----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- -----
انتخاب آيه : انتخاب سوره :
تقسیم بندی موضوعی انتخاب متن فارسی :
کهف
جزء : پانزدهم
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبيدَ هذِهِ أَبَداً35وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلي‏ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً36قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ کَفَرْتَ بِالَّذي خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلاً37لکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّي أَحَداً38وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً39فَعَسي‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعيداً زَلَقاً40أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطيعَ لَهُ طَلَباً41وَ أُحيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ کَفَّيْهِ عَلي‏ ما أَنْفَقَ فيها وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلي‏ عُرُوشِها وَ يَقُولُ يا لَيْتَني‏ لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّي أَحَداً42وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مُنْتَصِراً43هُنالِکَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً44وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلي‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقْتَدِراً45
ترجمه جناب آقاي صفوي
35) آن مرد در حالى که بر اثر فراموشى خدا و غرور و تکبر بر خود ستم کرده بود وارد باغ خود شد و به رفیقش گفت: گمان نمى کنم این باغ هرگز تباه شود، زیرا اسباب خرمى آن همچنان فراهم است.

36) و گمان نمى کنم که رستاخیز برپا شود، و اگر هم رستاخیزى در کار باشد و من به سوى پروردگارم بازگردانده شوم قطعاً بازگشتى بهتر از این خواهم یافت، چرا که شایستگى من در دنیا نشانگر لیاقت من در آخرت است.

37) رفیقش ـ در حالى که با او گفتوگو مى کرد ـ در پاسخ وى گفت: آیا به آن کسى که تو را از خاکى و سپس از نطفه اى آفرید و آن گاه تو را به صورت مردى اعتدال بخشید، کافر شده اى که اراده او را در آفرینش بى اثر مى دانى ؟(37

38) امّا من، حقیقت این است که خدا پروردگار من است و هیچ کس را با پروردگارم در تدبیر امور هستى شریک نمى سازم.

39) و چرا وقتى وارد باغ خود شدى نگفتى: امر آن است که خدا خواسته است و هیچ قدرتى جز در پرتو قدرت خدا نیست ؟ و چون فرجام کارها در اختیار اوست، اگر مى بینى مال و فرزندان من از تو کمتر است،

40) ممکن است پروردگارم بهتر از باغ تو به من عطا کند، و بر باغ تو شراره هایى از آسمان فرو فرستد، در نتیجه آن به صورت زمینى صاف و بى گیاه درآید.

41) یا آب آن به زمین فرو رود و هرگز نتوانى آن را به دست آورى.

42) و سرانجام، محصولش را تباهى فرا گرفت و او در حالى که باغش بر داربست هاى آن فرو ریخته بود براى آنچه در آن هزینه کرده بود، دست هایش را از پشیمانى به هم مى مالید و مى گفت: اى کاش کسى را با پروردگارم شریک نمى ساختم و به غیر او اعتماد نکرده بودم.

43) او که به خدمتکاران و فرزندان خود مى بالید، در آن هنگام هیچ گروهى را جز خدا نداشت که به او یارى رسانند و خود نیز توانِ آن را نداشت که عذاب را از خویشتن بگرداند.

44) آرى، آن گاه که علل و اسباب بى اثر شود، آشکار مى گردد که فرمانروایى فقط در اختیار خداست، زیرا او حق است و بى عنایت او هیچ چیزى کارساز نیست. پاداش او از همه بهتر و به فرجام نیز از همه نیکوتر است.

45) براى آن رفاه طلبانى که به تجمّلات دنیا روى آورده و خدا را از یاد برده اند زندگى دنیا را مَثَل بزن که مانند آبى است که آن را از آسمان فرو فرستادیم، پس گیاه زمین با آن درآمیخت و سبز و خرّم شد، آن گاه پس از چندى خشک و خرد گشت به گونه اى که بادها آن را از سویى به سوى دیگر پراکنده مى سازند، و خدا بر هر چیزى تواناست.

298
298