، که اگر انسان همواره و به طور منظم اهتمام به صدقات داشته باشد، سعادت و فلاح را در پرتو نجات از این رذیله براى خود تضمین کرده است.
در روایت نیز به «رفع شح نفس» توسط صدقه که مصداقى از انفاقات مى باشد اشاره شده است:
امام على(ع) مى فرماید: «بر تو باد صدقه دادن تا از پستى شح نفس رهایى یابى».[24]

2. مغفرت و تکفیر گناهان

انفاق هم عاملى براى مغفرت و تکفیر گناهان مى باشد و هم عاملى براى قبولى توبه است و آیات مختلفى در قرآن به آن تصریح یا تلویح کرده است از جمله: «أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یأْخُذُ الصَّدَقَـتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم;[25] آیا نمى دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش مى پذیرد و صدقات را مى گیرد و خدا توبه پذیر مهربان است».
که اشاره به نقش «صدقه) در پذیرش توبه دارد و آیاتى که به مغفرت و تکفیر گناه توسط انفاق تصریح مى کند: «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَـعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیم;[26] اگر به خدا وامى نیکو دهید، آن را براى شما دو چندان مى گرداند و بر شما مى بخشاید، خداست که سپاس پذیر و بردبار است».
و در جاى دیگر مى فرماید:
«وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَـقَ بَنِى إِسْرَ ءِیلَ... لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَوةَ وَءَاتَیْتُمُ الزَّکَوةَ وَءَامَنتُم بِرُسُلِى وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لاَُّکَفِّرَنَّ عَنکُمْ سَیِّـَاتِکُمْ وَلاَُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّـت تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاَْنْهَـرُ ...;[27] و خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت... اگر نماز به پا دارید و زکات را بپردازید و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاد کنید و به خدا وامى نیکو دهید [در راه او به نیازمندان کمک کنید]، گناهان شما را مى پوشانم و شما را به در باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است، وارد مى کنم...».

3. آرامش روحى و روانى

از جمله آثار اعمال نیکو به طور عام و انفاق به طور خاص، رسیدن به آرامش روحى و روانى است که شامل فرد مى شود. در مورد نقش انفاق در ایجاد آرامش مى توان به آیه زیر استشهاد نمود: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُم بِالَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُون;[28] کسانى که اموال خود را در شب و روز و نهان و آشکار انفاق مى کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى شوند».
«حزن» به معناى اندوه و غصه و «خوف» به معناى ترس مى باشد،[29] و تفاوت آن ها در این است که «خوف» نگرانى از آینده است و «حزن» ناراحتى از چیزیست که واقع شده و گذشته است.[30]
در روایات بیان شده که آیه در شأن على بن ابى طالب(ع) نازل شده که آن حضرت چهار درهم پول داشت، یکى را در شب، یکى را در روز، سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد و این آیه در مدح و ستایش آن جناب نازل گشت و حضرت را به قبول صداقاتش بشارت داد.[31]
در هر حال مفهوم آیه کلى است و بشارتى است براى کسانى که از روى صدق و خلوص نیت، در راه خدا انفاق مى کنند.

4. وسیله تقرب به خدا

«تقرب به سوى خدا امرى حقیقى و خداگونه شدن است که انفاقات مالى نقش مهمى در این مسیر دارد. قرآن کریم مى فرماید: «وَ مِنَ الاَْعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَـت عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَ تِ الرَّسُولِ أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِى رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم;[32] گروهى از عرب هاى بادیه نشین، به خدا و رستاخیز ایمان دارند و انفاق خویش و دعاهاى رسول خدا را مایه تقرب به خدا مى دانند، آگاه باشید این ها، مایه تقرب آن هاست، به زودى خداوند آن ها را در رحمت خود وارد خواهد ساخت و به یقین خدا آمرزنده و مهربان است».
«قرب» به معناى نزدیکى مى باشد و اقسامى از جمله قرب زمانى، مکانى، نسبى، مقام و منزلت و مرتب رعایتى را شامل مى شود.[33]
در آیه شریفه مراد از «تقرب به سوى خدا» قرب مقام و منزلتى مى باشد که همان وصول الى الله است. «به این معنا که انسان بوسیله انفاق در راه خداوند، به خداوند نزدیک شده و ثواب و رضاى الهى را طلب مى کند.[34]
زمانى که انسان از اموال مادى خود دل بر مى کند و با تقدیم آنها با ساحت ربوبى، زمینه خلوص جان و تصفیه درون از علائق دنیوى را فراهم مى سازد، در نتیجه ى آن موجبات تقرب الى الله، را براى خود فراهم ساخته که پاداشى بس بزرگ است.

