تاریخ نگارش : بیست و نهم مهر 1402
ارزش و بهای تدبر
سید حسین اخوان بهابادی
به نظر می رسد مسائلی چون پرداختن به ختم ها فرصت پیاده سازی دستور قرآن درباره ی تدبر را از انسان سلب می کند؟! وقتی هم از اشخاصی که اعتقاد دارند که خواندن زیاد حتی بدون فهم کار خوب و خداپسندانه ای است انتقاد می شود در پاسخ می گویند که قرآن نور است و نگاه به آیات قرآن هم ثواب دارد که در این مقاله سوالی در این باب مطرح می شود که اگر بتوان از این نور قرآن بیشتر استفاده کرد آیا کار بهتری نخواهد بود؟ در این راستا مقایسه ای بین روش های بهره بردن از قرآن با حدیثی از امام صادق علیهالسلام در مورد حج صورت می گیرد که حضرت بر طبق این حدیث، برترین عمل که درصد بیشتری از رحمت الهی را جذب میکند، انجام طواف بر گرد خانه خدا دانسته و نماز خواندن را در درجه بعد قرار می دهند که در این مقایسه چنین نتیجه گیری می شود که نخست تدبر در قرآن از اهمیت زیادی برخوردار است و سپس مواردی چون تلاوت قرار دارند. در ادامه، یکی از بهترین زمینه ها برای افزایش معرفت خصوصاً در جوانان را تدبر در قرآن می داند و این سوال مطرح میشود که وقتی افرادی با خواندن قرآن و تامل در آن به حقانیت و اعجاز قرآن پی برده و مسیر زندگی آنها تغییر یافته چرا نباید زمینهی تدبر در قرآن فراهم شود؟ برای یادگیری و یاددادن قرآن هم مراحلی در نظر گرفته می شود که طبق دستور قرآن و روایات به قرار گرفتن در مراحل بالاتر توصیه می شود تا بتوان بهره ی بیشتری بدست آورد و به حدیث «لا خَیرَ فی قِراءةٍ لیسَ فیها تَدَبُّرٌ ،» پرداخته و آن را با حدیث«لا صَلاةَ لِجارِ المَسجِدِ إلاّ فی المَسجدِ» مقایسه و نتیجه گیری می شود که اگر قدرت تدبر در قرآن وجود دارد باید به تدبر در قرآن پرداخت و در پایان این مقاله هم به سوال و پاسخ هایی درباره ی مسایلی از قرآن می پردازد.
کلید واژه : ختم- نور- قرآن-حج- ثواب- نماز- تدبر -قرائت -خواندن-تلاوت- ترتیل-- انصات - سکوت -استماع -گوش دادن معرفت- یادگیری- خیر- مسجد- عذر- محافل قرآنی-ترجمه -درک و فهم -دانستن- تکنولوژی.
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
پس آیا در قرآن تدبر و اندیشه نمی کنند [ تاحقایق را بفهمند ] یا بر دل هایشان قفل هایی قرار دارد؟ (محمد ٢٤)
یکی از مواردی که شاید مانع تدبر در قرآن میگردد پرداختن به ختم های شخصی یا گروهی است خصوصاً در بین خانم های مذهبی این رسم زیاد است به گونه ای که در مناسبات های چون روز مادر یا روز پدر یا روز وفات یا چهلم و یا سالگرد هر یک عزیزان از اطرافیان خواسته میشود که یک یا چند جزء از قرآن را متقبل شوند یا در گروه و کانال های پیام رسان ها برای سلامتی یا دفع فلان بلا از مخاطبین خود می خواهند در این ختم ها شرکت کنند گاهی در مساجد از افرادی خواسته میشود که جزء ای یا سوره های از قرآن را جهت برآورده شدن نذرشان متقبل شده و گاها شنیده می شود که بعضی ها می گویند دو سه جزء قرآن قبول نمودند که بجا آورند و هنوز موفق به انجام آن نشدند و باز مجدداً جزء دیگری را قبول کردند خب چنین شخصی معمولاً قصد ادای دین خود دارد و تمام همت خود را برای ادای آن صرف می کند در این جا سوالی که پیش می آید وقتی قرآن از ما می خواهد که به تدبر در آیاتش بپردازیم آیا چنین مسائلی فرصت پیاده سازی این دستور قرآن را از انسان سلب نمی کند؟! البته وقتی از اشخاصی که چنین اعتقادی دارند که خواندن زیاد حتی بدون فهم کار خوب و خداپسندانه ای است انتقاد می شود در پاسخ می گویند که قرآن نور است و نگاه به آیات قرآن هم ثواب دارد و در این رابطه هم روایاتی وجود دارد و یا می گویند هم ختم و خواندن بعضی از سوره های قرآن را بجا می اوریم و هم به تدبر در قرآن میپردازیم و این دو با هم منافاتی ندارند اما در عالم واقع چیز دیگری مشاهده می شود همانطور که بیان شد بعضی ها بعلت این گونه خواندنها فرصتی دیگر برای تدبر نخواهند داشت اصلا بیایید آمار بگیریم ببینیم علاوه بر این موارد، چه میزان به تدبر در قرآن پرداخته میشود و نیز در صورت انجام تدبر، میزانی که به آن اختصاص پیدا می کند چقدر است؟ آیا حق تدبر در قرآن ادا میشود یا خیر؟ اما در مورد موضوع قرآن نور است و نگاه به آیات قرآن ثواب دارد سوالی که مطرح می شود این است که اگر بتوان از نور قرآن بیشتر استفاده کرد کار بهتری نیست؟ یعنی با خواندن قرآن و نگاه به آن و تدبر در آیات از این نسخهی انسان ساز هم بهره مند شویم.