5. مایه جلب رحمت الهى

از جمله عوامل ریزش الطاف الهى «انفاق در راه خدا» مى باشد که آیات مختلفى نیز در قرآن کریم به این مسأله تصریح کرده است از جمله:[35]
«...وَرَحْمَتِى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَالَّذِینَ هُم بِـَایَـتِنَا یُؤْمِنُون;[36] ... و رحمتم همه چیز را فرا گرفته و آن را براى آن ها که تقوا پیشه کنند و زکات بپردازند و آنها که به آیات ما ایمان بیاورند مقرر خواهم داشت».
در این آیه گرچه ریزش رحمت خاص را مترتب بر عنوان تقوى نموده که عنوان جامع، در اعمال نیک است ولى اختصاص ذکر عنصر «زکوة» و انتخاب آن از میان تمامى اعمال نیک، دلیلى بر غایت ویژه بر انفاق، در جلب رحمت الهى مى باشد.
«رحمت» در مورد خداوند به معناى عطا و احسان است[37] و به دو گونه مى باشد:
1. رحمت عام که شامل تمام موجودات مى باشد.
2. رحمت خاص که شامل اهل ایمان است و در دنیا و آخرت فقط نصیب مؤمنان مى شود و دیگران از آن بهره اى ندارند. رحمت خاص الهى حقى است از بهشت الهى مى باشد، چرا که رحمت الهى با ابقاء خداوند باقى است و تمام شدنى نیست در حالى که بهشت تا زمانى باقى است که خداوند بخواهد.[38]

آثار و برکات اجتماعى انفاق

آثار اجتماعى انفاق و فوائدى که از انفاق عائد کل جامعه مى شود بسیار وسیع است و در یک نگاه کلى مى توان تمامى آن ها را در دو عنوان «عدالت اقتصادى» و «اصلاح اجتماع» خلاصه نمود:

1. عدالت اقتصادى و برطرف شدن خلأهاى اقتصادى در جامعه

از اهداف عالیه تعالیم اسلام در نظام اقتصادى، اصل عدم تمرکز ثروت و رفع اختلاف هاى فاحش و غیر عادلانه در نظام اقتصادى مى باشد که در قرآن هم مورد تأکید قرار گرفته است، به طورى که طبق آیه شریفه «...کَىْ لاَ یَکُونَ دُولَةَ بَیْنَ الاَْغْنِیَآءِ مِنکُم»[39] توزیع ثروت هاى عمومى به منظور جلوگیرى از تمرکز ثروت و در نتیجه ایجاد توازن اقتصادى از اهداف مهم اقتصاد اسلامى مى باشد.[40]
یکى از آثار انفاق این است که مى تواند جریان پول را از طبقات ثروتمند به سوى طبقات کم درآمد سوق داد، و در جهت رفع «فقر» نقش فعال داشته باشد; این در حالى است که از سوى دیگر همواره بر کار و کوشش براى استقلال اقتصادى توصیه و تأکید و از اظهار احتیاج و فقر نهى شده است[41] و استغناء و بى نیازى از مردم مورد تحسین اسلام مى باشد[42] لذا با این جامع نگرى دستورات اسلام در زمینه اقتصادى، هم کمبودها و خلأها جبران گشته و هم از سستى و تنبلى و بار خویش را گردن دیگران افکندن، جلوگیرى به عمل آمده است.