در رابطه با حج بیت الله الحرام، از امام صادق علیه السلام حدیثی است که میفرمایند:
انَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَتعالی جَعَلَ حَوْلَ الْکَعْبَةِ عِشْرینَ وَمِأةَ رَحَمْةً، سِتُّونَ لِلطّائِفینَ وَارْبَعُونَ لِلْمُصَلّینَ وَعِشْروُنَ لِلنّاظِرینَ.
خداوند متعال، پیرامون کعبه صد و بیست رحمت قرار داده است. شصت رحمت برای طواف کنندگان است، چهل رحمت برای نمازگزاران و بیست رحمت برای نگاه کنندگان (به کعبه).
طبق این حدیث، برترین عمل که درصد بیشتری از رحمت الهی را جذب میکند، انجام طواف بر گرد خانه خداست. نماز خواندن در درجه بعد قرار دارد و اگر کسی حال طواف یا نماز را ندارد، حدّاقل گوشهای و کناری نشسته به کعبه بنگرد، که نگاه به کعبه هم عبادت است.حتّی نظر کردن به کعبه و نشستن در مسجدالحرام و تنفّس در فضای معنوی و ملکوتی خانه خدا، ثواب دارد ولی آنانکه هوشیارترند، به نشستن و نگاه کردن اکتفا نمیکنند و به بهترین کاری که در مسجدالحرام میتوان پرداخت (طواف،قرائت قرآن و نماز خواندن) مشغول میشوند.
اگر مقایسهای بین موضوع حج و قرآن صورت دهیم شاید بتوان گفت نخست تدبر در قرآن از اهمیت زیادی برخوردار است سپس مواردی چون تلاوت، قرائت و نگاه به خطوط قرآن که در مراحل بعدی قرار دارند این که کسی بصورت دایمی یا موقتی توانایی انجام طواف را ندارد و به تلاوت و قرائت قرآن می پردازد طبق تکلیف عمل کرده است دایمی از آن جهت که مثلاً ناتوان جسمی است و موقتی یعنی مثلاً شخص محرم به واسطه بیماری قدرت طواف ندارد. در مورد حج واجب گفته شده است که اگر فرد قادر نباشد که طواف کند و تا آخرین لحظات قدرت هم حاصل نگردد، اگر ممکن است، باید خود او را به یک نحو ببرند و طواف دهند، اگر چه به دوش گرفتن یا بر تخت گذاشتن باشد و اگر ممکن نشد باید برای او نایب بگیرند. اما در رابطه با کسی که حج مستحبی انجام می دهد عذر عدم توانایی و یا خستگی بعلت طواف و سایر اعمال کافی است که به خیر بعدی بپردازد حال فرض کنیم این فرد بیسواد هم است یا به هر علتی قادر به خواندن قرآن نیست مثلاً بخاطر خستگی که قادر نیست طواف کند و حتی قرآن بخواند در این مواقع نگاه به کعبه برای او بهترین کارست و نباید بگوید بین این مکان و هتل تفاوتی وجود ندارد بلکه باید بداند که با حضور در مسجد الحرام و نگاه به کعبه و راز و نیاز قلبی با خداوند می تواند جاذب رحمت خداوند برای خود و دیگران باشد چراکه ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺍﺵ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ،(ﻟَﺎ ﻳُﻜَﻠِّﻒُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻧَﻔْﺴﺎً ﺇِﻟَّﺎ ﻭُﺳْﻌَﻬَﺎ،«بقره ٢٨٦» ) با این اوصاف، شخصی نمیتواند به حجاج توصیه کند که چون نگاه به کعبه عبادت است تنها از این نور استفاده کنید. در مورد قرآن هم گویا کار درستی نیست که به هرکسی توصیه کنیم قرآن بخوانید و منظور از خواندن یعنی بخوانید که جزء یا فلان سورهها را تمام کنید حتی اگر خواندن شما هم بدون فهم و درک باشد! اما دلیل نادرست بودن چنین توصیه هایی چنین است که گاهی مخاطب ما یک دانش آموز متوسطه دوم با هوش خوب و یا متوسط است، گاهی مخاطب ما دانشجوست، گاهی یک شخص باسواد و تحصیل کرده است آیا درست است به همهی این افراد توصیه کنیم یک جزء یا مقداری از قرآن را بخوانید و تمام کنید یا بهتر است اینگونه سفارش به نیکی کنیم و بگوییم مثلاً بین نیم ساعت تدبر در قرآن و خواندن یک جزء، یکی را انتخاب کنید و بدانید اگر توانایی تدبر در آیات الهی دارید اولویت با تدبر در قرآن است چراکه قرآن کتاب راهنماست و نباید اولا نسبت به آن بیتفاوت بود و باید هر روز به آن پرداخته شود و با توجه به وسع، توانایی و فراغت به آن زمان اختصاص داد و ثانیا باید از کتاب هدایت بهرهی معرفتی برد چراکه ابتدا باید دانست تا بتوان عمل درست را انجام داد و بدین گونه کیفیت زندگی را ارتقاء داد. در دنیای کنونی که «عصر اطلاعات و ارتباطات» نام گرفته است شاهد انفجار اطلاعات در دنیای مجازی هستیم در این فضاها با ایجاد شبهه نسبت به اسلام، شیعه و انقلاب و نیز با ترویج فرهنگ غربی اعتقادات دینی مورد هجمهی اساسی واقع شده است یکی از معضلات امروز جامعه نحوه صحیح مواجهه با شبهات ضد دینی و اخبار چند پهلو است.یکی از راهکارهای مهم مبارزه با این شبهات افزایش معرفت و شناخت جوانان و اقشار جامعه است به نظر میرسد کسب شناخت توسط افراد نسبت به پاسخ گویی به شبهات در جایگاه بالاتری قرار دارد چراکه اگر افراد خود دارای بینش باشند شبهات نمی تواند اعتقادات آنها را تضعیف کند حتی با مواجه شدن با شبهه خود درصدد پاسخگویی بر خواهند آمد لذا افزایش معرفت در بین افراد باعث افزایش تعداد پاسخ گویان در جامعه خواهد شد و جهاد تبیین بهتری صورت میگیرد قطعا یکی از بهترین زمینه ها برای افزایش معرفت، تدبر در قرآن است وقتی میشنویم افرادی با خواندن قرآن و تامل در آن به حقانیت و اعجاز قرآن پی بردهاند و مسیر زندگی آنها تغییر یافته چرا نباید زمینهی تدبر در قرآن را فراهم کنیم؟ و اصلا چرا به جای تدبر مانعی چون خواندن زیاد و بدون درک را ایجاد کنیم؟ جوان دانشجوی ما که اغلب ده دقیقه وقت، نیم ساعت یا بیشتر را برای قرآن اختصاص نمیدهد و میگوید بعلت تحصیل و سایر کارها نمیتوانم زمان بیشتری برای قرآن قرار دهم چرا عدهای از اولیا، مربیان و حتی روحانیت او را محدود به قرائت مقداری از قرآن می کنند؟! چرا مثلاً می گویند روزی یک صفحه قرآن بخوان یا هر روز فلان سوره را بخوان؟! آیا واقعا این جوان میتواند فرصت درک و تامل در آیات الهی را داشته باشد؟! آیا این جوان می تواند از کلام الهی دفاع کند و پاسخ گو باشد؟! نتیجهی این سفارشها گاها چنین است که شخص مقدار مد نظر را سریع و با سرعت میخواند تا به زعم خود به وظیفهی خود عمل کرده باشد اصلاً شاید این گونه نصیحتها را بتوان توهین به قرآن قلمداد کرد چراکه کارایی قرآن را در حد کسب ثواب، روزی و دفع بلا محدود میکند وقتی جوانی می تواند از این دریا بیکران، مروارید معرفت صید کند و او را مانند افرادی که کم توانند در نظر گرفته و برای استفاده از قرآن به عنوان منبع عالی معرفت موانعی ایجاد میشود دیگر نباید داد و فریاد را بلند کرد و گفت چرا عدهای از آنها به راه اشتباه کشیده شدهاند چراکه شاید بخشی از این وضعیت، به نحوه عملکرد ما باز میگردد متاسفانه اکثر جوانان با روح قرآن بیگانهاند و پی به اعجاز آن نبردهاند.آیا یکی از علتهای آن، همین نصیحتهای نادرست نیست؟!
اما بیایید در این جا به برخی سفارشها و دستورات پیرامون قرآن نگاه کنیم، پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «خیارکم من تعلم القرآن و علّمه؛ بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و آن را به دیگران نیز یاد دهد». قبل از پرداختن به این حدیث پنج عنوان «قرائت»، «تلاوت»، «ترتیل»، «استماع و انصات» و «تدبر» در قرآن آمده است: «فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»«وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً»«;اتْلُ ما أُوحِی إِلَیک مِنْ کتابِ»«أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا...». که بحث یادگیری و یاددادن میتواند در عناوین بالا صورت گیرد اما گویی در امر یادگیری و یاددهی مراحلی وجود دارد که بهتر است مثلاً با «قرائت» قرآن شروع شود تا بتواند فرد قرآن را درست بخواند چراکه قرائت، علم درست خواندن قرآن کریم است و بهترین دوره برای این کار نخستین سنین یادگیری است در اینجاست که شاید این حدیث مصداق پیدا می کند آنجا که حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «من قرأ القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه ودمه و جعله الله مع السفرة الکرام البررة...؛کسی که قرآن بخواند، درحالی که جوان مؤمن است، قرآن با گوشت و خون او مخلوط شده و با فرشتگان بزرگوار و نیکو صفت همنشین میشود». و سپس بهتر است امر یادگیری و آموزش با آدابی چون شمرده خواندن و ترتیل دنبال شود «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا؛ قرآن را با دقت و تأنی بخوان».