2. اصلاح اجتماع

از آن جایى که یکى از عوامل انحراف و سقوط اخلاقى در هر اجتماع «فقر» مى باشد و بسیارى از جرائم و بزهکارى ریشه در نیاز شدید مالى دارد، لذا تعالیم اسلام درصدد است که قبل از وقوع جرم، واقعه را علاج نماید.
تعالیم اسلام مى خواهد انسانى بسازد که به هم نوع خود توجه داشته باشد و خود را در برابر برادران دینى در جامعه مسؤول بداند و در رفع حوائج و نیازمندى هاى آن ها تلاش نماید تا علل انحراف هاى اخلاقى در ریشه خشکانده شود و جامعه از ورطه هلاکت و تباهى مصون و محفوظ بماند چرا که جامعه انسانى به منزله تن واحدى است که داراى اعضاى مختلفى مى باشد که در غرض و مقصد زندگانى متحد مى باشند، وقتى یکى از اعضا نعمتى را از دست مى دهد مثلا فاقد صحت و سلامتى مى شود و در عمل خود کند مى گردد، تمام اعضاى بدن در عملکرد خود سست مى شوند; همینطور اگر یک فرد در جامعه دچار فقر و احتیاج شد تبعات فقر او دامنگیر همه جامعه شده و سبب هلاکت همه اجتماع مى شود، بنابر یک تفسیر، آیه 195 بقره نیز ناظر به همین مسأله مى باشد: «وَأَنفِقُواْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُواْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین; در راه خدا انفاق کنید; (و با ترک انفاق) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد».
بنابراین در جامعه اى که روح کمک و تعاون بر آن حاکم باشد، و طبق تعالیم اسلام، مردم فقرا را در اموال خود شریک دانسته و حقى براى آن ها قائل باشند.[43] علاوه بر کاهش چشمگیر انحرافاتى مثل سرقت، قتل، جنایت و... بسیارى دیگر از درگیرى هاى اجتماعى و مشکلات خانوادگى که در مسائل مالى ریشه دارد، برطرف مى شود و با اجراى این دستور اسلامى که در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته، فرد نقش به سزایى در اصلاح جامعه و حرکت جامعه به سوى سازندگى، رشد، پیدا مى کند و در نهایت آرامش و امنیتى که در جامعه ایجاد مى شود شامل حال خود او نیز مى گردد.



--------------------------------------------------------------------------------
1 . سوره مبارکه بقره، آیه 261، برخى آیات دیگر عبارتند از: بقره/ 245 و 276، روم/ 38، حدید/ 11 و18.
2 . محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 121 و 131.
3 . همان، ص 134.
4 . شیخ حر عامل، وسائل الشیعه، ج 6، ص 255.
5 . همان، ص 126.
6 . شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 4، ص 257.
7 . محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، جلد 96، ص 135.
8 . همان، ص 129 و 130 و 131 (متعدد آمده است).
9 . همان، ص 130.
10 . شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 4، ص 258 و 261; محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 120 و 123 و 130.
11 . وسائل الشیعه، ج 4، ص 262.
12 . بحارالانوار، ج 96، ص 130.
13 . سوره فاطر، آیه 139.
14 . سوره حدید، آیه 18.
15 . سوره انسان، آیات 9 ـ 11.
16 . سوره صف، آیات 10 و 11.
17 . سوره توبه، آیه 103.
18 . سوره توبه، آیه 102.
19 . سیوطى، الدرر المنثور، ج 3، ص 272.
20 . ر.ک: مجمع البیان، ذیل آیه شریفه.
21 . طریحى، مجمع البحرین، ج 2، ص 379.
22 . على اکبر قرشى، قاموس قرآن، ج 7، ص 23 و 27.
23 . مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 24، ص 209.
24 . عبدالواحد احدى، غررالحکم، ص 482.
25 . سوره توبه، آیه 104.
26 . سوره تغابن، آیه 17.
27 . سوره مائده، آیه 12.
28 . سوره بقره، آیه 274.
29 . على اکبر قرشى، قاموس قرآن، ج 1، ص 312.
30 . همان، ج 3، ص 126.
31 . تفسیر الواحدى، ج 1، ص 191.
32 . سوره توبه، آیه 99.
33 . على اکبر قرشى، قاموس قرآن، ج 5، ص 293.
34 . ابن جودى، زادالمسیر، ج 2، ص 302.
35 . برخى آیات دیگر: نور/ 56، توبه/ 71 و 99.
36 . سوره اعراف، آیه 156.
37 . مجمع البحرى، ج 6، ص 68 و قاموس قرآن، ج 3، ص 70.
قابل ذکر است که رحمت در اصل به معنى مهربانى و رقت قلب است که از دیدن شخص محتاج عارض مى شود و شخص را به احسان وامى دارد ولى در خدا فقط به معناى احسان و نعمت است چرا که اوصاف نفسانى که به خدا نسبت داده مى شود به لحاظ نتیجه ى آن مى باشد نه به لحاظ مبدأ آن.
38 . ر.ک: تفسیر شعراوى، ج 9، ص 5441.
39 . سوره حشر، آیه 7.
40 . ر.ک: دکتر عباس موسویان، کلیات نظام اقتصادى اسلام، ص 88 و 89.
41 . شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، باب کراهة اظهار الاحتیاج و الفقر، ج 4، ص 311.
42 . همان، باب استحباب الاستغناء عن الناس و ترک طلب الحوائج منهم، ص 313.
43 . «وَ فِى أَمْوَ لِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّآئِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (ذاریات/ 19)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : خوب بود
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.