اما بحث تلاوت که در زبان عرب به معنای چیزی در کنار چیزی قرار دادن است؛ یعنی کسی که الفاظ قرآن را مرور می کند باید چیزی در کنار آن قرار دهد و آن توجه به معنا و عمل است یا به عبارتی تلاوت هم به خواندن ظاهر آیات و هم توجه به معناى کلمات و مفاهیم کلام الهى و امر و نهی های قرآن و پیروی در عمل گفته می شود به گونهاى که گویا خداوند با تلاوت کننده قرآن سخن مى گوید و آیات بر او نازل مى شود. در صورتی که قرائت در لغت به معناى خواندن و قرائت قرآن تنها به خواندن ظاهر آیات گفته مى شد پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرمایند: «نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن...»؛ خانههای خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید» اما نورانی شدن خانه ها با خواندن و فهم آیات و پیروی در عمل صورت میگیرد چراکه ایشان در حدیث دیگری میفرمایند: «ربّ تال للقرآن و القرآن یلعنه؛چه بسیار کسانی که قرآن را تلاوت میکنند، در حالی که قرآن بر آنها لعن و نفرین میفرستد». سوالی که مطرح میشود آیا ممکن است خانهای در اثر قرائت قرآن نورانی شود و همزمان قرآن بر خوانندهی خود لعنت بفرستد؟ قطعا چنین چیزی ممکن نیست در واقع هنگامی خانهها در اثر تلاوت قرآن نورانی می شوند که با آن باورها تصحیح و یا محکم شود و دستورات آن به عمل ختم شود و این ها وقتی اتفاق میافتد که تلاوت کننده متوجه معناى کلمات و مفاهیم کلام الهى گردد پس یادگیری و یاددهی در مرحلهی تلاوت قرآن ابعادی را جهت درک و فهم و عمل به قرآن در بر میگیرد. و اما تدبر زمانی انجام میشود که در آیات قرآن اندیشه و تفکر شود و از آنها پند گرفته شود چنان که حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «(پرهیزکاران) در شب به پا خواسته و قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت میکنند، جان خویش را با آن محزون میسازند و دوای درد خود را از آن میگیرند هرگاه به آیهای برسند که در آن تشویق باشد، با علاقه و امید به آن روی میآورند و روح و جانشان با شوق بسیار در آن ذخیره میشود و آن را همواره الگوی خود میسازند و هرگاه به آیهای برسند که در آن بیم باشد، گوشهای دل خود را برای شنیدن آن باز میکنند و صداهای ناله و برخورد زبانههای آتش در گوششان طنین انداز است» و تدبر بدینگونه است که ابتدا معنای هر ایه را بشناسد سپس دل را با اندیشیدن در معنای انچه تلفظ میکند مشغول دارد و در اوامر و نواهی تامل کند و باور انها را به خاطر بسپارد که اگر در گذشته در ان تقصیر کرده عذرخواهی و استغفار نماید و اگر به ایه رحمتی رسید، خرسند شده و ان را از درگاه الهی درخواست کند و چون به ایه عذاب بگذرد ترسناک گشته و به خداوند پناه برد و هرگاه ایهای متضمن تنزیه پروردگار باشد، او هم تنزیه و تعظیم کند و وقتی به ایه دعایی برسد تضرع و طلب نماید و گویا هدف اصلی تدبر ایجاد بصیرت در انسان است و انگاه که این بصیرت در زندگی انعکاس پیدا کند موجب سعادت انسان خواهد شد.
امامُ علیٌّ علیه السلام میفرمایند: ألا لا خَیرَ فی قِراءةٍ لیسَ فیها تَدَبُّرٌ ، ألا لا خَیرَ فی عِبادَةٍ لیسَ فیها تَفَقُّهٌ، بدانید که در قرآن خواندنى که با تدبّر همراه نباشد، خیرى نیست؛ بدانید که در عبادتى که با فهم و اندیشه توأم نباشد، خیرى نیست.اما چرا امام متقیان چنین حدیثی را مطرح میکنند؟ آیا واقعا در قرائت بدون تدبر هیچ خیری نیست؟!آیا این حدیث، حدیث ضعیفی است یا اهمیت تدبر در قرآن را میرساند؟! به نظر میرسد این حدیث به این نکته احتمالا اشاره دارد که مراحل قرائت و تلاوت قرآن باید به تدبر منتهی شود پر واضح است که باید قرآن را از قرائت شروع کرد و همانطور که گفته شد این کار برای کودک و نوجوان بهترین شیوه و خیر خواهد بود اما باید با رشد و تکامل به مراحل دیگر بهرهبرداری از قرآن پرداخته شود و گویا این حدیث شریف به ماندن و درجا زدن در مراحل قبلی با وجود توانایی برای استفاده بهتر و بیشتر از قرآن اشاره دارد یا شاید مقایسهی قرائت بی تدبر و با تدبر چنان است که قرائت بی تدبر میزان خیر و خوبی کمی دارد که در مقابل قرائت با تدبر شاید چیزی به حساب نیاید و بتوان حتی آن را نادیده گرفت و تمام آن را به قرائت همراه با تدبر داد.
بیایید مقایسهای بین این حدیث و حدیث دیگری از مولی الموحدین صورت دهیم امام على علیه السلام میفرمایند: لا صَلاةَ لِجارِ المَسجِدِ إلاّ فی المَسجدِ، إلاّ أن یکونَ لَهُ عُذرٌ أو بهِ عِلَّةٌ.
نماز همسایه مسجد ، جز در مسجد پذیرفته نیست ، مگر آن که عذرى داشته باشد یا بیمار باشد.
درحدیث (لا خیر)گرچه شرطی دیده نمیشود اما شاید بتوان گفت اگر عذری جهت عدم تدبر نباشد بحث لا خیر مصداق پیدا میکند آنچنان که اگر عذری نباشد نماز همسایه مسجد که در خانه خوانده شده پذیرفته نیست و این دو حدیث، اهمیت و اولویت نماز در مسجد و تدبر در قرآن را نشان میدهد لذا هر نصیحتی هم که بتواند مانع ایجاد کند گویا کار نادرستی خواهد بود و اما آموزش و یادگیری در بحث تدبر نیز مسایل دیگری را در برمیگیرد که یکی از موارد آموزش میتواند پرداختن به بحث اهمیت تدبر در مقابل قرائت است به نحوی که فرد را به سمت و سوی تدبر هدایت کند نه اینکه مثلاً هر دو را در یک ردیف از لحاظ اهمیت قرار دهد و پرداختن به هر کدام را به یک اندازه خوب و خداپسندانه نشان دهد چراکه چنین نصایحی، اغلب افراد را به سمت صرف قرائت سوق میدهد به این علت که اولاً عادتها و انس گرفتنها باعث پرداختن به همان شیوه معمول یعنی قرائت خواهد شد و ثانیا افراد اغلب بین کارهای آسان یا بدون فکر و فهم و کارهای مشکل یا حتی کمی مشکل یا همراه با فکر و تامل ،کارهای آسان را انتخاب میکنند. اما با این توضیحات سوالی مطرح شود که چرا خداوند به مومنین دستور فاقرؤا ماتیسر من القران داده است؟! (به هر مقدار که میتوانید، از آیات قران بخوانید.) بیایید در این دستور به دو نکته آن نگاهی بیندازیم نکته اول، بحث امر به قرائت و نکته دوم، بحث به هر مقدار که میتوانید می باشد شاید یکی از علتهای امر به قرائت این است که این دستور همه گروهها از مبتدی تا حرفه ای را در برمیگیرد از نوجوانی که در حال آموزش نحوه خواندن صحیح قرآن است تا فردی که شان نزول و تفاسیر قرآن را خوانده است و به تدبر در قرآن می پردازد، چو صد آید نود هم پیش ماست، فردی که به تدبر در قرآن می پردازد عمومآ قرائت قرآن را هم انجام می دهد همچنان که گفته شده است تلاوت قرآن یعنی متابعت از قرآن در قرائت و دنبال کردن معانی و پیروی در عمل پس با این توضیحات، هر تلاوتی، قرائت میباشد درصورتیکه هر قرائتی لزوماً تلاوت محسوب نمیشود بیایید به گونه ی دیگری امر قرائت را ادامه دهیم با آمدن دستور فاقرؤا به نوجوانان یا هر گروه سنی دیگری که نمی توانند قرآن را صحیح بخوانند دستور میدهد که آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید چرا که قرائت قرآن را یاد بگیرید و تقریبا این عمل اولین مرحله شروع با قرآن است اما سوال این جاست که مراد از فاقرؤا برای کسانی که مرحلهی نخست را سپری کرده اند آیا همان خواندن و صرف قرائت بدون هیچ درک و فهمی است؟!برای پاسخ دادن به این سوال بهتر است از آیات دیگر درباره ی قرآن هم استفاده کرد به گونه ای که بین آنها تعارضی بوجود نیاید وقتی می بینیم که قرآن دستور تدبر می دهد دیگر نمی توان برای همه ی افراد دستور فاقرؤا ماتیسر من القران را خواندن محض معنا کنیم و اما در بحث به هر مقدار که میتوانید هم بخوانید یا هر چه از قرآن میسر مىشود بخوانید مواردی قابل تامل است مثل این که خداوند در این آیه انسانها را به خواندن قرآن کریم در هر زمان و مکان فرا میخواند و یا امام رضا علیه السلام در تفسیر این آیه «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل مىکند که آن حضرت فرمود: آن مقدار بخوانید که در آن خشوع قلب و صفاى باطن و نشاط روحانى و معنوى باشد!. و از روایات اسلامى هم به خوبى استفاده مىشود که فضیلت تلاوت قرآن در زیاد خواندن آن نیست ، بلکه در خوب خواندن و تدبر و اندیشه در آن است.چرا چنین نباشد در حالى که هدف اصلى قرآن ، تعلیم و تربیت است.فاقرؤا ماتیسر من القران، برای یک کودک و نوجوان دو سه آیه که برایش میسر است قرائت کند دیگری بیشتر تا مرحله قرائت سپری گردد اما گروه دیگری بعلت کوشش در درک معنی و مفهوم مقدار کمتری از آیات قرآن را آنچنان که برای او میسر شده است می خواند و گروه دیگر شاید بعلت درک سریعتر برای او قرائت بیشتری میسر خواهد شد و قطعا این تلاش ها و کوشش ها در درک و فهم آیات به تدریج باعث می شود سرعت و مقدار خواندن هم تغییر کند آیا سرعت و مقدار خواندن یک عالمی که به درک آیات قرآن رسیده ، ساعتها روی آنوقت گذاشته، تفسیرها خوانده است با یک شخص معمولی که تازه قدم در این میدان گذاشته است یکسان خواهد بود، گاهی گفته می شود چون که فلان عالم بطور مثال در ماه مبارک رمضان پنج بار قرآن را ختم کرده است بهتر است ما هم ختم های زیادی داشته باشیم یا لااقل یک ختم قرآن انجام دهیم در صورتی که شاید خواندن مقدار کمی از قرآن با تلاش در درک و کمک از تفاسیر و تدبر در قرآن بهتر از این منبع معرفتی عظیم استفاده کرد. جالب است شخصی می گفت از آن جا که به طور معمول قرائت یک جزء از قرآن حدود یک ساعت، زمان صرف می کند در ماه رمضان سعی می کنم روزی حداقل یک ساعت با قرآن باشم تا با خواندن مقداری از قرآن، همراه با خواندن ترجمه یا ترجمه ها، تفسیر یا تفسیرها، فکر و تدبر در آیات در کسب معرفت از قرآن هم کوشش کنم.
اما از موارد دیگری که در قرآن به آن پرداخته شده است بحث «استماع و انصات» است: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»قرآن در آیه فوق دستور مى دهد: «هنگامى که قرآن تلاوت مى شود، با توجه به آن گوش دهید و ساکت باشید ، شاید مشمول رحمت خدا گردید»که «أَنْصِتُوا» از ماده «اِنْصات» به معنى سکوت توأم با گوش فرا دادن است که باید به آموزش و یادگیری آن نیز پرداخت که از مسائل مطرح شده در این زمینه میتواند موضوع چرایی این دستور باشد که شاید به این دلیل است که خداوند به فهم و تدبر در آیات قرآن نسبت به قرائت محض توجه ویژهای قائل است و این مطلب از آیات قرآن واضح است لذا وقتی قاری در حال خواندن قرآن است گوش فرا دهیم و سکوت کنیم و با تمرکز بیشتر در فهم آن بکوشیم و به تدبر هرچند اندک در آن بپردازیم حتی به نظر میرسد برای یک کودک و نوجوان هم می تواند گوش دادن به صوت قاری همراه با سکوت به یادگیری قرائت او بیشتر از زمانی که همراه آن قرآن میخواند کمک کند چراکه تمرکز بیشتر روی نوشتار و صوت صورت میگیرد و از همین آیه هم می توان چنین نتیجه گرفت که بحث خواندن صرف و محض مد نظر صاحب قرآن نبوده است.
خب تا این جا به سفارشات و دستورات پیرامون قرآن تا حدودی پرداخته شد اما سوال این است اگر دستور «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» بطور مثال نیامده بود با توجه به اهمیت دانستن و تعقل و تفکر که در جای جای قرآن و روایات به آن پرداخته شده است نمی توان به این نتیجه رسید که تدبر جایگاه بسیار ویژه ای دارد و باید به سمت و سوی آن هدف گذاری شود.
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ(زمر٩)
«ﺁﻳﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ می دانند ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ نمی دانند، ﻳﻜﺴﺎﻥﺍﻧﺪ؟» ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺮﺩم ﻋﺎﻗﻞ ﺑﻪﺧﻮﺩ ﻣﻲﺁﻳﻨﺪ.
سوال: آیا کسانی که به تدبر در قرآن می پردازند بیشتر می دانند یا کسانی که قرآن را بدون هیچ درک و فهمی می خوانند؟ آیا نصایح ما نباید به سمت دانستن باشد؟یا توصیه کنیم که بخوانید هرچند هیچ درک و فهمی نداشته باشید و حجت و دلیل این باشد که قرآن نور است آیا درک آنها از نور بودن قرآن سطحی نیست آیا بهتر نیست نصایح ما به گونهای باشد که بیشترین نور را از قرآن بدست آوریم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله : اغد عالما او متعلّما او مستمعا او محبّا لهم و لا تکن الخامس فتهلک.
هر صبحگاه باش عالم یا متعلم یا مستمع علم یا دوستدار علم، و نبوده باش پنجمى که هلاک شوى.
سوال: جایگاه فردی که به خواندن جزء ها و سوره های خاص بدون درک و فهم می پردازد در کجای این روایت قرار دارد؟
امام صادق علیه السلام فرماید: انّ النّاس رجلان: عالم و متعلّم و سائر النّاس غثاء، فنحن العلماء و شیعتنا المتعلّمون و سائر النّاس غثاء.
مردم دو نوع اند: عالم و متعلم، و سایر مردم خاشاک هستند که سیل آورد. پس مائیم علماء، و شیعیان ما متعلمیناند، و سایر مردم غثاء هستند.
سوال:در این روایت شیعیان امام صادق علیهالسلام چگونه معرفی شدند؟ پاسخ، شیعیان در زمره ی یادگیرندگان هستند. آیا نمی توان با تدبر در آیات قرآن از یادگیرندگان باشیم؟ آیا حضرات معصومین به خواندن قرآن با تدبر توصیه نفرمودند؟ غثاء چیست و مصداق چه کسانی قرار گرفته است؟
با توجه به صحبت های فوق پس چرا در روایات به مداومت و زیاد خواندن بعضی از سوره ها تاکید شده است؟
اولاً از آن جا که قرآن کریم کتاب هدایت بشر به سوی خوبیها و رسیدن به کمال است، خواندن تمام سورهها و آیات آن برای انسان اعم زن و مرد سفارش شده است ثانیا، مداومت و زیاد خواندن به معنای صرف خواندن نیست که حتی بدون درک و فهم خوانده شود برای مثال این که تأکید شده است زنان زیاد سوره نور را بخوانند، صرف خواندن مد نظر نبوده است چراکه به خاطر موضوعاتی مانند عفت، پاکدامنی، حجاب و پوشش اسلامی و... است که در سورة نور مورد سفارش و تأکید فراوان قرار گرفته است و میتواند برای زنان اثرات تربیتی و اخلاقی فراوانی داشته باشد احکام فقهی بسیاری چون حدّ زنا و نسبت زنا دادن (قذف) و واجب بودن حجاب برای زنان بیان می شود. همچنین به ماجرای اِفک و مسائل مربوط به نکاح و افترا، بهتان، تهمت اشاره شده و از اشاعه فحشا نهی می کند. از آنجا که مسأله عفت عمومی مهمترین مسألهای است که در این سوره، دنبال شده به بحث آداب ورود به جایگاه خصوصی پدر و مادر می پردازد.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ۚ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ۚ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ ۚ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلَا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ ۚ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمُ الْآیَاتِ ۗ وَاللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ای کسانی که ایمان آوردهاید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون میآورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصی برای شماست؛ امّا بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیّت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را برای شما بیان میکند، و خداوند دانا و حکیم است!
همین مسئله به ظاهر کوچک بالا، فواید بیشماری دربردارد که متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته است که شاید بتوان گفت که بسیاری از طلاق ها از آن نشأت گرفته است که می توان به تفاسیر و موضوعاتی که در این زمینه وجود دارد مراجعه کرد و با کارکردهای مختلف اتاق خواب پدر و مادر بیشتر آشنا شد. حال اگر فردی بدون درک و فهم سوره نور را بخواند آیا متوجه اهمیت محتوا خواهد شد؟! شاید لازم باشد آنقدر بر خواندن همراه با توجه و دقت در آیات این سوره مواظبت کرد تا معارف بیشتری نسبت به مسائل آن بدست آید.
سوال:اگر درک و فهم مهم است آیا تشکیل ویا شرکت در محافل جمعی قرآن و دعا لازم است؟
در پاسخ باید گفت بله لازم است، چراکه همین محافل زمینه ی آشنایی ، انس، دقت و توجه ،تفکر ، سوال، پرسش و پژوهش را فراهم می سازد . خدا را شکر در بسیاری از مساجد، بعد از نماز(اغلب بعد از نماز عشا) یک صفحه ی قرآن تلاوت میشود و عموماً پس از آن ترجمه هم خوانده می شود همین قرائت یک صفحه می تواند شخص را به سمت استفاده بیشتر از قرآن سوق دهد. همین خواندن ترجمه بعد از تلاوت حدی از درک و فهم را هم به ارمغان می آورد. گاهی در این محافل به توضیح یا تفسیر یا شرح تعدادی از آیات یا فقراتی از دعا پرداخته میشود که باعث آشنایی بیشتر با معارف آن ها می گردد و گاهی جرقه ای، انقلابی دردرون انسان به وجود میاورد و حرکت انسان بسمت بهره برداری بیشتر از این گنجینه ها را رقم می زند. لذا بهتر است قاریان و مداحان در حین قرائت و خواندن، حداقل بعضی از آیات و یا بعضی از فرازهای دعا را معنی کنند و هر فرد هم می تواند با درنگ بیشتر روی بعضی از آیات و فرازها سعی در افزایش معرفت نماید و لازم نیست در جمع یا خلوت، همه ی سوره یا دعا را تمام کرد حتما خواندن یک صفحه، دو صفحه، کمتر یا بیشتر همراه با ترجمه ویا تفسیر و یا شرح وبا توجه و تفکر به مراتب بهتر از خواندن همگی بدون بهره برداری از آن خواهد بود. و البته پدر و مادر و بزرگتر ها هم بخاطر فرزندان و بچه ها باید در این محافل حتما شرکت کنند.
سوال: آیا سخن زیر درست است؟
«چون درک و فهم آیات مهم است پس نیازی نیست که خواننده ی فارسی زبان، کلمات و آیات عربی قرآن را بخواند و اگر به ترجمه و نوشته های فارسی آن توجه کند کفایت میکند.»
در پاسخ باید گفت هرچند بحث درک و فهم و کسب معرفت مهم است اما خواندن ترجمه بدون خواندن خود قرآن کافی نیست چراکه معمولاً برای یک آیه از قرآن ترجمه های مختلفی نوشته شده است علت وجود این ترجمه های متعدد خود دلیلی بر این است که گاهی مترجم برداشتی متفاوت از ترجمه ی دیگران داشته است و همچنان ترجمه های مختلف پا به عرصه ظهور خواهند گذاشت بطور مثال دقت کنید برای آیه
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ(آیه٧٥،واقعة)
ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮﺭم ﺑﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻓﻠﻜﻲ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ.
سوگند یاد می کنم به جایگاه های ستارگان در آسمان.
سوگند یاد نمی کنم به اوقات نزول ستارگان.
در این سه ترجمه، در اولی، ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮﺭم، در دومی، سوگند یاد می کنم و در سومی، سوگند یاد نمی کنم، آمده است.
گاهی هم بر اساس ضوابط تفسیر علمی، دریافته می شود که در قرآن به مطالبى از علوم بشرى اشاره شده است که تا زمان بیان قرآن، بلکه مدتها بعد از نزول قرآن، کشف نشده اند. مثلاً در آیه 3 و 4 سوره قیامت آمده است: " اَیَحْسبُ اْلاِنْسانُ اَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ. بَلی قادِرینَ عَلی أَنْ نُسَوَّیَ بَنانَهُ" یعنی: آیا انسان گمان میبرد استخوانهای او را پس از مردن و متلاشی شدن جمعآوری نخواهیم کرد؟ آری ما قادریم که حتی انگشتان (خطوط سرانگشتان) او را دوباره به صورت اول، موزون و مرتب کنیم.
ترجمه ها و تفاسیر قبل و بعد از کشف منحصر به فرد بودن خطوط سرانگشت انسانها را باید مقایسه کرد در این زمینه بطور مثال آمده است: "بنان" در لغت هم به معنی انگشتان آمده و هم به معنی "سرانگشتان" و در هر دو صورت اشاره به این نکته است که نه تنها خداوند استخوانها را جمعآوری میکند و به حال اول باز میگرداند بلکه استخوانهای کوچک و ظریف و دقیق انگشتان را نیز در جای خود قرار میدهد و از آن بالاتر، خداوند حتی سرانگشتان را به طور موزون، به صورت نخست باز میگرداند این تعبیر میتواند اشاره لطیفی به خطوط سرانگشت انسانها باشد.
لذا بهتر است اشخاص با قرائت قرآن آشنا شوند و به تدریج علاوه بر خواندن ترجمه ها، در صورت توانایی خود در فهم مستقیم از آیات یا حداقل آیات آسان گام بردارند.
و نیز بحث موزون و دلنشین بودن آیات قرآن که روح و جسم انسان را صفا می بخشد هرگز در ترجمه ها و تفاسیر یافت نخواهد شد پس بهتر است انسان در هر مرحله ای که قرار دارد برای قرائت از کلام الهی شروع کند و از آنجا به وادی فهم و کسب معرفت و عمل قدم گذارد.
اما در پایان، در مورد استفاده از تکنولوژی برای استفاده بهتر و بیشتر از قرآن باید گفت که امروزه فضا بسیار آماده است در بعضی از سایت ها چون تدبر دات اُآرجی دربارهی ترجمه ها، تفاسیر، نکات، پیام ها می توان نظر داد، انتقاد کرد، سوال کرد، که پس از بررسی توسط کارشناسان سایت در منظر همگان قرار می گیرد افراد همچنین میتوانند ترجمه، نکات، پیام ها و سوالات خود را ثبت کرده تا مورد بررسی قرار گیرد و در صورت داشتن ایراد و اشکالات گوشزد می شود و در صورت عدم مغایرت در معرض عموم قرار میگیرد چه بسا مواردی به ذهن اشخاص عادی خطور کند که باعث پویایی و کارآمدی بیشتر گردد این تعامل و مشارکت هم باعث اشتیاق و تعهد به مطالعه و تحقیق و پژوهش می گردد سوالات پرسیده میشود و پاسخ ها ثبت می شود و می تواند بارها از زوایای مختلف به آن پرداخته شود لذا بهتر است با معرفی این سایت ها به جوانان آن ها را از مزایای تعامل و مشارکت برخوردار کرد عوامل تشویقی می توانند برای استفادهی بیشتر از این سایت ها موثر باشد البته باید از زوایای گوناگون این گونه تکنولوژی ها مورد بررسی قرار گرفته و فواید و معایب آن استخراج شود و با بررسی جایگاه آن و کاهش معایب از این تکنولوژیها هم بهره فراوان برد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.